اقتصاد،حسابداری، مدیریت،مالی و سرمایه گذاری
تا حالا چندین بار دو کلمه ریسک و خطر را مترادف و هم معنی قرار دادهاید در اولین بررسی شاید این دو کلمه را بتوان دارای یک بار معنایی دانست ریسک کلمهای بیگانه است که همچون بسیاری از کلمات، وارد زبان فارسی شده و پس از مدتی بومی شده و از فارسی هم فارسی تر منظور از سواد مالی چیست؟ شد
لازم به ذکر است که ریسک برای نخستین بار از زبان فرانسه و توسط تحصیلکردههای خارج از ایران وارد کشور شد
اگر برای پیدا کردن معنی و مفهوم واژه خطر جستجو کنیم عاقبت به
جایی می رسیم که باید گفت خطر چیزی که در صورت وقوع، به
نابودی ختم می شود؛ و باید اضافه کرد که در خطر یک حالت عدم اطمینان وجود دارد که این عدم اطمینان نشان دهنده حالت نامطلوبی میباشد پس انسان در خطر فردی است که در دل خود احساس ناامنی میکند.
در اینجا برای اشتباه نشدن دو مفهوم احتمال وقوع خطر و احساس عدم اطمینان باید افزود که این دو مفاهیم تعاریفی کاملا مجزا از یکدیگر دارند. احساس عدم اطمینان، حسی است کاملا درونی که در هر انسانی اندازه و مقداری متفاوت دارد. این احساس عدم اطمینان هیچگونه تاثیری در احتمال وقوع خطر ندارد و این نکته را باید در نظر داشت که هر خطری احتمال وقوعی بین صفر و یک دارد. برای مثال کارگاه چب بری را در نظر بگیرید که همچون هم ه کارگاه ها دیگری احتمال وقوع حریق آنرا تهدید میکند در اینجا صاحب کارگاه احساس عدم اطمینانی نسبت به خطر حریق دارد حسی که شاید در دیگران به این اندازه نباشد و همین طور که میدانیم کمیتهای کیفی قابل اندازهگیری نمیباشد. آیا این احساس عدم اطمینان که در صاحبان داراییها فرق میکند میتواند احتمال وقوع را تغییر دهد؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت فردی که احساس عدم اطمینان بیشتری دارد نکات ایمنی بیشتری را در جهت پیشگیری از وقوع خطر یا تمهیداتی برای پس از وقوع خطر در نظر میگیرد پس میتوان نتیجه گرفت احساس عدم اطمینان و احتمال وقوع، نسبتی معکوس با یکدیگر دارند.
ریسک را میتوان فعل یا حادثهای که نتیجه آن مشخص نباشد تعریف نمود. نکته قابل توجه در این توصیف وجود نقطه مشترک با خطر در خصوصیت عدم اطمینان میباشد که در خطر نیز توصیف آن شد. همان گونه که مشخص است لزوما حالت بدی پیش روی انسان نیست میتواند پیامآور سود و منفعت نیز باشد؛ پس ریسک دارای دو بعد میباشد که از آن با نام ریسک بد یا همان خطر و ریسک خوب یا شانس یاد میکنند. در اینجا حالت عدم تغییر در شرایط را نیز باید به آن اضافه کرد.
خطر در بعضی شرایط میتواند ترجمه درست و جامعی برای ریسک باشد، یعنی زمانیکه زیان و عدم زیان منظور باشد ولی در زمانی که بعد مثبت و سودآوری مد نظر باشد دیگر خطر معنا و مفهوم خود را نمیرساند و باید در نظر داشت که ریسک معنایی بسیار وسیعتر از خطر دارد.
تفاوت بازار اول و دوم بورس چیست؟
امروزه بورسهای اوراق بهادار تلاش میکنند با بهرهگیری از توسعهی فناوری اطلاعات و تکنولوژیهای ارتباطی و از طریق اقدامات متعددی از قبیل معرفی ابزارهای جدید معاملاتی، بهرهگیری از مراحل متنوع معاملاتی، معرفی انواع مختلف ساختارهای معاملاتی، دستهبندی شرکتها در بازارهای مختلف و نیز ارایه اطلاعات کافی و بهموقع و افزایش شفافیت بازار، زمینه حضور در بازار و تصمیمگیری آسان را برای سرمایهگذاران فراهم کنند. یکی از این اقدامات که در سالهای اخیر مورد توجه بورسهای مختلف قرار گرفته، طبقهبندی شرکتها در بازارهای مختلف براساس معیارهای مهمی از قبیل شفافیت اطلاعات، شناوری سهام، نقدشوندگی و… است.
جهت مشاهده بخش های رایگان آموزش بورس دوره سهامدار موفق بر روی دکمه آموزش رایگان بورس کلیک نمایید.
تفاوت بازار اول و دوم و تالارهای اصلی و فرعی بورس چیست؟
از شهریور ۱۳۸۱ سازمان بورس اوراق بهادار تصمیم به طبقه بندی شرکت های پذیرش شده در بازار نمود، که این کار به منظور تفکیک شرکت های نقد شونده و غیر نقد شونده، ایجاد حس رقابت بین مدیران شرکت ها ودر نهایت شفاف سازی وضعیت سهام مختلف برای خریداران و فروشندگان صورت گرفت. شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار بر اساس میزان سرمایه ثبت شده؛ درصد شناوری سهام؛ میزان شفافیت؛ سودآوری و …. در دو دسته به نام بازار اول و بازار دوم طبقه بندی می شوند و بازار اول نیز به دو زیرمجموعه با نام تابلوی اصلی و تابلوی فرعی تقسیم شده است.
بورس اوراق بهادار تهران دارای دو بازار اول و دوم میباشد. بازار اول از دو تابلوی اصلی و فرعی تشکیل شدهاست. پذیرش سهام عادی در بورس، صرفاً در یکی از تابلوهای بازار اول یا در بازار دوم صورت میپذیرد.
جمع بندهای شرط گزارش حسابرس بااهمیت نباشد.
