مثال برای تعیین حد سود


دلارهای تحت ریسک باید تنها بخشی از کل موجودی حساب تجاری تان باشد. به طور معمول، مبلغ تحت ریسک باید کمتر از ۲ درصد و به طور مطلوب کمتر از ۱ درصد از موجودی حساب تان باشد.

مثال برای تعیین حد سود

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.

  • 02191004770
  • [email protected]
  • تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15

خانه / سرمایه گذاری و بورس / نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست و نحوه محاسبه آن چگونه است؟

نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست و نحوه محاسبه آن چگونه است؟

کاربرد نسبت ریسک به ریوارد در بورس در اولویت بندی کردن پوزیشن های خرید می باشد. یعنی در صورتی که برای خرید دو یا چند سهم تردید داشتید و تمامی سهم ها به لحاظ تکنیکی و بنیادی موقعیت خوبی برای خرید داشتند، می‌توانید به کمک این شاخص، یکی از آن سهم ها را انتخاب کنید و باید توجه داشته باشد که سهمی را که ریسک به ریوارد کمتری دارد انتخاب کنید. در ادامه بیشتر توضیح می دهیم که منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست و محاسبه ریسک به ریوارد سهم چگونه انجام می شود.

نسبت ریسک به ریوارد چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت سود به زیان شاخصی می باشد برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس. با استفاده از این نسبت میتوان درباره خرید یا عدم خرید سهم در بورس تصمیم گیری نمود.

به زبان ساده نسبت ریسک به ریوارد به این معنی است که شما حاضرید در مقابل چند درصد سود چند درصد از سرمایه تان را به خطر بیندازید.

نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست؟ نحوه محاسبه آن

نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست؟ نحوه محاسبه آن

اما ریسک و ریوارد یعنی چه؟ ریسک به معنی تفاوت بین قیمت سهام و حد ضرر آن می باشد و ریوارد یعنی تفاوت بین قیمت سهم و حد سود آن می باشد.

نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در بورس

برای اینکه با نحوه محاسبه ریسک به ریوارد بهتر آشنا شوید آن را با یک مثال توضیح می دهیم. فرض کنید اگر یک معامله‌گر سهامی را در ۲۶۰ تومان بخرد و حدضرر ۲۳۰ تومان و حدسود ۳۴۰ تومان برای آن قرار دهد ریسک، ریوارد، نسبت ریسک به ریوارد آن بصورت زیر خواهد بود :

ریسک: ریسک این معامله به ازای هرسهم ۳۰ تومان می باشد. ۳۰=۲۳۰-۲۶۰

حد ضرر – قیمت سهم = ریسک

ریوارد: ریوارد یا پتانسیل سود آن ۸۰ تومان می باشد. ۸۰=۲۶۰-۳۴۰

حد سود – قیمت سهم = ریوارد

نحوه محاسبه ریسک به ریوارد: برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛

فرمول محاسبه ریسک به ریوارد:

۰.۳۷ = ۳۰/۸۰ =Risk / Riward

در صورتی که طبق معادله فوق ریسک را تقسیم بر ریوارد و ضربدر ۱۰۰ تومان کردیم عدد به دست آمده کمتر از ۵۰% بود سهم برای خرید مناسب می باشد.

در این مثال هم با توجه به اینکه عدد به دست آمده (۰.۳۷ یا ۳۷%) کمتر از ۵۰% می باشد پس سهم برای خرید مناسب است.

تجزیه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد مثال بالا:

شاخص ریسک به ریوارد یک شاخص مناب برای مشخص کردن حد سود و حد ضرر می باشد. با توجه به مثال بالا فرض کنید اگر سهمی را با قیمت ۲۶۰تومان خریداری نمودید و پس از خرید سهم، قیمت آن تا مبلغ ۲۳۰ تومان کاهش یافت آن را می توانید بفروشید و با ضرر از آن خارج شوید برای جلوگیری از ضرر بیشتر باید به حدضرر خود پایبند باشید.

در صورتی که قیمت سهم افزایش یابد و به مبلغ ۳۴۰تومان برسد، باز هم باید به حد سود خود پایبند باشید و در اکثر مواقع با توجه به درنظرگرفتن شرایط دیگر تصمیم به فروش سهم بگیرید.

با خرید این سهم و با توجه به نسبت ریسک به ریوارد محاسبه شده این سهم که ۳۷% بود این نتیجه حاصل میشود که شما حاضرید در مقابل ۳۷% درصد سود، به اندازه مبلغ سرمایه گذاریتان، سرمایه تان را به خطر بیندازید.

نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست؟ نحوه محاسبه آن

قانون ۸ درصدی برای تعیین حد ضرر

در محاسبه نسبت ریسک به ریوارد دقت کنید بطور کلی برای تعیین حد ضرر قانون ۸ درصدی مورد استفاده قرارمیگیرد، با توجه به اینکه بسیاری از افراد معتقدند سهامی که بر اساس تحلیل های بسیار دقیق تکنیکالی و در زمان و با قیمت مناسب خریداری شده باشد احتمال اینکه نسبت به قیمت خرید ۸ درصد کاهش داشته باشد بسیار کم است.

