سود ناخالص چگونه محاسبه میشود و با چه فاکتورهایی در ارتباط است؟
یکی از مهمترین مفاهیم مالی که باید در کسب و کارها مورد توجه قرار گیرد، سود ناخالص است. محاسبه سود ناخالص میتواند ابزار بسیار خوبی برای اطلاع از وضعیت کنونی کسب و کار از لحاظ مالی و حتی پیش بینی وضعیت آینده آن باشد. در ادامه این مطلب نیک پرداخت به توضیح مفهوم سود ناخالص، نحوه محاسبه آن و دیگر مفاهیم مرتبط با آن خواهیم پرداخت.
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینههای مربوط به تولید و فروش محصولات یا هزینههای ارائه خدمات به دست میآورد. سود ناخالص در صورت حساب درآمدهای شرکت ظاهر میشود. به صورت کلی میتوان با کم کردن هزینههای فروش کالا از درآمد، سود ناخالص را محاسبه کرد. توجه داشته باشید که در برخی موارد به سود ناخالص، سود فروش یا درآمد ناخالص هم محاسبه ی سود و زیان گفته میشود.
سود ناخالص نشاندهنده چیست؟
سود ناخالص، بازدهی یک شرکت در استفاده از نیروی کار، تأمین تولید کالا یا خدمات را ارزیابی میکند. در واقع سود ناخالص، بیش از همه به اندازهگیری تاثیر هزینههای متغیر در محصول تولید شده میپردازد. اما منظورمان از هزینههای متغیر چیست؟ بهتر است قبل از ادامه بحث، ابتدا با تعریف و انواع هزینههای متغیر و ثابت آشنا شویم.
مفاهیم مرتبط با سود ناخالص که بهتر است بدانید
پیش از اینکه در مورد تفاوت سود ناخالص با دیگر انواع سود بدانید، بهتر است نگاهی به مفاهیم مرتبط با سود بیاندازید.
هزینههای متغیر
هزینههای متغیر، هزینههایی هستند که مقدارشان با تغییر در میزان تولید تغییر میکند. در واقع تغییر در این هزینهها مستقیما بر میزان تولید اثر میگذارد. از جمله این هزینهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- هزینهی مواد اولیهی مورد استفاده در محصول
- نیروی کار مستقیم (با فرض اینکه ساعتی حساب شود. در غیر این صورت مقدار آن به خروجی محصول نهایی وابسته است)
- هزینهی بستهبندی
- هزینهی حمل و نقل
- حقوق سرپرست کارخانه
- هزینههای آب و برق و .. کارخانه یا انبار
- هزینهی استهلاک تجهیزات تولید
- هزینهی ماشینآلات
- هزینهی خدمات رفاهی
هزینههای ثابت
هزینههای ثابت هزینههایی هستند که هیچ ارتباطی با مقدار محصول تولید شده ندارند. این هزینهها عبارتند از:
- هزینههای اداری مانند تدارکات، خدمات، تلفن برای دفتر و غیره
- حقوق و دستمزد کارمندان اداری، فروشندگان و صاحبان شرکت
- مالیات بر حقوق و مزایای کارکنان
- هزینهی آگهی و تبلیغات، ارتقاء و دیگر هزینههای مربوط به فروش
- هزینهی بیمه
- هزینههای مربوط به بازاریابان
- هزینهی استخدام افراد متخصص
- هزینهی اجاره
همانطور که اشاره شد سود ناخالص دربرگیرنده هزینههای ثابت نیست. با این حال باید توجه کرد که بخشی از هزینههای ثابت هر واحد تولیدی به عنوان هزینه جذب اختصاص داده میشود که برای گزارش نهایی بر اساس اصول حسابداری عمومی مورد نیاز است. مثلا اگر یک کارخانه در یک بازه زمانی مشخص۱۰۰۰۰ ویجت تولید کند و شرکت ۳۰۰۰۰ دلار بابت اجاره ساختمان بپردازد، ۳ دلار به هر ویجت بابت هزینه جذب تعلق میگیرد.
در هنگام محاسبه سود ناخالص، ابتدا باید نوع هزینههای ثابت را مشخص کنیم
محاسبه سود ناخالص
فرمول محاسبه سود ناخالص به این شکل است:
درآمد – هزینههای مربوط به تولید محصولات فروخته شده
منظور از درآمد، میزان پولی است که از فروش یک محصول در مدت زمان مشخص به دست میآید. محاسبه درآمد باید قبل از اعمال هر گونه کسری صورت بگیرد. با کسر هزینههای تولید از درآمد میتوانیم سود ناخالص ناشی از فروش محصولات را به دست بیاوریم.
تفاوت سود ناخالص و خالص
سود خالص سودی است که پس از کسر سایر هزینهها مانند هزینههای عمومی، اداری و غیر عملیاتی باقی میماند. این هزینهها همان هزینههای ثابت هستند که با گذشت زمان تغییر چندانی نمی کنند.
تفاوت سود ناخالص و سود عملیاتی
سود محاسبه ی سود و زیان ناخالص را نباید با سود عملیاتی اشتباه گرفت. در واقع سود عملیاتی با کم کردن هزینههای عملیاتی از سود ناخالص محاسبه میشود. به همین ترتیب، نباید سود ناخالص را به عنوان سود قبل از محاسبه بهره و مالیات هم در نظر گرفت.
