تحلیل چند چهارچوب زمانی


جهت آشنایی بیشتر با این اندیکاتورma، مقاله اندیکاتور ma را مطالعه کنید.

اندیکاتور سوپر ترند چیست؟ آموزش ویدئویی کار با سوپرترند + لینک دانلود

اندیکاتور سوپرترند جزو ابزارهایی است که در تحلیل تکنیکال فارکس و دیگر بازارها از آنها استفاده می‌کنید تا رفتار قیمت یا پرایس اکشن را تحلیل کنید. در واقع پرایس اکشن برخی داده‌ها و سیگنال‌ها را نمی‌تواند مستقیما به شما بدهد و اندیکاتورها با محاسبات ریاضی روی قیمت‌ها، نمودارها و اعدادی را به شما می‌دهند که به شما در تشخیص ویژگی‌های مختلف نمودار معاملاتی از قبیل روندها و قدرت آنها، نقاط معکوس شدگی، کف و سقف‌ها، نقاط حمایت و مقاومت، و چنین عواملی که در تصمیم‌گیری‌های معاملاتی مهم هستند کمک می‌کنند.

اندیکاتور سوپر ترند چیست؟

اندیکاتور سوپرترند که در فارسی می‌توان آن را ابرروند ترجمه کرد برای تشخیص روندها به کار می‌رود و می‌تواند به شما سیگنال خرید و فروش بدهد. این اندیکاتور در بازارهایی که روند مشخصی دارند بهترین عملکرد خود را نشان می‌دهد ولی اگر روند مشخصی وجود نداشته باشد چندان برای سیگنال‌دهی مناسب نیست.

در محاسبه اندیکاتور سوپرترند، از اندیکاتوری دیگر به عنوان بازه حقیقی میانگین (ATR) نیز استفاده می‌شود.

پیشنهاد میشود جهت آشنایی با این اندیکاتور، مقاله اندیکاتور atr را مطالعه کنید.

نکته‌ای که در هنگام استفاده از اندیکاتور سوپرترند باید در نظر داشته باشید بازه زمانی معاملات است. به طور پیشفرض در تنظیمات اندیکاتور این بازه ۱۰ دوره است. بدان معنا که اگر مثلا شما در تایم‌فریم یا چهارچوب زمانی روزانه معامله کنید (و تنظیمات نمودار روی روزانه یا daily باشد)، هر نقطه از این اندیکاتور بر حسب میانگین قیمت ۱۰ روز اخیر محاسبه می‌شود. اگر هم چهارچوب زمانی شما کوتاهتر، مثلا ساعتی یا حتی دقیقه‌ای باشد، بر حسب میانگین قیمت در ۱۰ ساعت یا ۱۰ دقیقه اخیر محاسبه می‌شود.

در همه اندیکاتورها، هر چه بازه زمانی محاسبه اندیکاتور طولانی‌تر باشد، حساسیت اندیکاتور کمتر می‌شود ولی در عوض نویز و سیگنال‌های اشتباه کمتری نیز ارائه می‌دهد. با کوتاهتر کردن دوره تعداد کل سیگنال‌هایی که به شما می‌دهد بیشتر می‌شود اما در عوض نویز و سیگنال‌های اشتباه نیز بیشتر می‌شوند.

اندیکاتور سوپرترند در نمودار یورو-دلار آمریکا

تصویر ۱- مثالی از اندیکاتور سوپرترند

پارامترهای اندیکاتور سوپر ترند

هنگام وارد کردن این اندیکاتور در پلتفرمی مانند متاتریدر یا هر پلتفرم دیگر، دو گزینه اصلی وجود دارد:

  • تعداد دوره‌ها، که به طور پیشفرض ۱۰ است؛
  • عامل ضرب، که به طور پیشفرض ۳ است.

هر عددی که در محاسبه اندیکاتور به دست بیاید در عامل ضرب کننده ضرب می‌شود تا رقم نهایی اندیکاتور به دست بیاید. این رقم به طور پیشفرض ۳ است و اندازه آن روی میزان حساسیت اندیکاتور به نوسانات یا Volatility تاثیر می‌گذارد.