در واقع این باور تقریبا صحیح می باشد و هر زمان که سهام شما بیش از ۸ درصد از قیمت خرید کاهش یابد باید سهام خود را بفروشید و به رفع مشکلات پیش آمده در استراتژی معاملاتی خود بپردازید.

توجه داشته باشید

درباره نسبت ریسک به ریوارد حتما به این نکته توجه داشته باشد که نسبت ریسک به ریوارد فقط یک عدد می باشد که طبق پارامترهای احتمالی ایجاد شده و این نسبت ملاک صد در صد ورود به یک معامله نیست.

بلکه کاربرد این نسبت در اولویت بندی کردن پوزیشن های خرید می باشد. یعنی در صورتی که برای خرید دو یا چند سهم تردید داشتید و تمامی سهم ها به لحاظ تکنیکی و بنیادی موقعیت خوبی برای خرید داشتند، می‌توانید به کمک این شاخص، یکی از آن سهم ها را انتخاب کنید و باید توجه داشته باشد که سهمی را که ریسک به ریوارد کمتری دارد انتخاب کنید.

Compatible data.

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.

enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.

  • Pina & Associates Insurance
  • Payment at Contingency
  • Amount of Payment

Two Most-Cited Reason

Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.

حاشیه سود (Profit Margin)

حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست می‌آید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.

در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.

حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده

حاشیه سود به شکل درصدی بیان می‌شود و به عبارتی مشخص می‌کند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.

انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آن ها

حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.

حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)

حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:

Gross Profit Margin = Gross Profit / Revenue *100

حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)

حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:

Operating Profit Margin = Operating Profit / Revenue x 100

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.

روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:

Net Profit Margin = Net Income / Revenue x 100

کاربرد ها و تحلیل حاشیه سود و مارجین

در سطحی ابتدایی، مارجین پایین می‌تواند این‌طور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.

مارجین سود پایین می‌تواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، می‌تواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکت‌ها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و مثال برای تعیین حد سود یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج می‌برد.

حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه‌داشتن هزینه‌ها است. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش‌ از حد بزرگی فعالیت می‌کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این‌ دست.

از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که کنترل بهتری بر هزینه‌هایش به نسبت رقبا دارد.

مارجین ها همچنین می‌توانند جنبه‌های خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.

محدودیت‌های استفاده از مارجین ها

گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازه‌گیری سودآوری شرکت‌ها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیت‌هایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت‌ ها را در نظر بگیرند.

اگرچه حاشیه سود می‌تواند برای مقایسه شرکت‌ها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت‌ها در یک صنعت خاص و با مدل‌های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکت‌ها در صنایع متفاوت اغلب مدل‌های کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسه‌ای بین حاشیه‌های سود آن‌ها تقریباً بی‌معنی است.

به طور مثال، شرکت‌هایی که اجناس لوکس می‌فروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی‌که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکت‌های تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین‌طور ممکن است این شرکت‌ها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.

محاسبه حاشیـه سود برای شرکت‌هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن‌ها هیچ سودی ندارند.

توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین

اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت می‌توانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمی‌کند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% می‌کند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% می‌شود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.

به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام می‌دهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش می‌دهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش می‌یابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابل‌توجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظه‌ای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریع‌تر از مخارج با کاهش روبرو شد.

استفاده از دستورهای حد ضرر در معاملات فارکس

حرکت‌های بازار می‌توانند غیرقابل پیش بینی باشند، و حد ضرر، یکی از مکانیزم‌های معدودی است مثال برای تعیین حد سود که معامله‌گران برای محافظت از معاملات خود در برابر زیان‌های زیاد در بازار فارکس باید آن را در نظر داشته باشند. حد ضرر‌ها در فارکس به شکل‌ها و روش‌های کاربردی مختلفی وجود دارند.

در این درس شکل‌های مختلف حد ضرر از جمله حد ضرر ثابت (static stops) و حد ضرر متحرک (trailing stops) مطرح می‌شوند. همچنین اهمیت حد ضررها در معاملات فارکس نشان داده می‌شود.

حد ضرر چیست؟

حد‌‌ضرر فارکس عملکردی است که توسط بروکرها ارائه می‌شود تا در بازارهای نوسانی‌‌ای که بر خلاف جهت معامله اولیه حرکت می‌کنند، بتوانند زیان‌ها را محدود بسازند. این عملکرد می‌تواند با تعیین یک سطح حد ضرر انجام شود؛ حد ضرر مقدار مشخصی پیپ است که پایین‌تر یا بالاتر از قیمت ورودی است. حدضرر می‌تواند در خرید و فروش به کار برده شود و آن را به یک ابزار مفید برای هر استراتژی معاملاتی فارکس تبدیل کند.

