تحليل تكنيكي چيست؟


برای درک درستی از تحلیل تکنیکال، به شما دوره استراتژی تحلیل تکنیکال را پیشنهاد می دهیم.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

اگر جزو سرمایه گذاران ارز های دیجیتال هستید مسلما با انواع تحلیل آشنایی دارید اما اگر جزوه تازه واردان به این عرصه اید لازم است بدانید که تحلیل ارز های دیجیتال برای تصمیم گیری در رابطه با سرمایه گذاری های به دو روش صورت میگیرد.
تجزیه و تحلیل تکنیکال تلاش می کند با جستجوی الگوها و ترندهایی برای تعیین حرکات آینده قیمت ها، تمایل بازار در پشت روند قیمت را درک کند. دیگری تجزیه و تحلیل فاندامنتال که شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه معاملات است. در ادامه به بررسی ماهیت تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال و هر آنچه باید درباره آن بدانید خواهیم پرداخت.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک رشته معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی از طریق تجزیه و تحلیل روند آماری به دست آمده از فعالیت های تجاری، مانند حرکت و حجم قیمت استفاده می شود.

این نوع تحلیل، مطالعه روند آماری است که از جمع آوری داده های تاریخی قیمت و حجم به دست آمده است تا فرصت های معاملاتی را شناسایی کند. تحلیلگران تکنیکال الگوهای حرکت قیمت، سیگنال معاملاتی و سایر ابزارهای تحلیلی را برای ارزیابی نقاط قدرت و ضعف یک دارایی مشاهده می کنند.

بر خلاف تجزیه و تحلیل فاندامنتال که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را براساس نتایج معاملاتی مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم متمرکز است.

در نظریه داوجونز تحلیل تکنیکال بر اساس سه اصل است:

  • این قیمت است که همه چیز را در بازار نشان می‌دهد.
  • روندهای مشخصی در بازار وجود دارند.
  • تاریخ به تکرار خودش علاقه خاصی دارد.

قیمت همه چیز را در بازار نشان می‌دهد

از آنجایی که تحلیلگران تکنیکال تنها حرکات قیمتی را در نظر میگیرند و فاکتورهای فاندامنتال را نادیده می گیرند، مورد انتقاد بسیاری از متخصصین بازار قرار گرفته اند.

روندهای مشخصی در بازار وجود دارند

تحلیل‌ گران تکنیکال معتقدند که قیمت در روند های کوتاه‌ مدت، میان‌ مدت و بلند‌ مدت در حال حرکت است. به معنای دیگر، قیمت بیشتر تمایل دارد در روند قبلی خود حرکت کند تا اینکه روند را دستخوش تغییر قرار دهد. شمار زیادی از استراتژی‌ های تکنیکال بر این فرض استوار هستند.

تاریخ به تکرار خودش علاقه دارد

تحلیلگران معتقدند که تاریخ به تکرار شدن علاقه مند است. مشاهده حرکات قیمتی تکراری در بازار به روانشناسی بازار که طبق ترس و هیجان شکل میگیرد، مرتبط است. در نتیجه، آن ها بر اساس الگوهای شکل گرفته بر روی نمودار ها، این تحرکات و احساسات را تجزیه و تحلیل میکند تا حرکات بعدی بازار را پیش بینی کنند.

تحلیل‌گران تکنیکال با استفاده از الگوهای شکل گرفته بر روی نمودارها این تحليل تكنيكي چيست؟ احساسات را تجزیه‌ و تحلیل می‌کنند تا حرکات بعدی بازار را پیش‌بینی کنند. در واقع تحلیلگران طبق الگوهای تکراری قبلی، درباره حرکات قیمتی در آینده نظر می‌دهند.

دنبال کردن تحلیل تکنیکال

چرا تحلیل تکنیکال کاربردی است ؟

نمودار قیمت و حجم، تمام تصمیمات گذشته شرکت کنندگان در بازار (خرید و فروش) را نشان می دهد. این اطلاعات به نوبه خود از دو طریق بر تصمیمات سرمایه گذاران در آینده تاثیر می گذارد:

روانشناختی : آنچه در گذشته انجام داده اید بر نحوه رفتار شما با شرایط آینده تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران تمرکز خود را بر روی قیمتی که یک دارایی را خریداری کرده اند، متمرکز می کنند و در صورت کاهش، آنها می خواهند هر زمان که به قیمت بی سود و زیان و به اصلاح سر به سر رسید آن را بفروشند.

واکنشی : برخی از معامله گران روندها و الگوهای نمودار را که معمول است شناسایی می کنند و مطابق آن (خرید یا فروش) عمل می کنند. اگر تعداد کافی از شركت كنندگان از همان استراتژی پیروی كنند، پیش بینی می شود که این الگوهای نمودار از نتایج مورد انتظار پیروی کنند و احتمالاً روند ادامه فعالیت شرکت کنندگان بیشتری که به این روند ملحق می شوند پایدار بماند.

ابزارهای ابتدایی تحلیل تکنیکال

ابتدایی ترین ابزار هایی که هر تحلیلگر یا معامله گر برای تحلیل تکنیکال به آن نیاز دارد عبارتند از:

ترند یا روند

این خط برای شناسایی روند است و سه نوع ترند ( روند ) وجود دارد:

روند صعودی : در یک روند صعودی، دارایی در حال افزایش است، اوج های بالاتر و پایین تر.

روند نزولی : در روند نزولی، دارایی در حال نزول است، دارای اوج های پایین تر و پایین ترین سطح.

روند یک سو : در این روند دارایی ها در یک کانال افقی معامله می شوند.

بعضی اوقات معامله گران از اصطلاحات “خرسی” و “گاوی” برای اشاره به روند استفاده می کنند.گاوی یا صعودی به این منظور است که گاو با شاخ های خود به سمت بالا ضربه می زند ، بنابراین قیمت ها را بالاتر می برد و خرسی یا نزول این معنا را میرساند که خرس با پنجه های خود به سمت پایین برخورد می کند، بنابراین قیمت ها را پایین می آورد.

مقاومت و حمایت

به این معنی که حرکات قیمت خطی نیستند، قیمت هر چه بالا می رود با مقاومت روبرو می شود یا همانطور که پایین می آید حمایت می کند.

مقاومت : سطحی است که می توان روند صعودی را متوقف یا برگشت داد که نشان دهنده تمرکز فروشندگان است.

حمایت : سطحی است که انتظار می رود روند نزولی به دلیل تمرکز خریداران متوقف شود یا مجدداً بازگردد. وقتی سطح مقاومت شکسته شود، معمولاً به سطح پشتیبانی تبدیل می شود و بالعکس.

در تجزیه و تحلیل تکنیکال، پشتیبانی اغلب به عنوان یک نقطه ورود و مقاومت به عنوان یک نقطه خروج استفاده می شود. در صورت روندهای قوی، قیمت می تواند از طریق حمایت / مقاومت بدون توقف پیش رود.

