چگونه سهام سودآور و برتر را بشناسیم؟
سرمایهگذاری در بازار سهام نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس میزان سرمایه، مدت زمان سرمایهگذاری، بازده مورد انتظار و ریسکپذیری سرمایهگذار است.
بر این اساس، اولین گام در سرمایهگذاری، شناسایی سهام شرکتها با استفاده از روشهای حرفهای تجزیه و تحلیل مالی و اقتصادی است.
با وجود پیچیدگی این روشها، معیارهای مشخصی برای بررسی اولیه سهام شرکتها وجود دارد که در این میان میتوان به عواملی همچون چشمانداز صنعت، سودآوری، وضعیت نقدینگی، میزان بدهیها، نسبت قیمت به سود هر سهم، درصد سهام شناور آزاد، نقدشوندگی، سیاست تقسیم سود و ترکیب سهامداران شرکت اشاره کرد.
از طرفی دیگر در انتخاب سهام باید خصوصیات فردی، سود مورد انتظار و درجه ریسکپذیری سرمایهگذار را نیز مدنظر قرار داد.گزارش زیر حاصل گفتوگویی با ندا گودرزی، کارشناس ارزش گذاری شرکت تامین سرمایه امین است که برخی از شاخصههای انتخاب سهام برتر را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
برای خرید سهام با روش علمی چه راهکارهایی پیش روی سرمایهگذاران است؟
اصلیترین راهکار در این رابطه تحلیل بنیادی سهام است. تحلیل بنیادی فرآیندی است که ارزش ذاتی یک سهم با توجه شرایط کنونی و آتی، وضعیت اقتصاد کلان، جایگاه صنایع در اقتصاد آن کشور و روند اطلاعات مالی شرکت برآورد میشود.
پس از بررسی و پیشبینی سودآوری شرکت، با تنزیل جریانات نقدی آتی با نرخ بازده مورد انتظار بر اساس ریسک سهم، ارزش ذاتی آن کشف میشود.
سرمایهگذاری با مقایسه ارزش ذاتی پیشبینی شده و ارزش بازار سهم به تصمیمگیری در مورد خرید (در صورت کمتر بودن قیمت روز نسبت به ارزش ذاتی) یا فروش (در صورت فراتر رفتن قیمت سهم نسبت به ارزش ذاتی آن) میپردازد.
برای انتخاب صنعت برتر باید به چه مولفههایی توجه کرد؟
با بررسی روند شاخصهای اقتصادی که به طور قابل ملاحظهای در فعالیت هر شرکت تاثیرگذار است، میتوان به انتخاب سهام پرداخت. از مهمترین شاخصها میتوان به نرخ تورم، میزان رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، تغییرات در میران عرضه و تقاضای پول و … اشاره کرد.
همچنین ارزیابی بخشهای متفاوت اقتصادی با توجه به شاخصههایی همچون: سهم هر بخش در تولید ناخالص داخلی و میزان رشد اقتصادی، فرصتهای رشد و سرمایهگذاری موجود، فضای کسبوکار رقابتی و میزان حساسیت صنعت به سیاستهای داخلی و خارجی.
در نهایت باید به بررسی عوامل مختص شرکت پرداخت. در این مرحله، سرمایهگذاران باید به سلامت مالی شرکت و کیفیت سود گزارش شده آن بپردازند.
همچنین لازم است تحلیل همهجانبهای در مورد فعالیت شرکت، قدرت و توانایی شرکت برای جوابگویی به نیازهای نقدی غیرمنتظره، توانایی رشد سود و توانایی برای بازپرداخت تعهدات آتی بلندمدت انجام داد.
پس از تشخیص و خرید سهام برتر چگونه میتوان زمان فروش و خروج از سرمایهگذاری را تعیین کرد؟
زمان بندی ورود و خروج مناسب را باید با توجه به ارزش ذاتی سهام تعیین کرد نه بر مبنای قیمتهای در حال رشد و افت یا تعصب و رفتار احساسی در سرمایهگذاری؛ زمانی که تنها بر مبنای افزایش قیمت اخیر تصمیم به خرید میگیرید چون ممکن است در معرض این آسیب باشید که در اوج قیمتها اقدام به خرید کنید لذا با برگشت قیمت در بلندمدت به سطح متعادل خود، اصل سرمایه را به مخاطره میاندازید.
همچنین در صورتی که دارای سهامی با چشمانداز نامناسب هستید و تنها به دلیل وابستگی احساسی یا عدم تمایل بر شناسایی زیان کاغذی از فروش آن خودداری مینمایید، عملکرد سرمایهگذاری خود را کمتر از حد بهینه رقم میزنید.
برای انتخاب سهام برتر از سوی سرمایهگذاران حقیقی چه روشی را پیشنهاد میکنید؟
سهامداران حقیقی به دلیل عدم برخورداری از تیم حرفهای تحلیل برای خرید و فروش سهام، بهتر است در صندوقهای سرمایهگذاری وارد شوند. سرمایهگذاری در این صندوقها از لحاظ مالی نیز مقرون به صرفهتر است و هزینه کمتری در بردارد.
اما اگر یک شخص حقیقی هستید و تمایل دارید سهام برتر را خودتان انتخاب کنید، باید با آموزش و کسب تجربه، مسیر موفقیت را برای خودتان هموار کنید.
چرا بسیاری از سهام کوچک بدون توجه به ارزش واقعی رشد میکند، ولی برخی سهام برتر در بازار راکد هستند؟
شرکتهایی با سود آوری پایین میتوانند با مدیریت و دستکاری سود، بر اساس روشهایی همچون ارائه تخفیفات بسیار بالا در یک دوره، تبدیل نمودن هزینههای عملیاتی به سرمایهای و… سودآوری بالاتری را برای یک دوره نشان دهند که منجر به افزایش قیمت سهم در کوتاهمدت گشته اما با توجه به حاکمیت اصل برگشت به میانگین در بلندمدت، قیمت سهام در نهایت به سمت میانگین ارزش ذاتی میل میکند.
نکاتی برای گرفتن تصمیمات موفق در بورس و تشخیص سهام برتر
- سرمایهگذاری بر مبنای سبد متنوعی از سهام با لحاظ کردن توان ریسکپذیری خود.
- خرید سهام ارزشی در بلند مدت و سهام رشدی در کوتاهمدت با استفاده از فرصت نوسان گیری و رشد بلندمدت به طور توامان.
- عدم واکنش بیش از اندازه به اطلاعات و وقایع اخیر. (قاعدهای در سرمایهگذاری وجود دارد که میگوید هیچ چیز آن طور که به نظر میرسد خوب یا بد نیست).
- عدم تاکید بیش از اندازه بر اطلاعات اندک اما در منشا سودآوری سهام چیست؟ دسترس؛ سعی کنید تا جایی که ممکن است اطلاعات بیشتر و واقع بینانه در مورد سهم مورد نظر خود بهدست آورید.
- نگاه منصفانهای به نظرات و اطلاعات ردکننده نظرات سرمایهگذاریهای خود داشته و پذیرای نظرات مخالف باشید.
- بسیاری از سرمایهگذاران به استراتژی غیرعقلانی «شنیدن آنچه که دوست دارند بشنوند» علاقه دارند.
- استفاده از مشاورههای سرمایهگذاری و شناخت عوامل روانشاختی و میزان ظرفیت پذیرش ریسک به منظور تخصیص بهینه داراییها.
- شناخت ویژگیهای روانشناختی خود.
سخن آخر
توجه داشته باشید که افراد دارای سوگیریهای رفتاری هستند که منشا بسیاری از آنها استدلالهای نادرست و برخی بر مبنای احساسات فردی میباشد.
اگر شما رفتارهایی همچون «نگهداری سهام زیان ده با وجود عدم انتظار از رشد آتی، کم اهمیت پنداشتن اطلاعات منفی و… را در خود میبینید به سوگیریهای رفتاری دچار هستید.
پدر علم اقتصاد آدام اسمیت معتقد بود که «سرمایهگذاران اگر در مورد خود شناخت کافی ندارند، بازار سهام جای گرانی برای کسب این شناخت است!»
برای تست کردن اینکه آیا در دام این سوگیریهای شناختی و یا احساسی هستید، سادهترین راه آن است که از خود بپرسید اگر به جای این سهم، پول نقد در اختیار داشتم، باز هم این سهم را خریداری میکردم یا در فرصتهای جایگزین سودآوری سرمایهگذاری میکردم؟ پاسخ به این سوال میتواند راه درست را درخصوص نگهداری یا فروش سهم نشان دهد.