سود ناخالص در مقابل حاشیه سود ناخالص
از سود ناخالص میتوان برای محاسبه حاشیه سود ناخالص استفاده کرد. این معیار برای مقایسه بازدهی تولیدات شرکت در طول زمان بسیار مفید است. متاسفانه مقایسه سود ناخالص سالانه یا فصلی میتواند گمراه کننده باشد. به همین دلیل است که توجه به حاشیهی سود ناخالص بسیار مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهایی که افزایش سود ناخالص را همزمان با کاهش حاشیهی سود ناخالص تجربه کردهاند، با مشکل مالی مواجه شدهاند. برای افزایش فروش آنلاین این کسب و کارها خواندن مقاله ۳ راهکار برای افزایش فروش آنلاین و موفقیت در کسب و کار پیشنهاد میشود.
فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص: حاصل تقسیم سود ناخالص بر فروش
اگرچه این نامها بسیار شبیه هم هستند و حتی گاهی به جای هم بکار میروند ولی سود نا خالص به هیچوجه با حاشیه سود ناخالص برابر نیست. در حالی که سود ناخالص بر حسب واحد پول است، حاشیه سود ناخالص بر حسب درصد بیان میشود. به همان اندازه که پیگیری سود ناخالص مهم است، پیگیری حاشیه سود ناخالص نیز اهمیت دارد زیرا اجازه میدهد تا شما روند سودآوری را بهتر بررسی کنید. فرمول حاشیه سود ناخالص به این شرح است: حاصل تقسیم سود ناخالص بر فروش.
مثالی از نحوه محاسبه سود ناخالص
در ادامه به مرور مثالی از نحوهی محاسبه سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص با استفاده از صورت حساب درآمد سال ۲۰۱۸ شرکت فورد موتور میپردازیم. ابتدا درآمد و هزینههای مربوط به بخشهای مختلف این شرکت در سال ۲۰۱۸ را در جدول زیر مشاهده میکنیم.
جدول دخل و خرج شرکت فورد
برای محاسبهی سود ناخالص، ابتدا هزینه کالاهای فروخته شده را جمع میکنیم که مقدار آن ۱۲۶۵۸۴ میلیون دلار است. در این مرحله هزینههای فروش، اداری و سایر هزینهها را که جزئی از هزینههای ثابت هستند حساب نمیکنیم. سپس هزینه کالاهای فروخته شده را از درآمد کم میکنیم تا سود ناخالص به دست بیاید: ۲۵۲۱۶=۱۲۶۵۸۴-۱۵۱۸۰۰ میلیون دلار.
برای به دست آوردن حاشیه سود ناخالص هم این مبلغ را بر درآمد تقسیم میکنیم: ۱۶.۶۱%= ۱۵۱۸۰۰/۲۵۲۱۶ . عدد به دست آمده در مقایسه با متوسط صنعت موتور که حدود ۱۴ درصد است مقدار مطلوبی است و نشان میدهد که فورد در مقایسه با همتایان خود بازدهی بیشتری دارد.
روشهای بهبود حاشیه سود ناخالص
برای بهبود بخشیدن به حاشیه سود ناخالص، دو راه کلیدی وجود دارد. البته، هر دو روش به حرف شاید در ظاهر آسان باشند اما انجام آنها در عمل دشوار است.
روش اول: افزایش قیمت کالا
افزایش قیمتها، میزان فروش را کاهش محاسبه ی سود و زیان میدهد و به دنبال آن حاشیه سود ناخالص بهبود مییابد و اگر فروش بیش از حد زیاد باشد، ممکن است شما نتوانید به اندازه کافی از سود ناخالص برای پوشش هزینههای عملیاتی، درآمد ایجاد کنید. افزایش قیمتها به مطالعهی دقیق دربارهی نرخ تورم، عوامل رقابتی، عرضه اولیه و تقاضا برای محصول نیاز دارد.
روش دوم: کاهش هزینههای تولید کالا
روش دوم بهبود حاشیه سود ناخالص، از طریق کاهش هزینههای متغیر برای تولید محصول انجام میگیرد. هزینههای متغیر را میتوان با کاهش هزینههای مربوط به مواد اولیه یا ساختن محصول پر بازده انجام داد. تخفیفهای حجمی یک راه خوب برای کاهش هزینه مواد اولیه است. هرچه مواد بیشتری را از یک تامینکننده خریداری کنید، بیشتر احتمال دارد تامینکننده تخفیفهای خود را به شما ارائه دهد.
یکیدیگر از راههای کاهش هزینهی مواد اولیه، یافتن منبع ارزان قیمت است. با این وجود، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که منابع ارزان قیمت، ممکن است کیفیت محصول را کاهش دهند. چه شما در کار تولید باشید چه یک فروشنده عمده فروش یا خرده فروش و چه کارتان کسب و کارهای خدماتی باشد، همیشه باید در جستجوی راهی برای ارائهی محصولات یا خدمات پر بازده باشید.
شما باید همیشه سعی کنید که میان بازده (کارایی) و کیفیت تعادل ایجاد کنید تا مطمئن شوید که از مسیر موفقیت منحرف نشدهاید. برای مثال، بیایید نگاهی به سود ناخالص شرکت تولید پوشاک ABC انداخته و حاشیه سود ناخالص این شرکت را محاسبه کنیم.