اخبار ارزهای دیجیتال

یکی از موثرترین ابزارهای تاثیرگذاری بر مردم، رسانه است. اخبار ممکن است وحشت و ترس و همچنین شوق را به صورت دسته جمعی ایجاد کند. تاثیر اخبار در بازار ارزهای دیجیتال با وقایع برجسته در جهان کاملاً نشان داده می شود. در سپتامبر 2017 ، مقامات چینی ICO یا عرضه اولیه را ممنوع کردند که منجر به سقوط قیمت بیت کوین از 5000 دلار به 3000 دلار شد. یا وقتی eBay و Dell گفتند که بیت کوین را قبول میکنند، قیمت بیت کوین افزایش یافت.

ابزار پیشرفته تحلیل تکنیکال

برای تحلیل تکنیکال علاوه بر ابزار های پایه اشاره شده در بخش بعد می توان از ابزار های پیشرفته تری نیز استفاده کرد:

نمودارها

نمودار ها انواع بسیاری دارند که ما در این قسمت مهمترین آن ها را ذکر کرده ایم:

نمودار OHLC

نمودارهای OHLC

این نمودارها میله هایی را نشان می دهند که به “شمع” تحليل تكنيكي چيست؟ معروف هستند. شکل شمع بر اساس رابطه بین قیمت های بالا، پایین، باز و بسته شدن روز متفاوت است.

شمع صعودی (می تواند سبز یا سفید باشد): قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت بازشدن است.

شمع نزولی (می تواند قرمز یا سیاه باشد): قیمت باز شدن کمتر از قیمت بسته شدن است.

قابلیتی که نمودارهای OHLC در اختیار معامله‌گر می‌گذارند این است که نوسان قیمت در یک دوره خاص را در قالب یک میله و یا شمع به ما نشان می‌دهند؛ چیزی که در نمودارهای خطی امکان مشاهده آن وجود ندارد. کلمه OHLC از قرار دادن نام اول کلمات زیر بدست می‌آید: Open یا قیمت آغازین و باز شدن High بالاترین قیمت معامله شده Low یا پایین‌ترین قیمت معامله شده Close یا قیمت بسته شدن. موارد ذکر شده را در ادامه بر روی نمودارهای شمعی و میله‌ای بررسی خواهیم کرد.

نمودار کندل استیک (شمعی)

گرچه نمودارهای مختلفی مانند نمودارهای خطی و نمودارهای میله ای وجود دارد اما نمودارهای شمعی یکی از موثرترین نمودارها است.

نمودارهای شمعی که از یک قرن پیش در ژاپن شکل گرفتند، حجم حرکت قیمت را در رنگ های مختلف بصورت تصویری نشان می دهند، اغلب برای شمع مثبت سبز و شمع منفی قرمز است.

هر شمع چهار جز حیاتی را برای بازه زمانی مورد نظر نشان می دهد:

  • قیمت باز شدن
  • قیمت بالا
  • قیمت پایین
  • قیمت بسته شدن

این مولفه ها نه تنها انبوهی از اطلاعات مفید را در قالب آسان و مختصری برای خواندن فراهم می کنند، بلکه امکان شناسایی الگوهای مختلف شمعی را نیز فراهم می کنند. در حالی که انواع الگوهای شمعی زیادی وجود دارد.

نمودار خطی

نمودار خطی

یکی از ساده ترین انواع نمودار در تحلیل تکنیکال، نمودارهای خطی هستند و ثبت قیمت بسته شدن معاملات را در هر تایم‌ فریم نشان میدهند. در نمودار های خطی تایم فریم یک روزه، فقط یک نقطه در هر روز بر روی نمودار نمایش میدهند که این نقطه آخریت قیمت معامله شده در آن روز میباشد.

نمودار خطی از تایم فریم یک روزه حاصل میشوند و نقاط به دست آمده در هر روز به یکدیگر متصل میشوند.

تنها مشکل و نقطه ضعف این نوع نمودار ثبت قیمت نهایی است. به این معنی که برای معاملات انجام شده در روز ارزشی قائل نمی شود و تنها قیمت نهایی روز دارای ارزش است.

البته که بسیاری از معامله گران برای تایید شکست‌های حمایتی و مقاومتی از قیمت بسته تحليل تكنيكي چيست؟ شدن استفاده می‌کنند، بدین جهت قیمت نهایی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

اندیکاتور یا شاخص ها

شاخص های معاملاتی رمزارزها صرفاً تجزیه و تحلیل فنی منظم در زمینه ارزهای دیجیتال هستند:

میانگین متحرک

میانگین قیمت بسته شدن سهام در مدت زمان مشخص است. این ابزار یک شاخص محبوب و آسان است که نوسان قیمت را هموارتر می کند و تصویری واضح تری از قیمت متوسط دارایی دیجیتال را در مدت زمان مشخص ارائه می دهد.

میانگین متحرک دو نوع اصلی دارد:

  • میانگین های متحرک ساده
  • میانگین متحرک نمایی

میانگین های متحرک ساده از میانگین حساب مجموعه ای از قیمت ها استفاده می کنند، در حالی که میانگین های متحرک نمایی وزن بیشتری به اقدام قیمت های اخیر می دهند.

باند های بولینگر

باندهای بولینگر یک شاخص فنی است که به واسطه بازرگان برجسته جان بولینگر ایجاد شد.

نوسانات به نرخی گفته می شود که قیمت یک دارایی می تواند افزایش یا کاهش یابد. نوسانات بالاتر به این معنی است که دارایی می تواند به طور بالقوه در محدوده ارزش بیشتری به سرعت در حال نوسان باشد.

این شاخص برای اندازه گیری نوسانات بازار و در موارد دیگر برای معاملات معکوس روند استفاده می شود. به طور خلاصه، گروههای بولینگر به شما می گویند که بازار در چه شرایطی به سر میبرد.

میانگین واگرایی همگرایی متحرک (MACD)

واگرایی همگرایی متحرک (یا MACD) یک نوع اندیکاتور است که ترکیبی از دو میانگین متحرک را بررسی می کند:

  • میانگین متحرک کوتاه مدت
  • میانگین متحرک بلند مدت

این دو میانگین متحرک برای شناسایی روند فعلی و اگر تغییری در حرکت ایجاد شود، با هم ترکیب می شوند.

توضیح و تفسیر خطوط MACD می تواند به شرح زیر توضیح داده شود:

اگر خط آبی (خط MACD) بالاتر از خط نارنجی باشد (خط سیگنال)، حرکت صعودی است.

برعکس، اگر خط آبی زیر خط نارنجی باشد، حرکت نزولی است.

هنگامی که خطوط واگرا می شوند، این نشان دهنده تقویت روند فعلی است در حالی که همگرایی روند معکوس را نشان می دهد. هنگام عبور خطوط، احتمال تأیید تغییر حرکت وجود دارد.

شاخص مقاومت نسبی

آخرین ابزاری که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت، شاخص مقاومت نسبی است. مقاومت نسبی یک شاخص حرکت است که در درجه اول برای شناسایی خرید یا فروش بیش از حد رمزارز استفاده می شود. به طور مرسوم، مقادیر RSI وقتی عدد بیش از 70 را نشان می دهد که دارایی دیجیتال بیش از حد خریداری شده است و مقادیر ک متر از 30 نشان دهنده فروش بیش از حد است.