فرمول اندیکاتور به اختصار بدین صورت است:

پارامترهای اندیکاتور سوپر ترند - شماره یک

پارامترهای اندیکاتور سوپر ترند - شماره دو

خود ATR ۱۴ روزه نیز در اینجا به صورت زیر محاسبه می‌شود:

پارامترهای اندیکاتور سوپر ترند - شماره سه

که در آن ATR همان بازه میانگین حقیقی، TR همان بازه حقیقی، و رقم ۱۴ تعداد دوره‌ها یا روزها است. رقم ۱۳ نیز تعداد دوره‌های کنونی منهای ۱ است تا بتوان ATR روز قبل را حساب کرد.

بهترین تنظیمات اندیکاتور سوپر ترند

اکثر اندیکاتورهای موجود دارای نوعی تنظیمات پیشفرض هستند، اما واقعیت این است که برای هیچ اندیکاتوری بهترین تنظیمات وجود ندارد و شما باید بر حسب نیاز و استراتژی معاملاتی خود تنظیمات اندیکاتورها را انجام دهید. البته اگر تازه کار با اندیکاتورها را آغاز کرده‌اید بهتر است از مقادیر پیشفرض استفاده کنید و با افزایش دانش و مهارت خود، تنظیمات را طبق نیاز و شرایط خود عوض کنید.

در کل هر چه بازه محاسبه یک اندیکاتور را طولانی‌تر انتخاب کنید، اندیکاتور به نوسانات و افت و خیزهای متوالی و مکرر قیمت حساسیت کمتری نشان می‌دهد، چون در محاسبه آن تعداد دوره‌های بیشتری لحاظ می‌شود و وابستگی رقم میانگین به هر دوره کمتر می‌شود. با این کاهش حساسیت اندیکاتور نویز و سیگنال‌های اشتباه کمتری تولید می‌کند. بازه‌های طولانی نویز و سیگنال‌های اشتباه کمتری دارند، اما نقطه ضعف آنها این است که تعداد سیگنال‌های کمتری برای شما فراهم می‌کنند.

آموزش استفاده از اندیکاتور سوپر ترند برای تشخیص سیگنال

در فارکس اندیکاتور سوپر ترند به دو صورت می‌تواند به شما سیگنال بدهد. به طور خیلی کلی، زمانی که خط اندیکاتور پایینتر از قیمت پایانی برود، رنگ آن سبز شده و سیگنال خرید است. بالعکس، زمانی که خط اندیکاتور از قیمت پایانی بالاتر برود رنگ آن قرمز شده و سیگنال فروش است.

توجه کنید که این اندیکاتور بیشتر به درد بازارهایی می‌خورد که دارای روند هستند. در شرایطی که روند خاصی، حال صعودی یا نزولی وجود ندارد و نمودار قیمت حرکت عرضی دارد، این اندیکاتور چندان به کار شما نمی‌آید.

البته نکته ظریف این است که روندی بودن بازار به بازه زمانی (تایم فریم) که شما برای نمایش نمودار انتخاب می‌کنید نیز بستگی دارد. مثلا ممکن است نموداری در بازه زمانی ماهانه بدون روند به نظر برسد، اما همین نمودار در بازه زمانی روزانه دارای روندهایی باشد که فرصت‌های معاملاتی را برای شما فراهم کنند. در کل هر چه بازه زمانی کوتاه‌تر باشد، سیگنال‌ها و فرصت‌های معاملاتی بیشتر هستند اما در عین حال وقت بیشتری باید صرف معاملات کرد.

جهت آشنایی بیشتر با این اندیکاتورma، مقاله اندیکاتور ma را مطالعه کنید.

اموزش استفاده از اندیکاتور سوپرترند در معاملات روزانه یا دی تریدینگ

همانطور که گفتیم، هر چه بازه‌ی زمانی کوتاهتر باشد، احتمال این که روندهای خاصی قابل مشاهده باشند بیشتر است و اندیکاتورها سیگنال‌های معاملاتی بیشتری به شما ارائه می‌دهند.

حال فرض کنید که شما چهارچوب زمانی روزانه را انتخاب کرده‌اید و در واقع یک معامله‌گر روزانه یا دی تریدر (day trader) هستید. در این حالت شما فردی هستید که هر روز چند بار دست به معامله می‌زنید و پیش از اتمام ساعات معاملاتی بازار آن روز (منظور روز معاملاتی است)، تمامی موقعیت‌های خود را می‌بندید، به صورتی که در هنگام شب (باز هم منظور شب معاملاتی است) موقعیت بازی ندارید و از این رو ریسک چندانی متوجه موقعیت‌های شما نیست.