در سال اول، فروش شرکت مذکور یک میلیون دلار و سود ناخالص آن ۲۵۰ هزار دلار بوده است که حاشیه سود ناخالص ۲۵ درصد (۲۵۰ هزار دلار تقسیم بر یک میلیون دلار) میشود. در سال دوم، فروش ۱/۵ میلیون دلار و سود ناخالص ۴۵۰ هزار دلار بوده است که حاشیه سود ناخالص ۳۰ درصد (۴۵۰ هزار دلار تقسیم بر یک و نیم میلیون دلار) میشود.
محاسبه سود ناخالص شرکت ABC مثال خوبی از کاربرد این مفهوم است
واضح است که شرکت تولید پوشاک ABC، نه تنها سود ناخالص خود را در سال دوم افزایش داده، بلکه حاشیهی سود ناخالصش نیز بالاتر رفته است. این شرکت در عین افزایش قیمتها توانسته است هزینههای متغیر تامین مواد اولیه از تأمینکنندگان را هم کاهش دهد. همین امر موجب شده است راهی برای تولید لباسهایی با کارایی بیشتر (که معمولا به معنی کاهش ساعات کار برای تولید محصول است) پیدا کند. این شرکت توانست در سال دوم کار جالبی انجام داده و قیمت روی اجناس (اضافهبها یا سود فروش) خود را افزایش دهد. در ادامه بیشتر در خصوص اضافهبها توضیح خواهیم داد.
افزایش قیمت روی اجناس یا اضافهبها چیست؟
بسیاری از صاحبان کسب و کارها اغلب هنگامی که قیمت روی اجناس (اضافه بها یا سود فروش) را در ارتباط با حاشیه سود ناخالص افزایش میدهند، گیج میشوند. این دو متغیر مفهوم یکسانی دارند. تنها تفاوت افزایش اضافهبها با حاشیه سود ناخالص، در این است که حاشیهی سود ناخالص، برحسب درصدی از قیمت فروش شکل میگیرد، در حالی که افزایش اضافهبها به عنوان درصدی از هزینهی فروشنده محاسبه میشود.
اضافهبها (یا سود فروش) به صورت زیر محاسبه میشود:
درصد سود فروش برابر است با اختلاف قیمت فروش و هزینهی تولید، تقسیم برهزینه تولید.
به عنوان مثال، سود فروش شرکت تولید پوشاک ABC، را برای سال اول محاسبه میکنیم:
مقدار اختلاف یک میلیون دلار با ۷۵۰ هزار دلار، تقسیم بر ۷۵۰ هزار دلار = ۳۳/۳۰ ٪
اکنون، بیایید سود فروش شرکت تولید پوشاک ABC را برای سال دوم محاسبه کنیم:
(۱/۵ میلیون دلار – ۱/۰۵ میلیون دلار) / ۱/۰۵ میلیون دلار = ۴۲/۹ ٪
در حالی که محاسبه سود فروش برای یک سال یک کسب و کار بسیار ساده است، اما استفاده از این ابزار ارزشمند محاسبهی سود فروش برای به روزرسانی قیمتها پیچیده است. با این حال، این ابزار بسیار مهم و حیاتی است. محاسبهی سود فروش سالهای گذشته به شما کمک میکند تا درک کنید که در گذشته در چه موقعیت و جایگاهی بودهاید. بدین ترتیب میتوانید معیار موفقیت مناسبی برای خودتان تعیین کنید.
مفهوم حاشیه سود ناخالص و اضافه بها بسیار نزدیک به هم است
محدودیتهای استفاده از سود ناخالص
صورت درآمد استانداردی که توسط موسسات خدمات مالی ارائه میشود ممکن است کمی با مقادیر سود ناخالص تفاوت داشته باشد. این صورتها سود ناخالص را به عنوان بخشی جدا نمایش میدهند که تنها برای شرکتهای دولتی قابل دسترس است. به همین دلیل است که سرمایه گذاران در بررسی درآمد شرکتهای خصوصی باید اقلام هزینهها را که در ترازنامه غیر استاندارد وجود دارند شناخته و خودشان از بین آنها مواردی را که در محاسبه سود ناخالص به کار میروند تفکیک کنند.
چرا سود ناخالص مهم است؟
از آنجا که سود ناخالص بطور خاص با هزینه محصول فروخته شده در ارتباط است برای حسابداری شرکتها مهم است. به عبارت دیگر دادههای موجود منعکس کنندهی کارایی مدیریت یک شرکت در خرید لوازم، تخصیص نیروی کار یا تصمیمگیری درباره کارخانه و محل تولید محصول است.
جمع بندی
در این مطلب به مرور مفهوم سود ناخالص و شیوه محاسبه آن پرداختیم. شاید فکر کنید دانستن این مفاهیم فقط برای شرکتهای بزرگ مفید است. اما اگر شما هم کسب و کار شخصی خود را دارید یا حتی به صورت فریلنسری یا دورکاری مشغول به کسب درآمد هستید میتوانید از این فرمولها برای محاسبه سود واقعی خودتان در مقابل هزینهها استفاده کنید. در نهایت پس از حساب و کتاب، سود حاصل شده را به دست میآورید. فراموش نکنید که اگر درآمد شما دلاری است، برای نقد کردن درآمد ارزی خود با کارشناسان نیک پرداخت با کلیک روی بنر زیر تماس بگیرید.
محاسبه سود و زیان در حسابداری
شرکتها و موسسات تجاری هر ساله با موضوعی به نام محاسبه سود و زیان در حسابداری مواجه هستند و برای انجام این کار لازم است قوانین ویژهای را به کار گیرند.