با این حال، وقتی صحبت از بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال می شود، RSI نمی تواند مطمئن ترین شاخص باشد. بیت کوین ثابت کرده است که مستعد روند صعودی طولانی است که قیمت آن را مکرراً می بیند و اغلب اوقات بیش از حد خریداری می شود.

محدودیت های تحلیل تکنیکال

استدلالی که برای منتقدان می‌ توان به کار برد این است که بر اساس فرضیه بازار کارا، قیمت یک سهام یا ارز دیجیتال در بازار مالی بازتاب تمام پارامترهایی است که بر روی آن تاثیرگذار است (یا می‌تواند تاثیرگذار باشد). این مورد شامل فاکتورهای فاندامنتال نیز می‌شود که ما را از دخالت دادن پارامترهای دیگری جز قیمت و حجم در تصمیم‌ گیری‌های مالی معاف می‌کند. تنها چیزی که برای تحلیل‌گران تکنیکال معنی دارد، آنالیز حرکات قیمتی است که به نظر ‌آن‌ ها محصول «عرضه و تقاضا» برای یک دارایی خاص در بازار مالی است.

با توجه به اینکه فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، ممکن است دلیل یکی از محدودیت های آن نیز باشد. همه اطلاعات گذشته و حال بر اساس فرضیه قیمت‌های بازار، منعکس میشود. در نتیجه هیچ راهی برای به دست آوردن سود از روندهای بازار نیست مگر اینکه بازار کارآمدی لازم را نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار می‌تواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت‌ها به صورت تصادفی حرکت می‌کنند.

دومین انتقادی که بر تحلیل تکنیکال وارد میشود این است که این روش در برخی اوقات کاربرد دارد. به عنوان مثال اگر معامله‌ گران حدود ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، وقتی سهم به قیمت نزدیک حد ضرر برسد بسیاری از سهامداران اقدام به فروش می‌کنند و این موضوع باعث میشود که قیمت سهم پایین بیاید و پیش‌بینی‌ها را تایید کند و اینگونه برداشت شود که روند پیش‌بینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.

تحلیل تکنیکال چیست ؟

تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی و پیش‌بینی حرکت قیمت در بازارهای مالی با استفاده از نمودارهای گذشته قیمت و آمار بازار است. این بر اساس این ایده است که اگر یک معامله گر بتواند الگوهای قبلی بازار را شناسایی کند، می تواند پیش بینی نسبتاً دقیقی از مسیرهای قیمتی آینده داشته باشد.

تاریخچه تحلیل تکنیکال :

تحلیل تکنیکالی که امروز می شناسیم اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو ملقب به پدر علم تحلیل تکنیکال نوین در اواخر دهه 1800 معرفی شد. پژوهشگران قابل توجهی از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی به مراتب به مفاهیم نظریه داو برای شکل‌گیری آن کمک کمک کردند. اساس آن امروزه تجزیه و تحلیل تکنیکال تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را در بر می گیرد که طی سال ها تحقیق توسعه یافته اند. تحلیل تکنیکال با این فرض عمل می‌کند که فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می‌توانند شاخص‌های ارزشمندی از حرکت‌های قیمت آتی اوراق بهادار در صورت همراه شدن با قوانین سرمایه‌گذاری یا معاملات مناسب باشند. تحلیلگران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال که به یکی از متداول‌ترین روش‌های تحلیلی در بازارهای مالی تبدیل شده‌است، در ارتباط با سایر اشکال تحقیق استفاده می کنند.

تحلیل تکنیکال چه کمکی به ما می‌کند؟

به طور خلاصه یک اصطلاح عمومی برای انواع استراتژی‌ها است که به تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت در یک سهام بستگی دارد. بیشتر تحلیل‌های تکنیکال بر روی تعیین اینکه آیا روند فعلی ادامه می‌یابد یا خیر و در غیر این صورت، چه زمانی معکوس می‌شود، متمرکز است. اکثر تحلیلگران تکنیکال ترکیبی از ابزارها را برای تشخیص نقاط ورود و خروج احتمالی برای معاملات استفاده می‌کنند. برای مثال، شکل‌گیری نمودار ممکن است نقطه ورود یک فروشنده کوتاه مدت را نشان دهد، اما معامله‌گر میانگین‌های متحرک را برای دوره‌های زمانی مختلف بررسی می‌کند تا تأیید کند که احتمال شکست وجود دارد یا خیر !

اصل اساسی تحلیل تکنیکال این است که قیمت بازار تمام اطلاعات موجود را که می تواند بر بازار تأثیر بگذارد منعکس می کند. در نتیجه، نیازی به نگاه کردن به تحولات اقتصادی، بنیادی یا جدید نیست، زیرا آنها قبلاً در یک اوراق بهادار قیمت گذاری شده اند. تحلیلگران تکنیکال عموماً بر این باورند که قیمت‌ها در روندها حرکت می‌کنند و وقتی نوبت به روان‌شناسی کلی بازار می‌رسد، تاریخ تمایل به تکرار دارد.

انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال :

این الگوهای نموداری، برای مشخص نمودن اطلاعات قیمت اوراق بهادار در طول زمان به صورت گرافیکی، طراحی شده‌اند و تحلیلگران متناسب با اطلاعات مورد نیاز خود و مهارت فردی از نمودارهای ذکر شده، استفاده می‌کنند.

تحلیل تکنیکال چه تفاوتی با تحلیل بنیادی دارد؟

تحلیل تکنیکال سرعت سرمایه‌گذاری سریع‌تری را به همراه دارد، در حالی که تحلیل بنیادی به‌دلیل زمان مورد نیاز برای بررسی دقیق‌تر، معمولاً یک جدول زمانی تصمیم‌گیری و دوره نگهداری طولانی‌تری دارد.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست

پایه اساسی تحلیل تکنیکال بررسی دقیق رفتار قیمت سهام است که در نتیجه رفتار عموم معامله‌گران شکل می‌گیرد. برخلاف تحلیل‌گر بنیادی که تلاش می‌کند ارزش ذاتی سهام شرکت‌ها را بر مبنای داده‌های بنیادی از قبیل مقدار فروش و حاشیه سود و غیره برآورد کند، تحلیل‌گر تکنیکال به دنبال آن است که حجم معاملات و روند قیمت سهام شرکت را زیر ذره‌بین بگذارد.

ابزارهای تحلیل تکنیکال به این منظور توسعه داده شده‌اند که تحلیل‌گر بتواند تاثیرات فرایند عرضه و تقاضا را روی قیمت سهام به دقت بررسی کند. معمولا از این تحلیل برای یافتن سیگنال‌های معاملاتی در بازه‌های زمانی کوتاه استفاده می‌شود، اما این امکان هم وجود دارد که از ابزارهای این روش تحلیلی برای مقایسه عملکرد یک شرکت با کلیت صنعتی که در آن فعالیت دارد و نیز با عملکرد کلی بازار استفاده شود.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکالی که تحلیل‌گران امروزی می‌شناسند و به کار می‌برند، نخستین بار از طرف شخصی به نام چارلز داو در اواخر قرن نوزدهم معرفی شد. چارلز داو روزنامه‌نگار و کارآفرین هم بود و نشریه معروف «وال‌استریت ژورنال» را هم او پایه‌گذاری کرده است. همچنین او با همکاری ادوارد جونز شاخص صنعتی داو جونز را معرفی کرد. از آن به بعد کارشناسان و تحلیل‌گران دیگری از قبیل ویلیام همیلتون، ادسون گلد و جان مگی کمک کردند تا پایه‌های اصلی این روش تحلیلی شکل بگیرد. در حال حاضر و بعد از گذشت چندین دهه تحقیق و بررسی، صدها الگوی تحلیلی و روش سیگنال‌یابی به بدنه تحلیل تکنیکال راه یافته است.

فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که روند معاملات و نوسان‌های قیمت در گذشته، می‌تواند شاخص مناسبی برای تخمین قیمت در آینده باشد. تحلیل‌گران حرفه‌ای معمولا این روش تحلیلی را در کنار روش‌های تحلیلی دیگر به کار می‌گیرند. اما از آن‌جا که یادگیری مقدمات تحلیل تکنیکال به نسبت ساده‌تر از فراگیری تحلیل بنیادی است، بسیاری از معامله‌گران خرد فقط بر این نوع تحلیل تکیه دارند و تلاش می‌کنند با استفاده از سیگنال‌های تحلیل تکنیکال، روند قیمت را در کوتاه‌مدت تخمین بزنند و با ورود و خروج سریع به سهام یک شرکت، درآمد کسب کنند.

پیش‌فرض‌های اساسی تحلیل تکنیکال

تحلیل‌گران تکنیکال روی هم رفته ۳ پیش‌فرض اساسی را برای روش تحلیلی خودشان می‌پذیرند:

۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده است

تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که همه اخبار و مولفه‌های تاثیرگذار، از وضعیت بنیادی شرکت گرفته تا مولفه‌های موثر بر اقتصاد کلان و روانشناسی و احساسات معامله‌گران، در قیمت منعکس شده است. این فرضیه را می‌توان به‌نوعی با نظریه «بازار کارا» مقایسه کرد که می‌گوید اطلاعات جدید با سرعت بالا بر بازار تاثیر می‌گذارد و قیمت‌ها با توجه به این داده‌ها تعدیل می‌شوند. آنچه باقی می‌ماند روند عرضه و تقاضا است که روند حرکت قیمت را در آینده تعیین می‌کند.

۲. قیمت در قالب یک روند مشخص تغییر می‌کند

تحلیل‌گران تکنیکال قبول دارند که حتی تغییرات قیمت در بازار، حتی اگر تصادفی به نظر برسد، در قالب یک روند مشخص انجام می‌گیرد. به زبان ساده‌تر، قیمت سهام یک شرکت بیشتر احتمال دارد که روند (نزولی یا صعودی) قبلی خود را ادامه بدهد. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال استوارند بر مبنای این فرض طراحی شده‌اند.

تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند

۳. تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند

تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند تاریخ تکرار می‌شود. طبیعت تکرار‌شونده نواسان‌های قیمت را هم معمولا به برآیند روانشناسی معامله‌گران و فعالان بازار نسبت می‌دهند که بر اساس احساساتی انسانی از قبیل ترس و تحليل تكنيكي چيست؟ طمع و هیجان شکل می‌گیرد. تحلیل‌گران تکنیکال با مطالعه دقیق الگوهای تکرارشونده در نمودار قیمت سهام تلاش می‌کنند این احساسات را تحلیل کنند تا درک بهتری نسبت به تحرکات قیمت داشته باشند. اگرچه بیش از یک قرن است که صاحب‌نظران تحلیل تکنیکال سبک‌های تحلیلی مختلفی را توسعه داده‌اند و به کار گرفته‌اند، اما این اعتقاد وجود دارد که همه این روش‌ها در اصل یک چیزند، چرا که مبنای آن‌ها الگوهای تکرارشونده در رفتار قیمت‌ها است.

انواع تحلیل تکنیکال

همان‌طور که گفتیم، از معرفی تحلیل تکنیکال بیش از یک قرن می‌گذرد و در این مدت معامله‌گران و تحلیل‌گران بزرگ روش‌های تحلیل را شاخ‌وبرگ داده‌اند و در قالب کتاب‌ها و مقاله‌هایی که نوشته‌اند، ابزارها و روش‌های متعددی برای این نوع تحلیل معرفی کرده‌اند. در اینجا بعضی از معروف‌ترین و پرکاربردترین روش‌های تحلیل تکنیکال را به‌اجمال مرور می‌کنیم.

تحلیل تکنیکال کلاسیک

بیشتر اوقات منظور از تحلیل تکنیکال کلاسیک، اصول و مقدمات روش تحلیل است. معرفی انواع نمودار قیمت (نمودار میله‌ای، نمودار خطی و نمودار شمعی)، مفهوم حمایت و مقاومت، خط روند، کانال‌کشی، میانگین‌های متحرک و غیره همگی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند. علاوه بر این، انواع اندیکاتور (مک‌دی، آر‌اس‌آی، استوک آر‌اس‌ای و غیره) در این روش تحلیلی به کار گرفته می‌شود.

ابزارها و روش‌هایی که با عنوان تحلیل تکنیکال کلاسیک شناخته می‌شوند به‌نوعی پیش‌نیاز درک و یادگیری سایر روش‌های تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند. البته این روش تحلیلی هم به نوبه خود روش کاملی است و می‌شود بر اساس آن استراتژی‌های مختلف معاملاتی تعریف کرد، اما به‌مرور زمان در کنار این روش‌های اولیه، روش‌ها و ابزارهای پیچیده‌تری هم توسعه داده شده‌اند که هر کدام فلسفه خاص خودش را دارد.

پرایس اکشن

روش پرایس اکشن (یا تحرکات قیمت) را شاید بتوان در دسته تحلیل تکنیکال کلاسیک جا داد، اما معامله‌گرانی که از این روش تحلیلی استفاده می‌کنند در سال‌های اخیر کوشیده‌اند روش تحلیلی خودشان را یک روش تحلیل تکنیکال مستقل معرفی کنند. روی هم رفته تحلیل‌گران پرایس اکشن تلاش می‌کنند تمام توجه خودشان را به خود قیمت معطوف کنند و تا جایی که می‌توانند از روش‌ها و ابزارهای پیچیده دور بمانند. این روش تحلیلی تاکید بسیار کمی روی اندیکاتورها دارد و بیش از همه از الگوهای شمعی ژاپنی و خط روندهای ساده استفاده می‌کنند.

روش ایچی‌موکو

روش ایچی‌موکو یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که روزنامه‌نگار و تحلیل‌گری ژاپنی به نام هوسودا گوئیچی توسعه داده است. این روش تحلیلی در واقع روشی تکمیلی برای تحلیل نمودارهای شمعی است که علاوه بر بعد قیمت، بعد زمان را هم در نظر می‌گیرد. ایچی‌موکو را با اصطلاح «نمودار ابری» هم می‌شناسند و اگر نمودارهای مبتنی بر این روش تحلیلی را دیده باشید، حتما چشم‌تان به ابرهای ایچی‌موکو آشناست!