چرا دستور حد ضرر مهم است؟

حد ضررها به دلایل متعددی بسیار مهم هستند، اما در واقع همه‌ی آنها را می‌توان در یک مورد خلاصه کرد: ما هرگز نمی‌توانیم آینده را ببینیم. صرف نظر از اینکه ست آپ چقدر ممکن است قدرتمند باشد یا چه مقدار از اطلاعات ممکن است درست باشند، قیمت آینده‌ی ارزها برای بازار نامعلوم است و انجام هر معامله‌‌ای، یک ریسک است. در تحقیقات مربوط به ویژگی‌های معامله‌گرانِ موفق، که در سایت DailyFX انجام شد، این موضوع که معامله‌گران معمولاً در اکثر مواقع در بسیاری از جفت ارزها سود می‌کنند، یک یافته ی مهم در نظر گرفته شد. نمودار زیر بعضی از جفت ارزهای متداول‌تر را نشان می‌دهد.

مربوط به مقاله حد ضرر

همانطور که مشاهده می‌کنید، در بیشتر از نصف مواقع در جفت ارزهای متداول، معامله‌گران به طور موفقیت آمیزی برنده شده‌اند، اما به دلیل اینکه مدیریت پولشان بد بوده، باز هم به طور کلی ضرر می‌کنند.
معامله گران وقتی که اشتباه کرده‌اند (رنگ قرمز) نسبت به وقتی که درست عمل کرده‌اند (رنگ آبی)، بیشتر ضرر کرده‌اند.

مربوط به مقاله حد ضرر

دیوید رودریگز (David Rodriguez) در مقاله خود با عنوان چرا بسیاری از معامله‌گران پول خود را از دست می‌دهند، توضیح می‌دهد که معامله‌گران می‌توانند با پیدا کردن یک هدفِ سود که حداقل تا جایی که امکان دارد از حد ضرر آنها دورتر باشد، به راحتی راه حل این مشکل را پیدا کنند. یعنی اگر یک معامله‌گر پوزیشنی را با ۵۰ پیپ حد ضرر باز کند، حداقل باید به دنبال هدف سود ۵۰ پیپ باشد.
بدین ترتیب، اگر یک معامله‌گر بیش از نصف مواقع موفق شود، فرصت خوبی برای سودآوری دارد. اگر معامله‌گر بتواند در ۵۰% معاملاتش موفق شود، احتمالاً می‌تواند یک سود خالص به دست آورد، که برای اکثریت معامله‌گران یک گام قدرتمند به سوی اهدافشان محسوب می شود.

استراتژیهای حد ضرر فارکس

در ادامه ۵ استراتژی برای استفاده در معاملات فارکس در هنگام ثبت دستورهای حد ضرر، ارائه شده است:

۱. تعیین حد ضررهای ثابت

معامله‌گران می‌توانند با پیش بینی تخصیص حد ضرر، دستورهای حد ضرر را با یک قیمت ثابت تنظیم نمایند و تاوقتیکه معامله به قیمت توقف یا سفارش لیمیت نرسیده است، حد ضرر خود را جابه جا نکنند و آن را تغییر ندهند.

سادگی مکانیزم حد ضرر و همچنین به خاطر اینکه به معامله‌گران این امکان را می دهد تا از حداقل نسبت ریسک به ریوارد یک به یک اطمینان یابند، باعث سهولت استفاده از آن شده است.
برای مثال، یک نوسانگیر را در کالیفرنیا درنظر بگیریم که با پیش بینی اینکه نوسان در طی نشست‌های اروپایی و آمریکایی بر معاملات آنها بیشترین تاثیر می‌گذارد، پوزیشن‌هایی را در طی نشست آسیایی شروع می‌کند. این معامله‌گران می‌خواهند به معاملاتشان فضای کافی برای عملکرد بدهند، بدون اینکه در رویدادهایی که اشتباه هستند، اکوئیتی (equity) زیادی از دست بدهند.

بنابراین یک حد ضرر ثابت ۵۰ پیپ را برای هر پوزیشنی که شروع می‌کنند، تعیین می‌کنند. آنها می‌خواهند هدف سود را حداقل تا فاصله‌ی دستور توقف تعیین کنند، بنابراین هر سفارش لیمیت (limit order) برای حداقل ۵۰ پیپ تعیین می‌شود. اگر معامله‌گر بخواهد برای هر ورودی، یک نسبت ریسک به ریوارد دو به یک را تعیین کند، به راحتی می‌تواند یک حدضرر ثابت را در ۵۰ پیپ تعیین کند و برای هر معامله‌‌ای که شروع می‌کند، یک سفارش لیمیت ثابت را در ۱۰۰ پیپ تعیین می‌کند.

۲. حد ضررهای ثابت براساس اندیکاتورها

بعضی از معامله‌گران در مورد استفاده از دستورهای توقف ثابت، یک گام فراتر می‌روند و بر اساس یک اندیکاتور مانند میانگین محدوده واقعی (Average True Range) فاصله‌ی حد ضرر ثابت خود را تعیین می‌کنند. فایده‌ی اولیه‌ی این کار این است که معامله‌گران از اطلاعات واقعی بازار برای کمک به تعیین آن حد ضرر استفاده می‌کنند. بنابراین، اگر یک معامله‌گر، حد ضرر ثابت ۵۰ پیپ با سفارش لیمیت ثابت ۱۰۰ پیپ در مثال قبلی را تعیین کند، آن حد ضرر ۵۰ پیپ در یک بازار نوسانی چه معنایی داشته و در یک بازار آرام چه معنایی خواهد داشت؟