شرایط خاص پذیرش سهام عادی در تابلوی اصلی بازار اول بورس:
متقاضی پذیرش سهام عادی در تابلوی اصلی بازار اول، باید دارای شرایط زیر باشد:
بند یک: سهامی عام بوده و سرمایه ثبت شده آن از یک هزار میلیارد ریال کمتر نباشد.
بند دو: تمام سرمایه آن منقسم به سهام عادی بوده و امتیاز خاصی برای بعضی سهامداران در نظر گرفته نشده باشد.
تبصره: سهام شرکتهایی که بخشی از سهام آنها دارای شرایط ویژه باشد، در صورت تأیید هیئت پذیرش، با رعایت مقررات مربوطه قابل پذیرش خواهد بود.
بند سه: حداقل ۲۰ درصد از سهام ثبتشدۀ آن شناور بوده و تعداد سهامداران آن حداقل هزار نفر باشد.
بند چهار: حداقل باید سه سال سابقۀ فعالیت در صنعت مربوط داشته و طی این مدت موضوع فعالیت آن تغییر نکرده باشد. همچنین از مدت مأموریت حداقل دو نفر از مدیران فعلی آن، حداقل شش ماه سپری شده باشد.
تبصره: هیئت پذیرش میتواند سوابق قبلی فعالیت متقاضیانی را که در اثر ادغام یا تغییر ساختار تشکیل شدهاند، مشروط بر آنکه منطبق با فعالیت فعلی آنها باشد به عنوان سابقه فعالیت بپذیرد. در هر صورت متقاضی باید دارای حداقل دوسال سابقۀ فعالیت با ساختار فعلی باشد.
بند پنج: در سه دورۀ مالی متوالی منتهی به پذیرش که حداقل دو دورۀ آن سال مالی کامل باشد، سودآور بوده و همچنین چشمانداز روشنی از تداوم سودآوری و فعالیت شرکت در صنعت مربوط وجود داشته باشد.
بند شش: زیان انباشته نداشته باشد.
بند هفت: براساس آخرین صورتهای مالی سالانه حسابرسی شده، نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها، حداقل ۳۰ درصد باشد. در مورد متقاضیانی که مشمول مادۀ ۸ این دستورالعمل هستند، نسبت یادشده بر مبنای ضوابط ناظر بر متقاضی، تعیین میشود.
بند هشت: اساسنامه متقاضی باید منطبق با اساسنامه نمونه مصوب هیئت مدیره سازمان و الزامات و شرایط تعیینشده توسط سازمان و سایر مراجع ذیصلاح، تدوین شده باشد.
بند نه: سود عملیاتی شرکت در دو دورۀ مالی منتهی به پذیرش از کیفیت بالایی برخوردار بوده و مجموع جریان خالص وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی آن طی این دورهها مثبت باشد.
بند نه مکرر: حداقل یک بازارگردان داشته باشد.
بند ده: گزارش حسابرس در مورد صورتهای مالی دو دورۀ مالی منتهی به پذیرش، عدم اظهارنظر یا اظهارنظر مردود نباشد. همچنین گزارش حسابرس مستقل و بازرس قانونی نباید شامل بندهای ناشی از عدم انجام تعدیلات در درآمدها، هزینهها، سود، زیان، بدهیها و تعهدات احتمالی و مغایرت در حسابهای متقاضی باشد.
بند یازده: دعاوی حقوقی له یا علیه شرکت، دارای اثر با اهمیت بر صورتهای مالی، وجود نداشته باشد.
تبصره: در مواقعی که شکایتی علیه شرکت در حال پذیرش واصل گردد با توجه به مسئولیت سهامداران قبل از عرضه اولیه در خصوص دعاوی حقوقی مربوط به قبل از تاریخ عرضه اولیه سهام، تا زمان دریافت حکم قطعی مبنی بر رفع شکایت علیه شرکت در حال پذیرش مطابق قاعده کلی زیر و به تشخیص هیئت پذیرش عمل می شود:
الف- دریافت ضمانت نامه بانکی از سهامداران عمده
ب- توثیق سهام سهل البیع شرکت های پذیرفته شده دیگر غیر از شرکت در حال پذیرش به ارزش حداقل دو برابر ارزش سهام عرضه شده و با حداقل قیمت سهام فوق در شش ماه گذشته
ج- مسدود کردن بخشی از سهام شرکت در حال عرضه اولیه
بند دوازده: به تأیید حسابرس، از سیستم اطلاعات حسابداری (از جمله حسابداری مالی و حسابداری بهای تمام شده) مطلوب و متناسب با فعالیت خود و شرایط پذیرش در بورس (از جمله توانایی تهیه و افشای اطلاعات مالی به موقع و قابل اتکاء) برخوردار باشد.
تبصره: درخصوص بند ۱۰ و ۱۱ ماده ۶، در صورتی که ارزش ریالی دعاوی حقوقی، میزان مغایرت در حسابها منظور از سواد مالی چیست؟ یا تعهدات و تعدیلات احتمالی متقاضی از میزان سود انباشته در زمان پذیرش و عرضه کمتر باشد، با اخذ تعهد کتبی از سهامدار/ سهامداران عمده مبنی بر عدم تقسیم سود به میزان مبالغ فوقالذکر و پذیرش ضمان (جبران خسارات وارده به شرکت و سهامداران) در صورت نقض این تعهد، با تکلیف به افشای میزان تعهدات احتمالی و لحاظ تعهدات مذکور در ارزشیابی شرکت، هیئت پذیرش اختیار دارد با پذیرش سهام متقاضی موافقت کند.
ماده هفت: اعضای هیئتمدیره و مدیرعامل متقاضی دارای سابقۀ محکومیت قطعی کیفری یا تخلفاتی مؤثر طبق قوانین و مقررات حاکم بر بازار اوراق بهادار یا سوء شهرت حرفهای نباشند.
ماده هشت: چنانچه تأسیس و فعالیت متقاضی مشمول رعایت ضوابط خاص یا اخذ مجوزهای قانونی باشد، متقاضی موظف است علاوه بر رعایت مفاد این دستورالعمل، موارد یادشده را نیز رعایت نماید.