نظریه امواج الیوت

رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ نظریه‌ای را معرفی کرد که تا امروز هم کاربرد دارد. اساس نظریه الیوت شباهت زیادی به نظریه چارلز داو دارد، اما شهرت الیوت بیش از همه به خاطر معرفی الگوی امواج حرکتی قیمت‌ها است. الیوت در بررسی‌هایش متوجه شد که قیمت‌ها در یک روند صعودی بلندمدت، ابتدا در قالب یک روند صعودی پنج‌موجی حرکت می‌کنند و پس از رسیدن به اوج، در قالب یک روند اصلاحی سه‌موجی تعدیل می‌شوند.

در دهه‌های اخیر، تحلیل‌گران و معامله‌گران زیادی سراغ نظریه امواج الیوت رفته‌اند و کتاب‌های متعددی در این زمینه نوشته‌اند و کوشیده‌اند با ارائه مثال‌های متعدد، روش تحلیلی الیوت را بیش از پیش توسعه بدهند.

روش تحلیلی نئوویو

روش تحلیل نئوویو در واقع یکی از روش‌هایی است که بر مبنای تحلیل تکنیکال امواج الیوت توسعه یافته است. این روش تحلیلی را شخصی به نام گلن نیلی پایه‌گذاری کرده است و کوشیده است قواعدی را وضع کند که تا تحلیل‌گر بتواند با اتکا به این قواعد، تا جای ممکن با مشکلات و ضعف‌های روش تحلیل الیوت مواجه نشود.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از منتقدان تحلیل تکنیکال می‌گویند تاریخ دقیقا به همان شکلی که سابقا رخ داده تکرار نمی‌شود. بنابراین مطالعه روند قیمت‌ها در گذشته فایده مشخصی ندارد و می‌شود از آن صرف نظر کرد. عده دیگری از منتقدان معتقدند که اگرچه تحلیل تکنیکال در مواردی درست کار می‌کند، اما فقط به این دلیل است که تحلیل تکنیکال نوعی پیش‌بینی خودمحقق‌کننده است؛ یعنی اینکه پیش‌بینی‌های این روش تحلیلی باعث می‌شوند این پیش‌بینی‌ها در نهایت محقق شوند.

مثلا وقتی تعداد زیادی از معامله‌گران با استفاده از روش‌های تحلیل تکنیکال به این نتیجه می‌رسند که در قیمت مشخصی اقدام به فروش سهام‌شان بکنند، سهام شرکت پس از رسیدن به این قیمت با عرضه شدید همراه می‌شود و در نتیجه قیمت سهامش افت می‌کند و به این ترتیب پیش‌بینی تحلیل‌گران محقق می‌شود. وقتی هم که قیمت شروع به نزول می‌کند، ممکن است بقیه معامله‌گران هم از ترس ریزش بیشتر قیمت‌ها، اقدام به فروش سهام‌شان بکنند و به این ترتیب فشار فروش مضاعفی روی سهم شکل بگیرد.

با این حال، تحلیل‌گران بنیادی می‌گویند اگر قیمت سهام شرکت زیر ارزش ذاتی باشد، این نوسان‌ها و هیجانات کوتاه‌مدت تاثیری روی روند بلندمدت سهام ندارد و قیمت سهام در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد.

افزایش سرمایه شرکت ها در بورس

معایب و مزایای تحلیل تکنیکال

هر ابزاری اگر درست و به‌جا استفاده شود می‌تواند مفید باشد، ولی اگر کسی بدون دانش و مهارت کافی سراغ آن ابزار برود ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. تحلیل تکنیکال هم از این نظر تفاوتی با ابزارهای دیگر ندارد. پس بهتر است هنگام استفاده از این ابزار با معایب و مزایای آن به‌خوبی آشنا باشیم.

مزایای تحلیل تکنیکال

یادگیری آسان: ایده کلی، مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال به‌نسبت ساده‌اند و تقریبا هر کسی که به عالم معامله‌گری علاقه‌مند باشد می‌تواند با صرف مدت‌زمانی کوتاه، در این زمینه به دانش و مهارت کافی دست پیدا کند.

توجه: فرایند تحلیل با فرایند معامله بسیار متفاوت است. ممکن است شخصی به‌سرعت به ابزارهای تکنیکال مسلط شود و بتواند به‌خوبی استراتژی‌های معاملاتی را توضیح بدهد، اما نتواند معاملات خوبی در بازار سرمایه داشته باشد. معامله‌گری مهارتی است که فقط از راه کسب مهارت تحلیل تکنیکال به دست نمی‌آید.

تعیین محدوده‌های مناسب برای خریدوفروش: استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی می‌شوند، از آنجا که به مفهوم ریسک به ریوارد (یا نسبت ریسک به بازده انتظاری) توجه دقیق دارند، می‌توانند محدوده‌های مناسب قیمتی برای خرید یا فروش یک سهم را به‌دقت مشخص کنند.

سرعت بالا در فرایند تحلیل: تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند.

هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به تحليل تكنيكي چيست؟ هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد

معایب تحلیل تکنیکال

عدم توجه به ارزش ذاتی: بسیاری اوقات آنچه که توجه خریداران را به سهام یک شرکت جلب می‌کند ارزش ذاتی آن شرکت است، ولی تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به این موضوع ندارد. در واقع ممکن است سهام شرکتی مدت‌ها بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله شود، ولی از نظر تحلیل تکنیکال، قیمت سهام آن شرکت مناسب خرید تشخیص داده شود. در چنین حالتی، خرید سهام آن شرکت ممکن است ریسک بالایی داشته باشد و احتمال افت قیمت بسیار زیاد باشد.

بی‌توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری: معامله‌گرانی که صرفا به روش‌های تکنیکال تکیه دارند، شاید هیچ توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری و سهامداری نداشته باشند. سرمایه‌گذاران بلندمدت در تلاشند سراغ شرکت‌هایی بروند که در طول زمان، ارزش ذاتی‌شان بالا می‌رود و در نتیجه قیمت سهام‌شان هم در بازار افزایش می‌یابد. این سرمایه‌گذاران توجهی به نوسان‌های کوتاه‌مدت بازار سهام ندارند و سعی می‌کنند در بازه‌های زمانی بلندمدت سودهای دلچسب کسب کنند. مشخص است که این سرمایه‌گذاران از آنجا که می‌دانند روی چه کسب‌وکاری سرمایه‌گذاری کرده‌اند، استرس و نگرانی از آینده سهام‌شان ندارند. اما تحلیل‌گران تکنیکال ممکن است بیش از اندازه روی تحرکات کوتاه‌مدت قیمت توجه کنند و از توجه به تصویر کلی غافل شوند. طبیعی است که در چنین حالتی، کوچک‌ترین نوسان بازار می‌تواند باعث ایجاد فشار روانی برای معامله‌گر شود.