اگر بازار کاملاً آرام باشد، ۵۰ پیپ می‌تواند یک حرکت بزرگ باشد و اگر بازار نوسانی باشد، آن ۵۰ پیپ می‌تواند یک حرکت کوچک در نظر گرفته شود. استفاده از یک اندیکاتور مانند میانگین محدوده واقعی، نقاط پیوت یا نوسان‌های قیمت می‌توانند به معامله‌گران این امکان را بدهند که از اطلاعات اخیر بازار استفاده کنند تا به طور صحیح تری گزینه‌های مدیریت ریسکشان را آنالیز کنند. میانگین محدوده واقعی می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تادستورهای توقف‌ را با استفاده از اطلاعات اخیرِ بازار تعیین کنند.

مربوط به مقاله حد ضرر

۳. حد ضرر متحرک دستی (Manual Trailing Stops)

برای معامله‌گرانی که می‌خواهند معاملات خود را بهتر کنترل کنند، هنگامیکه پوزیشن به نفع معامله‌گران حرکت می‌کند، معامله‌گران می‌توانند حد ضررهای فارکس خود را به صورت دستی جابه‌جا کنند.
نمودار زیر جابه‌جایی حد ضررها را در یک پوزیشن فروش نشان می‌دهد. هر چه پوزیشن، بیشتر در جهت معامله حرکت می‌کند (پایین تر رود) معامله‌گر سطح استاپ را به پایین‌تر جابه‌جا می‌کند. وقتی که روند معکوس می‌شود (و سقف‌های جدید تشکیل می‌شوند) در نهایت پوزیشن بسته می‌شود.

معامله‌گر در یک روند نزولی قدرتمند، حد ضرر‌ها را در سقف‌های نوسان پایین‌تر قرار می‌دهد.

مربوط به مقاله حد ضرر

۴.حدضرر متحرک (Trailing Stop)

اشاره به این نکته مهم است که بعضی از کشورها به بروکرها (کارگزاری ها) این اجازه را می‌دهند که عملکرد حد ضرر متحرک را اعمال کنند.
حد ضررهای ثابت می‌توانند روش معامله‌گران جدید را به طور چشمگیری بهبود بخشند، اما سایر معامله‌گران از حد ضررها به روش‌های دیگری استفاده می‌کنند تا مدیریت پول خود را به حداکثر برسانند.

حد ضررهای متحرک دستورهای توقفی هستند که زمانی تنظیم می‌شوند که معامله به نفع معامله‌گر حرکت می‌کند، تا در صورتی که معامله‌گر در جهتِ اشتباه وارد شده باشد، ریسک نزولی را بیشتر کاهش دهد.
برای مثال فرض کنیم که یک معامله‌گر در نقطه‌ی ۱.۱۷۲۰ یک پوزیشن خرید را بر روی جفت ارز EUR/USD، با حد ضرر ۱۶۷ پیپ در نقطه ۱.۱۵۵۳ باز کرده است. اگر معامله از ۱.۱۷۲۰ به سمت بالا حرکت کند، معامله‌گر می‌تواند دستور حد ضرر خود را از نقطه ۱.۱۵۵۳ تا نقطه‌ی ۱.۱۷۲۰ جابه‌جا کند (تصویر زیر را مشاهده کنید).

این کار چند فایده برای معامله‌گر دارد: این کار دستور حد ضرر را به قیمت ورودی منتقل می‌کند که به آن، نقطه‌ی “سربه‌سر” ( ‘break-even) گفته می‌شود. بنابراین اگر جفت ارز EUR/USD برگردد و برخلاف معامله‌گر حرکت کند، حداقل مثال برای تعیین حد سود ضرر نکرده است چرا که حد ضرر وی در قیمت اولیه ورود تنظیم شده است.
این دستور توقف در نقطه سربه‌سر به معامله‌گر این امکان را می‌دهد تا ریسک اولیه خود در معاملات را از بین ببرند.

پس از آن، معامله‌گر می‌تواند به دنبال قرار دادن آن ریسک در یک فرصت معاملاتی دیگر باشد، یا صرفاً دیگر آن مقدار ریسک را در نظر نگیرد و از پوزیشن حفاظت شده‌ی خود در معامله‌ی خریدِ جفت ارزِ EUR/USD لذت ببرد.

دستورهای توقف در نقطه‌ی سربه‌‌سر می‌توانند به معلامله‌گران کمک کنند که ریسک اولیه را از معاملاتشان حذف کنند.

مربوط به مقاله حد ضرر

۵.حدضررهای متحرک با مقدار ثابت (Fixed Trailing Stops)

معامله‌گران همچنین می‌توانند حدضررهای متحرک را به نحوی تعیین کنند که دستور توقف به صورت پله‌‌ای تنظیم شود. برای مثال، معامله‌گران می‌توانند دستورهای توقف را به نحوی تعیین کنند که با حرکت هر ۱۰ پیپ به نفع آنها، تنظیم شوند. برای مثال یک معامله‌گر، جفت ارز EUR/USD را در نقطه ۱.۳۱۰۰ با دستور توقف اولیه در نقطه ۱.۳۰۵۰ می‌خرد. بعد از اینکه جفت ارز EUR/USD به ۱.۳۱۱۰ می‌رسد، دستور توقف تا ۱۰ پیپ بالاتر و در نقطه‌ی ۱.۳۰۶۰ تنظیم می شود.

