بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، زمانی که حالت کلی الگو را در چارت پیدا کردید، باید منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. بهتر است شکست خط گردن پرقدرت انجام شود و سایر شرایط یک شکست مناسب را داشته باشد. درصورتیکه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی خط گردن را شکست و شما از ورود به پوزیشن جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. نکته قابلتوجه این است که در الگوهای سر و شانه، بین شانه چپ و سر باید واگرایی باشد، ایجاد واگرایی تأییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
آموزش اندیکاتور خط روند – رسم خط روند
آموزش اندیکاتور خط روند و یادگیری کار با این اندیکاتور در ادامه مقاله توضیح داده می شود. معاملهگران بورس با اتصال یک سری نقاط به همدیگر روی نمودارهای قیمت خطوط روند را رسم میکنند تا بتوانند روند حرکت قیمت را مشخص کنند. خط به دست آمده مسیر حرکت احتمالی قیمت را به معاملهگران نشان میدهد. شما میتوانید جهت تحلیل تکنیکال از اندیکاتور خط روند استفاده کنید.
اکنون میتوانید در ویدیو زیر آموزش کار با اندیکاتور خط روند را مشاهده فرمایید
خطوط روند برای نشان دادن مسیر حرکت قیمت بالا یا پایین شمعها کشیده میشوند. این خطوط میتوانند سطح حمایت یا مقاومت در بازار بورس را نیز در بازهی زمانی مورد نظر نشان دهند. آنها مسیر و سرعت حرکت قیمت را نشان میدهند و در دورههای کاهش قیمت الگوها را توصیف میکنند. خطوط روند از ابزارهای کلیدی تحلیل تکنیکال هستند و اگر به درستی استفاده شوند میتوانند بسیار مفید باشند، اما استفادهی نادرست از آنها ممکن است بی فایده یا حتی خطرناک باشد.
یادگیری و آموزش اندیکاتور خط روند در بورس ساده است، اما استفادهی نادرست از خطوط روند ممکن است این باور اشتباه را ایجاد کند که قیمت تغییر روند داده است، در حالی که پرایس اکشن خلاف این را نشان میدهد. این مقاله آموزش اندیکاتور خط روند به عنوان بخشی از استراتژی معامله در تحلیل تکنیکال را به شما یاد میدهد.
نکات کلیدی متن:
- خطوط روند با استفاده از یک خط صاف روند حرکت قیمت را نشان میدهند.
- برای درک بهتر مسیر روند به جای یک نمودار قیمت میتوان از یک خط روند استفاده کرد.
- خطوط روند میتوانند برای ساخت کانالها به نقاط بالایی و پایینی اعمال شوند.
- دورههای زمانی و نقاط استفاده شده برای کشیدن خط روند به انتخاب خود معاملهگران بستگی دارند.
پیشنهاد می کنم فیلترهای کاربردی بورس شامل بیش از 700 فیلتر کاربردی در سایت دیده بان بازار را مشاهده نمایید
خطوط روند چه چیزی به شما میگویند؟
آموزش اندیکاتور خط روند یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال و بورس است. تحلیل تکنیکال به جای نگاه کرده به فاکتورهای بنیادی یا عملکرد شرکت در گذشته، به دنبال روندها در پرایس اکشن میگردد. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا جهت حرکت فعلی قیمتهای بازار را تشخیص دهند. تحلیلگران تکنیکال باور دارند که روند دوست آنها است و پیدا کردن آن اولین قدم در مسیر انجام یک معاملهی پر سود است.
یک تحلیلگر بورس برای رسم یک خط روند به حداقل دو نقطه در نمودار قیمت نیاز دارد. بعضی از تحلیلگران دوست دارند از بازههای زمانی متفاوتی مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده کنند. در حالی که بعضی دیگر از تحلیلگران تکنیکال از نمودارهای روزانه یا هفتگی استفاده میکنند. بعضی از تحلیلگران اصلا از بازههای زمانی استفاده نمیکنند و به جای آنها روندها را در بازههایی که بازار دارای یک روند ثابت (صعودی یا نزولی) بوده است بررسی میکنند.
خطوط روند بدون توجه به بازهی زمانی، یا دورههای مشخص شده میتوانند روندها را به تحلیلگران نشان دهند. به همین دلیل است که آموزش اندیکاتور خط روند و آشنایی با این اندیکاتور در همهی جهان متداول است و محبوبیت بالایی دارد.
اگر سهام شرکت A در قیمت 35 دلار معامله میشود و قیمت آن در روز بعد به 40 دلار و سپس در سه روز بعد به 45 دلار برسد، تحلیلگر سه نقطه برای کشیدن روی نمودار دارد. نمودار از 35 دلار شروع شده و سپس از 40 و 45 دلار عبور میکند. اگر تحلیلگر یک خط از همهی این نقاط عبور دهد، متوجه یک روند صعودی میشود. این خط روند یک شیب مثبت داشته و در نتیجه به تحلیلگر میگوید که باید خرید کند. اما اگر قیمت سهام شرکت A از 35 دلار به 25 دلار برسد، خط روند یک شیب منفی داشته و تحلیلگر باید سهامش را بفروشد.
پیشنهاد می کنم مقاله اندیکاتور میانگین متحرک چیست؟ – انواع میانگین متحرک ها را مطالعه کنید
روش رسم خطوط روند
نمودار زیر دو خط روند صعودی و نزولی در بازار بورس را به شما نشان میدهد.
پیشنهاد می کنم مقاله اندیکاتور MACD چیست؟ را مشاهده نمایید
- زمانی که میخواهید یک خط روند نزولی را رسم کنید، از نقطهی بالایی قیمت استفاده کنید.
- زمانی که میخواهید یک خط روند صعودی را رسم کنید، از نقطهی پایینی قیمت استفاده کنید.
نقاط بالایی روند نزولی و نقاط پایینی روند صعودی خط روند در بورس را مشخص میکنند. برای رسم یک خط روند به حداقل دو نقطه روی نمودار قیمت نیاز دارید، اما برای این که یک خط روند معتبر محسوب شود، این خط باید از حداقل سه نقطهی بالایی یا پایینی عبور کند. به طور کلی، هر چه تعداد نقاط بالایی یا پایینی روی یک نمودار که خط روند از آنها عبور میکند بیشتر باشد، آن خط اعتبار بالاتری دارد چون معاملهگران بیشتری از آن خط به عنوان خط مقاومت یا حمایت استفاده خواهند کرد.
پیشنهاد می کنم حتما مقاله آموزش اندیکاتور میانگین متحرک – استراتژی های میانگین متحرک را مطالعه نمایید
آموزش اندیکاتور خط روند در بورس
همانطور که گفته شد آموزش اندیکاتور خط روند در تحلیل تکنیکال بازار بورس، نسبتا ساده است. یک معاملهگر نمودار شمعی قیمت که نشان دهندهی قیمت شروع، قیمت پایانی، بالا ترین و پایین ترین قیمت است را در اختیار دارد. نمودار زیر دادههای قیمت Russell 2000 را نشان میدهد. خط روند به سه نقطهی پایینی شمعها در بازهی زمانی دو ماه اعمال شده است.