ماده نه: هرگونه انتقال، به استثنای انتقالات قهری، نسبت به بیش از ۵۰ درصد سهام متعلق به سهامداران عمده، منوط به اظهارنظر کتبی بورس و موافقت هیئت پذیرش خواهد بود.
تبصره: چنانچه سهامدار عمده در نظر داشته باشد کمتر از ۵۰ درصد سهام خود را واگذار نماید، لکن در نتیجه منظور از سواد مالی چیست؟ انتقال فوق خریدار سهام در زمره سهامدار عمده قرار گیرد، نقل و انتقال اینگونه سهام نیز منوط به اظهارنظر کتبی بورس و موافقت هیئت پذیرش خواهد بود.
شرایط خاص پذیرش سهام عادی در تابلوی فرعی بازار اول بورس:
متقاضی پذیرش سهام عادی در تابلوی فرعی بازار اول به استثنای موارد زیر، تابع شرایط خاص پذیرش در تابلوی اصلی بازار اول و مفاد این دستورالعمل است:
بند یک: سهامی عام بوده و سرمایه ثبت شدۀ آن از پانصد میلیارد ریال کمتر نباشد.
بند دو: درصد سهام شناور و تعداد سهامداران آن به ترتیب کمتر از ۱۵ درصد سرمایۀ ثبت شده و ۷۵۰ نفر نباشد.
بند سه: بر اساس آخرین صورتهای مالی سالانۀ حسابرسی شده، نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها، حداقل ۲۰ درصد باشد.
بند چهار: در دو دوره مالی منتهی به پذیرش، سودآور بوده و همچنین چشمانداز روشنی از تداوم سودآوری و فعالیت شرکت در صنعت مربوط وجود داشته باشد.
بند پنج: حداقل باید سه سال سابقه فعالیت در صنعت مربوطه داشته و طی این مدت موضوع فعالیت آن تغییر نکرده باشد. همچنین از مدت مأموریت حداقل دونفر از مدیران فعلی آن، حداقل شش ماه سپری شده باشد.
بند پنج مکرر: حداقل یک بازارگردان داشته باشد.
بند شش: هیئتپذیرش میتواند سوابق قبلی فعالیت متقاضیانی را که در اثر ادغام یا تغییر ساختار تشکیل شدهاند، مشروط بر آنکه منطبق با فعالیت فعلی آنها باشد بهعنوان سابقه فعالیت بپذیرد. در هر صورت متقاضی باید دارای حداقل دوسال سابقه فعالیت با ساختار فعلی باشد.
شرایط خاص پذیرش سهام عادی در بازار دوم بورس:
متقاضی پذیرش سهام عادی در بازار دوم به استثنای موارد زیر، تابع شرایط خاص پذیرش در تابلوی اصلی بازار اول و مفاد این دستورالعمل است:
بند یک: سهامی عام بوده و سرمایه ثبت شدۀ آن از دویست میلیارد ریال کمتر نباشد.
بند دو: درصد سهام شناور و تعداد سهامداران آن به ترتیب کمتر از ۱۰ درصد سرمایۀ ثبت شده و ۲۵۰ نفر نباشد.
بند سه: بر اساس آخرین صورتهای مالی سالانۀ حسابرسی شده، نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها، حداقل ۱۵ درصد باشد.
بند چهار: در یک دوره مالی منتهی به پذیرش، سودآور بوده و همچنین چشمانداز روشنی از تداوم سودآوری و فعالیت شرکت در صنعت مربوط وجود داشته باشد.
بند پنج: حداقل یک بازارگردان داشته باشد.
بند شش: حداقل باید دوسال سابقه فعالیت در صنعت مربوطه داشته و طی این مدت موضوع فعالیت آن تغییر نکرده باشد.
بند هفت: هیئت پذیرش میتواند سوابق قبلی فعالیت متقاضیانی را که در اثر ادغام یا تغیییر ساختار تشکیل شدهاند، مشروط بر آنکه منطبق با فعالیت فعلی آنها باشد بهعنوان سابقه فعالیت بپذیرد. در هر صورت متقاضی باید دارای حداقل یک سال سابقه فعالیت با ساختار فعلی باشد.
جهت مطالعه مقالات بیشتر می توانید از بخش منو وب سایت خانه تدبیر و اندیشه بخش مقالات را مشاهده نمایید.
معرفی کتاب های آموزش سواد مالی به کودکان
ممکن است به نظر برسد که آموختن واژگان و مفاهیم اقتصادی به کودکان دشوار خواهد بود، اما در واقع کودکان در هر گروه سنی اطلاعات دست اول و ارزشمندی را از محیط پیرامون خود دریافت کرده اند.
علم اقتصاد به عنوان « علم تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود»، بخشی از زندگی روزمرهی همهی انسانهاست. انسان ها به عنوان تولید کننده، مصرف کننده و یا رای دهندهی سیاسی، همگی به طور مداوم در حال تصمیم گیری در مورد چگونگی استفاده از منابع و امکانات کمیاب در دسترس خود هستند. این تصمیمات تاثیر مستقیم بر زندگی همه افراد به صورت فردی و اجتماعی دارد. در این میان افرادی که با مفاهیم پایهای اقتصاد آشنایی دارند می توانند در تصمیم گیری ها نقش درست و موثری داشته باشند.
در پاسخ به این سوال که چرا باید اقتصاد را به کودکان آموزش داد، باید گفت که مطالعهی علم اقتصاد صرفا محدود به یادگیری امور پولی و مالی مانند بورس، سرمایه گذاری و در نهایت کسب ثروت نیست. اقتصاد طبق یکی از بهترین تعریف هایش علم مطالعهی انتخابها تحت شرایط کمیابی است و کمیابی به شرایطی اطلاق می شود که نتوان همهی خواستهها را به طور همزمان برآورده ساخت.