منشا ایجاد حباب قیمتی در بازار سهام چیست؟
پس از رشدهای پرشتاب ماههای اخیر تقابل نظرات در بورس تهران شدت گرفته است. عدهای از تحلیلگران از پایان موج صعودی و برخی دیگر از پتانسیل رشد قابل توجه سهام خبر میدهند.
به گزارش سیگنال به نقل از رادیو سهام، بورس تهران بار دیگر با تلاطمهای شدید همراه شده است. برخی ریزش ۷ هزار واحدیشاخص بورس را منطقی خواندند و ظرف رشد بورس به پشتوانه بنیادی را لبریز عنوان میکنند. عمده این اظهارنظرها البته بر پایه یکسری اطلاعات تاریخی است که میتوان به نقد آنها پرداخت. عده دیگری از فعالان بازار سهام کشورمان اما ریزش بورس روز سهشنبه را با چاشنی هیجان همراه دانستند. از نظر این افراد سودآوری شرکتها یکی از معیارهای قدرتمند حمایتی از قیمت سهام محسوب میشود که میتواند فضا را برای رشد بیشتر سهام فراهم کند. بر این اساس انتشار عملکرد سهماهه طی روزهای گذشته و همچنین موجی از این گزارشها که تا پایان روز دوشنبه این هفته منتشر میشوند را عاملی قدرتمند برای رشد قیمتی سهام میدانند. البته تمامی این موارد با اما و اگرهای بسیاری همراه است اما به نظر میرسد احتمال رشد قیمتی با توجه به وضعیت کنونی متغیرها بالاتر از احتمال افت قیمتی آنهاست. البته برخی از موارد نیز وجود دارند که میتوانند مانع از تحقق موج صعودی بعدی در سهام باشند.
با این حال همچنان ریسک حبابی شدن قیمت سهام عمده فعالان بورسی را نگران نگه داشته است. نوسان قیمتی سهام امری طبیعی است. فعالان بازار در حالی برای توجیه نوسان کوتاهمدت بهانهتراشی میکنند که مسائل مطرحشده برای نوسان قیمتی سهام در مسیر کوتاهمدت در قالب یک دلیل بنیادی بزرگتر قابل توضیح هستند که اثر بهانههای روزانه را حذف میکند. از این جهت مواردی که برای توجیه نوسان قیمتی کوتاهمدت مطرح میشود را بهانهتراشی مینامیم. بر این اساس عمده دلایلی که برای نوسان بورس طی یک روز معاملاتی مطرح میشود بیش از هر چیز دیگری «بهانه»هایی است که فعالان بازار به آن دلخوش کردهاند.
در یک مثال ساده بورس تا رسیدن به ۲۵۰ هزار واحد، نوسان روزانه را تجربه کرد. فعالان بازار درصدد برآمدند که افت سهام و در عمده روزهای معاملاتی، صعود شاخص بورس را با بهانههایی توجیه کنند. با این حال اگر نگاه عمیقتری به متغیرهای کلان حاکم بر اقتصاد وجود داشت بهانههای کوتاهمدت کاملا کنار میرفتند. در شرایط کنونی نیز اگر مواردی برای توجیه نوسان قیمتی بسیاری از نمادها و شاخص کل در مسیر کوتاهمدت مرور شوند تنها «بهانه»هایی پیدا کنیم که در نهایت در مسیر رسیدن به هدف سعی میکنند نوسان قیمتی سهام را توجیه کنند.
برخی اوقات تا حدی حواسمان به «بهانه»های کوتاهمدت منحرف میشود که واقعیتها را کنار میگذاریم. برخی اوقات این رفتار، سهامی که ارزنده است را به زیر ارزش ذاتی خود سوق میدهد گاهی اوقات نیز توهمات عدهای را اسیر خود میکند و حباب را برای سهام یک شرکت رقم میزند. یکی از مواردی که این بهانهها را کاملا پوشش میدهد اثر نگاه و ملاحظات دولتی در اقتصاد کشور است که میتواند به حباب قیمتی در سهام شرکتها منجر شود. ملاحظات در ظاهر دلسوزانه دولت در حمایت از یک صنعت باعث میشود که نقطه پایانی برای یک بنگاه تولیدی متصور نباشیم، حال اینکه این بنگاه تولیدی که به پشتوانه حمایت دولتی زنده است در حال مکیدن خون دیگر بخشهای سالم اقتصاد است. از طرفی همین ملاحظات دولتی که انتهایی برای بحران یک شرکت مشخص نمیکند باعث میشود که بستری برای بهانهتراشی و داغ کردن سهام شرکتهای مختلف وجود داشته باشد.
حمایتهای حبابساز در صنعت سیمان
یکی از بهانههایی که از آن برای داغ کردن سهام بسیاری از شرکتها استفاده شده است تکیه بر داراییها یا ارزش جایگزینی یک شرکت است. برای مثال یک شرکت سیمانی بزرگ از اوایل سال رشد چند برابری قیمت را تجربه کرد و زمانیکه علت آن نزد خریداران سهم جستوجو شد ارزش جایگزینی بسیار بالای این شرکت و خرد شدن قیمت سهم پس از انجام افزایش سرمایه سنگین مورد اشاره قرار گرفت. نکته جالب توجه اینکه علت و معلول در رشد اینچنینی قیمتها در میان معاملهگران به خصوص تحلیلهای تکنیکال گم میشود و رشد قیمت را نشان ارزندگی میدانند.
همانطور که اشاره شد در جو مثبت حاکم بر معاملات سهام در بورس تهران، برای صعود یک سهم در کوتاهمدت به دلیل منطقی نیاز نیست تنها بهانهای نیاز است که به کام سایر فعالان بازار که احتمالا از آگاهی کمتری نسبت به واقعیتهای اقتصادی برخوردارند، شیرین بنماید در نتیجه در عمق کم بازار به راحتی با قدرت پول میتوان سهام را داغ کرد و در ادامه نیز لنگرهای ذهنی و تحلیلهای تکنیکال به حمایت از سهام برمیآیند. با این حال این بهانهها خود معلول رخداد دیگری هستند که سالیان دراز اقتصاد کشور را با خود درگیر نگه داشته است. این موضوع همان دخالتهای بیجای دولت و فلج کردن مکانیزم «دست نامرئی» است که اثرات خود را معمولا بهصورت حباب در قیمت سهام نیز منعکس میکند. همین موضوع باعث میشود که یک کارشناس خبره نتواند حبابی شدن قیمت سهام این شرکت را رد کند.
برای مثال در بورس تهران به ارزش جایگزینی ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلاری کارخانه سیمان با ظرفیت یک میلیون تن تولید در سال اشاره میکنند. حال از نگاه عموم بازار جلوه این موضوع به این طریق است که: «ارزش جایگزینی این شرکت سیمانی که با ظرفیت ۵ میلیون تن (برای مثال) با دلار ۱۲ هزار تومانی حدود ۷ هزار میلیارد تومان است در نتیجه اگر ارزش بازار سهام این شرکت سیمانی ۲۰۰ میلیارد تومان باشد باید قیمت سهام آن رشد کند.» جمله پیشین بهانهای برای داغ کردن سهام یک شرکت سیمانی میشود و در ادامه نیز این بهانه با طرح سوالهایی درخصوص احتمال تجدید ارزیابی داراییها و پاسخهای همراه با تردید فضا را برای داغ کردن هر چه بیشتر سهام فراهم میآورد.
حال اگر با نگاه عمیقتر به بررسی این موضوع پرداخته شود نتیجهگیری نهایی متفاوت خواهد بود. «اگر کشور با مازاد ظرفیت سیمان همراه است و تلاش برای بالا بردن مصنوعی قیمت سیمان در داخل کشور مشاهده میشود و با وجود جهش نرخ دلار و تلاشهای همهجانبه برای بالا نگه داشتن قیمت سهام در داخل نمیتواند یک شرکت را از منظر اقتصادی توجیهپذیر کند باید به عدم ارزندگی سهام چنین شرکتی اشاره کرد، چنین شرکتی با چنین تسهیلات ویژه در بخش فروش و همچنین یارانههای سنگین در بخش تولید (یارانه انرژی یک شرکت سیمانی ۵ میلیون تنی در کشور به بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان میرسد) دلیل منطقی برای ادامه بقا ندارد که حال به ارزندگی سهام آن اشاره کرد». جمله پیشین واقعیت چنین شرکتی است که نشان از عدم ارزندگی آن دارد، اما اینکه چرا با این شرایط کارخانههای سیمانی اینچنینی پابرجا هستند به نگاه دولتی حاکم بر اقتصاد کشور بازمیگردد. همین نگاه دولتی فضا را برای داغ کردن سهام فراهم میآورد. اما اینکه این نگاه دولتی با چه بهانهای در واقع در حال تضعیف اقتصاد کشور است خود به ریشهیابی عمیقتری نیاز دارد که در گزارشهای آتی «دنیای اقتصاد» به آن پرداخته میشود.