این خط روند صعودی قیمت Russell 2000 را نشان میدهد و میتواند به عنوان خط حمایت نیز استفاده شود. در این حالت، معاملهگر درک انواع خط و روند میتواند سهام را خریده و آن را برای مدتی نسبتا طولانی نگه دارد. اگر پرایس اکشن روند را شکسته و آن را نزولی کند، معاملهگر میتواند آن را یک سیگنال برای فروش سهم در نظر بگیرد. این به معاملهگر اجازه میدهد تا در هنگام شروع ضعیف شدن روند از بازار بورس خارج شود.
البته خطوط روند به دورهی زمانی بستگی دارند. در مثال بالا، معاملهگر نیازی ندارد هر چند وقت یک بار یک خط روند جدید بکشد. اما اگر دورهی زمانی انتخاب شده در درک انواع خط و روند حد چند دقیقه باشد، خط روند باید مدام اصلاح شود.
پیشنهاد می کنم بخش اول مقاله روانشناسی بازار بورس و تابلو خوانی حجم معاملات را مطالعه کنید. بخش دوم مقاله در مورد شناسایی کد به کد و بلوکی و بخش سوم مقاله نیز در مورد نسبت خریداران به فروشندگان می باشد را حتما مشاهده نمایید.
استفاده از سایه یا بدنهی شمعها برای رسم خط روند
بعضی از معاملهگران برای رسم خط روند در بورس از بدنهی شمعها استفاده میکنند، در حالی که بعضی دیگر ترجیح میدهند از سایههای آنها استفاده کنند. استفاده از سایه روش معمول تری است اما استفاده از بدنهی شمع نیز روش قابل قبولی برای رسم و کار با اندیکاتور خط روند است.
نمودار زیر استفاده از سایه برای رسم خط روند در تحلیل تکنیکال بورس را نشان میدهد.
پیشنهاد می کنم مقاله آموزش فیلتر نویسی در سایت دیده بان بورس را مطالعه کنید
در حالی که تصویر زیر استفاده از بدنهی شمعها برای رسم خط روند را نشان میدهد. هر دوی این روشها درست و قابل قبول هستند.
پیشنهاد می کنم مقاله کاربردی آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی در بورس را مطالعه نمایید
استفاده از خطوط روند برای معامله و تحلیل تکنیکال
دو روش کلی برای استفاده از خطوط روند برای معامله و تحلیل تکنیکال وجود دارند:
- ورود به بازار بورس زمانی که قیمت در خط روند به خط حمایت یا مقاومت برخورد میکند.
- ورود به بازار بورس زمانی که قیمت از خط روند عبور میکند.
استفاده از خطوط روند به عنوان حمایت یا مقاومت
اگر یک خط روند شناسایی شده و نقش حمایت یا مقاومت را بر عهده گرفته است، میتوانید زمانی که قیمت به این خط میرسد به بازار وارد شوید.
1- ورود کوتاه مدت زمانی که قیمت به خط روند مقاومت برخورد میکند.
2- قرار دادن ضرر توقف بالای خط روند.
نمودار بالا خط روندی را نشان میدهد که به عنوان خط مقاومت در بازار بورس مورد استفاده قرار گرفته و برای پیدا کردن نقطهی ورود در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد. ضرر توقف میتواند در هر دو طرف خط روند قرار داده شوند. اندازهی ضرر توقف به استراتژی معاملهگر بستگی دارد.
پیشنهاد می کنم مقاله اندیکاتور RSI چیست؟ را مشاهده کنید
عبور خط روند از نمودار قیمت
این روش از شکسته شدن نمودار قیمت توسط خط روند به عنوان یک نقطهی ورود در بورس استفاده میکند. زمانی که نمودار قیمت خط روند را میشکند، خط روند اعتبار خود به عنوان حمایت یا مقاومت را از دست میدهد و احتمال تغییر مسیر روند قیمت وجود دارد.
دو روش برای ورود به بازار با استفاده از شکسته شدن نمودار قیمت توسط خط روند در تحلیل تکنیکال وجود دارند: ورود شدید و ورود محتاطانه.
ورود شدید
ورود شدید به معنای ورود به بازار بورس به محض شکسته شدن خط روند توسط یکی از شمعهای نمودار قیمت است. زمانی که نمودار قیمت با خط روند برخورد کرد، یک ورود کوتاه به بازار داشته و ضرر توقف را در بالای خط روند قرار میدهید.
ورود محتاطانه
یک روش محتاطانهتر این است که منتظر بمانید تا نمودار قیمت خط روند را شکسته و سپس دو باره با رسیدن به خط مقاومت یا حمایت به آن برخورد کند.
پیشنهاد می کنم مقاله کاربردی آموزش الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال را مطالعه فرمایید.
1- روند قیمت نزولی شده و با خط روند صعودی برخورد میکند.
2- منتظر بمانید تا قیمت دوباره به خط روند برخورد کند. خط روند این بار نقش مقاومت را خواهد داشت.
3- زمانی که مطمئن شدید برخورد واقعی است به طور کوتاه مدت وارد بازار شوید.
4- ضرر توقف را بالای خط روند قرار دهید.
نمودار بالا خط روندی را نشان میدهد که در ابتدا به عنوان حمایت در بورس استفاده شده و سپس شکسته شده است. سپس همین خط روند دوباره شکسته شده است، اما این بار به عنوان خط مقاومت. این اتفاق تایید میکند که این شکست احتمالا ادامه خواهد یافت. زمانی که خط روند نقش مقاومت را پیدا کرد، میتوانید به طور کوتاه مدت وارد بازار شوید و ضرر توقف را در سمت دیگر خط روند قرار دهید.
پیشنهاد می کنم حتما مقاله آموزش کار با اندیکاتور RSI در بازار بورس را مطالعه کنید
احتیاط در هنگام استفاده از شکسته شدن خط روند
آموزش اندیکاتور خط روند بسیار کاربردی بوده ولی در عین حال کار با اندیکاتور خط روند با ریسک هایی در بازار بورس همراه است. زمانی که میخواهید از شکسته شدن خط روند به عنوان یک سیگنال برای معامله و تحلیل تکنیکال استفاده کنید.، بهتر است کمی منتظر بمانید تا ببینید یکی از شمعها کاملا در سمت دیگر خط قرار میگیرد یا بیشتر منتظر بمانید و صبر کنید که خط روندی که قبلا نقش حمایت را داشته است نقش خود را به مقاومت تغییر دهد یا بر عکس.
شکست گمراه کننده
در نمودار بالا قیمت به زیر خط روند میرود. اما باز میگردد و شمع بعدی بالای خط قرار میگیرد. اگر یک معاملهگر عجله کند و به محض شکسته شدن خط روند وارد بازار شود، معاملهی بدی خواهد داشت.