صورت سود و زیان هر شرکت که عموما در دوره مالی یکساله تهیه میشود، نشاندهنده نحوه عملکرد آنجاست. هر میزان سودی که توانسته کسب کند و یا هر میزان ضرری که متحمل شده است را در آن ثبت میکند و در نهایت، این صورت نشانگر سودده بودن یا زیانده بودن آن موسسه میباشد.
در این مطلب میخواهیم شما را با نحوه محاسبه سود و زیان آشنا کنیم و اصول و قوانین این کار را معرفی نماییم. برای آشنایی با این موضوع شما را به مطالعه این مقاله تنخواه گردان دعوت میکنیم.
صورت سود و زیان شامل چه اطلاعاتی است؟
این صورت همانطور که اشاره کردیم به خوبی کیفیت عملکرد موسسات را نشان میدهد. اگر کسی قصد سرمایهگذاری در موسسهای را داشته باشد، بهتر است که حتما صورتحساب سود و زیان آن موسسه را بررسی کند تا متوجه شود موسسهای سودده است یا زیانده!
اما چه اطلاعاتی در صورت سود و زیان وارد میشوند؟ مواردی که باید در آن درج نماییم اینها هستند:
- فروش خالص
- بهای تمام شده کالای فروش رفته
- سود یا زیان ناخالص
- هزینههای عملیاتی
- سود یا زیان خالص
وقتی این موارد را به همان ترتیب ذکر شده محاسبه کنیم، در نهایت به سود یا زیان خالص شرکت دست مییابیم. به صورت خلاصه ابتدا خالص فروش کالا یا خدمات را محاسبه میکنیم، سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را از آن کسر مینماییم تا مشخص شود سود یا زیان ناخالص چقدر است. حال برای اینکه سود یا زیان کسب شده را خالص کنیم باید هزینههای عملیاتی را از آن کم کنیم.
در ادامه هر 5 مورد را به صورت تفصیلی شرح میدهیم تا با درک کامل آنها بتوانید محاسبه سود و زیان در حسابداری را انجام دهید.
فروش خالص چیست و چگونه محاسبه میشود؟
یک شرکت یا کارخانه در طول سال، کالاها یا خدمات مختلفی را به فروش میرساند. اما مساله مهمی که در این بین وجود دارد، این است که همه آنها را نمیتوان در حساب مذکور وارد کرد. به دو دلیل:
الف. ممکن است برای برخی از کالاها یا خدمات تخفیفات نقدی لحاظ کرده باشند.
ب. بعضی از کالاها پس از به فروش رفتن، توسط خریدار برگشت داده میشود.
بنابراین هر دو محاسبه ی سود و زیان محاسبه ی سود و زیان محاسبه ی سود و زیان این موارد را باید در پایان سال از کل فروش کم کرد تا به فروش خالص رسید.
بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست و چگونه محاسبه میشود؟
کالا یا خدماتی را که شما به مشتری خود میفروشید، برای خودتان هزینههای مختلفی داشته است و برای اینکه قیمت تمام شده آنها را محاسبه کنید، باید آن هزینههای مختلف را شناسایی نمایید.
برای مثال یک کارخانه مصالح ساختمانی اگر میخواهد در پایان سال بهای تمام شده کالای فروش رفتهاش را محاسبه کند باید هزینههایی مثل حمل و نقل را نیز در نظر بگیرد و البته تخفیفاتی را که هنگام خرید کسب کرده را هم لحاظ نماید.
پس برای محاسبه آن اینگونه عمل میکنیم: موجودی کالای ابتدای دوره را به همراه خرید خالص طی دوره و هزینههای حمل را کالا را جمع مینماییم. مورد اول که همان مقدار کالایی است که از سال گذشته در انبار مانده و آماده فروش است. مورد دوم هم که به خرید خالص طی دوره اشاره دارد، شامل تمام خریدهایی است که در سال جاری محاسبه ی سود و زیان داشتهایم و همچنین، کسر کردن آن از مواردی مانند: برگشت از خرید و تخفیفات، تخفیفات نقدی خرید و … .
وقتی موجودی کالای ابتدای دوره، خرید خالص طی دوره و هزینههای حمل کالا را جمع نمودیم، در واقع توانستهایم قیمت تمام شده کالای آماده برای فروش را به دست آوریم. حالا نوبت مرحله آخر میرسد که باید موجودی کالای پایان دوره را از جمع آن سه تا (قیمت تمام شده کالای آماده برای فروش) کسر کنیم. عدد به دست آمده نمایانگر بهای تمام شده کالای فروش رفته موسسه است.
سود یا زیان ناخالص چیست و چگونه محاسبه میشود؟
حالا که با فروش خالص و بهای تمام شده کالای فروش رفته آشنا شدید و ماهیت آنها را درک نمودید، میتوانید سود یا زیاد ناخالص را حساب کنید.
انجام این کار هم ساده است، فروش خالص را منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته مینمایید و جواب بدست آمده همان سود یا زیان ناخالص است. این عدد به شما میگوید که در سال جاری چقدر سود یا زیان کسب کردهاید ولی برای اینکه تحلیل درستی نسبت به فعالیت موسسه داشته باشید و بتوانید از سوددهی یا زیاندهی آنجا مطمئن شوید، باید آن را خالص سازید.