با دلار ۱۲ هزار تومانی نیز این شرکت نتوانست در فروش صادراتی موفق شود در این شرایط چرا باید به فکر ارزش جایگزینی باشیم و اصلا چرا باید یک سرمایهگذار خصوصی در زمینهای هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کند که در نهایت برای وی زیان به همراه داشته باشد. آیا این موضوع جز از اقتصاد دولتی و حمایتهای ناصواب نشات گرفته است و حذف دستهای حمایتی دولتی (رانتهایی که دولت به نام حمایت از تولید شارژ میکند) وضعیت اسفناکی را برای چنین شرکتی رقم میزند.
از چنین مواردی است که بهانه افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها رخ مینماید و دستاویزی برای داغ کردن سهام یک شرکت میشود. حال اینکه عنوان میشود اگر داراییهای یک شرکت سیمانی اینچنینی به روز شود قیمت سهام پس از افزایش سرمایه برای مثال به ۱۰ تومان میرسد و همین اختلاف با قیمت اسمی نشان از قدرت سهام برای رشد قیمتی است. حال اینکه اگر یک شرکت زیانده باشد چه تفاوتی میان ارزش بازار سهام ۲۰۰ میلیارد تومانی و قیمت هر سهم ۵۰۰ تومانی با ارزش بازار همان ۲۰۰ میلیارد تومان و قیمت سهام ۱۰ تومانی وجود دارد. چرا باید سهم ۵۰۰ تومانی رشد کند، اما سهم ۱۰ تومانی خیر؟
سهام و صنعت خودرو متضرر از دولت
سهام فلان شرکت خودروساز از ابتدای سال با بهانه افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی رشد میکند حال از هر یک از خریداران پرسیده میشود تنها موردی که میتوانند برای رشد قیمت سهام این شرکت بیان کنند همین بهانه است. بهصورت کلی ورقهای بازی در بورس تهران سالیان طولانی است که عوض نشدهاند و هر از گاهی از زیر به رو کشیده میشوند. حال اگر به خریدار سهام این شرکت خودروساز گفته شود که اگر این شرکت وارد مرحله انحلال شود با سرعت زیاندهی کنونی احتمالا تا پایان سال ۹۸ یا نیمه نخست سال ۹۹ باید مبلغی نیز به شرکت از جیب بدهید تا بتواند بدهیهایش را صاف کند بار دیگر اثر دولتی در مسموم کردن نگاه فعالان اقتصادی عیان میشود. بر این اساس عنوان میشود که دولت همیشه ازخودروسازان حمایت کرده است و به هر طریقی این شرکتها را بر پا نگه میدارد؛ انگار نه انگار که دلیل وضعیت اسفناک کنونی خودروسازان جز حمایتهای دولتی بوده است. منظور این افراد این است که دولت برای حفظ این شرکت خودروساز هر کاری میکند تا همچنان شعار تولیدکنندهخودرو را حفظ کند و از سوی دیگر آمار بیکاری را پایین نگه دارد. زمانی که بنگاهی در یک اقتصاد با وجود زیان سنگین همچنان به کار خود ادامه میدهد باید جستوجو کرد که این زیان از کدام بخشهای اقتصاد در حال جبران است و کسری این بخش از طریق کدام بخش جبران میشود. در چنین شرایطی است که معادلهای شامل ارزش بازار سهام شرکت، میزان داراییها و میزان بدهیها جای خود را با قیمت سهم روی تابلو عوض میکنند. میگویند چون سهم پس از افزایش سرمایه احتمالی اختلاف فاحشی با قیمت اسمی (همان ۱۰۰ تومان) دارد در نتیجه ارزنده است. بر این اساس میتوان رد پای دولت را در صنعت خودرو که سالیان دراز از پیشرفت بازمانده است مشاهده کرد و در ادامه نیز اثر این حمایتهای دولتی را در رشدهای غیرمنطقی سهام مشاهده کرد. همچنان در بورس تهران عدهای را «کارشناس» خطاب میکنند که برای توجیه رشد قیمتی سهام با تجدید ارزیابی داراییها به بالا بودن میزان دارایی یک شرکت اکتفا میکنند و حتی ابتداییترین موضوع یعنی میزان بدهیهای یک شرکت را در تحلیلهای خود اثر نمیدهند. نگاه دولتی است که احتمال سقوط یک بنگاه را حذف میکند و در نقطه بحران نیز همچنان عدهای بهانهای برای داغ کردن سهام یک شرکت پیدا میکنند.
داستان سهام شرکتی که ۱۰۰ برابر شد
به همین ترتیب رشد قیمتی یک سهم از ۱۰۰ تومان به ۱۰ هزار تومان چیز عجیبی نیست، زیرا زمانی که دستهای دولت در معادلات اقتصادی دخالت میکنند تفاوتی بین ۱۰۰ و ۱۰ هزار تومان وجود ندارد چون این دخالتها ابزار محاسبه ارزش واقعی را از اهالی بازار گرفته است. شرکتی در حوزهپتروشیمی برای سالیان سال زیانده بود، اما دولت هر بار با تزریق نقدینگی سعی کرد این شرکت را سر پا نگه دارد. توجه داشته باشید منظور از نگاه دولتی تنها متوجه «دولت» نیست، بلکه بسیاری از نمایندگان مجلس یا حاکمیت نیز این نگاه را با دخالت بیجا در اقتصاد کشور بسط دادهاند.
اگر حمایتهای بیجای دولت نبود این شرکت باید به بخش خصوصی چابکتر واگذار میشد، زیرا سهامدار عمده توانایی پرداخت بدهیهای سنگین را نداشت، اما دست حمایت مخرب دولت باعث شد منشا سودآوری سهام چیست؟ این کارخانه با مدیریت قبلی پابرجا بماند. در شرایط کنونی باید از تحولات حوزه فروش و سودآوری این شرکت خوشحال بود اما نکته اصلی اینکه اگر به اصل ماجرا دقت نشود اثرات مخرب این نگاه دولتی بسیار بیشتر از احیای دوباره این شرکت در شرایط کنونی است. کار به جایی رسیده است که شرکتی که سالیان دراز با بهانه زیانده بودن رشد قیمتی را تجربه کرد در شرایط کنونی نیز با بهانه اینکه در مسیر بهبود رویه سودآوری قرار دارد رشد قیمتی را ادامه دهد. اگر دست دولت پشت چنین ماجراهایی نیست چگونه سهام یک شرکت هم در حالت سود و همچنین زیان باید رشد کند.
مثالهای دیگری از اثر حبابساز نگاه دولتی در سهام
برای نشان دادن اثر مخرب نگاه دولتی در سهام شرکتها میتوان به مثالهای دیگری نیز اشاره کرد. برای مثال سهام یکی از بانکهای متعلق به نهادهای عمومی طی ماههای اخیر رشد چندین برابری را تجربه کرده است. بار دیگر بهانه چیزی جز انتظار برای افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی نیست. با وجود زیانهای سنگین و سرعت و شتاب بالا در شناسایی زیان، این بانک مسیر صعودی را در پیش گرفته است و این در حالی است که با چنین شتابی در مسیر ساخت زیان، حتی اگر این شرکت بتواند میزان افزایش سرمایه مدنظر را محقق سازد نیز مدت زمان زیادی طول نمیکشد که بار دیگر حقوق صاحبان سهام این بانک منفی شده و در نتیجه اگر این بانک بخواهد مسیر انحلال را طی کند سهامداران باید برای پرداخت بدهیهای بانک از جیب خود به بانک کمک کنند. با این حال سهام این بانک به این دلیل که دولت و بانک مرکزی برای جلوگیری از افزایش عمق بحران در اقتصاد کشور به هر طریقی از بانکها حمایت میکند مسیر صعودی را در پیش گرفته است.