پیشنهاد می کنم حتما مقاله پول هوشمند در بورس چیست؟ را مطالعه نمایید
تفاوت میان خطوط روند و کانالها
برای یک نمودار میتوان چنیدن خط روند رسم کرد. معاملهگران بورس معمولا برای ساخت کانالها از خطوط روندی که در یک دوره نقاط بالایی را به هم متصل میکنند به همراه خطوط روندی که در یک دورهی دیگر نقاط پایینی را به هم متصل میکنند استفاده میکنند. یک کانال بازهی تغییر قیمت در میان دو سطح مقاومت و حمایت را نشان میدهد.
مانند اندیکاتور خط روند، معاملهگران تحلیل تکنیکال مراقب هستند تا هر زمان که قیمت با خطوط کانال برخورد کرد پرایس اکشن را از کانال بیرون ببرند. آنها ممکن است بسته به روش معاملهی خود از نقطهی شکست به عنوان نقطهی ورود یا خروج استفاده کنند.
محدودیتهای کار با اندیکاتور خط روند
خطوط روند محدودیت مشابهی با همهی دیگر ابزارهای تحلیل نمودارهای قیمت در بورس دارند و آن هم این است که هر زمان که دادههای قیمت جدیدی وارد نمودار میشوند باید آنها را اصلاح کرد. یک خط روند گاهی برای مدتی طولانی باقی میماند، اما به مرور پرایس اکشن از آن فاصله میگیرد و باید خط روند را نسبت به آن به روز کرد. به علاوه، معاملهگران معمولا از دادههای متفاوتی برای رسم این خطوط استفاده میکنند.
به عنوان مثال، بعضی از معاملهگران از نقاط پایینی استفاده میکنند، در حالی که دیگران ممکن است از پایین ترین قیمت پایانی برای یک دوره استفاده کنند. در نهایت، خطوط روندی که در دورههای زمانی کوتاه رسم شده اند ممکن است به حجم حساس باشند. یک خط روند رسم شده در یک دوره با حجم کم به سادگی با افزایش حجم شکسته میشود.
پیشنهاد ثروت آفرین : فیلتر طلایی بورس
نتیجه گیری
در مقاله آموزش اندیکاتور خط روند در بورس نکات کاربردی و مهمی ذکر شد. خطوط روند خطوط شیب داری هستند که برای مشخص کردن روند حرکت قیمت و کمک به تصمیم گیری در معاملات و تحلیل تکنیکال در بورس رسم می شوند. خط روند در روندهای صعودی زیر قیمت و در روندهای نزولی بالای قیمت رسم می شود. برای رسم یک خط روند صعودی، حداقل دو نقطهی پایینی باید با یک خط راست به هم متصل شوند. بر عکس این حالت برای خطوط روند نزولی برقرار است.
خطوط روندی که از حداقل سه نقطه روی نمودار قیمت عبور می کنند معتبر هستند. هر چه تعداد این نقاط روی نمودار بیشتر باشد، خط روند اعتبار بیشتری خواهد داشت. همچنین در مقاله آموزش اندیکاتور خط روند گفته شد خطوط روند می توانند نقش حمایت یا مقاومت را به عهده بگیرند. زمانی که نمودار قیمت به آنها می رسد، معاملهگران بورس میتوانند به بازار وارد شوند. یک روش دیگر برای معامله با استفاده از خطوط روند و تحلیل تکنیکال انتظار برای شکسته شدن آن هاست. معامله گران می توانند زمانی که خط روند توسط نمودار قیمت شکسته می شود به بازار وارد شوند.
خواهشمندیم نظرات خود را ادامه مقاله آموزش اندیکاتور خط روند برای مطالعه خوانندگان وب سایت ثروت آفرین درج نمایید.
پیوت در بورس به چه معناست؟ معرفی انواع پیوت در بورس به زبان ساده
یکی از مباحث مهم که به شما کمک میکند در ترسیم الگوهای تحلیلی دچار ضعف و اشتباه نشوید، پیوت است. باید گفت که این مبحث دارای چنان اهمیت بالایی است که در واقع اگر به درستی آن درک انواع خط و روند را درک نکنیم تقریبا قادر به ترسیم هیچ الگویی نخواهیم بود. که خب این مسئله میتواند باعث شود که تحلیل اکثر معاملات شما در بورس اشتباه از آب در بیاید. پس برای آشنایی با پیوت و کاربرد پیوت در بورس و درک بهتر آن، توصیه میکنیم که این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
پیوت به چه معناست؟
یکی از اصلیترین ابزارهایی که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند اندیکاتورها هستند. یکی از پرکاربردیترین این اندکاتورها که نقاط بازگشت قیمت را در نمودار مشخص میکند، پیوت نامیده میشود. یا بهتر است بگوییم که پیوت در تحلیل تکنیکال برای ارزیابی روند بازار در زمانهای مختلف کاربرد دارد. نقاط پیوت سطوح قیمتی هستند که معاملهگران برای یافتن حرکات احتمالی بازار از آنها استفاده میکنند. پیوت در واقع، میانگین بالاترین نرخ قیمت، پایینترین نرخ قیمت و قیمت نهایی در یک روز پیشین معاملاتی است که معاملهگران با توجه به پیوت یک روز، قیمت را در روز بعدی معاملاتی ارزیابی میکنند و با توجه به این ارزیابی اقدام به خرید و یا فروش میکنند. پس میتوان گفت که، اگر معاملات بالاتر از پیوت قرار بگیرند، روند صعودی خود را طی میکنند و اگر پایینتر از پیوت قرار بگیرند روند نزولی خواهند داشت. درست است که دادههای پیوت برای بازه زمانی یک روزه مناسب است اما گاها میتوان از دادههای هفته گذشته نیز برای محاسبات هفته آینده نیز استفاده کرد. لازم به ذکر است که، با استفاده از نقاط پیوت، تریدرها میتوانند زمان ورود و خروج به بازار را به درستی تشخیص دهند. پس، استفاده از نقاط پیوت و همچنین استفاده از دیگر اندیکاتورها میتواند تمرین خوبی باشد که معاملهگران را به موفقیت در زمینه بورس نزدیکتر کند.
انواع پیوت ها
یکی از شاخصهای پیشبینی روند بازار که توسط معاملهگران و تحلیلگران به کار گرفته میشود، پیوت ها هستند. پیوت زمانی شکل میگیرد که بین عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند. با یک نگاه به نمودار قیمت یک سهام، با تعداد زیادی پیوت مواجه میشوید. شما برای استفاده از پیوت ابتدا باید آن را به درستی تشخیص دهید و مهارت تمیز دادن آنها از یکدیگر را دارا باشید. در واقع، پیوت از لحاظ ماهیت به دو نوع قیمتی و محاسباتی و بر اساس قدرت بازگشتی نمودار به دو نوع مینور و ماژور تقسیمبندی میشوند.