کودکان هم زمانی که نتوانند تمام خواسته هایشان را به طور همزمان برآورد کننده با مسئلهی کمیابی روبرو شده اند. آنها نمی توانند همزمان تلویزیون تماشا کنند و فوتبال هم بازی کند، نمی توانند همزمان دو اسباب بازی جدید داشته باشند؛ پس آنها هم باید انتخاب کنند. با مطالعهی علم اقتصاد کودکان یاد می گیرند که چگونه در زندگی شخصی خود بهترین انتخاب را داشته باشند. بر همین اساس، آموختن علم اقتصاد از دوران کودکی ضرورت و اهمیت می یابد.
ممکن است به نظر برسد که آموختن واژگان و مفاهیم اقتصادی به کودکان دشوار خواهد بود، اما در واقع کودکان در هر گروه سنی اطلاعات دست اول و ارزشمندی را از محیط پیرامون خود دریافت کرده اند، علاوه بر این مطالب زیادی را به طور غیرمستقیم از رسانه ها یاد می گیرند که در آموزش مفاهیم اقتصادی، برای آموزش اقتصادی اندیشیدن و اقتصادی تصمیم گیری کردن مورد استفاده قرار می گیرد.
واژگان اقتصادی مانند "کمیابی" یا "هزینه فرصت" دشوارتر از واژگان دیگری که کودکان می آموزند نیست. تحقیقات نشان می دهد اگر واژه های جدید به درستی آموخته و به طور مداوم بکار گرفته شوند، کودکان از به کار بردن آنها لذت می برند و مهمتر اینکه با اموختن این واژگان و مفاهیم آنها می توانند در موقعیت های مختلف به درستی تصمیم گیری کنند.
فراتر از انتخاب های فردی، گروهها هم باید دست به انتخاب بزنند، با این تفاوت که انتخاب های انها جمعی است. حتی دولت ها هم نمی توانند تمام خواسته های خود را یکجا براورده کنند. کودکانی که با علم اقتصاد آشنایی دارند می توانند شهروندان مسئولیت پذیرتری در انتخابا یا سایر مشارکت های جمعی باشند.
مسئولیت پذیری شهروندی و تصمیم گیری کار آمد به عنوان دو هدف اصلی آموزش اقتصاد قلمداد می شود. منظور از مسئولیت پذیری شهروندی این است که هر فرد تا چه میزان در تصمیم گیری های کلان کشور خود مداخله صحیح دارد. هر فرد در طول زندگی خود از طریق رسانه ها و یا به صورت تجربی با مسائل اقتصادی مختلفی همچون اشتغال، مصرف، اصناف قیمت ها، تورم و مانند اینها مواجه می شود. از این رو، کیفیت و چگونگی تصمیم گیری فردی در نحوه عملکرد افراد در نظام اجتماعی و شهروندی موثر است، به عبارت دیگر نتیجهی مواجهه هر فرد با مسائل اقتصادی فردی در تصمیم گیری های اجتماعی و سیاسی منعکس می شود. برای همین اساس، آموزش عملکرد صحیح در تصمیم گیری های فردی ضرورت می یابد.
مفاهیمی همچون چگونه کسب درآمد کردن، پسانداز و سرمایه گذاری، بودجه بندی مخارج و مشابه آن، از جمله آموزه های پولی و مالی است که بایستی از سنین کودکی آموزش داده شود؛ اما باید این را هم دانست که اصل و بنیان هر اقدامی مبتنی بر انتخاب صحیح و تصمیم گیری درست است. آشنایی با مفاهیم اقتصادی پایهای به معنی آشنایی با هنر انتخاب و تصمیم گیری صحیح در زندگی شخصی، نحوهی کنش و واکنش عوامل اقتصادی و تاثیر آن بر روند کلی اقتصاد و جامعه است؛ که این مسائل نه تنها خود را در امور پولی و مالی نشان می دهد، بلکه در تمام عرصهها و ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تاثیرگذار است.
همانطور که در عنوان بیان شد، در این مقاله قصد داریم به معنی و مفهوم ارتباط بپردازیم. امروزه ارتباط های ما، سرمایههای ارزشمندی برای زندگی و کسب و کارمان میباشند. از این رو حفظ و تقویت آنها اهمیت زیادی دارد.
طبق تعریف سازمان جهانی یونسکو (UNESCO) در قرن ۲۱ به فردی باسواد گفته میشود که دارای شش شاخص یا پارامتر زیر باشد:
١. سواد عاطفی:
توانایی ایجاد روابط عاطفی با نزدیکان بخصوص خانواده و دوستان.
٢. سواد ارتباطی:
توانایی برقراری ارتباط و تسلط بر مهارتهای ارتباطی برای بکار گیری در جامعه و نیز رعایت آداب معاشرت اجتماعی.
٣. سواد مالی:
توانایی مدیریت مالی و اقتصادی و بطور کلی داشتن هوش مالی.
۴. سواد رسانه:
تشخیص اعتبار و راستی رسانهها و تفکیک خوب از بد.
۵. سواد آموزش و پرورش:
توانایی پرورش فرزندان و آیندهسازان جهان و نیز آموزش کارمندان سازمانها.
۶. سواد رایانه:
توانایی استفاده از رایانه و برخورداری از مهارتهای حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات.
همان گونه که مشخص است در عصر کنونی برخورداری از مهارت خواندن و نوشتن و حتی داشتن مدارک دانشگاهی شرط کافی برای باسوادی نیست و از انسان های قرن بیست و یکم انتظار بیشتری میرود.
اکنون که فهمیدیم یکی از مهم ترین شاخصههای سواد، توانایی برقراری ارتباط و نیاز به ارتباط داشتن است و همچنین یکی از ویژگیهای مهم انسانهای موفق برخورداری از مهارتهای ارتباطی حرفهای است، قصد داریم در این مقاله به این موضوع مهم و ارزشمند بپردازم.