بعد از اینکه قیمت، ۱۰ پیپ بالاتر می رود و برای جفت ارز EUR/USD به ۱.۳۱۲۰می رسد، دستور توقف هم یک مرتبه دیگر، ۱۰ پیپ جابه جا می شود و در نقطه ۱.۳۰۷۰ تنظیم می‌شود. این فرایند تا وقتی ادامه می‌یابد که قیمت به سطح توقف برسد یا معامله‌گر به طور دستی معامله را ببندد.

حد ضررهای متحرک با مقدار ثابت به صورت پله‌‌ای توسط معامله‌گر تعیین می‌شوند.

اگر معامله از آن نقطه معکوس شود، پوزیشن معامله‌گر، برخلاف دستور توقف اولیه‌‌ای که در نقطه ۱.۳۰۵۰ قرار داده بود، در نقطه‌ی ۱.۳۰۷۰ متوقف می‌شود و ۲۰ پیپ سود در این معامله، سِیو می شود (نجات پیدا میکند). اگر این دستور توقف تنظیم نشده بود این ۲۰ پیپ سود به دست نمی آمد.

حد ضرر (Stop-Loss) در فارکس چیست؟

stop-loss-in-Forex

از اردر حد ضرر (stop loss) زمانی در بروکر فارکس استفاده می شود که بخواهید یک معامله پس از رسیدن به یک قیمت خاص بسته شود. به عبارت دیگر، از اردر حد ضرر به منظور کاهش ضرر معامله گر در یک پوزیشن معاملاتی باز استفاده می شود. این ابزار زمانی مفید است که برای نظارت بازار در مقابل کامپیوتر تان حضور نداشته باشید. این مقاله به ضرورت حد ضرر، نحوه ی تنظیم و همچنین چگونگی محاسبه ی آن می پردازد.

چرا استفاده از حد ضرر (stop- loss) در تجارت فارکس بسیار مهم است؟

اولین سؤال منطقی برای پاسخ دادن این است که – حد ضرر در فارکس نشان دهنده ی چیست؟ به طور خلاصه، حد ضرر اردری است که با بروکر به منظور کاهش ضرر سرمایه گذار در یک پوزیشن اجرا می شود. اردر حد ضرر را می توان در پوزیشن های خرید (Long) و فروش (Short) قرار داد.

اردر حد ضرر احساسات تأثیر گذار بر تصمیمات تجاری را حذف می کند . این به ویژه زمانی مفید است که فرد نمی تواند بر پوزیشن نظارت کند. حد ضرر در فارکس به دلایل بسیاری اهمیت دارد، اما دلیل ساده ای وجود دارد که در اینجا شایان ذکر است – هیچ کس نمی تواند آینده بازار فارکس را به طور دقیق پیش بینی کند. مهم نیست که تنظیمات تجاری تا چه اندازه قدرتمند است یا تا چه حد اطلاعات به یک ترند خاص اشاره دارد.

قیمت های آینده در بازار ناشناخته بوده و هر معامله ورودی یک ریسک است. معامله گران فارکس ممکن است در نیمی از موارد با بیشتر جفت ارزها موفق شوند، اما به دلیل مدیریت پول بسیار ضعیف هم چنان متحمل ضرر مالی شوند. مدیریت پول نادرست منجر به پیامدهای ناخوشایند می شود. برای جلوگیری از آن، فرد باید نحوه ی محاسبه و قرار دادن حد ضرر در تجارت فارکس را بداند.

نحوه ی تعیین اردر حد ضرر (stop- loss):

معامله گران فارکس می توانند با انتظار تخصیص حد ضرر – و نه حرکت دادن و تغییر حد تا زمانی که معامله به قیمت توقف برسد – در یک قیمت ثابت حد ضرر را تعیین کنند. به علاوه، راحتی این مکانیسم توقف به دلیل سادگی آن است.

اردر حد ضرر توسط معامله گران به منظور کاهش ریسک یا حفظ بخشی از سود موجود در یک پوزیشن تجاری اجرا می شود. هر گاه معامله ای انجام می شود، اردر حد ضرر به عنوان یک گزینه در پلتفرم متاتریدر ارائه شده و می توان آن را در هر زمان تغییر داد.

معامله گران معمولاً اردر حد ضرر را در هنگام شروع معاملات اجرا می کنند. در ابتدا از اردر حد ضرر به منظور تعیین محدودیت برای ضرر احتمالی در یک معامله استفاده می شود؛ به عنوان مثال، یک معامله گر فارکس ممکن است اردر خرید EUR/USD در ۱.۱۵۰۰ را به همراه اردر حد ضرر در ۱.۱۴۸۵ اجرا کند. این ریسک ضرر معامله گر را در معامله به ۱۵ پیپ محدود می کند.

اردر حد ضرر ابزار مدیریت پول بسیار مهمی برای معامله گران است.