این موضوع به این معنا نیست که بانک مرکزی یا دولت بهصورت مستقیم در رشد قیمتی سهام این بانک دخالت دارند با این حال زمانیکه مطابق باقانون با این بانک برخورد نمیشود و با توجه به ملاحظات موجود بانک با وجود زیانهای سنگین به کار خود ادامه میدهد در نتیجه این تفکر اشتباه بهذهن معاملهگر سهام القا میشود که احتمالا میزان داراییها و ارزش واقعی این بانک آن قدر بالا است که این بانک به کار خود پایان نمیدهد به این ترتیب سهام سزاوار رشد قیمتی است. زمانیکه خط پایانی برای بحران ترسیم نکنیم قدرت بهانهها برای داغ کردن قیمت سهام نیز افزایش خواهد یافت.
در مثال دیگری مشاهده میشود که سهام طرحهای پتروشیمی درجشده در بازار پایه فرابورس با وجود اینکه ۱۲ سال از تعریف آنها میگذرد و کمترین پیشرفتی را تجربه نکردهاند، رشد میکنند. حتی عده زیادی نیز بدون کمترین آگاهی خاصی از علت خرید خود در معاملات شرکت میکنند. اگر نگاه دولتی وجود نداشت زمانیکه چنین طرحهایی از نظر محیط زیستی، تامین خوراک، تامین مالی برای تکمیل طرح و همچنین اندازه اقتصادی توجیهی ندارند باید این مجوزها لغو شوند. ملاحظات و تعارفات دولتی بهانهای میشود تا ارزش سهام این شرکت و میزان تغییرات قیمتی در یک بازه زمانی با یک شرکت پتروشیمی سودده مقایسه شود. حال اینکه میزان پیشرفت پروژه آنها پس از ۱۲ سال بسیار اندک است و شاید بهترین سناریو باطل کردن مجوز راهاندازی این طرحها باشد؛ این احتمال وجود دارد که اگر حمایتهای دولتی از این طرح انجام نشود احتمالا اگر این طرحها به سرانجام برسند با زیان همراه شوند. همین نگاهها باعث میشود که برخی با ادعای دانش بورسی خواسته یا ناخواسته به گمراه کردن سایرین در بورس بپردازند و به این طریق هر روز بر تعداد «استاد»های پوشالی در بورس تهران افزوده میشود.
برای مشاهده جدیدترین تحلیل ها، اخبار، مقالات و قیمت های لحظه ای سهام به وب سایت سیگنال مراجعه و یا اپلیکیشن سیگنال را از کافه بازار دریافت نمایید.
بورس و ابهامات جدی آن به زبان ساده/ منشا سودآوری سهام چیست؟
عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق معتقد است : هر سودی در بازار بورس، سود موجهی نیست. در ظاهر ارزش سهام شرکت موردنظر شما در حال افزایش است و وقتی به یک میزان از ارزش رسید که شما را قانع کرد سهام را بفروشید و سود را به جیب بزنید و از شرکت خروج کنید، و شما همین کار را می کنید، بعد می بیند یک ساعت بعد یا یک روز یا چند روز بعد، ارزش سهام همان شرکت به شدت سقوط می کند و آنهایی که در شرکت مانده اند ضرر می کنند.
به گزارش اقتصادنیوز ،دکتر طاهر حبیب زاده،دکتری حقوق فناوری اطلاعات و عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق (ع) در یادداشتی نگاهی متفاوت به بازار بورس داشته است :
امروزه بازار بورس در ایران رونق بی سابقه ای را تجربه می کند. روزانه هزاران نفر از مردم عادی برای دریافت کدبورسی به کارگزاری ها مراجعه می کنند. سرمایه گذاران از خرد تا کلان، مردم را به سرمایه گذاری در بورس تشویق می کنند. به نظر می رسد به رونق بورس، سپرده گذاری در بانک ها و خرید طلا و مسکوکات کم رنگ تر از سابق شده است. این اقدام از یک جهت برای اقتصاد کشور به شدت سودمند است: سرمایه نقدی مردم به دست شرکت های مولد اقتصاد می رسد و وارد جریان تولید در کشور می شود، به جای اینکه به دست بانک ها که در واقع بنگاه های سودجو هستند، به دست اشخاصی می رسد که واقعا در عرصه تولید کالا و عرضه خدمات فعالیت می کنند.
با این حال، در جامعه ایران که عمدتا مسلمان هستند، در اموری که با تردیدهای درست یا غلط مشروعیت آمیخته اند، صرف مجوزهای قانونی منشا سودآوری سهام چیست؟ نمی تواند وجدان غالب آنها را قانع کند و اهل رعایت شریعت، حتما از مرجع تقلید خود یا از اهل اطلاع کسب تکلیف خواهند کرد. در این صورت، ابهامات جدی در این باره به نظر می رسد که در چند بخش مطرح می کنیم. بنای این یادداشت، بیان مطالب به زبان عمومی است.
بخش اول
ادامه بحث را با یک مثال عینی بیان می کنیم. فرض کنید احسان با ده میلیون تومان، تعداد ۱۰۰ سهم از شرکت x را می خرد. طبیعتا وی منتظر است تا ارزش سهام شرکت x مثبت تر شده و سودی به جیب زند. از نظر حقوقی، اتفاقی که با خرید سهام یک شرکت می افتد به این شرح است که احسان سهامدار شرکت است و در میزان سود و ضرر شرکت سهیم است و از حقوق و تکالیفی که یک سهامدار در هر شرکتی داراست، برخوردار می شود (قانون تجارت ایران در حدود ۵۵ درصد آن از حقوق شرکت ها صحبت کرده است!). ممکن است شرکت ضرر کند و اگر احسان همچنان سهامدار شرکت است آنگاه در ضرر شرکت نیز سهیم خواهد بود.
حال، یک واقعیت را ملاحظه کنیم. در بورس فعلی ایران، گاهی فردی به اندازه ۲۰ میلیون تومان سهم می خرد و ظرف یک هفته سود ۵ میلیون تومانی عاید وی می شود! البته گاهی هم در همین مدت ضرر سنگینی می کند. تصور کنید که این رقم سرمایه گذاری ۲۰۰ میلیون تومان باشد، ظرف یک هفته سود ۵۰ میلیون تومانی حاصل می شود که سهامدار می تواند با فروش بخشی از سهام خود به ارزش ۵۰ میلیون تومان، سود را از جریان بورس خارج کرده و به وجه نقد تبدیل کند و با اصل سرمایه ۲۰۰ میلیون تومانی همچنان در بورس ادامه دهد، یعنی خلق پول با پول بدون اینکه شخص سهامدار فعالیت خاصی را انجام دهد؛ اگر این روند ادامه یابد، روز به روز بر ثروت سهامدار افزون می شود. در ظاهر سرمایه گذاری جذابی است، نه؟! به ویژه در کشوری که حقوق یک کارگر ۲ میلیون و کارمند ۳ میلیون است، با یک سرمایه گذاری مختصر در بورس، می توان در خانه نشست و گذر عمر را به دقت نظاره کرد! قانون و دولت هم که فعلا سرمایه گذاری در بورس را مجاز می داند و حتی از مسئولان تراز اول کشور، مردم را ترغیب به سرمایه گذاری در بورس می کنند؛ اما چالش کجاست؟
باید دید علت سودآوری این سهام چیست؟ علت در مثبت تر شدن ارزش سهام شرکت x نسبت به زمانی است که احسان سهام را خریده است؛ مثلا احسان هر سهم را به ارزش ۵۰۰۰ تومان خریده و اینک ارزش هر سهم وی ۸۰۰۰ تومان شده است و لذا ۳۰۰۰ تومان در هر سهم سود کرده است. اینکه ارزش یک سهم مثبت می شود تابع عوامل مختلفی است که غالب سرمایه گذاران در بورس اطلاعی از آن ندارند و تنها به پرس و جو از فعالان بورسی و مالی، یک یا چند شرکت را انتخاب کرده و سهام آنها را می خرند و به امید سود می نشینند، برخی از این عوامل عبارتند از:
۱. فعالیت و رونق اقتصادی واقعی شرکت x که موجب می شود ارزش سهام آن بالاتر رود؛