قبل از هر چیز نیاز است تعریفی از مفهوم ارتباط داشته باشیم و به این سوال پاسخ دهیم که …
فرآیند ارتباط چیست؟
در کتب و مقالات مختلف تعریفهای گوناگونی برای ارتباط ارائه شده است از جمله:
” ارتباط فرآیندی است که طی آن افکار، عقاید و احساسات یک فرد به فرد دیگر منتقل میشود”
” ارتباط فرآیندی است آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته که از طریق آن احساسات و نظرات به شکل پیامهای کلامی و غیرکلامی بیان، ارسال، دریافت و ادراک می شوند”.
اما ساده ترین تعریفی که میتوان ارائه داد این است که:
“ ارتباط یعنی هر نوع تعامل دو سویه “
گاهی ممکن است این تعامل دوسویه بین دو نفر باشد یا ممکن است بین یک نفر با چند نفر دیگر باشد مانند سخنرانی کردن برای یک جمع چندین نفره.
با این تعریف میتوان برای این تعامل اجزایی را در نظر گرفت.
اجزا و ارکان یک ارتباط چه چیزهایی هستند؟
همانطور که گفته شد ارتباط یک فرآیند یا تعامل دو طرفه است و از این رو اجزایی دارد که به سه جز اصلی آن اشاره میگردد.
فرستنده
اولین جز، فرستنده پیام است. کسی که شروع کننده ارتباطی میباشد و حداقل یک پیام کلامی یا غیرکلامی را به طرف مقابل (گیرنده) ارسال میکند.
گیرنده
کسی که پیام را دریافت میکند گیرنده پیام محسوب میگردد. حال این پیام بصورت کلامی منتقل شده باشد و یا بصورت غیرکلامی، در هر صورت انتقال پیام صورت گرفته است.
پیام
محتوایی که از فرستنده به گیرنده منتقل میگردد، پیام گفته میشود.
نکته قابل توجه این است که هر دو طرف این ارتباط هم زمان می توانند هم فرستنده پیام باشند و هم گیرنده و به نوعی این فرآیند مانند یک سیکل دوطرفه است که، پیام دائما در آن در حال انتقال است. این نکته از آن جهت قابل قبول است که پیام را کلامی و غیر کلامی بدانیم. به عنوان مثال یک سخنران، فرستنده پیام محسوب می شود و از طرفی هم بازخوردهای غیرکلامی مخاطبان را از طریق ارتباطهای چشمی، لبخند و حالت چهره آن ها را دریافت می کند، پس با این تعریف، هم زمان گیرنده پیام نیز محسوب می گردد.
نکته دیگری که اهمیت دارد این است که برقراری ارتباط مزیتی برای کسی نیست چرا که، این تعامل ناخودآگاه و غیر ارادی صورت می پذیرد. پس اگر کسی بخواهد این را برای خود نقطه قوت در نظر بگیرد کار گزاف و غیرمنطقی ای انجام داده است. به عنوان مثال کسی نمیتواند بگوید کلیه پیامهای کلامی و غیر کلامی من در کنترل کامل من است. خلاصه آن که هر انسان زندهای که در یک سوی فرآیند ارتباط قرار دارد، خواه ناخواه ارتباطی برقرار می کند و اختیاری در این کار ندارد.
با این توضیحات ممکن است این سوال پیش بیاید که پس بیان این مطالب از چه رو اهمیت داشت؟
وقتی ما بصورت اتوماتیک در چرخه و فرآیند ارتباطی هستیم، ارتباط چه اهمیتی دارد و پرداختن به آن چرا مهم است؟
برای پاسخ به این سوالات وارد بخش مهم تری از موضوع ارتباطات می شویم و آن هم مفهوم ارتباطات موثر است. پیشنهاد می کنیم مقاله ارتباط موثر را که به منظور آشنایی هر چه بیشتر شما با مبحث ارتباطات آماده شده را مطالعه کنید!
همه ی ما انسان ها در طول روز با یکدیگر در ارتباط هستیم و این به شیوه های مختلف یعنی مکالمه، زبان بدن، رسانه های اجتماعی، ایمیل، تلفن و … اتفاق می افتد. اگر اندکی در این مورد تامل کنید، متوجه می شوید که ما برای همه ی کارهای که انجام می دهیم فقط به ارتباطات خود متکی هستیم؛ از برنامه ریزی برای تعطیلات خود گرفته تا خرید ماشین، سفارش غذا و … .
بنابراین یکی از دلایلی که باعث تهیه و انتشار این مقاله شد، در وهله اول این است که ما در تمام زندگی خود به واژه ارتباطات نیاز داریم و چه بهتر است که آن را به بهترین شکل بشناسیم و به یک متخصص در حوزه ارتباطات تبدیل شویم.
طبق تحقیقاتی که انجمن منابع انسانی (SHRM) انجام داده؛ از بین 100 هزار کارمندی که مورد بررسی قرار گرفتند (حدود 400 شرکت)، این انجمن به این نتیجه رسیده بود که شرکت ها در سال مبلغی معادل 62.5 میلیون دلار به دلیل ضعف کارمندان در برقراری ارتباط و نداشتن ارتباطات قوی از دست می دهند. و جالب تر اینکه که این مبلغ 62/5 دلار فقط درآمد از دست رفته یک شرکت است و اگر بخواهیم درآمد از دست رفته 400 شرکت را حساب کنیم، رقمی در حدود 24 میلیارد دلار خواهد بود.
بنابراین صرف نظر از نوع ارتباطی که برقرار می کنیم (کلامی، غیرکلامی، نوشتاری، شنیداری، تصویری و …)، اگر نتوانیم یک ارتباط موثر با دیگران برقرار کنیم، در این صورت خود و دیگران را در معرض خطر قرار می دهیم.
6 مانع اصلی عدم برقراری یک ارتباط موثر و اثربخش:
نارضایتی یا عدم علاقه به کار
گاهی افراد نسبت به چیزی یا شرایطی نارضایتی دارند یا در مورد یک کار، علاقه ای به انجام آن ندارند. و این یک عامل است که مانع برقراری ارتباط با دیگران می شود. یعنی خیلی سخت و به ندرت پیامی دریافت و منتقل می شود! در این شرایط غلبه بر این مانع مشکل است و تنها راه، تغییر طرز فکر و تغییر شرایط موجود یا ترک کردن محل کار است.