زمانی که یک معامله سود دهی متوسطی دارد معامله گر معمولاً اردر حد ضرر را تغییر داده و آن را به پوزیشنی حرکت می دهد که در آن بخشی از سود معامله حفظ شود. در ادامه مثال قبل، فرض کنید که پس از خریدن EUR/USD در ۱.۱۵۰۰ ، قیمت به مقدار ۱.۱۶۰۰ بالا برود . در این زمان، معامله گر ممکن است اردر حد ضرر خود را به ۱.۱۵۴۰ بالا ببرد تا به طور تقریبی نیمی از سود موجود را در صورت روند نزولی بازار حفظ کند .

گاهی معامله گران از اردر Trailing Stop استفاده می کنند مثال برای تعیین حد سود تا به طور خودکار اردر حد ضرر خود را با توجه به افزایش قیمت بازار به سطح بالاتری افزایش دهند. می توانید به راحتی اردر Trailing Stop را در متاتریدر تنظیم کنید. کافی است که مقدار پیپ یا دلاری که می خواهید حد ضرر در پشت بازار صعودی حرکت کند را تعیین کنید.

همچنین با استفاده از مثال EUR/USD، اگر معامله گر یک اردر Trailing Stop تعداد ۵۰ پیپ تعیین کند، زمانی که بازار به ۱.۱۶۰۰ برسد، حد ضرر به صورت خودکار به ۱.۱۵۵۰ تغییر خواهد کرد. اگر بازار پس از آن به ۱.۱۶۲۰ برسد، حد ضرر به ۱.۱۵۷۰ افزایش خواهد یافت.

اردر Trailing Stop همگام با حرکت معاملات به نفع معامله گر حرکت می کند تا ریسک مثال برای تعیین حد سود اشتباه در یک معامله را کاهش دهد. درباره Trailing Stop در فارکس بیشتر بدانید.

محاسبه قراردادن حد ضرر (stop- loss)

اجرای حد ضرر را می توانید به ۲ روش محاسبه کنید: برحسب پیپ های تحت ریسک و دلارهای تحت ریسک

دلارهای تحت ریسک اطلاعات مهم تری به دست می دهند زیرا با این روش مبلغی از موجودی حساب که در معامله تحت ریسک است را به شما نشان می دهد. برای محاسبه مقدار دلارهای تحت ریسک باید مقدار پیپ های تحت ریسک و همچنین اندازه پوزیشن خود را بدانید.

برای مثال EUR/USD شما ۵ پیپ ریسک می کنید و اگر یک پوزیشن ۵ میکرولات داشته باشید محاسبه دلار تحت ریسک به این ترتیب خواهد بود:

پیپ های تحت ریسک x ارزش پیپ x اندازه پوزیشن (اندازه لات)

در معرض ریسک ۶x$1×5 = $30

پیپ های تحت ریسک هم مهم هستند اما بهتر است از آن به عنوان اطلاعات کمکی استفاده شود. به عنوان مثال، اگر توقف شما در X و معامله ورودی تان در y قرار داشته باشد محاسبه تفاوت به شرح زیر خواهد بود:

Y منهای X = پیپ های تحت ریسک

اگر جفت ارز EUR/USD را در ۱.۵۶۹ با حد ضرر ۱.۵۷۵ بفروشید در این صورت در هر لات ۶ پیپ تحت ریسک خواهید داشت.

این در صورتی به شما کمک می کند که بخواهید به کسی نشان بدهید اردرهای شما در کجا قرار دارند و فاصله حد ضرر تا قیمت ورودی تان چقدر است.

ریسک حساب تان را کنترل کنید

دلارهای تحت ریسک باید تنها بخشی از کل موجودی حساب تجاری تان باشد. به طور معمول، مبلغ تحت ریسک باید کمتر از ۲ درصد و به طور مطلوب کمتر از ۱ درصد از موجودی حساب تان باشد.

به عنوان مثال، اگر یک معامله گر فارکس یک اردر حد ضرر ۶ پیپ قرار دهد و ۵ میکرولات معامله کند این امر معامله را ۳۰ دلار در معرض ریسک قرار می هد. حالا اگر بخواهد ۱ درصد ریسک کند، برای ریسک ۳۰ دلار در یک معامله به چه میزان موجودی احتیاج دارد؟ به این ترتیب به ۳۰۰۰$ = ۱۰۰×۳۰ موجودی نیاز دارد. برای ریسک ۳۰ دلار، معامله گر حداقل به ۳۰۰۰ دلار موجودی نیاز دارد تا ریسک حساب را به حداقل برساند.

از این طریق می توانید به سرعت محاسبه کنید که برای هر معامله چقدر ریسک خواهید کرد. اگر موجودی حساب تان ۵۰۰۰ دلار باشد به این ترتیب ($۵۰۰۰/۱۰۰= $۵۰) در هر معامله می توانید ۵۰ دلار ریسک کنید. اگر موجودی حساب تان ۳۰۰۰۰ دلار باشد می توانید تا سقف ۳۰۰ دلار در هر معامله ریسک کنید، اما ممکن است بخواهید کمتر از آن ریسک کنید.