به عبارت دیگر، اگر در طول روز دست به خرید زده‌اید، قبل از شب آنها را دوباره می‌فروشید یا اگر دست به فروش زده‌اید، قبل از شب دوباره آنها را می‌خرید. به این کار بستن موقعیت‌ها می‌گویند.

با این مقدمه باید بگوییم که اندیکاتور سوپرترند در معاملات روزانه که معمولا روندهای مشخص و متوالی دارند به خوبی عمل می‌کند و این گزینه جزو اندیکاتورهایی است که در این معاملات بسیار به کار شما می‌آیند.

البته سوپر ترند تنها اندیکاتور مناسب معاملات روزانه نیست و بسیاری اندیکاتورهای دیگر از قبیل میانگین متحرک (ma)، باندهای بولینگر (Bollinger bands)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و اندیکاتورهای مشابه آنها نیز بسیار در معاملات روزانه پرکاربرد هستند.

برای بالاتر بردن دقت تصمیم‌گیری می‌توانید از چند اندیکاتور در کنار یکدیگر استفاده کنید، مثلا باندهای بولینگر را در کنار سوپرترند استفاده کنید.

هر چه تعداد اندیکاتورهایی که برای تعقیب و تحلیل نمودار استفاده می‌کنید بیشتر باشد، دقت تصمیم‌گیری شما بیشتر می‌شود و بهتر می‌توانید از سیگنال‌های غلط دوری کنید. اما مشکل این است که بالاتر رفتن تعداد و تنوع اندیکاتورها بار فکری و محاسباتی را بیشتر می‌کند و برای تصمیم‌گیری کار دشوارتری پیش رو خواهید داشت.

بهترین حالت این است که بر حسب شرایط خود انتخاب کنید که آیا فقط از یک اندیکاتور یا از چند اندیکاتور استفاده کنید. پیشنهاد همیشگی من این است که در کنار اندیکاتورها، از تحلیل پرایس اکشن هم استفاده کنید چون در نظر بسیاری افراد باتجربه در فارکس، اندیکاتورها در واقع عامل کمکی برای تحلیل پرایس اکشن هستند و باید در کنار آن استفاده شوند.

نمونه‌ای از استراتژی معاملاتی فارکس با اندیکاتور سوپر ترند

در این مثال شما از ترکیب اندیکاتور سوپرترند با اندیکاتور میانگین متحرک استفاده می‌کنید. میانگین متحرک چند نوع دارد که یکی از انواع آن EMA یا میانگین متحرک نمایی است. تفاوت میانگین متحرک نمایی با میانگین متحرک ساده (SMA) در آنجاست که میانگین نمایی به داده‌های دوره‌های آخر معاملاتی وزن بیشتری می‌دهد و به عبارت دیگر، تغییرات اخیر بازار را بیشتر در محاسبه میانگین لحاظ می‌کند.

بدین سبب در اینجا از اندیکاتور EMA در کنار سوپرترند استفاده می‌کنیم که EMA به تغییرات اخیر قیمت وزن بیشتری می‌دهد و از این رو برای بازه‌های زمانی یا تایم‌فریم‌های کوتاه بهتر جواب می‌دهد.

به طور کلی زمانی که از ترکیب چند اندیکاتور با یکدیگر استفاده می‌کنید، هدف شما این است که پیشبینی دقیق‌تری از حرکات قیمت داشته باشید. مثلا اگر فقط یک اندیکاتور به شما سیگنال خرید بدهد، احتمال غلط بودن آن سیگنال همیشه وجود دارد. اما اگر دو یا چند اندیکاتور همزمان به شما سیگنال خرید بدهند، اطمینان‌پذیری سیگنال بالا می‌رود و احتمال غلط بودن سیگنال بسیار کمتر می‌شود.