ناتوانی در گوش دادن به دیگران
مهارت گوش دادن موثر یکی از جنبه های مهم یک ارتباط موثر است. بنابراین اگر در تلاش هستید که به صحبت های طرف مقابل خود گوش نکنید، باید بدانید که نمی توانید با او ارتباط برقرار کنید. چرا که شما بر اساس یک سری از تصورات درونی خود، آن ها را قضاوت می کنید و به خود اجازه می دهید راجع به نیاز های او فرضیاتی را بیان کنید که شاید درست نباشد. پس در تلاش باشید یک شنونده خوب برای مخاطبانتان باشید تا یک ارتباط موثر بین شما شکل بگیرد.
عدم شفافیت و اعتماد در یک ارتباط موثر
در صورت عدم شفافیت و اعتماد، برقراری ارتباط با دیگران به هر شیوه ای (ارتباط کلامی، ارتباط غیرکلامی و …) سخت و دشوار خواهد بود. برای مثال اگر حقوق کارمندان خود را بعد از گذشت یک ماه هنوز پرداخت نکرده اید، مضطرب می شوند و در ذهن خود شروع به حدس زدن می کنند و در نتیجه این پردازش ذهنی، شما نخواهید توانست یک ارتباط خوب با آن ها برقرار کنید.
سبک ارتباطی متفاوت
قطعا شما هم این را باور دارید که افراد به تناسب شخصیت درون گرا و برون گرایی که دارند سبک ارتباطی خاصی نیز خواهند داشت. برخی افراد بسیار رک و مستقیم پیام خود را منتقل می کنند اما برخی دیگر یک رویکرد کلی و غیرمستقیم دارند. از طرفی اغلب افراد داده محور هستند و از اطلاعات و آمارهای دقیق استفاده می کنند و در مقابل افرادی هم هستند که کلیات را ترجیح می دهند و به همان بسنده می کنند. همین تفاوت سبک ها است که باعث می شود در درک مسائل مربوط به ارتباطات به مشکل بربخوریم و نتوانیم یک ارتباط موثر را پایه ریزی کنیم. بنابراین تلاش کنید با هر شخص به سبک ارتباطیش، ارتباط منظور از سواد مالی چیست؟ برقرار کنید، نه سبک ارتباطی خودتان.
درگیری در محل کار (وجود اختلاف در یک ارتباط)
درگیری و اختلاف در محل کار به دلایل مختلف اتفاق می افتد اما، در صورت بروز چنین اتفاقی ما شاهد یک مانع برای ارتباط خواهیم بود. دلیل و ماهیت این اختلافات مهم نیست اما چیزی که خیلی مهم است، تلاش برای ریشه کن کردن این درگیری و اختلافات است. چرا که اگر این اختلافات رشد کند، شاهد جبهه گیری افراد خواهیم بود که این بزرگ ترین مانع برای برقراری ارتباطات دو سویه می باشد.
تفاوت های فرهنگی در یک ارتباط
درک تفاوت فرهنگ ها در ارتباطات بسیار مهم و حیاتی است. بنابراین سعی کنید در برقراری ارتباط با دیگران، به فرهنگ های مختلفی که افراد یک قومیت یا منطقه و حتی بین المللی دارند، شناخت کافی پیدا کنید. اگر در این زمینه شناخت نداشته باشید حتی ممکن است یک کلمه ای که به اشتباه تلفظ کرده اید برای شما دردسر ایجاد کند و باعث ناراحتی دیگران شود. اگر به تفاوت فرهنگ ها توجه نکنید، به احتمال زیاد نخواهید توانست با افراد یک قومیت یا مذهب خاص ارتباطات ویژه ای برقرار کنید.
نتیجه گیری:
همه ی ما باید فعالانه در تلاش برای تقویت مهارت های ارتباطی و مشارکت برای برقراری یک ارتباط باشیم. موانعی که در این مقاله گفته شد، می تواند شروع خوبی برای بهبود و تقویت ارتباطات شما باشد، بنابراین تلاش کنید که در دام این موانع گرفتار نشوید. و به یاد داشته باشید در مسیر تقویت مهارت منظور از سواد مالی چیست؟ های ارتباطی و فردی قطعا تامل، همدلی و از همه مهم تر تمرین می توانند به شما کمک کنند. هیچ انسانی کامل نیست اما باید تلاش کنید که به شناخت هر چه بیشتر خود و دیگران بپردازید و در این مسیر اعتراف به اشتباهات و تلاش برای جبران اشتباهات می تواند یک ویژگی مثبت در شما ایجاد کند و آن هم علاقه به ایجاد ارتباطات سازنده است.
منظور از سواد مالی چیست؟
رضا پاینده پژوهشگر هسته نوآوری مرکز رشد، در هفتمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران»، مطرح کرد: چه ایرادی دارد که پدر و مادرها به فرزندان خود بگویند برای دریافت پول توجیبی، برنامه خود را ارائه دهند؟ این برنامه زمانبندی شده، در واقعی تخمینی از میزان هزینههای دانشآموز در یک ماه آینده است که به صورت ضمنی، برنامهریزی بلندمدت را به او میآموزد.
هفتمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران»، ۲۶ آذر ۱۳۹۸، از شبکه چهار سیما با موضوع «تربیت اقتصادی و سواد مالی در مدرسه» روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری، مجری برنامه، عباس رستمی، کارشناس تعلیم و تربیت و رضا پاینده، پژوهشگر هسته نوآوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام و کارشناس سواد مالی را به میز گفتوگوی «مدرسه ایران» دعوت کرد.
در این برنامه به پرسشهایی همچون «تربیت اقتصادی و آموزش سواد مالی چه جایگاهی در زندگی دانش آموزان دارد؟ و آیا در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که «تربیت اقتصادی و حرفهای» بهعنوان یکی از ساحتهای ششگانه تربیت دانشآموزان مورد تأکید قرار گرفته است، برنامه درسی مشخصی در این راستا تدوین شده است؟ و آیا اینکه دانشآموزان ما در هنگام فارغالتحصیلی از نظر سواد مالی مهارت کافی را ندارند، به علت این است که اسناد تحولی در مقام اجرا کارایی خود را ندارند و مقتضیات اجرا را به شکل مطلوب ندیدهاند؟» پاسخ داده شد.