مشکل حد ضرر در بازار بورس ایران: یکی از مهم‌ترین نکاتی که در استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می‌شود «حد ضرر» است. به زبان ساده، هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی تحليل تكنيكي چيست؟ ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

وقتی بحث تحلیل بازارها در میان باشد، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری‌اند که به دو انتهای یک طیف تعلق دارند. از هر دوی این روش‌ها برای تحلیل و بررسی و پیش‌بینی روند آینده بازارها استفاده می‌شود و مانند هر استراتژی سرمایه‌گذاری یا معاملاتی، هر دوی این روش‌های تحلیلی طرفداران و مخالفان خودشان را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یک شرکت است. تحلیل بنیادی تلاش می‌کند همه چیز را از اقتصاد کلان و وضعیت صنایع مختلف گرفته تا وضعیت مالی و شیوه‌های مدیریتی یک شرکت، به دقت بررسی کند. مطالعه دقیق مواردی از قبیل سود خالص، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت از اجزای جدایی‌ناپذیر تحلیل بنیادی است.

در طرف دیگر طیف تحلیل‌گران تکنیکال نشسته‌اند که می‌گویند قیمت یک سهام و حجم معاملات آن سهام تنها ورودی‌های تحلیل هستند و به اطلاعات دیگر نیازی وجود ندارد. آن‌ها می‌گویند همه داده‌های بنیادی در قیمت انعکاس یافته و بنابراین لازم نیست این داده‌ها را بررسی کنیم. تحلیل‌گران تکنیکال کاری به ارزش ذاتی سهام ندارند، بلکه تلاش می‌کنند با تحلیل نمودار قیمت سهام و شناسایی الگوها و روندها، تخمین بزنند که قیمت سهام در آینده چه تغییراتی خواهد داشت.

نکته: بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال را می‌توان برای هر چیزی که در هر بازاری معامله می‌شود به کار برد. از قیمت طلا و دلار در بازار ایران گرفته تا قیمت سهام و اختیار فروش و نرخ برابری ارزها در بازار فارکس و قیمت رمزارزها. می‌شود گفت به همین دلیل است که بسیاری از تازه‌کارها اول از همه سراغ این روش تحلیلی می‌روند؛ روش تحلیلی که از ابزارهای آن می‌شود در بازارهای مختلف استفاده کرد. اما معامله‌گران و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای به‌ندرت خودشان را به تحلیل تکنیکال محدود می‌کنند و تلاش‌شان این است که این روش تحلیلی را در کنار روش‌های دیگر به کار بگیرند.

تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال چیست؟

تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال چیست؟

با افزایش محبوبیت بیت کوین و سایر ارزهای رمزنگاری شده، تعداد معامله گران در بازار رمزنگاری نیز افزایش می یابد. نوسانات زیاد ارزهای رمزنگاری شده به معامله گران اجازه می دهد تا از نوسانات قیمت پول خوبی به دست آورند اما تمرکز بر شانس در معاملات ایده خوبی نیست. یک معامله گر باید به طور مداوم بازار را تحلیل کند، خوشبختانه امروزه چندین روش تجزیه و تحلیل بازار موجود است. یکی از این روش ها، تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال است.

روش یادگیری تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال

روش یادگیری تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال

تجزیه و تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال، روشی است که برای تعیین چگونگی و زمان معامله دارایی و پیش بینی حرکت احتمالی قیمت، از طریق مطالعه داده های گذشته بازار امکان پذیر است. برخلاف تحلیل بنیادی، تجزیه و تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال در بازار، سعی در تعیین "قیمت واقعی" دارایی ندارد اما در عوض، به سابقه حرکت قیمت دارایی متکی است.

نظریه داو

تجزیه و تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال بر اساس نظریه داو است، که از نام سازنده آن چارلز داو نامگذاری شده است. این نظریه شامل شش ایده اساسی است.

1. بازار همه چیز را تخفیف می دهد. بر اساس این ایده، قیمت یک دارایی در حال حاضر شامل تمام اطلاعات مربوط به این دارایی، از جمله احساسات بازار و انتظارات معامله گران است.

2. سه نوع روند بازار وجود دارد: حرکت قیمت ها آشفته نبوده و در روندها به صورت معمولی حرکت می کند. روندهای اصلی یا اولیه وجود دارد که از چند ماه پیش تا بیش از یک سال ادامه دارد. برخی از مواقع در روندهای اولیه، روندهای ثانویه ای نیز وجود دارد که در اصطلاح به آنها اصلاح گرایش های اولیه گفته می شود و معمولا چند هفته بیشتر طول نمی کشد. روندهای کوتاه یا جزئی وجود دارد که کمتر از یک یا دو هفته طول می کشد.

برای درک درستی از تحلیل تکنیکال، به شما دوره استراتژی تحلیل تکنیکال را پیشنهاد می دهیم.

3. سه مرحله از روندهای اولیه وجود دارد. هر روند اولیه دارای سه مرحله متوالی است:

  • تجمع: در این مرحله، معامله گران با تجربه، شروع به خرید یا فروش دارایی می کنند. از آنجا که تعداد آنها بسیار کم است، قیمت نیز تغییر چندانی نمی کند.
  • مشارکت عمومی: همانطور که معامله گران بیشتری متوجه روند جدیدی می شوند و آن را دنبال می کنند، قیمت به سرعت تغییر می کند.
  • توزیع: معامله گران باتجربه در طول گمانه زنی های گسترده شروع به توزیع دارایی های خود می کنند.

4. شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند. سیگنال های یک شاخص باید سیگنال های شاخص دیگر را تأیید کنند. از نظر بازار ارزهای رمزنگاری شده، این اصل را می توان در ارتباط بین حرکت جفت ارزهای رمزنگاری شده مشاهده کرد.

5. حجم باید روند را تأیید کند. اگر حرکت قیمت با افزایش حجم همراه باشد، به این معنی است که قیمت در جهت روند حرکت می کند. در صورت کاهش حجم، قیمت برخلاف روند حرکت می کند.

6. یک روند ادامه می یابد تا زمانی که سیگنال های واضحی از واژگونی خود نشان دهد. به احتمال زیاد قیمت تا روند فعلی مطابقت دارد تا اینکه تغییر روند شکل گیرد. شناسایی روند معکوس در روندهای اولیه می تواند مشکل باشد. معکوس ها اغلب با روندهای ثانویه اشتباه گرفته می شوند.

چگونه نمودارهای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال را بخوانیم؟

نحوه خواندن نمودارهای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال

روش های زیادی برای تجزیه و تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال وجود دارد اما هریک به یک نوع خاصی تعلق دارند:

  • تجزیه و تحلیل شمعدانی
  • الگوهای نمودار
  • فراوانی معامله، حجم و .
  • اندیکاتورهای تکنیکال
  • سطوح مقاومت و حمایت

معامله گران باتجربه معمولاً چندین روش مختلف را در روش های خود ترکیب کرده و منتظر تأیید متقابل آنها هستند. یک سیگنال تأیید شده را می توان برای تصمیم گیری مطمئن تر دانست.

این نکته را در نظر داشته باشید که نمی توان به طور دقیق مشخص کرد که قیمت در آینده چگونه حرکت می کند اما می توان تعیین کرد که چه موقعیت هایی احتمالاً برای باز کردن موقعیت مناسب بوده و کدام موقعیت ها مناسب نیستند. به همین دلیل همیشه مهم است که مدیریت ریسک را در نظر داشته باشید.