به علاوه اگر در کنار اندیکاتورها از تحلیل پرایس اکشن نیز استفاده کنید، می‌توانید پیشبینی‌های بسیار دقیق‌تری داشته باشید. در واقع برخی معامله‌گران فقط از پرایس اکشن برای تصمیمات معاملاتی خود استفاده می‌کنند و از هیچ اندیکاتوری بهره نمی‌برند. اما توصیه ما به اکثر مخاطبان این است که هنگامی که از رویکرد تحلیل تکنیکال وارد معاملات می‌شوند، سعی کنند از تحلیل پرایس اکشن و اندیکاتورها در کنار یکدیگر استفاده کنند.

جهت آشنایی بیشتر با پرایس اکشن، حتما مقاله آموزش پرایس اکشن را مطالعه کنید.

در این استراتژی شما به دنبال نقاطی می‌گردید که هم اندیکاتور سوپرترند و هم اندیکاتور EMA به شما سیگنال خرید یا فروش بدهند.

مثالی از کاربرد اندیکاتور سوپرترند

تصویر ۲- استفاده از اندیکاتور سوپرترند در کنار میانگین متحرک نمایی

زمانی که اندیکاتور سوپرترند از قیمت پایانی پایینتر می‌رود و سبزرنگ می‌شود، و در عین حال EMA ۵ روزه از EMA ۲۰ روزه بالاتر می‌رود (و آنرا قطع می‌کند) زمان مناسبی برای خرید است چون هر دو اندیکاتور به ما سیگنال خرید می‌دهند.

در مقابل، وقتی که اندیکاتور سوپرترند از قیمت پایانی بالاتر می‌رود و قرمز رنگ می‌شود، و در عین حال EMA ۵ روزه از EMA ۲۰ روزه پایینتر می‌رود، سیگنال فروش است.

احتمالا بپرسید که علت این که نقطه تقاطع میانگین‌های ۵ روزه و ۲۰ روزه در اینجا برای ما اهمیت دارد چیست؟

در کل اندیکاتور میانگین متحرک همیشه در بازه‌ای مشخص سنجیده می‌شود، بازه‌ای ممکن است از چند روز تا چند صد روز را در برگیرد. به عنوان قاعده‌ای کلی، هر چه بازه زمانی که در آن میانگین متحرک را محاسبه می‌کنید کوتاه‌تر باشد، بیشتر تحرکات اخیر قیمت را نشان می‌دهد. از طرف دیگر هر چه بازه زمانی بلندتر باشد، حرکات و نوسانات بازار به تحرکات اخیر حساسیت کمتری نشان می‌دهند.

در مثال بالا میانگین ۵ روزه در مقایسه با میانگین ۲۰ روزه به تحرکات اخیر قیمت (پرایس اکشن دوره‌های اخیر) حساسیت بیشتری دارد. از این رو وقتی که میانگین ۵ روزه و ۲۰ روزه یکدیگر را قطع می‌کنند می‌تواند دو معنا داشته باشد:

۱) اگر میانگین ۵ روزه از میانگین ۲۰ روزه پایینتر برود، به معنای این است که پرایس اکشن دوره‌های اخیر در مقایسه با بازه طولانی‌تر (در اینجا ۲۰ روزه)، روندی نزولی دارد.

۲) اگر میانگین ۵ روزه بالاتر از میانگین ۲۰ روزه برود نشان می‌دهد که پرایس اکشن دوره‌های اخیر در مقایسه با بازه زمانی طولانی‌تر ۲۰ روزه، روندی صعودی دارد.

در کل وقتی که میانگین دوره کوتاهتر بزرگتر از میانگین دوره طولانی‌تر باشد، به معنای احتمال ایجاد روند صعودی است. برعکس اگر میانگین دوره کوتاهتر کوچکتر از میانگین دوره طولانی‌تر باشد، سیگنالی از احتمال ایجاد روند نزولی است. معامله‌گران زمانی که پیشبینی صعود قیمت را داشته باشند دست به خرید می‌زنند و زمانی که فکر کنند قیمت قرار است کاهش یابد، دارایی را می‌فروشند.

جمع‌بندی مبحث اندیکاتور سوپر ترند

در این مقاله با اندیکاتور سوپرترند و کاربر آن در فارکس و بقیه بازارها آشنا شدیم. اندیکاتورهای زیادی در معاملات قابل استفاده هستند که سوپرترند فقط یکی از آنهاست. برخی اندیکاتورها سابقه بیشتری دارند و بنیادی‌تر هستند. همچنین بسیاری اندیکاتورها خود بر اساس اندیکاتورهای دیگر محاسبه می‌شوند، مثلا بسیاری اندیکاتورها از قبیل همین سوپرترند، از میانگین متحرک (MA) برای محاسبه خود استفاده می‌کنند. از این رو بهتر است که ابتدا اندیکاتورهای بنیادی‌تر را بشناسید تا بهتر بتوانید از اندیکاتورهای دیگر نیز استفاده کنید.