پیوت قیمتی
پیوت قیمتی را اینگونه میتوان تعریف کرد که، نقاط برگشت قیمت که موجب تغییر روند قیمت سهام در بازار میشود را پیوت قیمتی میگویند. زمانی که بازار در مدت زمان مشخصی در یک جهت حرکت کند و پس از به وجود آمدن سقف و کف، تغییر جهت داده و با روندی قوی به جهت مخالف حرکت کند، در واقع پیوت قیمتی شکل گرفته است. برای تشخیص پیوت قیمتی شما نیاز به ابزار خاصی ندارید و تنها با تکیه بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف و با مشاهدات عینی میتوانید پیوت قیمتی را تشخیص دهید. در حال حاضر، جامعترین تعریف برای پیوت قیمتی این است که چنانچه قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند، یک نقطه بازگشت مطمئن یا پیوت قیمتی خواهیم داشت.
پیوت محاسباتی
پیوت محاسباتی، نوع دیگر از پیوت بر اساس ماهیت است که در تحلیل تکنیکال وجود دارد. در تشخیص این نوع از پیوت شما نیازی به جزئیات تحرکات قیمت در بازار ندارید. در واقع، این پیوت با استفاده از فرمولهای ریاضی و محاسبه دادههای قیمتی به دست میآید. از اصلیترین نکات این پیوت بازه زمانی میباشد. چرا که، دادههای قیمتی در فرمولهایی قرار داده میشوند که گزینه زمان نیز در آنها موجود است. پیوت محاسباتی خود به انواع گوناگون دیگری تقسیم میشوند که دو نمونه از مهمترین آنها را ما برایتان ذکر میکنیم.
پیوت پوینت (Pivot Point)
چنانچه قیمت بالاتر از نقطه PP قرار بگیرد روند صعودی بوده و باید با توجه به واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی اقدام به خرید کنید و چنانچه قیمت کمتر از PP باشد روند نزولی بوده و باید اقدام به فروش نمایید. برای محاسبه پیوت پوینت باید مطابق فرمول پایین عمل کنید و قیمت سقف، قیمت کف و قیمت پایانی در روز گذشته را در فرمول جایگذاری کنید.
نقطه پیوت (PP) = (قیمت سقف + قیمت کف + قیمت پایانی) / 3
سپس، سطح حمایتی و مقاومتی نسبت به نقطه پیوت را اینگونه محاسبه کنید:
مقاومت اول (R1)= (2 x PP) – قیمت کف
حمایت اول (S1)= (2 x PP) – قیمت سقف
مقاومت دوم (R2)= PP + (قیمت سقف – قیمت کف)
حمایت دوم (S2)= PP – (قیمت سقف – قیمت کف)
مقاومت سوم (R3)= قیمت سقف + 2 (PP – قیمت کف)
حمایت سوم (S3)= قیمت کف – 2 (قیمت سقف – PP)
باید توجه داشته باشید که، دو حرف اختصاری دیگر به جز PP در فرمول محاسباتی وجود که شما باید مفاهیم آنها را بدانید تا چنانچه با آنها برخورد کردید با مشکل مواجه نشوید. 《R》مخفف واژه Resistance بوده که به معنای سطوح مقاومتی بوده و《S》مخفف واژه support بوده که معنای نواحی حمایتی نمودار میباشد.
خطوط کاماریلا (Camarilla Lines)
در محاسبه خطوط کاماریلا درک انواع خط و روند نقاط دقیق و کلیدی همچون PP وجود ندارد. اما میتوان با توجه به تعداد نواحی مقاومت و حمایت، به تشخیص درست و قدرتمند روند دست پیدا کرد و معاملات دقیقتری را انجام داد. پس میتوان گفت که، زمانی که قیمت به سطح ۳ و یا ۴ از نظر مقاومتی (R) و حمایتی (S) برسد این معنی را میدهد که قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد.
لازم به ذکر است که، محاسبهگر نقاط پیوت در بیشتر پلتفرمهای تحلیلی به شکل اندیکاتورهای پیشفرض وجود دارد. حتی اگر وجود نداشت میتوان آن را به صورت رایگان دانلود و نصب کرد. هم اکنون در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی پیوت ها و ابزارهای دیگر مانند میانگینهای متحرک و خطوط روند تحت عنوان ابزارهای اصلی به کار گرفته میشوند.
H4 = ((High ➖ Low) ❌ (1.1/2)) ➕ Close
H3 = ((High ➖ Low) ❌ (1.1/4)) ➕ Close
H2 = ((High ➖ Low) ❌ (1.1/6)) ➕ Close
H1 = ((High ➖ Low) ❌ (1.1/12)) ➕ Close
(L1 = Close ➖ ((High ➖ Low) ❌ (1.1/12
(L2 = Close ➖ ((High ➖ Low) ❌ (1.1/6
(L3 = Close ➖ ((High ➖ Low) ❌ (1.1/4
(L4 = Close ➖ ((High ➖ Low) ❌ (1.1/2
پیوت ماژور
در تعریف پیوت ماژور باید گفت که، ماژور همان نقاطی است در نمودار که تغییر روندهای نزولی به صعودی یا بالعکس به صورت عظیم و چشمگیر رخ میدهند. این تحرکات قیمتی که در اصطلاح به آنها پیوت ماژور گفته میشود از اعتبار مخصوصی بین تحلیلگران برخوردار هستند. این نقاط بسیار با درک انواع خط و روند اهمیت هستند. زیرا، نقاط ماژور روندهای جدید و رسم الگوهای قیمتی و ابزارها با توجه به این نقاط ترسیم میشوند. شناسایی نقاط ماژور امر مهمی است که، توسط تکنیکالیستها انجام میشود. باید دقت داشته باشید که، در این نقاط روندها تغییر جهت میدهند و این تغییر جهت هدف ما به عنوان یک معاملهگر است.
پیوت مینور
پیوت های مینور در واقع نقطه عکس پیوت های ماژور هستند. پیوت مینور نقاط برگشت ضعیفی هستند که به آن نوسانات کوچک نیز گفته میشود. در واقع مینورها در تحلیل تکنیکال از ارزش خاصی برخوردار نیستند و نمیتوان با تکیه بر پیوت مینور روند و الگوی جدیدی ترسیم کرد. مینور، بیشتر مورد توجه نوسانگیران قرار میگیرد و در نمودارهایی با دورههای زمانی کوتاه مشاهده میشود. به همین دلیل است که، توانایی زیادی در ایجاد تغییرات در روند و ایجاد تحرکات قیمتی را ندارد. پیوت های مینور بیشتر به صورت تصادفی به وجود میآیند و از قانون خاصی نیز پیروی نمیکنند.