رضا پاینده، پژوهشگر هسته نوآوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام در ابتدای این برنامه گفت: «وقتی در مورد سواد مالی صحبت میکنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که غرب از اواخر قرن هجدهم به این موضوع پرداخته است. بخشی از توجه غرب به سواد مالی به بحرانهای اقتصادی غرب بر میگردد. بنگاههای نفتی، جنرال موتورز، فورد موتور و بنگاههای اقتصادی دیگر در رابطه با سواد مالی سرمایهگذاری کردند که دانشآموزان از دوره دبستان به بعد آموزشهایی را ببینند. وقتی به عنوان یک پژوهشگر جستجو میکنیم، سندهای ملی متعددی در این زمینه میبینیم که به دنبال خیزش کشورها در حوزه آموزشهای سواد مالی و تربیت اقتصادی است. مجموعه فعالیتهایشان حیرتانگیز است. گاهی اجلاسی با حضور چندین هزار معلم برگزار میشود و دورههای متعدد تربیت مربی برگزار میکنند. وقتی با هیمنهای به این گستردگی مواجه میشویم، یک علامت سؤال بزرگ ایجاد میشود که غرب با ترویج چنین آموزههایی به دنبال چه چیزی هست؟»
پاینده، سردبیر نشریه تخصصی نوآفرین رشد گفت: «ما وقتی ادبیات گذشته و سنت بومی خودمان را از سال ۳۰۰ هجری قمری به بعد بررسی میکنیم با مطالب تربیت اقتصادی و سواد مالی در متونی مانند شاهنامه فردوسی، تدبیر منزل ابن سینا، مطالبی که خواجه نصیر دارد و همین طور تا علماء معاصر همچون علامه طباطبایی، شهید مطهری و … مواجه میشویم. کتابها و متون متعددی در رابطه با اینکه افراد چگونه باید زندگی کنند، به رشته تحریر در آمده است. ما همیشه در فیلمها و سریالهای خود زمانی که میخواهیم یک شخصیت منفی را نشان بدهیم؛ آن را در یک بستر ثروتمندانهای به تصویر میکشیم که اگر یک باند کلاهبرداری وجود دارد، حتماً یک آدم ثروتمندی پشت آن هست ولی گاهی اوقات هیچ آدم مؤمنی را در بستر اقتصادی خوب تصویر نمیکنیم. در گلستان سعدی میبینیم که در مورد توانگری شعر و مدح وجود دارد. در مجموعه تعالیم دینی ما مباحث اسلامی متعدد و گستردهای در مورد تربیت اقتصادی و سواد مالی افراد داریم. «الفقه ثم المتجر» عبارت معروفی است که امیرالمؤمنین علیهالسلام در بازار کوفه با صدای بلند میگفتند و تاجران را به فراگیری احکام مربوطه فرامیخواندند. ما این تعبیر را در مورد صلوه نداریم که «الفقه ثم الصلوه». در اسلام آنقدر این موضوع اهمیت دارد که تا شما با ابعاد پدیدهای به نام ربا آشنا نشوید، اجازه ورود به حوزه کسب و کار را ندارید.»
وی در پاسخ به این پرسش که ادراک اوضاع کنونی ایران و نقش سواد مالی در این راستا چیست، گفت: «ما در یک جامعه و اقتصادی زندگی میکنیم که در حال تجربهکردن پدیدههای جدیدی است. مثلاً با پدیدههای نوظهوری مانند انواع فناوریها، فینتکها، رمزارزها و تلاطمها و بحرانهایی که بازار دارد، مواجه هستیم و از یک طرف تحریمهای بینالمللی که به نظر میرسد یک مؤلفه اقتصادی بلندمدت است مواجهیم. نسل و آینده ما بیشک تحت تأثیر این پدیدهها خواهد بود. بنابراین شایسته است که ما در مدارس خود به این موضوعات بپردازیم.»
پاینده، در رابطه با توجه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تربیت اقتصادی دانشآموزان گفت: «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، رهآوردهایی را به عنوان دانشآموز تراز منظور از سواد مالی چیست؟ اشاره میکند. یکی از ساحتهای ششگانه، ساحت تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفهای است. منظور از حرفهای، مباحث مربوط به مهارتآموزی است. بنابراین، در اسناد بالادستی کشورمان به این امر پرداخته شده و فردی که در مدرسه هست چه در نقش معلّم و چه در نقش مدیر مدرسه، باید به اجرایی کردن این سند در مدرسه بپردازد و برنامهریزی کند.»
پاینده در پایان در پاسخ به اینکه نقش خانوادهها در تربیت اقتصادی دانشآموزان به چه شکل است، گفت: «در مدرسه آموزشهایی را میبینیم که وقتی وارد بازار کار و زندگی میشویم اساساً آن آموزهها خیلی برای ما مفید نیستند. ما نمیدانیم موقعی که میخواهیم ازدواج کنیم به چه شکل برای وام ازدواج اقدام کنیم. ما بعد از اینکه وارد دانشگاه شدیم تازه با نهادی به نام بورس و بیمه آشنا میشویم. مشکل از اینجا نشأت میگیرد که خود خانوادهها نسبت به این موضوع خیلی حساس نیستند. در رفتارهای خرید و اقتصاد خانواده، مباحث اقتصادی با فرزندان و اعضا خانواده در میان گذاشته نمیشود. چه ایرادی دارد که پدر و مادرها به فرزندان خود بگویند برای دریافت پول توجیبی، برنامه خود را ارائه دهند؟ این برنامه زمانبندی شده، در واقعی تخمینی از میزان هزینههای دانشآموز در یک ماه آینده است که به صورت ضمنی، برنامهریزی بلندمدت را به او میآموزد. پس نقطه آغاز در بحث سواد مالی فرزندان، خانواده است. اگر خانواده، سؤالاتی در زمینه موضوعات مالی برای دانشآموزان طرح کند، آنان با سؤال در مدرسه حاضر میشوند و آنگاه زمان ایفای نقش مدرسه فرا میرسد و در نتیجه، آموزههای مدرسه از حالت نظری صرف خارج شده و کاربردی خواهد شد.»