برای آشنایی با اندیکاتورهای مهم و اصلی فارکس مقاله بهترین اندیکاتور فارکس را مطالعه کنید.

تایم فریم چیست؟ بازه زمانی بررسی تغییرات قیمت سهام

تایم فریم چیست

در بازارهای مالی قیمت‌ها هر لحظه در حال تغییر هستند و تحلیل روند قیمت‌ها نیز بر مبنای همین تعییرات صورت می‌گیرد. اما آیا برای تحلیل یک سهم باید تغییرات لحظه‌به‌لحظه قیمت آن را دنبال کنیم؟ پاسخ منفی است. تحلیلگران برای بررسی روند سهام، تغییرات قیمتی را در بازه‌های زمانی مشخصی بررسی می‌کنند که به آن تایم فریم می‌گویند. انتخاب تایم فریم یکی از موضوعات اصلی در تحلیل تکنیکال است. بنابراین در این مقاله توضیح می‌دهیم که تایم فریم چیست و چگونه می‌توان بهترین و مناسب‌ترین تایم فریم را پیدا کرد.

معامله‌گران مدام در حال تغییر تایم فریم هستند تا بتوانند بازده مطلوب‌تری به دست آورند. می‌دانیم که نمودارهای مختلف، همگی دارای دو بعد قیمت و زمان هستند. چارچوب زمانی که داده‌های قیمتی در آن بررسی می‌شوند، تایم فریم نام دارد. معامله‌گران بازارهای مختلف،‌ در پی آن هستند که بهترین تایم فریم برای نوسان‌گیری و معاملات را پیدا کنند تا بتوانند تحلیل‌های بهتر و کارآمدتری را انجام دهند. در برخی از مواقع پیش می‌آید که به دلیل انتخاب نادرست تایم فریم، سهام‌داران زیان می‌کنند. این امر نشان می‌دهد که انتخاب تایم فریم تا چه حد مهم است.

تایم فریم چیست؟

تایم فریم چیست؟

برای این‌که متوجه شوید تایم فریم چیست، نمادی را در بازار بورس در نظر بگیرید که در ساعت ۹ صبح با قیمت ۱۰۰ تومان باز می‌شود. فرض کنید که قیمت این سهم در پایان بازار (ساعت ۱۲:۳۰) برابر با ۱۱۰ تومان شده باشد. به این ترتیب ما تغییرات قیمت این سهم را در بازه‌ زمانی یک‌روزه در نظر گرفته‌ایم.

اما فرض کنید قیمت سهم را یک ساعت پس از شروع بازار،‌ یعنی در ساعت ۱۰ صبح در نظر بگیریم. مثلا تصور کنید در این ساعت قیمت سهم برابر است با ۱۰۷ تومان. پس مشخص است که در این حالت، تغییرات قیمت به صورت یک‌ساعته در نظر گرفته شده است. این دو مثال بازه‌های زمانی مختلفی را نشان می‌دهد که در آن‌ها قیمت سهم را بررسی کرده‌ایم. این بازه‌های زمانی، تایم فریم نام دارند.

در یک تعریف دیگر هم می‌توان گفت، تایم فریم بیان‌گر این امر است که هر نقطه، میله یا شمع در نمودارهای مختلف، کدام بازه زمانی را نشان می‌دهد. مثلا هر کندل در نمودارهای یک‌ساعته، نوسان‌های قیمتی یک ساعت گذشته را نمایش می‌دهد.

بیشتر بخوانید

آشنایی با انواع تایم‌فریم‌های نموداری

از آن‌جا که انتخاب تایم فریم مناسب اهمیت زیادی دارد، اکنون تایم‌ فریم‌های مختلفی در نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال وجود دارند. کاربران و تحلیل‌گران بر حسب نیاز خود، می‌توانند دوره‌های زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت را انتخاب کنند. این نمودارها می‌توانند دقیقه‌ای، ساعتی،‌ روزانه، هفتگی و یا ماهانه باشند. در پلتفرم‌های معاملاتی مختلف، تایم فریم‌ها هم متفاوت هستند.