تشخیص پیوت ماژور و مینور
یکی از پرکاربردترین روشهای تشخیص دادن پیوت ماژور و مینور، استفاده از روشهای بصری و مشاهده است. این روش مهارتی است که نیاز به هیچگونه ابزاری ندارد و تنها با کسب تجربه و آزمون و خطا به دست میآید. اما، این روش بیشتر مورد استفاده افراد حرفهای است که به اندازه کافی تجربه کسب کردهاند. اما روشهای دیگری نیز برای تمیز دادن و تشخیص این دو پیوت وجود دارد که افراد مبتدیتر به راحتی میتوانند با به کارگیری آنها پیوت مینور و ماژور را از یکدیگر تشخیص دهند. ما در ادامه دو نمونه از پرکاربردترین آنها را به شما معرفی میکنیم.
اصلاح قیمت حداقل به اندازه 38% موج پیشین
برای استفاده از این روش نیاز به ابزارهای اصلاحی همچون فیبوناچی دارید. چنانچه اصلاح انجام شده شما کمتر از تراز ۳۸.۲ فیبوناچی باشد، پیوتی که تشکیل شده است، پیوت مینور خواهد بود و چنانچه اصلاح انجام شده بیشتر باشد، پیوت تشکیل شده ماژور است.
تغییر فاز MACD در هنگام تشکیل پیوت در بورس
در استفاده از این روش شما باید یک فاز مکدی (مثبت یا منفی) را در نظر بگیرید، تا زمانی که فاز از واگرا به همگرا تغییر کند و شما آن نقطه را شناسایی کنید. لازم به ذکر است که، چنانچه هیستوگرام مکدی بالای خط صفر باشد فاز مثبت است و چنانچه هیستوگرام مکدی در زیر خط صفر باشد را فاز منفی میگویند.
* جهت کسب دانش بیشتر در زمینه MACD کلیک کنید.
نتیجهگیری
سرمایهگذاریهای موفق در بازار بورس حاصل تشخیص درست روند بازار بوده است. همین جمله میتواند اهمیت پیوت را به صورت آشکارا نشان دهد. پیوت ها ابزار بسیار درک انواع خط و روند ارزشمندی هستند که مسیر درست را به شما نشان میدهند. پیوت در کنار دیگر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ابزارهای جادویی هستند که شما باید به عنوان یک تریدر در بورس به درستی با مفاهیم آنها آشنا باشید تا به موفقیت در این زمینه دست پیدا کنید. لازم به ذکر است که، پیوت نیز مانند دیگر ابزار معاملهگری در بورس خالی از خطا نیست و ممکن ااست گاهی اشتباه کند. در واقع این شما هستید که، با انتخاب استراتژیهای معاملاتی درست و دقیق و روشهای نوین تحلیل درصد خطا را تا حد زیادی کاهش میدهید. پس با افزایش دانش خود و با به کارگیری ابزارهای موجود مسیر موفقیت را به درستی و ایمن طی کنید.
یکی از پرکاربردترین اندکاتورها که نقاط بازگشت قیمت را در نمودار مشخص میکنند، پیوت نامیده میشود. یا بهتر است بگوییم که پیوت در تحلیل تکنیکال برای ارزیابی روند بازار در زمان های مختلف کاربرد دارد.
پیوت از لحاظ ماهیت به دو نوع قیمتی و محاسباتی و براساس قدرت بازگشتی نمودار به دو نوع مینور و ماژور تقسیم بندی میشوند.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
بهطورمعمول الگوهای عمومی قیمت، سالهای متمادی در بین معامله گران در تحلیل تکنیکال جایگاه مناسبی داشته است و در بین ابزارهای تحلیل تکنیکال از محبوبیت خاصی برخوردار است. بخشی از الگوهای قیمت تحت عنوان الگوهای بازگشتی قیمت، به شناسایی روندهای جدید در چارت تحلیل تکنیکال کمک بسزایی میکند. بهمنظور آشنایی با الگوی سر و شانه در بورس، با ما همراه باشید.
انواع الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه از الگوهای قیمتی بازگشتی است. همانطور که از نامگذاری آن مشخص است، الگوهای برگشتی، الگوهایی هستند که روند قیمت پس از تشکیل الگو در آنها تغییر جهت میدهد. الگوی سر و شانه، الگویی با سه قله است که دوتای بیرونی آن در ارتفاعی برابر و قلهی وسط از بقیه بلندتر است. در تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه، نمودار خاصی را تشکیل میدهد که نشانگر تغییر بازار و شروع روند برگشتی است. طبق اطلاعات و تجربههای کسبشده، الگوی سر و شانه یکی از قابلاعتمادترین الگوهای برگشتی است. این الگو یکی از چند الگوی برتری است که با سطوح مختلفی از دقت، نشان میدهد روند صعودی یا نزولی سهم رو به پایان است.
معمولاً الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به کف آخرین حرکت صعودی خود برمیگردد. سپس قیمت از سقف قبلی بالاتر میرود تا دماغه را ساخته و بعد دوباره به کف اولیهی خود باز میگردد. درنهایت، قیمت یکبار دیگر افزایش مییابد، اما این بار به قلهی اول رسیده و روند نزولی به خود میگیرد. در ادامه میخواهیم به دو نوع الگوی سرو شانه سقف و الگوی سر و شانه کف بپردازیم:
۱/ الگوی سر و شانه سقف
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخداده و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت میشود. در الگوی سر و شانه سقف، ما شاهد سه قله خواهیم بود. در بین این قلهها، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد که درواقع همان قسمت “سر” الگو هست و دو قله مجاور آنکه ارتفاع کمتری دارند، شانههای چپ و راست را تشکیل میدهند. به تصاویر زیر دقت نمایید:
بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، زمانی که حالت کلی الگو را در چارت پیدا کردید، باید منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. بهتر است شکست خط گردن پرقدرت انجام شود و سایر شرایط یک شکست مناسب را داشته باشد. درصورتیکه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی خط گردن را شکست و شما از ورود به پوزیشن جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. نکته قابلتوجه این است که در الگوهای سر و شانه، بین شانه چپ و سر باید واگرایی باشد، ایجاد واگرایی تأییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
اهمیت شیبخط گردن در الگوی سر و شانه سقف
خط گردن در الگوی سر و شانه سقف معمولاً شیب ملایم و رو به بالایی دارد. برخی اوقات این خط افقی میشود. ولی این دو حالت تفاوت چندانی باهم ندارند. هرگاه خط گردن در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی شود، نشانه ضعیف بودن بازار است و اغلب به دنبال آن شانه راست ضعیفی نیز شکل میگیرد. تحلیلگر تا شکسته شدن خط گردن صبر میکند و اگر قصد فروش داشته باشد باید کمی بیشتر صبر کند؛ زیرا در حالتی که شیبخط کاهشی باشد اخطار فروش دیرتر صادر میشود. خط گردن صعودی نشانه قدرت بالای بازار است؛ ولی بازهم این مشکل وجود دارد که اخطار دیرهنگام صادر میشود.