هزینههای عملیاتی چیست و چگونه محاسبه میشود؟
هزینههای عملیاتی هر شرکت، موسسه و کارخانهای طیف وسیعی از هزینههایی را در برمیگیرد که هر کدام از آنها نیاز به شناسایی دارند. این ویژگی هم محاسبه ی سود و زیان محاسبه این مورد را اندکی سخت و پیچیده نموده است.
وقتی یک شرکت برای کسب و کار مشخصی تاسیس میشود، در طول سال هزینههای مستمر و جاری خود را دارد تا بتواند کالا یا خدمات مورد نظر را تهیه کرده و به فروش برساند. از جمله آنها:
- هزینههای عمومی
- هزینههای فروش
- هزینههای اداری
- هزینههای تحقیق و توسعه
این هزینهها در واقع به خاطر فعالیتهای عادی شرکت به وجود میآیند و یک ابزار خوب برای تحلیل میزان بهرهوری آنجاست. بدین گونه که هزینههای عملیاتی ثابتی در هر سال تعریف شدهاند و شرکت هر قدر بتواند در برابر آنها سود بیشتری کسب کند، بهرهوری بیشتری داشته است.
قبل از اینکه به سراغ ادامه موضوع مقاله برویم، یک نکته کاربردی را هم برایتان شرح میدهیم و آن تفاوت هزینههای عملیاتی و هزینههای سرمایهای است. هزینههای سرمایهای شامل این موارد میشود: دستمزد، هزینههای صدور پروانه، تعمیرات جزئی، هزینههای اداری، هزینههای توزیع، لیزینگ، مواد اولیه، بیمه و مالیات اموال ….
یکی از نکاتی که حسابداران برای محاسبه دقیق هزینههای عملیاتی به آن توجه مینمایند، تفاوتهای ظریفی است که بین این دو وجود دارند. برای مثال، وقت صحبت از تجهیزات میشود باید ببینیم که شرکت یا کارخانه آن تجهیزات را اجاره نموده و یا اینکه خریداری کرده است. اگر تجهیزات خریداری شده باشند جزء هزینه سرمایهای محسوب میشوند و اگر اجاره شده باشند، جزء هزینههای عملیاتی به حساب میآیند.
و در پاسخ به این سوال که چرا به جای هزینه سرمایهای از هزینههای عملیاتی استفاده میشود، میتوان گفت که هزینههای عملیاتی به فعالیتهای عادی و مستمر شرکت نزدیکی بیشتری دارند و راحتتر میتوان آنها را کاهش داد.
پس از اینکه کل هزینههای عملیاتی را محاسبه کردیم، یعنی توانستهایم ناخالصی سود یا زیان شرکت را شناسایی نماییم پس به سراغ آخرین مرحله خواهیم رفت.
سود یا زیان خالص چیست و چگونه محاسبه میشود؟
تا اینجا سود و زیان ناخالص را محاسبه نمودهایم و در کنارش کل هزینههای عملیاتی را شناسایی کردهایم. پس در این مرحله این هزینهها را از سود یا زیان ناخالص کسر مینماییم و سود یا زیان خالص را به دست میآوریم.
اصول و نکات مهم برای محاسبه سود و زیان در حسابداری
تا اینجا نحوه تهیه صورتحساب سود و زیان را معرفی کردیم ولی در ادامه لازم است به دو اصل مهمی که حسابداران باید به آن ملزم باشند را هم ارائه مینماییم. این دو اصل عبارتند از:
الف. اصل تحقق: طبق اصل تحقق باید زمانی درآمد را شناسایی کرد که تحقق یافته باشد. در واقع زمان تحقق یافتن آن لزوما زمانی نیست که ما وجه نقد را دریافت مینماییم.
ب. اصل تطابق: طبق اصل تطابق باید زمان ثبت درآمد، هزینه آن را هم ثبت کرد. در اصل ما وقتی درآمدی را به دست میآوریم، برای آن هزینههایی را هم انجام دادهایم. پس لازم است که این هزینهها را با درآمد تطابق دهیم.
در پایان، برای یادگیری درست محاسبه سود و زیان در حسابداری یک مثال کامل آوردهایم. تصور کنید یک شرکت 8 میلیون تومان فروش خالص داشته است. در حالیکه بهای تمام شده کالای فروش رفته آن 400 هزار تومان است و به همین خاطر سود ناخالص (یا ناویژه) آن 7 میلیون و 600 هزار تومان میباشد.
برای خالصسازی سود آن شرکت، هزینههای عملیاتی را از آن کسر مینماییم. در این مثال، هزینههای عملیاتی و هزینههای استهلاک اثاثه، ساختمان و اتوموبیل 400 هزار تومان است و پس از کسر این موارد از عدد قبلی، به عدد 7 میلیون و 200 هزار تومان میرسیم. به این عدد سود خالص گفته میشود که البته با عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا سود عملیاتی هم شناخته میشود.
اگر هزینههای غیرعملیاتی از جمله هزینه بهره و مالیات را هم از آن کسر نماییم، به سود خالص نهایی رسیدهایم.
فرمول سود خالص چیست؟
سود خالص سودی است که از مازاد خرجی که برای کاری هزینه کرده ایم به دست می آید.
فرمول محاسبه سود خالص عبارت است از:
فرمول سود خالص = کل درآمد - (کل هزینه ها - مالیات - بهره)
در ادامه ی این مطلب تفاوت سود خالص و ناخالص را مورد بررسی قرار داده ایم پس با ما همراه باشید.