کلام آخر درباره حد ضرر

همیشه از حد ضرر استفاده کرده و برای تعیین موقعیت مناسب برای اردر حد ضرر استراتژی تان را بررسی کنید. بسته به استراتژی، ممکن است پیپ تحت ریسک تان در هر معامله متفاوت باشد. دلیل آن این است که حد ضرر باید به صورت استراتژیک برای هر معامله تعیین شود.

حد ضرر تنها در صورتی باید اعمال شود که پیش بینی شما در رابطه با جهت بازار نادرست باشد. باید پیپ های تحت ریسک خود را در هر معامله بدانید زیرا به این ترتیب می توانید دلارهای تحت ریسک را محاسبه کنید. این امر در هدایت معاملات آتی شما بسیار مهم است. دلارهای تحت ریسک شما به طور مطلوب باید کمتر از ۲ درصد موجودی تجاری تان باشد تا حتی ضررهای پی در پی هم حساب تان را به طور کلی خالی نکند.

استراتژی های حد سود و ضرر در بازار فارکس

حد سود و ضرر در بازار فارکس بسیار مهم هست. پس باید به استراتژی های حد سود ضرر در بازار فارکس نیز توجه ویژه ای داشته باشیم. زیرا یکی از دلایل اصلی ضرر معامله گران بی توجهی به حد سود و ضرر و ادامه دادن معامله بر خلاف روند است. به یاد دارم اولین روزهایی که بازار فارکس را شروع کرده بودم، بارها شده بودم که معامله ای انجام میدادم و به سطح سود خوبی میرسید اما بعد از مدتی همان معامله را با ضرر سنگین میبستم. حتی در برخی مواقع آن معاملات سبب از بین رفتن حساب معاملاتیم میشد. برای من سوال بود حد سود و ضرر را در کدام عدد بگذارم که بیشترین و بهترین بازدهی را برایم به همراه داشته باشد؟ زیرا بسیار کار چالش انگیزی بود و هیچ قاعده ثابتی نداشت. ممکن بود هنگامی که حد ضرری میگذاریم بازار همان عدد را بزند و برگردد. و یا برعکس. در اولین معاملاتم به خاطر دارم که در روند صعودی طلا خریده بودم. حد سود آن را 10 دلار بالاتر قرار داده بودم. آن معامله با سود بسته شد، اما اگر آن معامله را نمیبستم 50 برابر آن مبلغ سود میکردم.

به همین دلیل هست که به نحوه قراردادن حد سود و ضرر اهمیت میدهم و شاگردان و دانشجویانم را به یادگیری این اصول فرا میخوانم.

استراتژی حد سود و ضرر

استراتژی های حد سود و ضرر

روش اول، حد سود و ضرر باتوجه به حد مطلوبیت

” آن قدر که نیاز هست”

اولین روشی که معامله گران برای تعیین حد سود و ضرر انتخاب میکنند با توجه حد مطلوبیت آنان است. به عنوان مثال یک حساب 10 هزار دلاری داریم، وارد یک پوزیشن طلا میشویم. با خودمان میگوییم که اگر در این معامله 500 دلار سود کنم کافی است. و نمیخواهم بیش از 250 دلار ضرر کنم. این اعداد هیچ پایه تحلیلی و علمی ای ندارند، صرفا حد مطلوبیت شما هستند و شما اینگونه دوست دارید. یا ممکن است در یک معامله ای نفت خرید باشید و بخواهید در این معامله 1000 دلار ضرر کنید و 1000 دلار هم سود کنید. این نیز بدون هیچ تحلیلی هست. به طور کلی برای فعالیت در بازارهای مالی باید با چند اصطلاح مدیریت ریسک آشنا باشید و آن ها را برای خودتان مشخص کنید. در زیر مهمترین آن ها را به شما میگویم.

مطلوبیت و توانایی ریسک

شما هدفتان این هست که در بازار فارکس کار کنید و پول در بیاورید. قطعا اگر هدف دیگری داشته باشید فعالیتتان در بازار بیهوده است. چندسال پیش یکی از دوستان ثروتمندم وارد بازار فارکس شد. او سرمایه زیادی را وارد بازار کرد و میخواست خیلی سریع ثروتش را چند برابر کند. از من برای مشاوره دعوت کرد و به دفترش رفتم. یک دفتر فوق العاده داشت در مرکز نیویورک و کار اصلی اش واردات و صادرات کالاهای نایاب بود. از او پرسیدم چه قدر سرمایه وارد بازار کردی؟ جواب داد تقریبا یک میلیون دلار.

گفتم تجربه داری؟

profit

با اکراه گفت اندکی. سپس شروع کرد به سخن گفتن از ایده هایش درباره بازار فارکس. من واقعا دیگر از کارکردن فیزیکی خسته شدم، وقتش شده که برم کنار ساحل هاوایی در ویلا بنشینم و آنلاین پول دربیارم. منم بهش گفتم موافقم، مشکلی با این مسئله ندارم. فقط میخوام چندتا مسئله را با هم مشخص کنیم. یک اینکه چه قدر میخواهی پول در بیاری؟ گفت فکر میکنم بازار فارکس نامحدود باشد، ماهی هرچه قدر بخواهم میشود.مثلا 100 هزار دلار. گفتم برای این صدهزارتا حاضری چه قدر ضرر کنی؟ حاضری 100 هزارتا ضرر کنی؟ گفت نه اصلا، این سرمایه کارم بوده و الان باید با این سرمایه زندگی کنم. سپس بهش گفتم، تو توانایی ریسک کردن و ضرر کردن را داری، چون در حسابت یک میلیون دلار پول هست. اما مطلوبیت آن را نداری. یعنی حاضر نیستی برای 100 هزار دلار سود، 100 هزار دلار ضرر کنی.