تشخیص حد زیان و حد سود الگو (سر و شانه سقف)
حد زیان الگو، بالای شانه راست قرار میگیرد. البته در بعضی مواقع الگوهای سر و شانهای به وجود میآیند که ارتفاع شانه راست و سر نزدیک است. در این حالت میتوانید حد زیان را بالای قسمت سر قرار دهید تا حد ضرر مطمئنتری داشته باشید.
برای به دست آوردن حد سود کافی است فاصله قسمت سر تا خط گردن را اندازهگیری کرده و از مکانی که خط گردن شکسته میشود به سمت پایین اعمال کنید. بهعنوان نمونه به تصویر زیر دقت نمایید:
۲/ الگوی سر و شانه کف
الگو سر و شانه کف بانام سر و شانه معکوس هم شناخته میشود و نکات ذکرشده در مورد حد سود و ضرر در الگوی سر و شانه سقف نیز شامل این الگو میشود. این الگو بعد از یک حرکت نزولی شکلگرفته و باعث تغییر جهت حرکت بازار به سمت بالا خواهد شد. ساختار این الگو نیز از سه کف تشکیلشده است که کف میانی، عمق بیشتری نسبت به دو کف مجاور خود داشته و اصطلاحاً تشکیلدهنده بخش “سر” الگو هست. بهمنظور درک بهتر توضیحات درک انواع خط و روند ارائهشده، به تصویر زیر دقت نمایید:
همینطور بهمنظور آشنایی با این الگو در چارت واقعی، به تصویر زیر دقت نمایید:
بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، باید منتظر شکست خط گردن بود. به این شکل که هرچقدر شکست قویتر انجام شود بهتر است. همچنین درصورتیکه بعد از شکست خط گردن از ورود به پوزیشن جا ماندیم، باید منتظر پولبک به خط گردن ماند تا در آنجا بتوان با شرایط بهتری وارد پوزیشن خرید شد.
تشخیص حد زیان و حد سود الگو (سر و شانه کف)
در این الگو حد زیان، زیر شانه سمت راست قرار میگیرد؛ اما برای افرادی که قصد انتخاب حد زیان مطمئنتری دارند، زیر قسمت سر نیز جای مناسبی برای قرار دادن حد زیان است. البته این موضوع را در نظر داشته باشید که فاصله شانه راست تا سر بیشازاندازه بزرگ نباشد. حد سود این الگو نیز برابر بافاصله سر تا خط گردن است که باید از نقطهای که خط گردن شکسته میشود، به سمت بالا اعمال کنیم. به همین منظور برای درک بهتر به تصویر زیر دقت نمایید:
تفاوتهای الگوهای سر و شانه سقف و کف
در الگوی بازگشتی سر و شانه معکوس نیز شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن آن ضروری است و تکنیکهای محاسبه قیمتهای هدف مانند الگوی سر و شانه سقف است. تنها تفاوت جزئی که در کف میتواند وجود داشته باشد این است که تمایل بیشتری برای حرکات بازگشتی به سمت گردن وجود دارد که بعد از موج نزولی اتفاق میافتد.
روش مناسبتر برای بررسی این تفاوت، این است که هر بازار پس از فقط یک رکود یا سکون میتواند نزول کند. کاهش تقاضا یا تمایل برای خرید در میان معامله گران اغلب برای هدایت بازار به سمت نزول کافی است؛ اما بازار پس از سکون و ناکارایی نمیتواند ناگهان صعود کند. قیمتها تنها در صورت برتری یافتن تقاضا بر عرضه و هجوم بیشتر خریداران نسبت به فروشندگان میتوانند صعود کند.
چنانچه میخواهید یک معامله موفق در بازار سرمایه داشته باشید با مقاله ی استراتژی معاملاتی با ما همراه باشید.
سخن آخر
الگوی سر و شانه، یکی از الگوهای بازگشتی است که پس از تشکیل ساختار الگو در انتهای روند، انتظار چرخش روند وجود دارد. در الگوی سر و شانه سقف، انتظار ریزش و در الگوی سر و شانه کف، انتظار رشد قیمت را خواهیم داشت. از این الگو میتوان برای تشخیص اصلاحهای مقطعی نمودار و یا چرخش روند اصلی نمودار استفاده کرد.
تحلیل تکنیکال بررسی خط روند داخلی | فیبوناچی بازگشتی
در مبحث قبلی گفتیم که در روند صعودی هر چقدر که به شیب روند دقت میکنیم با بالا رفتن قیمت سهم نقاط حمایتی در بالا دست هم قرار میگیرند. برای خرید در ابتدای ورود به بورس باید سهم را زیر نظر گرفت بعد ازموج اصلاحی درآنجایی که سهم حداقل ۲ عدد کندل مثبت ثبت کرد ( دو روز معاملاتی مثبت همراه با حجم بالا ) میتوانیم خرید انجام بدهیم. قبلا اشاره کردیم که کندل مثبت کندلی است که قیمت پایانی آن از قیمت باز شده آن بالاتر باشد . بدنه ضعیف کندل نشان دهنده عدم ثبات در بازار می باشد.
در روزهایی که بازار منفی است عرضه بیشتر از تقاضا و در روزهای مثبت عرضه کمتر از تقاضا میباشد.
باید دقت کنید که خواب سرمایه و ریسک معامله خود را به حداقل میزان برسانید.
برایند موج های انگیزشی و اصلاحی تشکیل دهنده روند یک سهم میباشند. در تحلیل نمودار برای کشیدن خط روند صعودی نقاط حمایتی و برای کشیدن خط روند نزولی نقاط مقاومتی را به هم متصل میکنیم.
خط روند داخلی :
خطی است که حمایت هارا به مقاومت ها ، و مقاومت ها را به حمایت ها متصل میکند.
هر زمان که از نمودارهای معاملاتی به عنوان وسیله ای برای شناسایی فرصت های معاملاتی با کیفیت استفاده می کنید، همیشه باید اعتبار خطوط روند داخلی روی آنها را ارزیابی کنید.
اساساً، آنها با خطوط روند استاندارد متفاوت هستند زیرا با پیوستن به نقاط بالا و پایین روند رایج ساخته نمی شوند. در مقابل، ایجاد خطوط داخلی نیاز به سطحی از مهارت دارد که برای تسلط بر آن زمان کمی از شما می گیرد. با این حال، متوجه خواهید شد که این سرمایه گذاری در زمان درک انواع خط و روند و انرژی ارزش تلاش را دارد زیرا می توانند به عنوان سطوح حمایتی و مقاومتی بسیار قدرتمند برای روندها عمل کنند.