تعریف سود
شاید برای برخی از افراد جای سوال باشد که تعریف سود چیست؟
اگر در اقتصاد بخواهیم به نوعی فایده اشاره کنیم آن فایده سود می باشد.
سود در واقع نوعی فایده ی مالی است و به صاحبان شرکت تعلق دارد.
سود آنچنان هم کلمه ی دشواری نمی باشد و بسیاری افراد می توانند به سوالات گیج کننده در این مورد پاسخ دهند.
صاحبان شرکت تصمیم می گیرند که سود به دست آمده را در شرکت برای کسب و کار استفاده کنند یا خیر.
در شرکت ها در واقع سود به پولی گفته می شود پس از کم کردن همه ی هزینه های اضافی از فروش محصولات و یا خدمات به دست می آید.
تمامی افرادی که در این عملیات شریک هستند باید مالیات درآمد خود را پرداخت کنند.
در یک کار شخصی اگر جمع درآمد فرد از جمع مبالغ تجاری آن بیشتر شود در این صورت فرد سود کرده است.
مدیر مالی سود را این چنین تعریف می کند:
پس از در نظر گرفتن همه هزینه ها در یک کسب و کار پولی که به دست می آید سود گفته می شود.
مسیر سودآور مسیری طولانی و بسیار مشکل است.
منظور از سود خالص و ناخالص چیست؟
سود خالص به سودی گفته می شود که یک شرکت و یا سازمان بعد از کم کردن تمامی هزینه های مربوط به عملیات و کارهای شرکت در اختیار افراد قرار می گیرد.
سود خالص به منظور نشان دادن توانایی شرکت در عملیات فروش بسیار حائز اهمیت می باشد.
سود ناخالص به پولی گفته می شود که پس از جمع و تفریق کردن همه ی هزینه ها از درآمد اصلی باقی می ماند.
سود ناخالص اهمیت زیادی داشته و چگونگی کارایی شرکت را در عملیات تولید و قیمت گذاری نشان می دهد.
برخی از تفاوت های سود خالص و ناخالص را در زیر شرح داده ایم:
معنی سود خالص و ناخالص
یکی از تفاوت های اساسی که سود خالص با سود ناخالص دارد این است که دو اصطلاح حسابداری متفاوت تعریف شده است.
در سود ناخالص در واقع فقط مبالغی که به طور مستقیم با عملیات تولید ارتباط دارند کم می شود اما در سود خالص درآمد باقی مانده در یک شرکت همه ی هزینه ها در طول یک سال یا یک دوره باید کسر شود.
برای به دست آمدن سود خالص تمام هزینه ها اعم از مستقیم و غیر مستقیم کم شود زیرا سود خالص سودی کاملا واقعی بوده و عملکرد آن نیز با سود ناخالص تفاوت دارد.
هدف سود خالص و ناخالص
با توجه به مفهوم این دو سود و شباهت آن ها به یک دیگر اما از نظر هدف کاملا از هم جدا می شوند.
سازمان های حسابداری سود ناخالص را مورد بررسی قرار می دهند تا بتوانند تاثیرات هزینه ها را بر روی سود درک کنند.
این سازمان ها با کنترل کردن هزینه ها این اطمینان را می دهند که سود مناسبی را به دست می آورند.
قابلیت اطمینان در سود خالص و ناخالص
سود ناخالص واقع بینانه نمی باشد زیرا از هزینه هایی نظیر مالیات و بهره های وام صرف نظر شده و فقط هزینه ی تولید کم می شود.
اما سود خالص سود واقعی شرکت بوده و صاحبان شرکت می توانند از این نوع سود برای تصمیم گیری ها درباره ی توسعه ی شرکت استفاده کنند.
در محاسبات سود خالص تمامی هزینه ها کسر می شود تا محاسباتی منطقی و واقعی از عملکرد شرکت نشان داده شود.
سود خالص سودی منطقی بوده و به پیشرفت یک شرکت کمک زیادی کرده و سریع آن را به مراتب بالاتر ارتقا می دهد.
سود عملیاتی
اصطلاح سود عملیاتی به معیار سنجش حسابداری برای سودی که شرکت از عملکرد اصلی آن کسب می کند، اطلاق می شود. جایی که کسر سود و مالیات از محاسبه مستثنی است. این ارزش عملیاتی به طور مشابه، هر سود حاصل از سرمایه گذاری های جانبی شرکت را شامل نمی شود، مانند سود حاصل از مشاغل دیگر که ممکن است به طور نسبی به آن تعلق گیرد.
به عنوان مثال، سود حاصل از سرمایه گذاری های یک شرکت که تکرارپذیر نیست به عنوان یک سود غیرعملیاتی در نظر گرفته می شود. این مفهوم، همواره به عنوان یک معیار مناسب برای سنجش سودآفرینی بالقوه کسب و کارها استفاده می شود؛ چراکه عوامل و فاکتورهای اضافه را از محاسبه حذف می کند. سود عملیاتی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی شرکت های فعال در بازار سرمایه استفاده می شود، به همین دلیل در ادامه مقاله به معرفی آن می پردازیم.