حد ضرر در بازار فارکس

پس ابتدا باید حد ریسک مطلوب را مشخص کنیم. توانایی ریسک و مطلوبیت ریسک را بسنجیم. از او پرسیدم چه مقدار از این پول را میتوانی ضرر کنی؟ گفت نهایتا 50 هزار دلار. خب پس ما باید برای 50 هزار دلار برنامه ریزی کنیم.

حد ریسک در هر معامله

بعد از اینکه حد مطلوبیت را شناسایی کردیم، باید ببینیم در هر معامله باید چه مقدار از سرمایه خود را بگذاریم. به عنوان مثال ما یک حساب 10 هزار دلاری داریم، و حد مطولبیت ریسک مان هزار دلار هست. بنابراین ما باید قسمتی از این هزار دلار را در هر معامله ریسک کنیم. به عنوان مثال ما حد ریسک مان در هر معامله بین 10 تا 30 درصد حد ریسکمان باشد. یعنی بین 100 تا 300 دلار. بنابراین هنگامی که میخواهیم معامله کنیم، حد ضرر خود را بین 100 تا 300 دلار میگذاریم.

ریسک به ریوارد ( نسبت ضرر به سود)

یک عدد دیگری که بسیاری مهم هست برای خودمان مشخص کنیم ریسک به ریوارد هست. اگر در یک معامله ای حد ضرر خود را روی 300 دلار گذاشتیم، باید حد سودمان چند باشد که این معامله منطقی شود؟ نسبت حد ضرر به حد سود میشود ریسک به ریوارد. مثلا ما طلا میخریم و حد ضررمان را روی 300 دلار میگذاریم. حد سود خود را نیز روی 600 دلار میگذاریم. یعنی به ازای هر یک دلار ضرری که میکنیم دو دلار احتمال سود داریم. این به معنی ریسک به ریوارد یک به دو هست. حداقل در یک معامله ریسک به ریوارد باید یک به یک باشد، در حالت مطلوب ریسک به ریوارد یک به دو ، یک به سه و یا حتی بیشتر هست. در این حالت شما هم سطح ریسک خود را حفظ کرده اید و هم به ازای هر یک دلار ضرر خود چندین دلار سود کسب کرده اید. روش حد سود و ضرر با توجه به مطلوبیت بیشتر به استراتژی معاملاتی افراد در بازار فارکس برمیگردد و پایه تحلیلی ندارد. به هدف، برنامه و سطوح مطلوبیت هر فرد بستگی دارد. این روش اگر با روش های دیگری که در این مقاله توضیح میدهیم ترکیب شود میتواند بازدهی خیلی فوق العاده ای را داشته باشد.

روش دوم،حد سود و ضرر با توجه به مقاومت و حمایت

روش رایج دیگر برای حد سود و ضرر گذاشتن در بازار فارکس با توجه به حمایت ها و مقاومت ها هست. برای اطلاعات بیشتر درباره حمایت و مقاومت به مقاله تحلیل تکنیکال فارکس مراجعه کنید. همانطور که میدانید حمایت ها و مقاومت ها نواحی بسیار حساسی در قیمت هستند که معامله گران به آن اعداد واکنش نشان میدهند. مثلا اگر در طلا خط حمایت روی 1270 باشد، با شکست این عدد میتوان امیدوار بود که قیمت پایین تر برود زیرا سطح بسیار قوی ای را شکسته است. به طور کلی با شکست حمایت و مقاومت قیمت روند خود را ادامه میدهد و ریزش و افزایش آن با شدت بیشتری پیگیری میشود. یکی از روش های حد سود و ضرر گذاشتن توجه به این سطوح حمایت و مقاومت هست. به عنوان مثال ما در عدد 1275 طلا خریده ایم، روند طلا نزولی هست و در عدد 1270 حمایت شده. بنابراین ما میتوانیم حد ضرر معامله خود را پایین تر از 1270 بگذاریم. زیرا میدانیم با شکست این عدد روند نزولی ادامه پیدا میکند و دلیلی ندارد که در یک روند نزولی ما معامله خرید داشته باشیم. برای همین معامله میتوانیم حد سود خود را با توجه به مقاومت بگذاریم. به عنوان مثال طلا در عدد 1300 مقاومت شده است و یک سطح بسیار قوی در این ناحیه ساخته است. بنابراین ما حد سود خود را در محدوده این مقاومت میگذاریم، زیرا فکر میکنیم با رسیدن به این عدد روند صعودی متوقف میشود و ما میتوانیم معامله خود را در این قیمت ببندیم. توجه به خطوط و نواحی حمایت و مقاومت در حد سود و ضرر گذاری بسیار مهم و رایج هست.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.