خطوط روند
خطوط روند یکی از پرکاربردترین و پر استفاده ترین ابزارها در تحلیل تکنیکال مدرن هستند. یک تعریف خوب از خط روند، خطی است که بین دو نقطه در نمودار کشیده میشود، اما سپس خطوط روند داخلی، که میتوان آنها را در هر جایی از وسط میلههای قیمت ترسیم کرد. تغییرات احتمالی زیادی برای این خطوط وجود دارد، اما یک قانون این است که به هر حال معامله گر تصمیم می گیرد خطوط روند را تعریف کند باید به طور مداوم استفاده و اعمال شوند.
بسیاری از معاملهگران حرفهای پس از اینکه متوجه شدند که این اندیکاتور به آنها در بهبود سوددهی کمک کرده است، از شایستگیهای این اندیکاتور فنی قدردانی کردهاند. بنابراین، خطوط روند داخلی دقیقاً چیست و چگونه میتوانید به بهترین شکل از آنها استفاده کنید ؟
دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی 0 تا 100
موزش بورس و کسب دانش بورس پیشنیاز ورود به این بازار است. داشتن دانش در یکی از دو نوع تحلیل فاندامنتال(بنیادی) یا تحلیل تکنیکال بورس برای ورود به حوزه بازارهای بورس لازم و ضروری است.
دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته
سر فصلها: چنگال اندروز فیبوناچی معرفی فیبوناچی فیبو قیمتی RET فیبو EXT فیبو قیمتی projection یافتنPRZ در نمودار الگوهای زمانی…
کارگاه روانشناسی معاملات
ارگاه تخصصی بسیار عملی و کاربردی روانشناسی معاملات بورس ایران
در کارگاه تخصصی روانشناسی معاملات بورس میتوانید الگوهای رفتاری لازم برای شناخت خودتان را بشناسید و با توجه به نقاط قوت و نقاط ضعف خود بهترین تصمیمها و واکنشها در مواجه با چالشهای سرمایهگذاری را اخذ نمایید.
خط روند داخلی چیست ؟
برای تکمیل بحث در مورد خطوط در حال حاضر، باید بدانید که برخی از تحلیلگران چشم خوبی برای ترسیم خط روند داخلی دارند. اینها مانند خطوط روند معمولی نیستند، که هر کسی می تواند آن را با رعایت قوانین ساده اتصال نقاط بالا یا پایین ترسیم کند. در عوض، خطوط روند داخلی به شما متکی هستند که به نمودار نگاه می کنید و تجسم می کنید که چگونه می توانید نقاط بالا و پایین را با یک خط مستقیم به هم متصل کنید. اینها را می توان به معنای واقعی کلمه در هر نقطه از قیمت قرار داد و ترسیم آنها بسیار ذهنی است.
اصل خط روند داخلی این است که موقعیتی را برای خط مستقیم پیدا کنید که تا حد امکان نقاط بالا و پایین را به هم متصل می کند. اگر چشمی برای تشخیص چنین پیوندهایی پرورش دهید، با یک خط روند پاداش می گیرید که ممکن است در آینده حمایت یا اقدام مقاومتی جالبی ارائه دهد. اعتبار خط روند داخلی به راحتی در گذشته نسبت به قبل اثبات می شود، اما ابزار تحلیلی جالب دیگری است .
برای تکمیل بحث در مورد خطوط در حال حاضر، باید بدانید که برخی از تحلیلگران چشم خوبی برای ترسیم خط روند داخلی دارند. اینها مانند خطوط روند معمولی نیستند، که هر کسی می تواند آن را با رعایت قوانین ساده اتصال نقاط بالا یا پایین ترسیم کند. در عوض، خطوط روند داخلی به شما متکی هستند که درک انواع خط و روند به نمودار نگاه می کنید و تجسم می کنید که چگونه می توانید نقاط بالا و پایین را با یک خط مستقیم به هم متصل کنید. اینها را می توان به معنای واقعی کلمه در هر نقطه از قیمت قرار داد و ترسیم آنها بسیار ذهنی است.
اصل خط روند داخلی این است که موقعیتی را برای خط مستقیم پیدا کنید که تا حد امکان نقاط بالا و پایین را به هم متصل می کند. اگر چشمی برای تشخیص چنین پیوندهایی پرورش دهید، با یک خط روند پاداش می گیرید که ممکن است در آینده حمایت یا اقدام مقاومتی جالبی ارائه دهد. اعتبار خط روند داخلی به راحتی در گذشته نسبت به قبل اثبات می شود، اما ابزار تحلیلی جالب دیگری است .
نمونه هایی از خطوط روند داخلی
گاهی اوقات متوجه میشوید که نمودارهای معاملاتی فرصتهای بالقوهای برای ایجاد خطوط روند استاندارد ارائه میدهند، اما مشکلاتی وجود دارد که این کار را سختتر از حد معمول میکند. به عنوان مثال، حد بالا و پایین ممکن است به طور کامل در یک راستا قرار نگیرند. زاویه روند ممکن است خیلی تند باشد یا قله های کلیدی ممکن است خیلی نزدیک به یکدیگر باشند. در چنین شرایطی، به جای نادیده گرفتن این فرصت ها، همچنان می توانید با طراحی خط روند داخلی اقدام کنید.
به عنوان مثال، پس از مطالعه نمودار معاملات، ممکن است به این نتیجه برسید که اگر چند اوج و پایین را رد کنید، همچنان می توانید خط روند تولید کنید. باید بدانید که اگر قیمت بیش از حد عمل کند و افزایش پیدا کند این ویژگیهای کلیدی روندها اغلب میتوانند تحریف شوند، بهویژه زمانی که نوسانات بالا باشد.
شما می توانید با ترسیم خطوط روند داخلی بر چنین مشکلاتی غلبه کنید تا از افزایش قیمت ها چشم پوشی کنید. همانطور که اکنون می توانید درک کنید، این کار بسیار ذهنی است و برای تسلط بر آن نیاز به زمان دارید .
برای جمع بندی، می خواهیم موارد زیر را انجام دهیم:
- محل تلاقی را پیدا کنید – از خطی استفاده کنید که بیشترین بازدیدهای تاریخی را دارد.
- از طریق فضای خالی معامله کنید و سطوح اصلی را هدف قرار دهید . سطوح اصلی را می توان به روش های مختلفی به دست آورد. ما حرکت های اندازه گیری شده و حمایت افقی و مقاومت نگهدارنده تلاقی کلیدی را توصیه می کنیم.
- یک نقطه لنگر پیدا کنید – این معمولاً آخرین نقطه اوج یا پایینی است که در آن قیمت در طول خط روند شما ضربه خورده است.
- یک روند صعودی دارای اوج های بالاتر و پایین تر است. یک روند نزولی دارای اوج و نزول پایین تر است. یک روند جانبی یا «بیروند» عملکرد قیمت افقی دارد.
- روندها را می توان به بخش های کوچکتر تقسیم کرد. روندهای اصلی، فرعی و فرعی به طور کلی شناخته می شوند.
- پس از شکسته شدن، حمایت یا مقاومت می تواند نقش خود را معکوس کند.