سود عملیاتی چیست و چگونه محاسبه می شود؟
به طور خلاصه می توان گفت که این مفهوم، منعکس کننده باقیمانده سود، بعد از محاسبه تمام هزینه های عملیاتی مربوط به یک بنگاه اقتصادی است. در واقع، علاوه بر بهای تمامشده کالای فروش رفته، هزینههای اداری، عمومی و هزینه هایی نظیر اجاره و بیمه، حملونقل و کرایه در محاسبه محاسبه ی سود و زیان محاسبه ی سود و زیان محاسبه ی سود و زیان آن در نظر گرفته میشوند.
محاسبه سود عملیاتی
به طور کلی این سود را می توان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کرد:
سودعملیاتی = درآمد عملیاتی - هزینه کالاهای فروخته شده - هزینه های عملیاتی – استهلاک
شکستن سود عملیاتی چیست؟
این مفهوم به عنوان یک شاخص بسیار دقیق از سودآوری بالقوه کسب و کار عمل می کند؛ زیرا تمام عوامل اضافی را از محاسبه حذف می کند و تمام هزینه هایی که برای ادامه کار لازم است را شامل می شود. به همین دلیل است که سود عملیاتی، استهلاک مربوط به دارایی که یکی از ابزارهای حسابداری ناشی از عملیات شرکت است را حساب می کند.
سودعملیاتی همچنین به عنوان درآمد عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات نیز یاد می شود. اگرچه ممکن است که سود اخیر گاهی شامل درآمد غیر عملیاتی باشد که بخشی از سودعملیاتی نیست. اگر یک شرکت درآمد غیر عملیاتی نداشته باشد، سود عملیاتی آن برابر با EBIT خواهد بود.
موارد محاسبه شده از محاسبه سود عملیاتی
درآمد حاصل از فروش دارایی، خارج از اقلامی که با هدف صریح فروش به عنوان بخشی از تجارت اصلی ایجاد شده باشد، در رقم سود عملیاتی لحاظ نمی شود. علاوه بر این، سود حاصل از مکانیسم هایی مانند چک یا حساب های بازار پول را نیز شامل نمی شود.
مزایا و معایب سود عملیاتی
شرکت ها می توانند ارقام سودعملیاتی خود را به جای ارقام سود خالص خود ارائه دهند، زیرا سود خالص یک شرکت شامل تأثیرات پرداخت سود و مالیات است. در مواردی که شرکت دارای بدهی نسبتا بالایی است، این مفهوم ممکن است وضعیت مالی شرکت را مثبت تر از منعکس کننده سود خالص ارائه دهد.
اگرچه سودعملیاتی مثبت ممکن است بیانگر پتانسیل سود کلی یک کسب و کار باشد، اما در واقع سودآوری را تضمین نمی کند. به عنوان مثال، یک شرکت با بار بدهی بالا ممکن است سودعملیاتی مثبتی از خود نشان دهد، در حالی که به طور همزمان زیان خالصی را تجربه می کند. علاوه بر این، هزینه های بزرگ اما اضافی نشان داده نمی شود، که به همین ترتیب می تواند یک شرکت با سود خالص منفی را دارای سود عملیاتی مثبت نشان دهد.
سود عملیاتی، سودآوری تجارت قبل از در نظر گرفتن سود و مالیات است. برای تعیین سودعملیاتی، هزینه های عملیاتی از سود ناخالص کم می شود. سودعملیاتی مانند یک نشانه است که مدیران باید آن را ببینند؛ زیرا منعکس کننده درآمد و هزینه هایی است که آن ها می توانند کنترل کنند.
در واقع، این مفهوم سودی است که شرکت از فعالیت های عادی تجاری خود دریافت می کند. به عنوان مثال، سودعملیاتی یک تولید کننده نوشابه، بیشتر از فروش نوشابه، در مقابل فعالیت های ثانویه، مانند سرمایه گذاری سهام یا فروش املاک و مستغلات حاصل می شود. در صورت های مالی یک شرکت، سودعملیاتی تفاوت بین درآمد عملیاتی و هزینه های عملیاتی است.
درآمد عملیاتی چیست؟
درآمد عملیاتی کلیه درآمد حاصل از فعالیت های اصلی کسب و کار است. به عنوان مثال یک شرکت ساختمانی را در نظر بگیرید که مالک چندین قطعه ماشین آلات سنگین است. اگر یک سال شرکت ساختمانی، دو خانه بسازد و سه قطعه ماشین آلاتی که در عملیات خود استفاده کرده را با سود به فروش برساند، تنها درآمد حاصل از دو خانه ساخته شده سودعملیاتی محسوب می شود.
هزینه های عملیاتی شامل چه مواردی است؟
هزینه عملیاتی، مانند درآمد عملیاتی، فقط از فعالیت های اصلی یک کسب و کار محاسبه می شود. با استفاده مجدد از مثال شرکت ساختمانی، الوار، میخ، نیروی کار و سوخت برای وسایل نقلیه و. به عنوان هزینه های عملیاتی در نظر گرفته می شود در حالی که خود وسایل نقلیه این کار را نمی کنند. همانطور که فروش وسایل نقلیه به عنوان درآمد عملیاتی محسوب نمی شود، خرید خودرو برای یک شركت ساختمانی نیز به عنوان هزینه عملیاتی در نظر گرفته نمی شود.