همچنین عباس رستمی، کارشناس تعلیم و تربیت گفت: «کشورهای غربی یا اروپایی یا سرمایهداری به عبارت دیگر کشورهایی که فاقد منابع نفتی هستند، از ۷۰-۸۰ سال قبل به این نتیجه رسیدند که باید دانشآموزان را در حوزه مالی باسواد کنند. به خاطر اینکه میخواهند از آنها مالیات بگیرند و اینکه آن کشورها نفت ندارند که هزینههای حکومتی خود را پوشش بدهند، باید از مردم پول بگیرند و خرج خود مردم کنند. اما کشورهایی مثل ایران که متأسفانه یا خوشبختانه منابع نفت خیلی زیادی دارند، هیچ وقت به این فکر نیفتادند که بخواهند هزینههای خودشان را به شکل دیگری جبران کنند. تحریمها باعث میشود که ما به یاد این نکته بیفتیم که به فکر سواد مالی دانشآموزانمان هم باشیم. دانشآموزانی باید تربیت کنیم که متکی به نفت و اقتصاد تکمحصولی نباشند و اقتصاد تکمحصولی را تغییر بدهیم. این امر نیاز به تربیت اقتصادی و سواد مالی دارد. تعریف سواد مالی این است که هر فردی بتواند تصمیمهای مالی درستی بگیرد.»
رستمی در ادامه با اشاره به بحث تربیت اقتصادی و مهارتورزی در سند تحول بنیادین و موانع اجرایی شدن سند، عنوان کرد: «در سند تحول از ساحتهای متفاوتی نام برده شده است. در رابطه با آموزش مهارتهای مختلف، یکی از مهارتها، مهارت سواد مالی و اقتصادی است. مسئولین آموزش و پرورش نگاه خوبی به آموزشهای مهارتی و مهارتمحور دارند. در سال گذشته در مقاطع ابتدایی، دبیرستان دوره اول و دوره دوم، دروس مهارتمحور اضافه شدند. آموزش و پرورش به دنبال مهارتافزایی دانشآموزان هست. دروسی مثل تفکر و سبک زندگی، دروس پژوهشی و سواد رسانهای به دروس دانشآموزان اضافه شده است. این موارد خیلی خوب است اما نکته ای که وجود دارد این است که در سطح کلان برنامهریزی و سیاستگذاری میکنیم و کتابهایی برای مهارتافزایی چاپ میکنیم اما وقتی در سطح مدارس میآید، در مدارس یک اتفاق دیگری میافتد. مثلاً میبینیم که مدارس موظفند ساعات اختصاصی آن دروس را در برنامه درسی خود قرار دهند اما معلم متخصص آن را ندارند. آموزش و پرورش معلم متخصص برای دروس مهارتافزا ندارد و مربی برای این دروس تربیت نشده است.»
رستمی در پاسخ به اینکه فرزندان ما بعد از فارغالتحصیلی از مدرسه سواد مالی ندارند و تربیت اقتصادی مطلوبی پیدا نکردند، گفت: «آموزشوپرورش تا کنون در بحث سواد مالی دانشآموزان هیچ قدمی بر نداشته است؟ اگر در برخی از مدارس در رابطه با سواد مالی کار شده است، با همت خودشان بوده است. در دروس مهارت افزا آموزشوپرورش مربی تربیت نکرده است. مناطق و مدارس آموزش و پرورش در رابطه با دروس مهارت افزا دستشان خالی است. برای این است که این دروس در مدارس کار نمی شود و به معلمین غیرمتخصص داده میشود. کتاب درسی دروس مهارتافزا چاپ و توزیع شده است اما مربی برای تدریس آنها تربیت نشده است.»
این معلم پیشکسوت در پایان برنامه گفت: «یک نکته مهم در رابطه با بحث سواد مالی در مدارس، مطالبات مردمی است. مطالبات مردمی در این موارد کم است. مثلاً به مدرسه فرزند خودم مراجعه می کنم و می گویم: چرا کلاس چنین دروس مهارت محوری که از اهمیت بالایی برخوردار هست را برای دانشآموزان نمیگذارید؟ پاسخی که از مدرسه شنیده میشود این است که در میان والدین دانشآموزان تنها فردی که درخواست چنین درسهایی را دارد، شما هستید. در این فضا والدین مطالباتشان تغییر کرده است. وقتی میگویم که چرا وقت اختصاصی درس تفکر و سبک زندگی، سواد رسانهای و … را به معلم ریاضی، فیزیک و شیمی دادهاید، میگویند تقاضای والدین است. این دروس برای کنکور دانشآموزان بهتر است و این درسها به درد کنکورشان میخورد و دروس مهارتافزا به درد کنکور دانشآموزان نمیخورد. مطالبات مردمی در رابطه با دروس مهارتافزا کم است. اگر مطالبات مردمی باشد، خیلی زود بسیاری از مشکلات کم میشود. نکته بسیار مهم دیگر نیز انگیزه آموزشوپرورش که بودجه مناسب برای تربیت معلم و مربی اختصاص بدهد. کتابهای درسی که ناظر به این دروس چاپ و توزیع شده و هزینههایی که در برنامهریزی درسی شده است، بدون وجود معلم متخصص معطل مانده است و مصداق اسراف است. یکی از اتفاقهایی که سواد مالی باید جلوی آن را بگیرد این است که اگر معلم و کلاس ندارید، جلوی چاپ کتاب را بگیرید.»
مشروح این گفتگو در نشانی زیر قابل مشاهده است:
https://www.aparat.com/v/cJv04
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیهکنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود.
دیدگاه شما