۲. تبلیغات و اطلاع رسانی صحیح و مطابق با واقع در مورد آینده مثبت این شرکت، مانند اینکه تحلیل گران بازار مالی اعلام می کنند که سهام شرکت x خوب است و رشد خوبی پیش بینی می شود؛ لذا طبیعی است که مردم اقبال بیشتری به خرید سهام آن خواهند داشت به ویژه آنانی که اهل صبر و حوصله اند. با توجه به اینکه طبق مقررات بورس، شرکت ها موظف اند اطلاعات خود را شفاف اعلام کنند و لذا پیش بینی وضعیت فعلی و آتی یک شرکت برای اهالی آن چندان دشوار نیست مگر اینکه اتفاق خاصی در آینده رخ دهد؛
۳. عوامل خارجی، مانند اینکه ویروس کرونا به ناگهان وارد کشور می شود و شرکت هایی که در حوزه تولید ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی کننده فعالیت می کردند با تقاضای بسیار بالای محصول مواجه می شوند و در نتیجه با افزایش ظرفیت تولید و توزیع، سود بالایی کسب می کنند و همین امر موجب افزایش ارزش سهام آنها و افزایش اقبال مردم به خرید سهام چنین شرکت هایی می شود؛
۴. تبلیغات و اطلاع رسانی نادرست و خلاف واقع و جوسازی، مانند اینکه تحلیل گران آگاهانه یا غیرآگاهانه مردم را به خرید سهام شرکت x ترغیب می کنند و شما در این جو و گاهی شایعه قرار می گیرید و سهام را می خرید، در حالی که در واقع امر، شرکت همان وضعیتی را دارد که مثلا چند ماه پیش داشته است و خود شرکت نیز امید روزهای خوش آینده را چندان در ذهن ندارد؛ اگر یک تحلیل گر، سرمایه گذار را به سمت خرید سهامی هدایت کند که بعدا کشف شود مشورت کارشناسی نداده است در قبال ضررهای سرمایه گذار از باب مسئولیت مدنی ضامن است؛
۵. سرمایه گذاران قدرتمند بورس باز، کسانی که به عنوان تنظیم کننده بازار و تعیین کننده نامرئی ارزش سهام عمل می کنند؛ با استقبال از سهام یک شرکت، به آن ارزش و اقبال عمومی می دهند یا با خروج یک دفعه از شرکت، ارزش سهام را پایین می آورند. اینها کسانی هستند که با بورس بازی می کنند و در واقع بورس باز اند نه سرمایه گذار و سهامدار واقعی. اساس کار آنها، سود بردن از بازار است نه سرمایه گذاری واقعی در یک شرکت و کمک به رونق آن. معاملات چنین افرادی خالی از اشکال شرعی و حقوقی نیست چرا که هم غالبا در صدد احتکار سهم هستند، که عمل احتکار شرعا و قانونا ممنوع است، تا با خرید بیشترین میزان سهم، بالاترین سود را ببرند و هم معاملات آنها به قصد سرمایه گذاری واقعی در یک شرکت نیست بلکه انجام معامله صوری سهام برای به جیب زدن منفعت است. شاید شما هم یک بورس باز باشید و تاکنون خبر نداشته اید. قطعا معاملات شما دارای چالش حقوقی و شرعی است. سهامداری واقعی یعنی در غم و شادی یک شرکت شریک باشیم نه فقط در شادی آن؛
حال به چالش بر می گردیم. اگر علت سودآوری یعنی افزایش ارزش سهام شرکت x، گزینه ۱ یا ۲ یا ۳ باشد، علت موجهی است. هر شرکتی که به خوبی فعالیت کند ارزش سهام آن بالا می رود و انتظار افزایش تدریجی سهام در آینده کاملا موجه است. در این دو حالت، سود حاصله محصول عملکرد واقعی شرکت است. به این جمله مجددا دقت فرمایید: سود حاصله محصول عملکرد مثبت و واقعی شرکت است. پس باید سعی کرد در شرکت های سرمایه گذاری نمود که اصالت دارند و واقعا کار اقتصادی و با برنامه انجام می دهند و به اصطلاح شرکت پدر و مادر دار هستند. شناخت این شرکت ها تنها با تحقیق و پس و جو از اهالی مالی و بورس متخصص و متعهد ممکن است. اما اگر علت سودآوری گزینه ۴ یا ۵ باشد، در واقع این سود مابه ازای واقعی ندارد، تبلیغات نادرست یا سرمایه گذاری هدفمند غول ها که معلوم نیست چه زمانی خروج خواهند کرد، نمی تواند ارزش واقعی به حساب آید. لذا در این دو حالت، آنچه الان سود محسوب می شود بدون پشتوانه واقعی است. آیا به نظر شما، فقدان پشتوانه عملکردی و اقتصادی واقعی برای سهام یک شرکت می تواند دلیل موجه بر مشروع بودن سود حاصله باشد؟! از طرف دیگر، غالب سرمایه گذاران نمی دانند در میدان عمل و پشت پرده چه اتفاقی می افتد، و دلیل واقعی افزایش ارزش سهام شرکت شان چیست؟ به ویژه زمانی که ارزش سهام یک شرکت سقوط می کند، چنین به نظر می رسد که از ابتدا نیز این ارزش فاقد پشتوانه یا کم پشتوانه بوده است که به سرعت سقوط کرد. پس باید دید که در سودآوری یک سرمایه گذاری، کدام یک از ۴ گزینه بالا موثر بوده است یا حتی گزینه های ۶ و ۷ و … . حال، سود شما در شرکتی که سرمایه گذاری کرده اید، چه منشا و علتی دارد؟ آیا اطلاع دارید؟ آیا از یک سود حبابی و کاذب بهره می برید یا از یک سود واقعی و دارای پشتوانه؟
به نظر ما، هر سودی در بازار بورس، سود موجهی نیست. در ظاهر ارزش سهام شرکت موردنظر شما در حال افزایش است و وقتی به یک میزان از ارزش رسید که شما را قانع کرد سهام را بفروشید و سود را به جیب بزنید و از شرکت خروج کنید، و شما همین کار را می کنید، بعد می بیند یک ساعت بعد یا یک روز یا چند روز بعد، ارزش سهام همان شرکت به شدت سقوط می کند و آنهایی که در شرکت مانده اند ضرر می کنند. چرا؟! کسانی که در این دو حالت ۴ و ۵ سود برده اند چه مبنای موجهی بر این گونه سودآوری دارند؟ آیا صرف اینکه سرمایه گذاری یعنی پذیرش ریسک، کافیست؟ به نظر ما کافی نیست. آن میزان ریسکی کافیست که محدوده آن قابل پیش بینی باشد مثل شرکت های بیمه یا در قصد طرفین قابل قبول باشد. آیا یک سرمایه گذار انتظار دارد که ارزش سرمایه وی ۸۰ درصد کاهش یابد؟ ابدا. اما می توان گفت که ممکن است تا ۴۰ درصد ضرر کند و این میزان ضرر قابل دفاع است. ضرر نامتعارف در سرمایه گذاری، با توجیه اینکه سرمایه گذاری یعنی ریسک، قابل دفاع نیست. مضاف بر این، علم حقوق طرفدار قطعیت است مگر در مواردی که صراحتا در قانون تجویز شده باشد یا عرفا با در نظر گرفتن قصد طرفین، میزان عدم قطعیت قابل پذیرش باشد. به عنوان مثال، شما وارد شرکت بیمه می شوید و ۱ میلیون تومان برای ۱ سال پرداخت می کنید و توافق می شود شرکت بیمه طبق قرارداد تا سقف مثلا ۳۰۰ میلیون تومان خسارت پرداخت کند نه تا هر میزان خسارتی که بار آید (لازم به ذکر است که با این حال، برخی بر عقود بیمه اشکال شرعی گرفته اند).
پس در بیمه، میزان ریسک برای طرفین مشخص است؛ اگر میزان آن زیاد م باشد اما دامنه مشخصی دارد. اما در بورس چنین نیست. شما ۵۰۰ میلیون تومان سرمایه گذاری می کنید؛ اولا، معلوم نیست سود می کنید یا ضرر و مهم تر از این، ثانیا، معلوم نیست چقدر و تا کجا و در چه بازه ای سود می کنید یا ضرر! یک موقع همین ۵۰۰ میلیون تومان شما ۱ میلیارد ارزش پیدا می کند و آن هم در مدت کوتاه، یک وقت هم بعد از ماه ها سرمایه گذاری، ارزش خود را تا ۳۰۰ میلیون تومان از دست می دهد. چنین اتفاقی را می توان به عنوان مصداقی از عدم قطعیت غیرقابل قبول منشا سودآوری سهام چیست؟ مطرح نمود.
معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس ایران
سرمایه گذاری در بورس ایران برای بسیاری جذاب بود و با اقدامات دولت در اوایل سال ۹۹، جذاب تر هم شد، ولی در حال حاضر وضعیت بورس ایران به خوبی گذشته نیست و همین امر لزوم انتخاب سهام های مناسب برای ورود را برای سرمایه گذاران نشان می دهد. در حقیقت دیگر مثل قدیم نیست که هر سهامی خریدیم، سودآوری مناسبی داشته باشد و باید انتخاب سهام های خود را با توجه به معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس انجام دهیم تا بتوانیم از گزند روند نزولی بازار به دور باشیم. معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس ایران خیلی زیاد و سخت نیستند و می توان آن ها را حتی روی کاغذ نوشت و در زمان معامله یک به یک آن ها را چک کرد تا در آینده ای نزدیک بتوانید با در نظر داشتن این نکات، بهترین سهم، بهترین زمان خرید و بهترین قیمت را برای ورود انتخاب کنید و سود خوبی کسب نمایید. لذا اگر شما هم دوست دارید در بازار حرفه ای شوید و دست به هر سهامی می زنید، افزایش قیمت را تجربه کند، باید معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس را یاد بگیرید.
معیارهای مهم برای خرید سهام
یکی از عواملی که در توسعه و رشد بورس نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روش های تجزیه و تحلیل سهام و افزایش توان تحلیل گیری آنهاست. بدون تردید از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه می توان ریسک بورس یا مخاطره سرمایه گذاران را کاهش داد و جلوی ضرر و زیان افراطی و ناشی گری حاصل از برآیند سرمایه گذاری را خنثی کرد. با توجه به سیاست های بورس ایران در مورد گسترش جغرافیایی و موضوعی بورس که در پی آن تالارهای متعدد منطقه ای در کل کشور ایجاد شده است، مطمئنا نیاز دارد که فرهنگ عامه سرمایه گذاری در بورس تقویت شود. از مهم ترین عوامل تقویت کننده که به نوبه خود می تواند موجب تداوم رشد و توسعه بورس شود و سر منشا گفتمان بهتری در مدیریت نقدینگی جامعه و مبحث فاینانس شرکت ها باشد، بی شک گسترش آموزش های لازم برای انجام معاملات سودمند و در وهله بعدی آموزش های لازم در مورد مهارت تحلیل گری و تجزیه و تحلیل بورس است.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
چرا که هر اندازه که درک سرمایه گذاران و معامله گران در این خصوص افزایش پیدا کند، از رکودهای لحظه ای، رشد قیمت ها به صورت حبابی و واکنش های نابهنگام در معاملات جلوگیری عمل آورده و نه تنها شفافیت و روشنگری در معاملات را تقویت می کند بلکه بازار را به سمت کارا بودن خواهد کشاند. بدیهی است که این موضوع با افزایش انگیزش سهامداران، رقم معاملات در بورس را نیز بیشتر کرده و از نظر حجم معاملاتی فاصله بورس ایران را با کشورهای هم ردیف خود کاهش می دهد. در خصوص تحلیل قیمت سهام و سرمایه گذاری در دارایی های مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادی روش تکنیکال و روش تئوری مدرن پرتفولیو است. در ادامه قصد داریم چندین مورد از معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس ایران را مورد بررسی قرار دهیم، پس همچنان با کد بورسی همراه بمانید.
۱) قابليت نقدشوندگي سهم
قابلیت نقدشوندگی سهام از مواردی است که در انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس باید به صورت دقیق بررسی شود. به بیان ساده یعنی هر زمان که دارنده سهم بخواهد سهامش را به فروش برساند به راحتی بتواند، این کار را انجام دهد. هر چقدر تعداد خرید و فروش روزانه یک سهم بیشتر باشد، به مراتب قابلیت نقدشوندگی آن سهم هم افزایش پیدا خواهد کرد. به عنوان مثال نقدشوندگی سهام هایی مثل فولاد، فملی، خودرو، شستا و … در اکثر مواقع از سهم های کوچک تر به مراتب بالاتر است.
۲) شناوری سهم (تعداد سهام در دست عموم)
امکان نقدشوندگی يک ورقه سهام، تا حدودی به تعداد سهام در دست عموم وابسته است. در واقع هر چقدر تعداد سهامي كه در دست مردم قرار دارد بيش تر باشد، حجم و سرعت گردش معاملات افزايش پیدا کرده و بازار، قيمت منصفانه تری برای آن خواهد یافت و برعكس هر چقدر تعداد سهام در دست مردم كم تر باشد، ركود بيش تری بر معاملات سهام حاكم می باشد و در صورت معامله، قيمت ها شكل يک طرفه صعودی يا نزولی پیدا خواهد کرد. تجربه شركت هايی كه تعداد سهام رايج آن ها كم بوده این موضوع را اثبات می کند.
۳) سودآوری شرکت
شايد بتوان اصلی ترين عامل برتری یک سهم نسبت به سهام های دیگر را ميزان سودآوری آن به حساب آورد. با توجه به اين كه تعداد سهام منتشره از طرف شركت ها با هم متفاوت است، ميزان سودآوری یک سهم را با سود هر سهم يا EPS مورد ارزیابی قرار می دهند.
۴) تركيب سهامداران
از دیگر معيارهای يک ورقه سهم، تركيب سهامداران آن است. در حقیقت تركيب سهامداران كه تركيب هيات مديره آن را مشخص می کند، می تواند به نفع سهامداران خرید يا کلان باشد. جالب است بدانید در شركت هايی كه اعضای هيات مديره آن، منتخب سهامداران عمده هستند، این امکان وجود دارد که تصميماتی گرفته شود كه بيشتر در راستای اهداف سهامدار کلان باشد و در مواردی به نفع سهامدار خرد نباشد. همچین تصميماتی در بازارهای كارا اثر خود را به خوبی در قيمت سهام نشان خواهد داد و البته به صورت معمول تاثير بسیار زیادی بر قيمت سهام نخواهد گذاشت، ولی در بازارهای غير كارا كه تا حدودي تحت تاثير جو بازار هستند، می تواند جهت تغييرات قيمت را يک طرفه کند.
۵) تعداد سهام منتشره شركت / مجموع سود خالص = سود هر سهم
سود هر سهم، مبلغ سود به ازای ارزش اسمی سهم را نشان می دهد. با توجه به اين كه ارزش اسمی سهام تمامی شركت های پذيرفته شده در بورس تهران ۱۰۰ تومانی است و امکان دارد قيمت بازار انواع سهام متفاوت باشد، برای مقايسه شركت ها با يكديگر رقم سود نسبت به قيمت بازار تحت عنوان نسبت P/E مورد ارزیابی قرار می گیرد. در واقع می توان گفت که اين نسبت بازده جاری سهام را نشان می دهد و در شرايط برابر دیگر عوامل، هر چقدر اين نسبت بالاتر باشد، سهام از موقعيت بیشتری برخوردار خواهد بود.
این را در نظر داشته باشید که هر چقدر ميزان سود هر سهم در قیاس با قيمت بازار سهام بيش تر باشد، به دلیل تقاضايی كه برای آن در بازار به وجود می آید، احتمال افزايش آتی قيمت بیشتر است. همچنین توجه کنید كه سهامداران در خريد سهام قادرند از نسبت قيمت بر درآمد تحت عنوان نسبت P/E نيز کمک بگیرند، كه اين نسبت طبق مرتبه بيان خواهد شد و هر چقدر رقم آن كم تر باشد، بازدهي آن سهم به مراتب بالاتر خواهد بود.
۶) ثبات در سودآوری سهم
استناد به سود هر سهم در ۱ سال، لزوما مبنای درستی برای ارزيابی سهام به حساب نمی آید، به خاطر این كه امکان دارد سود سال بعد بسيار كم تر از آن باشد. معيار مهم ديگري كه به هنگام تحقيق در بازده جاري سهام بايد مورد نظر قرار داد، ثبات نسبی سودآوری هر سهم است. شایان ذکر است که هر چقدر ميزان انحراف سودآوری سال های گذشته و يا سودهای احتمالی آينده، نسبت به ميانگين سود، يا سود مورد انتظار بيشتر باشد، ريسک سهم بالاتر و ارزش آن كم تر خواهد بود و برعكس هر چقدر روند سودآوری سال های گذشته و آینده ثبات بيشتری داشته باشد، ریسک كم تر و ارزش سهم بالاتر خواهد بود. با توجه به اين كه سرمايه گذاران در ارزيابي سهام تقريبا از ضريب قيمت يكسانی در صنايع گوناگون استفاده می كنند در بین انواع اوراق بهاداری كه با یک ضريب قيمت بر درآمد يكسان ارزيابی شده اند، سهمی كه سودهای باثبات تری دارند، به این دلیل كه ریسک كم تری دارد، مطلوب تر است.