چه مواردی از سود عملیاتی مستثنی هستند؟
یک قانون کلی برای تمایز بین مواردی که به سودعملیاتی کمک می کنند و مواردی که این کار را نمی کنند این است که سرمایه گذاری های طولانی مدت معمولاً به سودعملیاتی کمک نمی کنند در حالی که سرمایه گذاری های کوتاه مدت اینطور نیست. به عنوان مثال، ماده اولیه برای یک کارخانه هزینه عملیاتی خواهد بود؛ در حالیکه خود ساختمان کارخانه هزینه ای نخواهد داشت. استثنائات بسیاری در این قاعده وجود دارد؛ با این حال، به عنوان یک چارچوب مفید برای تفکر در مورد تفاوت بین منابع سود عملیاتی و منابع سود غیر عملیاتی عمل می کند.
آیا درآمد حاصل از عملیات همان درآمد عملیاتی است؟
درآمد حاصل از عملکرد و درآمد عملیاتی یک چیز است، اگرچه استفاده از آن ها ممکن است متفاوت باشد. درآمد حاصل از عملیات بیان کلی توصیف درآمدی است که شرکت از فعالیت های اصلی کسب و کار بدست می آورد، منهای هزینه های تولید شده برای درآمد. در واقع، درآمد عملیاتی معمولاً برای نشان دادن این سطح سود در صورت سود و زیان رسمی یک شرکت استفاده می شود.
درآمد حاصل از ادامه کار چیست؟
درآمد حاصل از ادامه کار عبارت دیگری است که برای توصیف این نوع سود استفاده می شود، زیرا محاسبه به طور معمول فعالیت های تجاری متوقف شده را حذف می کند. درآمد حاصل از عملیات شامل درآمد و هزینه های نامنظم است. در برخی موارد، شرکت شما ممکن است دارایی را به صورت نقدی بفروشد؛ این حرکت درآمدزایی دارد، اما به فعالیت های منظم تجاری وابسته نیست. در صورت سود و زیان، اقلام نامنظم بعد از درآمد عملیاتی و قبل از محاسبه درآمد خالص محاسبه ی سود و زیان ذکر می شوند.
سودعملیاتی در مقابل درآمد قبل از بهره و مالیات
برای تعیین این سود می توان از چندین روش استفاده کرد. اولین راه، تحلیل حاشیه سود است. مورد دیگر بررسی روند سود در چند فصل یا سال به سال است. سود عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات، که معمولاً EBIT نامیده می شود، یکسان است. EBIT و سودعملیاتی به جای یکدیگر به عنوان عباراتی استفاده می شوند که همان شاخص مالی را توصیف می کنند.
جمع بندی
این موضوع میزان درآمدی را نشان می دهد که پس از پرداخت هزینه های کسب و کار شما به جز مالیات بر درآمد، باقی می ماند. بیشتر شرکت ها موارد خارق العاده و غیرتکرار را مستثنی می کنند زیرا این هزینه ها نمایانگر رویدادهای عادی عملیاتی نیستند. به عنوان مثال، یک شرکت تولید کننده قطعات یدکی، بخشی از سود فروش قطعات تولید شده را در بازار سهام سرمایه گذاری کرده است و از طریق این سرمایه گذاری، سود شناسایی کرده است؛ در اینجا، سود بدست آمده از تولید قطعات یدکی به عنوان سود عملیاتی و سود ناشی از سرمایه گذاری در بازار سهام را به عنوان سود غیرعملیاتی در نظر می گیرند. توجه داشته باشید که تکراپذیر بودن سود، یکی از نشانه های سود عملیاتی است.
نحوه محاسبه سود و ضرر در فارکس
سود و زیان مربوط به هر معامله بطور خودکار در پلت فرم محاسبه می شود. هرچند دانستن نحوۀ این محاسبه می تواند سودمند باشد. توجه به سه مورد در هنگام انجام محاسبه حائز اهمیت است: حجم معاملۀ باز شده، نرخ دارائی و جهت معامله (خرید/فروش).
محاسبۀ سود و زیان
فرض کنیم که نرخ جفت ارز USD/JPY برابر است با 95.620/95.650 و شما تصمیم دارید 200,000USD بخرید. معاملۀ شما در قیمت Ask برابر با 95.620 اجرا می شود.
200,000USD * 95.650 = 19,130,000JPY
به این ترتیب شما 200,000 USD خریده اید و 19,130,000 JPY فروخته اید.
فرض می کنیم که نرخ جفت ارز USD/JPY به 96.400/96.430 تغییر می کند و تصمیم می گیرید 200,000USD بفروشید. معامله در قیمت Bid برابر با 96.400 اجرا می شود.
200,000USD * 96.400 = 19,280,000JPY
تفاوت بین قیمت های ابتدایی Ask و آخری Bid برابر است با 75 پیپ (750 در پلتفرم). به این ترتیب شما به ازای 19,130,000JPY اقدام به خرید 200,000USD کرده اید و به ازای 19,280,000JPY اقدام به فروش 200,000 USD کرده اید.
یک روش محاسبه ای دیگر نیز وجود دارد: 19,280,000 – 19,130,000= 150,000JPY
سپس می توانید این مبلغ را به USD حساب کنید.
یک روش محاسبه ای دیگر نیز وجود دارد. 1 پیپ حجم در جفت ارز USD/JPY برابر است با 0.01 بنابراین 2000JPY در حجم 200,000 وجود دارد (200,000 * 0.01 = 2000JPY). از آنجائیکه اختلاف بین قیمت Ask اولی و قیمت Bid آخری برابر است با 75 پیپ، در نتیجه این محاسبه را انجام می دهیم: 75 * 2000 = 150,000JPY ؛ و 150,000JPY برابر است با 1556.01USD
دیدگاه شما