- در یک روند صعودی می توان یک خط روند صعودی را در پایین ترین حد افزایشی ترسیم کرد.
- یک خط روند نزولی بر روی اوج های نزولی در یک روند نزولی ترسیم می شود.
برای ایجاد یک خط روند معتبر به سه امتیاز نیاز است:
- خط روند نشانه ای از سطوح حمایت یا مقاومت در آینده را ارائه می دهد
- پس از شکسته شدن، خط روند می تواند نقش خود را معکوس کند
- خطوط روند باید مطابق با تقاضای فعالیت قیمت تنظیم یا ترسیم شوند
- یک خط کانال به موازات خط روند رسم می شود و تمام فعالیت های قیمت در کانال روند را شامل می شود.
- نرسیدن به خط کانال ممکن است نشانه اولیه شکست روند باشد.
- خطوط مقاومت سرعت، روند افزایشی یا نزولی فعلی را به یک سوم تقسیم میکنند و اهداف قیمتی را ارائه میکنند.
- خطوط روند ممکن است از ابتدای روند تا قله ها یا نواحی پایین کشیده شوند. یا به 32% و 68% برای خطوط فیبوناچی.
محدودیت های خط روند
- خطوط روند دارای محدودیتهایی هستند که همه ابزارهای نموداری را به اشتراک میگذارند، زیرا باید با ورود اطلاعات قیمت بیشتر، آنها را مجدداً تنظیم کرد.
- خط روند گاهی اوقات برای مدت طولانی دوام میآورد، اما در نهایت عملکرد قیمت به اندازهای منحرف میشود که نیاز به بهروزرسانی داشته باشد. علاوه بر این، معامله گران اغلب نقاط داده متفاوتی را برای اتصال انتخاب می کنند. به عنوان مثال، برخی معاملهگران از پایینترین قیمتها استفاده میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است تنها برای یک دوره از پایینترین قیمتهای پایانی استفاده کنند.
- در نهایت، خطوط روند اعمال شده در تایم فریم های کوچکتر می توانند به حجم حساس باشند. خط روند تشکیل شده در حجم کم ممکن است به راحتی با افزایش حجم در طول جلسه شکسته شود.
پول بک :
معمولا در ۹۰ درصد صعود ها و نزول ها سهم بعد از تثبیت ۲ الی ۳ کندل مثبت در صعود و منفی در نزول یک بار دیگر به قیمت قبلی خود در خط روند سر میزند یعنی در روند صعودی اگر از ابتدای رشد جاماندید و خرید نکردید میتوانید در قسمتی که سهم پول بک کرده و به قیمت قبلی خود سر زده وارد سهم شوید و در روند نزولی هم اگر در ابتدای روند نتوانستید سهم خود را بفروشید در زمان پول بک برای شما فرصت خروج مهیا میشود.
نکته مهم این است که در صف های خرید و فروش اقدام به معامله نکنید، در صف های فروش شما نفروشید و در صف های خرید نخرید، اجازه بدهید سهم به زمان پول بک خود برسد بعد اقدام به معامله کنید.
پول بک در بازار نزولی توسط افراد متعصب به سهم صورت میگیرد ( اشاره به روانشناسی معاملات )
گپ قیمتی : فاصله قیمتی در ۲ روز متوالی که برای یک سهم اتفاق میافتد را گپ قیمتی میگویند.
عوامل متعددی ممکن است باعث ایجاد گپ قیمتی بشوند، از جمله افزایش سرمایه شرکت که بصورت مثبت نمود میکند ، یا ایجاد مشکل فنی حاد در خط تولید شرکت که بصورت منفی خود نمایی میکند.
فرق نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده در این است که نمودار تعدیل نشده گپ های قیمتی را نمایش میدهد شما تحلیل خود را بر روی نمودار تعدیل شده انجام میدهید.
فیبوناچی بازگشتی :
به ما کمک میکند که چه در روند صعودی و چه در روند نزولی تشخیص دهیم که چه موقع سهم به حمایت یا مقاومت برخورد میکند.
فیبوناچی از یک سری درصد ها تشکیل شده که به شرح زیر می باشند:
۰ % ۲۳٫۶ % ۳۸٫۲ % ۵۰ % ۶۱٫۸ % ۷۸٫۶ % ۱۰۰ %
۵۰ % و ۱۰۰ % درصد های روانی بازار هستند که طی چندین سال گذشته مشخص شده که بازار در این درصد ها از خود واکنش نشان میدهد.
۶۱٫۸ % درصد طلایی نام دارد یعنی اگر سهم موج اصلاحی خود را از ۵۰% ردکند به احتمال قوی در ۶۱٫۸ % نقطه ایست و بازگشت سهم می باشد. به ترتیب اعتبار سنجی در اکثر سهام اولویت نقطه طلای بعد از ۶۱٫۸ % به منطقه ۳۸٫۲ % بعد ۷۸٫۶ % بعد ۲۳٫۶ % می باشد.
حتما به نحوه ترسیم فیبوناچی اصلاحی توجه ویژه ای داشته باشید. چرا که برخی افراد این کار را به شکل معکوس و کاملا اشتباه انجام می دهند.
زمانی که یک حرکت صعودی داشته باشیم و قیمت در حال انجام یک حرکت اصلاحی (نزولی) باشد، ما باید از ابتدا تا انتهای حرکت صعودی یک فیبوناچی اصلاحی ترسیم کنیم.
در حالت معکوس، زمانی که یک حرکت نزولی داشته ایم و قیمت در حال انجام یک حرکت اصلاحی (صعودی) است، ما باید از ابتدا تا انتهای حرکت نزولی یک فیبوناچی اصلاحی ترسیم کنیم.
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت قیمت است. در درک انواع خط و روند واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معاملهگری خواهد بود؛ اما بر اساس پژوهشهای انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمانبندی بازار، تاکنون بیفایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده میشود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل میشوند.
انواع پیوت ها
پیوتها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دستهبندیهای فوق جای میگیرند.
۱- پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص این پیوتها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
۲- پیوت محاسباتی
این نوع از پیوتها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند. این پیوتها بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. پیوتهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
- Camarilla Lines
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی درک انواع خط و روند تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد. ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط پیوت در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
۳- پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
۴- پیوت مینور
در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی میشوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند. به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور
حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
- تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.
در این نمودار، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در زمان تشکیل پیوت کاملاً مشهود است. همچنین با رسم فیبوناچی بازگشتی مشخص میشود؛ که شرط اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز برآورده شده و به نظر میرسد، گواههای معاملاتی کافی برای پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.
کلام پایانی
به طور کلی، پیوتها یکی از بهترین ابزار تحلیل و معاملهگری در بازار مالی است؛ اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز میباشند؛ که باید به واسطه تعیین استراتژیهای معاملاتی دقیق و روشهای نوین تحلیلی، پوشش داده شوند.
دیدگاه شما