۷) نسبت سود تقسيمی هر سهم
نسبت سود تقسيمط هر سهم، از تقسيم سود نقدی هر سهم به سود هر سهم حاصل می شود. تفاوت سود نقدی هر سهم و سود هر سهم، مواردی از جمله ماليات، اندوخته قانونی، دیگر اندوخته ها و سود/زيان انباشته را در بر می گيرد. هرچند در نظريه، تفاوت زيادی بين شركتی كه سود نسبتا بالايی تصويب می كند و شركتی كه سود اندکی از درآمد خود را تقسيم می کند وجود ندارد، در عمل به علت جو حاكم بر بازار به ويژه از طرف افرادی كه به درآمد سهام اتكاي زيادی دارند، عرضه سهام شركت هايی كه سود سهام كمی تعيين می كنند، زياد شده و موجبات كاهش قيمت آن سهم را در بازار ایجاد می کند.
به همین خاطر در شرايط تساوی دیگر عوامل، شركت هايی كه نسبت سود تقسيمی بالاتري دارند به نسبت دیگر شركت ها از موقعيت بهتری برخوردار هستند. باید در نظر داشته باشید كه نبايد اين نسبت در كوتاه مدت مورد توجه قرار گيرد. به عبارتی ارقام يک سال را نمی توان مبنای صحيحی برای قضاوت نسبت به عملكرد هميشگی شركت قرار داد. امکان دارد سياست شركت در سالی اقتضا كند كه نسبت سود تقسيمی بالايی وضع شود، ولی در دیگر سال ها، اين نسبت رقم پايينی باشد. برای قضاوت صحيح در مورد سياست تقسيم سود شركت، بایستی روند تقسيم سود چند سال گذشته شركت را مورد بررسی قرار داد و به استناد آن ها شیوه تقسيم سود احتمالی سال های آتی را برآورد كرد.
۸) مهلت و تاريخ پرداخت سود سهام
بر اساس ماده ۲۴۰ قانون تجارت، در صورتی كه مجمع عمومی عادي سودي را تصويب كند، شركت می بایست ظرف مدت ۸ ماه از تاريخ تصويب، آن را به سهامداران بپردازد. وجود اين ماده قانونی، یک مهلت پرداخت ۸ ماهه برای شركت ها ایجاد می کند، در مقام مقايسه هر چه سود نقدی هر سهم سريع تر پرداخت شود، برای سهامداران مفيدتر خواهد بود، به این دلیل كه اولا مشمول تورم و كاهش ارزش پول نمی شود و همچنین سهامدار قادر است وجوه خود را مجددا سرمايه گذاري كرده و از بابت آن بازده کسب کند، لذا در بین شركت هايی كه سود سهام نقدي اعلام می كنند، آن شركتی بهتر خواهد بود كه سود سهام خود را سريع تر از سایر شرکت ها پرداخت می کند.
۹) ارزش ويژه هر سهم
ارزش ويژه هر سهم از نسبت حقوق صاحبان سهام به تعداد سهام منتشره، حاصل می شود و در مقايسه با ارزش اسمی هر سهم مورد ارزیابی قرار می گیرد. هر چقدر ارزش ويژه هر سهم از قيمت اسمی سهام بيش تر باشد سهام آن شركت از موقعيت و استحكام بیشتری برخوردار است.
۱۰) بافت مالی شركت
بافت تامين مالی كه بدهی ها و حقوق صاحبان سهام را در بر می گیرد، تاثير بسیاری در عملكرد و سودآوری یک شركت دارد. در واقع هر چقدر بدهی بيش تر باشد، به دلیل خاصيت اهرمی بدهی، سودآوری نيز افزایش خواهد یافت، اما خطر ناتوانی شركت در ايفای تعهداتش نيز افزایش خواهد یافت، لذا ریسک شركت نيز افزایش خواهد یافت و برعکس.
۱۱) انتشار مستمر اطلاعات و اخبار نسبی
منتشر کردن اخبار مداوم و واقعی از شرکت نیز یکی دیگر از معیارهای مهم برای خرید سهام به حساب می آید. تحت شرایطی كه شركت ها در ارائه اطلاعات شفاف مالی و يا هر گونه اخبار در زمينه وضعيت شركت به سهامداران نهايت تلاش را داشته باشند، سهامداران با داشتن اطلاعات كافی قادر هستند برای خريد و فروش سهام مورد نظر اقدام نمایند.
۱۲) ميزان استهلاک ماشين آلات و عمر شركت
هر چقدر شركت ها از ماشين آلات جديد با تكنولوژی پيشرفته تر استفاده كنند، در امر توليد موفق تر هستند و شركت هايی كه عمر ماشين آلات آن ها تمام شده، يا آن كه استهلاک بالايی دارند، امکان دارد در طول سال به علت خرابی دستگاه ها وقفه زمانی در توليد داشته باشند و نتوانند به تعهدات خود عمل كنند. در نتيجه اين مورد در سودآوری شركت تاثير به سزایی خواهد داشت.
۱۳) اقتصاد كلان و عوامل سياسی یا اجتماعی
رويدادهای اجتماعی و سياسی و پيش بينی تاثير منشا سودآوری سهام چیست؟ احتمال هر یک از آن ها بر اقتصاد كشور و همین طور عوامل اقتصاد كلان يا كل سيستم اقتصادي كشور می تواند در تصميم گيری سهامدار در معامله سهام شركت ها نقش بسیاری داشته باشد. البته باید توجه داشت که دامنه اين عوامل بسيار متنوع است. عواملی مثل نرخ تورم، بيكاري، اشتغال، سبد هزينه خانوار، توزيع درآمد و … بعضی از عوامل مهم اقتصادي به حساب می آیند كه بر وضعيت بازار سهام اثرگذار خواهند بود.
همچنين عوامل سياسي/اجتماعي مثل بروز تنش ها، رخدادهای مهم سياسی و … نيز به نوبه خود بر اوضاع عمومی بازار سهام می تواند اثرات مثبت يا منفی داشته باشد. این را در نظر داشته باشید که دو عامل نوع صنعت و اقتصاد كلان جزو عوامل بيرونی هستند كه معمولا شركت ها و خود بورس بر آن ها كنترلی ندارند و سایر عوامل ياد شده از عوامل درونی شركت ها محسوب می شوند.
۱۴) نوع شركت و صنعت مربوطه
در هر برهه از زمان، با توجه به شرايط اقتصادی كشور و خط مشی اعمال شده به وسیله دست اندركاران اقتصادی، می توان شاهد تاثير گذاري بر روی صنايع گوناگون بود. فعاليت اقتصادی شركت های توليدی و صنعتی با توجه به تقاضای بازار برای كالای توليد شده می تواند در سوددهی آن نقش به سزایی داشته باشد، برای مثال شركتی كه عرضه كننده انحصاری كالای خاصی به یک بازار باشد، می تواند بر قيمت آن اعمال قدرت بيشتری کند و در نهایت سود بالاي شركت مزبور تضمين شده است يا دولت می تواند برای حمايت از صنايع داخلي بر روی كالاهای مشابه خارجي تعرفه و حقوق گمركی نسبتا زياد وضع كند و يا در مواردی ممنوعيت ورود اعلام کند، در همچین وضعیتی تقاضا برای محصولات داخلي حفظ خواهد شد و يا افزايش پیدا می کند و نهايتا پيش بينی های فروش شركت و سودآوری آن تحقق خواهد یافت.
نتیجه گیری و کلام پایانی
در انتها و پس از این که تصميم گرفتيد سهام شركتی را بخرید يا آنرا به فروش برسانید، نكته بعدی آن است كه زمان اين كار را تعیین نمایید. به عنوان مثال چنانچه تصميم گرفتيد تعدادی سهام بخرید در حالی كه قيمت در اوج خود است، اين كار معقول نخواهد بود، چرا که با کمی نوسان، قيمت سهام کاهش پیدا خواهد کرد و مشخص نيست دقیقا چه زمانی رشد خود را شروع خواهد کرد.