تایم فریم معاملات

هیچ زمان بندی کاملی برای هر ارز دیجیتال وجود ندارد. بازه های زمانی طولانی تر به طور کلی مهمتر هستند اما این بدان معنا نیست که در بازه های زمانی کوتاه تر معاملات خوبی پیدا نمی کنید. چندین بازه زمانی را بررسی کنید و فرصت های معاملاتی را بر این اساس ارزیابی کنید.

انتخاب یک بازه زمانی به استراتژی معامله گر بستگی دارد. به اصطلاح اسکالپرها، که موقعیت های خود را به سرعت باز و بسته می کنند، بازه های زمانی بسیار کوتاهی مانند نمودارهای 1 دقیقه یا 5 دقیقه را ترجیح می دهند. معامله گرانی که معمولاً در یک روز وارد معاملات می شوند و از آن خارج می شوند، در درجه اول از نمودارهای 5 دقیقه ای، 15 دقیقه ای یا ساعتی استفاده می کنند اما آن دسته از معامله گرانی که رویکرد بلندمدت را برای معامله ترجیح می دهند از نمودارهای روزانه یا حتی هفتگی استفاده می کنند. وقتی بازار نوسانات شدیدی را تجربه می کند، اغلب زمان کوتاه تری برای شناسایی نقاط ورود و خروج مورد نیاز است.

حجم معاملات

حجم معاملات نقش مهمی در تجزیه و تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال دارد. حجم، تعداد ارزهای دیجیتالی معامله شده در بازه زمانی انتخاب شده است. در نمودارهای تحلیل تکنیکال، نمودار افقی نشان دهنده قیمت و نمودار عمودی حجم را نشان می دهد. هر چقدر حجم معاملات بیشتر باشد، روند معاملات قویتر خواهد بود.

کندل استیک

کندل استیک تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال

کندل استیک های ژاپنی محبوب ترین نوع نمودار برای خواندن و تجزیه و تحلیل نمودارهای قیمت هستند. هر یک از این کندل ها، حرکت قیمت ارز دیجیتال را در بازه زمانی مشخص نشان می دهد. هر کندل از یک بدنه و تا دو سایه تشکیل شده و می تواند سبز یا قرمز باشد. بدنه نشان دهنده تفاوت بین قیمت های باز شدن و بسته شدن است. اگر بدنه سبز باشد، پایین آن قیمت باز شدن و بالای آن قیمت بسته شدن را نشان می دهد. در مورد شمع های قرمز، عکس آن صادق است. بنابراین، شمعدان سبز نشان می دهد که قیمت بسته شدن در این دوره بیشتر از قیمت باز شدن بوده، بدان معنا که قیمت افزایش می یابد. کندل های سبز "صعودی" بوده اما، کندل های قرمز نشان دهنده کاهش قیمت و "نزولی" نامیده می شود.

سایه هایی که از بدنه منشا می گیرد، محدوده قیمت ها را از پایین ترین تا بالاترین در آن مدت نشان می دهند.

این نوع نمودار قیمت بسیار مفید است زیرا مهمترین اطلاعات را در مورد تغییرات قیمت در یک زمان معین به ما نشان می دهد. ما به وضوح درک می کنیم که آیا قیمت در بازه زمانی انتخاب شده افزایش یا کاهش یافته است و حداکثر و حداقل ارزش قیمت را برای آن دوره مشاهده می کنیم.

گاهی اوقات، گروهی از کندل ها، با نام های خود در الگوهای قابل تشخیص قرار می گیرند. از این ابزارها برای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال استفاده می شود. در ادامه به بررسی برخی از این موارد می پردازیم، با ما همراه باشید.

مطالعه مقاله پرایس اکشن ال بروکس را در وب سایت به شما پیشنهاد می کنیم.

الگوهای معکوس صعودی

الگوهای معکوس صعودی پس از کاهش قیمت شکل می گیرد و نشان دهنده تغییر احتمالی روند است که شامل این سه تا الگو است:

  • چکش صعودی یک الگوی تک شمعی بوده که بدنه آن، کوتاه با سایه کوچک است. نشان دهنده این است که فروشندگان در این مدت قیمت را پایین می آورند و به دنبال آن فشار شدید خریداران باعث می شود که این دوره با بسته شدن با شدت بیشتری به پایان برسد.
  • الگوی انگلفینگ صعودی، یک الگوی دو شمعی است. بدنه شمع دوم صعودی، بدنه شمع اول را که نزولی است کاملاً می پوشاند. این الگو به این معنی است که فشار خریداران بر فروشندگان غلبه کرده و حرکت صعودی از حرکت نزولی قوی تر است.
  • الگوی ستاره صبحگاهی که شامل یک شمع با بدنه بسیار کوچک بین شمع های بلند نزولی و صعودی است. علاوه بر این، بدنه شمع میانی با بدنه شمعی نزولی همپوشانی ندارد. این الگو به این معنی است که فشار فروشندگان به پایان رسیده و این روند در حال حاضر صعودی است.

الگوهای معکوس خرسی

الگوهای معکوس خرسی تحلیل تکنیکال

  • الگوی ستاره تیراندازی، یک الگوی تک شمعی بوده که در اصل مخالف الگوی چکش صعودی است. الگوی ستاره تیراندازی، بدنه کوچکی داشته سایه کمی نداشته و سایه بالایی آن، بلند است.
  • الگوی انگلفینگ خرسی، یک الگوی دو شمعی است. همانطور که از نامش مشخص است این الگو برعکس الگوی بلعیدن صعودی است. این الگو دارای اولین شمع صعودی بوده که بدنه آن کاملاً توسط یک شمع نزولی دوم پوشانده شده است.
  • الگوی ستاره عصرگاهی، همانطور که قبلاً حدس زده اید، این برعکس الگوی ستاره صبحگاهی است. این الگو شامل یک شمع با بدنه بسیار کوچک بین دو شمع بلند بوده که اولی صعودی و دومی نزولی است.

سطوح حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت، سطوح قیمتی کلیدی هستند که در آن خریداران یا فروشندگان به ترتیب وارد بازار می شوند و حجم معاملات کافی را برای توقف یا معکوس حرکت قیمت انجام می دهند. این سطوح با لمس چندین بار قیمت بدون عبور از آن مشخص می شود.

سطح حمایتی، سطحی است که در آن تقاضای یک دارایی به اندازه کافی قوی بوده تا از کاهش قیمت جلوگیری کند. پشتیبانی همیشه زیر قیمت فعلی بوده و معامله گران تمایل به خرید در سطح پشتیبانی دارند که باعث افزایش قیمت می شود.

مقاومت سطحی است که عرضه دارایی به اندازه کافی قوی بوده تا مانع از افزایش بیشتر قیمت شود. سطح مقاومت همیشه بالاتر از قیمت فعلی ارز دیجیتال است. در این حالت معامله گران تمایل به فروش در سطوح مقاومتی دارند که قیمت را پایین می آورد. هنگامی که قیمت از سطح مقاومت عبور می کند، به حمایت جدید تبدیل می شود. به همین ترتیب، اگر قیمت از سطح حمایت عبور کند و پایین بیاید، این سطح حمایت به مقاومت جدید تبدیل می شود.

اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

شاخص ها محاسبات خاصی بر اساس آمارهای مختلف مانند قیمت و حجم هستند. آنها معمولاً به صورت دیدگاهی (خطوط، هیستوگرام ها و غیره) ارائه می شوند که به طور خودکار به نمودار اضافه می شوند. شاخص ها به عنوان ابزارهای اضافی برای کمک به معامله گران برای خرید یا فروش سیگنال ها طراحی شده اند. شاخص های زیادی وجود دارد که به طور گسترده ای توسط معامله گران کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد.

شاخص قدرت نسبی

یکی از مهم ترین اندیکاتورها، شاخص قدرت نسبی یا همان RSI است. این اندیکاتورها، اندازه تغییرات قیمت اخیر را برای شناسایی شرایط خرید بیش از حد در قیمت دارایی را اندازه گیری می کند و بین 0 تا 100 حرکت می کند. وقتی RSI بالای 70 باشد، دارایی خریداری شده تلقی می شود و احتمال خوبی برای کاهش قیمت وجود دارد. وقتی RSI زیر 30 باشد، دارایی بیش از حد فروخته شده در نظر گرفته می شود و احتمال خوبی وجود دارد که قیمت افزایش یابد. با این حال، بهتر است به یاد داشته باشید که RSI، مانند سایر شاخص ها، تنها یک ابزار کمکی است و نباید از آن به عنوان سیگنال خرید یا فروش اولیه برای تصمیم گیری استفاده کرد.

بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال

بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال

قبل از رایانه و اینترنت، تجزیه و تحلیل تکنیکال به صورت دستی بر روی کاغذ انجام می شد. در حال حاضر، تقریباً غیرممکن است که بتوانید آن را بدون ابزارهای مناسب کامپیوتری انجام دهید. اگرچه صرافی های ارز دیجیتال معمولاً مجموعه ای از ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال را در اختیار کاربران خود قرار می دهند اما از نظر راحتی، تنوع و قدرت نمی توانند با سیستم عامل های تخصصی رقابت کنند.

TradingView

بهترین پلتفرم برای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال، سایت TradingView است که می تواند به عنوان یک نرم افزار قدرتمند تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، توسط معامله گران مبتدی و حرفه ای استفاده شود. تنوع و لیست گسترده ای از ویژگی ها، TradingView را به یکی از بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال کرده که یک معامله گر می تواند از آن استفاده کند. مزیت بزرگی که این برنامه دارد، رایگان بودن آن است که معامله گران مبتدی می توانند از آن استفاده کنند.

نمودار Coinigy

از دیگر بسترهای محبوبی است که نه تنها به شما امکان می دهد به نمودارهای تجزیه و تحلیل فنی ارزهای دیجیتالی بپردازید، بلکه این قابلیت را خواهید داشت که دیگر ابزارها را بررسی کرده و این امکان را به شما می دهد ارزهای رمزپایه را در چندین بستر مبادله کنید. این نکته را در نظر داشته باشید که این ابزار رایگان نبوده و تنها ایجاد حساب کاربری در آن به صورت رایگان است.

Cryptowatch

یک پلتفرم نمودار و معاملات ارزهای رمزنگاری شده است که متعلق به صرافی کراکن است. در صورت که تنها از نمودارهای این ابزار استفاده شود، جزو ابزارهای رایگان محسوب می شود. اطلاعاتی که در این پلتفرم وجود دارد تنها برای اصول اولیه تحلیل تکنیکال بوده و می تواند برای معاملات ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار بگیرد.

تعریف تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در بازار به کار می باشد که سرمایه گذاران بسیاری از این روش تحلیل در بازار استفاده میکنند.

تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را می‌توان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو ( اولین سردبیر روزنامه وال استریت ژورنال) انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را طراحی کرد که علی رغم نواقص موجود این شاخص از جمله شاخص های مهم اقتصادی محسوب می‌شود.

واژه تکنیکال وقتی در مورد بازارها و معاملات استفاده می شود، معنایی بسیار متفاوت از معنای رایج آن دارد. استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی یک بازار با توجه به رفتارها و خرد جمعی شکل گرفته در بازار می باشد. چرا که تحلیل تکنیکال نموداری بر مبنای قیمت های گذشته سهم می باشد که از آن برای پیش بینی قیمت سهم در اینده استفاده می شود.

تحلیل تکنیکال و استفاده از آن در بین سرمایه گذاران

1- تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت

2- تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال

3- روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار

از منظر تحلیل تکنیکال همه چیز در قیمت مشاهده می شود، قیمت ها طبق روند مشخصی حرکت میکنند و تاریخ تکرار می شود. تکرار شدن تاریخ به این معنا می باشد که سرمایه گذاران نسبت به خرد جمعی خود واکنش های مشابهی در خصوص قیمت از خود نشان میدهند.

در بین فعالان بازار سرمایه این سوال وجود دارد که آیا در بازار سرمایه ایران استفاده از تحلیل تکنیکال کارایی دارد یا خیر. در پاسخ به این سوال باید گفت هر چه عمق بازار سرمایه بیشتر باشد یعنی تعداد سرمایه گذاران و تعداد شرکت های کوجود در بازار سرمایه افزایش یابد به همان مقدار تحلیل تکنیکال نیز جایگاه بهتری خواهد داشت. چرا که تحلیل تکنیکال خرد جمعی بازار است و هر چه تعداد سرمایه گذاران افزایش یابد خرد جمعی شکل گرفته نیز گسترش می یابد و تحلیل تکنیکال نیز اهمیت فراوانی پیدا میکند. در بازار سرمایه ایران نیز بسیاری از سرمایه گذاران از این تحلیل در بازار استفاده میکنند.

شکل زیر نمونه ای از تحلیل تکنیکال را نشان می دهد. نمودارها در تحلیل تکنیکال حاصل قیمت هایی می باشد که سهام شرکت ها در زمان گذشته داشته اند و اجتماع این قیمت ها نموداری را تشکیل میدهد که سرمایه گذاران از آن برای تحلیل و پیش بینی قیمت سهام شرکت استفاده میکنند.

تحلیل تکنیکال

چگونه تحلیل تکنیکال یاد بگیریم؟

برای شروع فعالیت حرفه ای در بازار سرمایه هر سرمایه گذاری باید دانش لازم در خصوص تحلیل ها را داشته باشد و یکی از این تحلیل هایی که در این زمینه می تواند مفید باشد آموزش تحلیل تکنیکال است. پس بهتر است قبل از شروع معامله در بورس این تحلیل را یاد بگیرید.

یکی از سوالاتی که سرمایه گذاران هنگام ورود به بازار بورس برایشان ایجاد می شود این است که از تحلیل تکنیکال استفاده کنند یا از تحلیل بنیادی. پاسخ به این سوال در کتاب ” سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار ” به صورت کامل تشریح شده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.