همچنين در مورد فروش سهام وقتی قيمت ها پايين است، برای فروش اقدام نكنيد به خاطر این که متضرر خواهید شد، لذا بر اساس اصول، اقدام به انتخاب سهام كنيد. تنوع و سبد سهام داشته باشيد و مهم تر از آن به زمان مناسب برای خريد و فروش توجه کنید. اغلب زمانی که قيمت سهام شركت پايين است، زمان مناسبی برای خرید سهم خواهد بود. در مورد کاهش قيمت سهام نيز توجه به خرج دهید، چرا که امکان دارد باز هم پايين تر بيايد. همچنين وقتی قيمت سهام شركت بالاست، توجه نمایید چرا که امکان دارد قيمت سهام شركت بازهم افزایش داشته باشد.
در انتها امیدوارم که معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس را یاد گرفته باشید.
به نظر شما سرمایه گذاری روی کدام سهم در سال جدید مناسب خواهد بود؟ (حتما نظراتتون رو بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند)
سناریوهای محتمل در آینده اقتصادی ایران چیست؟ / منشا ناترازی کل اقتصاد چیست؟
تیمور رحمانی گفت: مقایسه روند قیمت سهام و سایر شاخص های اقتصاد کلان هم حکایت از ارزش گذاری بیش از حد سهام در سال ۱۳۹۹ دارد و اتفاقات دو سال گذشته نشان می دهد که تحلیل غالب سقوط قیمت سهام و نسبت دادن آن به نرخ بهره اشتباه است.
صدای بورس - محبوبه قرمزچشمه؛ نشست خبری «بررسی سناریوهای محتمل در آینده اقتصادی ایران» با حضور اقتصاددانان، تحلیلگران و فعالان بازار سرمایه به همت مشاور سرمایه گذاری هدف حافظ برگزار شد. تیمور رحمانی اقتصاددان به تحلیل اقتصاد ایران و سناریوهای مهم پرداخت.
دلالت چشم انداز کسب و کار برای نظام بانکی
وی در ارتباط دلالت چشم انداز کسب و کار برای نظام بانکی بیان کرد: از آنجا که سودآوری حقیقی تسهیلات و سرمایهگذاری بانکها به شدت وابسته به وضعیت کسب و کار است، در چشم انداز میان مدت سودآوری بانکها از ناحیه جنب و جوش حقیقی اقتصاد چشمگیر نخواهد بود.
آنچه تورم بیان می کند
رحمانی گفت: نرخ تورم درصد رشد سالانه قیمت یک سبد کالا و خدمت نسبت به دوره مشابه قبل است و نشان می دهد که به طور متوسط قیمت کالاها و خدمات ( بهویژه آنها که در سبد مصرفی خانوارها با اهمیت هستند) در مقایسه با دوره مشابه قبل با چه شدتی تغییر کرده است.
چرا گذشته تورم مهم است؟
وی بیان کرد: تورم به زبان ساده حاصل ناترازی کل اقتصاد است و اگر متوسط نرخ تورم در گذشته بالا بوده است، بدان معنی است که ناترازی های اساسی وجود دارد که به سرعت قابل درمان نیست و در نتیجه مسیر آینده تورم نمی تواند تفاوت چشمگیر از گذشته داشته باشد.
تفاضل رشد نقدینگی و رشد تولید و نرخ تورم
این اقتصاددان در ارتباط به عوامل ایجاد تورم گفت: مشابه آنچه در مورد رشد اقتصادی بیان شد اقتصاددانان تورم را نیز در دو چشم انداز مورد تحلیل قرار می دهند:
۱) چشم انداز بلند مدت
۲) چشم انداز کوتاه مدت
با این حال چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت تورم حاصل نیروهای عرضه و تقاضا است هر چیزی خارج از عرضه و تقاضا نمیتواند عامل تورم باشد.
عامل بلندمدت تورم چیست؟
وی در ارتباط با عوامل بلند مدت تورم گفت: از نظر علم اقتصاد در بلند مدت ایجاد توان خرج کردن فراتر از توان تولید کالا ها و خدمات(ناترازی کل اقتصاد) عامل فشار بر سطح عمومی قیمت ها و ایجاد تورم است. علامت این ناترازی(نه علت آن) بیشتر بودن رشد حجم نقدینگی از رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی است.
وفور و تنگنای منابع در بازار بین بانکی معلول چیست؟
رحمانی بیان کرد: در طول حدود سه سال گذشته نقش مسلط را در تغییر نرخ بهره بازار بین بانکی عملیات مالی دولت داشته است و به دنبال آن تصمیمات تسهیلات دهی و تملک دارایی منشا سودآوری سهام چیست؟ بانک ها و موسسات اعتباری که میزان ذخایر در بازار بین بانکی را شکل داده است.
منشا ناترازی کل اقتصاد چیست؟
وی گفت: منشاء عمده ناترازی کل اقتصاد کسری بودجه آشکار و پنهان بخش دولتی و شبه دولتی است و در طول یک دهه و نیم اخیر ناترازی نظام بانکی هم به آن اضافه شده است این ناترازی کل بیانگر بخشی از ایجاد توان خرج کردن اقتصاد است که با مالیات های متعارف قابل تامین نبوده و باید با مالیات تورمی تامین شود، تداوم رشد بالای نقدینگی هم انعکاس این موضوع است.
نرخ بازدهی اسناد خزانه در طول یک سال گذشته
روند گذشته چه دلالتی برای میان مدت دارد؟
رحمانی بیان کرد: از آنجا که تورم محصول ناترازی کل اقتصاد است و از آنجا که ناترازی و مطالبات انباشته شده طی دهه ها شکل گرفته است و به سرعت قابل حل نیست، متوسط تورم در میان مدت کم و بیش بالا خواهد ماند و حتی محتمل است که متوسط آن بیش از گذشته باشد.
دادههای رشد نقدینگی چه میگوید؟
وی تصریح کرد: گرچه رشد های نقدینگی سال های اخیر امری بی سابقه نیست اما مقاومت رشد نقدینگی در مقابل کاهش و بالاتر بودن رشد نقدینگی از متوسط آن برای مدت سه سال موضوعی متفاوت از گذشته است و انعکاس گسترده تر شدن ناترازی های اقتصاد است که طی دهه ها شکل گرفته است است و اکنون خود را نمایان کرده است این ناترازی ها با خلق نقدینگی درمان می شود و احتمال تداوم تا مدتی را خواهد داشت.
نرخ بهره بازار بین بانکی و مکانیسم انتقال
وی بیان کرد: نرخ بهره بازار بین بانکی انعکاس هزینه و سهولت با دشواری تامین منابع بانکها برای رفع نیاز ذخیره برای سپرده ها است و به طور معمول تغییرات آن به تغییرات سایر نرخ های بهره منتقل می شود و نرخ بهره کلیدی اقتصاد محسوب می شود.
نرخ بهره بازار بین بانکی متاثر از چیست؟
رحمانی تصریح کرد: تغییرات نرخ بهره بازار بین بانکی به عنوان کوتاه مدت ترین نرخ بهره به طور عمده متاثر از وفور و تنگنای منابع در بازار بین بانکی و همچنین انتظارات تورمی است اگر چه عوامل اول نقش پررنگ تری دارد.
قیمت سهام
وی بیان کرد: در حال حاضر قیمت سهام به طور عمده متاثر از وضعیت انتظارات تورمی، تداوم رشد بالای نقدینگی، وضعیت قیمت جهانی کامودیتیها و مسائل قیمت گذاری کالاها و خدمات و همچنین شرایط تامین آب و برق و گاز و سایر مواد اولیه صنایع است و در عین حال نوعی عدم اطمینان بر بازار سرمایه حکمفرما است.
نرخ رشد نقطه به نقطه نقدینگی
وی افزود: مقایسه روند قیمت سهام و سایر شاخص های اقتصاد کلان هم حکایت از ارزش گذاری بیش از حد سهام در سال ۱۳۹۹ دارد و اتفاقات دو سال گذشته نشان می دهد که تحلیل غالب سقوط قیمت سهام و نسبت دادن آن به نرخ بهره اشتباه است.
چشم انداز کلی قیمت دارایی ها
این اقتصاد دان گفت: در حال حاضر به نظر نمی رسد قیمت دارایی ها امری غیر عادی در خود داشته باشد و اگر در سال ۱۴۰۰ قیمت دارایی ها از تورم عمومی عقب مانده است، در سال ۱۴۰۱ احتمال غالب رشد مشابه تورم و شدید تر از تورم عمومی است مگر آنکه توافق و تزریق درآمدهای نفتی سبب سرکوب نرخ ارز و قیمت سهام شود.
دیدگاه شما