تحلیل‌گران به کمک نرم‌افزارهایی مانند متاتریدر، معمولا از تایم فریم‌های زیر استفاده می‌کنند:

  • یک دقیقه‌ای
  • پنج دقیقه‌ای
  • ۱۵ دقیقه‌ای
  • ۳۰ دقیقه‌ای
  • یک‌ساعته
  • چهارساعته
  • روزانه
  • هفتگی
  • ماهیانه

برای مثال مشخص است که در تایم‌ فریم‌های چهارساعته، تغییرات قیمت در چهار ساعت گذشته مورد بررسی قرار می‌گیرد.

عوامل موثر در انتخاب تایم فریم چیست؟

سرمایه‌گذاران مختلف می‌توانند بر اساس فاکتورهای متفاوت، تایم‌ فریم‌های مختلفی را انتخاب کنند. چند مورد از مولفه‌هایی که موجب انتخاب تایم فریم می‌شوند، عبارت‌اند از:‌ افق زمانی، مدیریت ریسک، شیوه تحلیل و تفکرات معامله‌گر. به طور کلی، تا زمانی که معامله‌گر خود را به درستی نشناخته باشد، نمی‌تواند جزئیات استراتژی معاملاتی خود را به درستی تعیین کنید. منظور از جزئیات، مواردی مانند تایم فریم است. در ادامه قصد داریم مولفه‌های مذکور را به اختصار شرح دهیم تا متوجه شویم که اثر آن‌ها در انتخاب تایم فریم مناسب به چه صورت است.

بیشتر بخوانید

افق زمانی

برای این‌که این مسئله را بهتر درک کنید، بیایید دو معامله‌گر را در نظر بگیریم. معامله‌گر اول، یک نوسان‌گیر کوتاه‌مدت است. او معاملات خود را به صورت دقیقه‌ای و نهایتا ساعتی انجام می‌دهد. اما معامله‌گر دوم بیشتر به قرار گرفتن در موقعیت‌های چندهفته‌ای دارد. مشخص است که این دو معامله‌گر، از نمودارهای مختلفی استفاده می‌کنند. چرا که استراتژی معاملاتی‌شان با هم تفاوت دارد. پس می‌توان دریافت که تایم فریم معامله‌گر اول حداکثر یک‌ساعته و تایم فریم معامله‌گر دوم، روزانه یا هفتگی خواهد بود.

بیشتر بخوانید

مدیریت سرمایه

به کمک سطوح حمایت و مقاومت در نمودار قیمتی سهام مختلف، می‌توان حد سود یا حد ضرر را مشخص کرد. در صورتی که با مفهوم حمایت و مقاومت و کارکردهای آن آشنایی ندارید، می‌توانید مقاله «حمایت و مقاومت سهم در تحلیل تکنیکال بیانگر چیست؟» را مطالعه کنید.

به کمک تایم‌ فریم‌های بزرگ‌تر، می‌توان فواصل میان نقاط ورود و خروج را بیشتر کرد. چرا که تحرکات و نوسان‌های قیمتی و هم‌چنین فاصله میان کف‌ها و سقف‌ها در این تایم‌ فریم بیشتر است. معامله‌گران برای این‌که نواحی خروج مطمئن‌تری را انتخاب کنند، باید حد ضررهای بالایی را در نظر بگیرند.

اما آیا می‌دانید، ریسک استفاده از تایم فریم کوتاه‌مدت چیست؟ می‌توان چنین گفت که استفاده از تایم فریم‌های کوتاه‌مدت، افزایش ریسک خطای تحلیل را به دنبال دارد. به این دلیل ممکن است معاملات زیان‌ده شما بیشتر شود.

شیوه تحلیل

برای این‌که بهتر متوجه شوید نقش شیوه تحلیل در انتخاب تایم فریم چیست، یک الگوی بازگشتی مانند سر و شانه را در نظر بگیرید. برای این‌که این الگو در تایم فریم هفتگی ایجاد شود، باید چند هفته متوالی سپری شود. پس در واقع داریم از گذشت چند ماه حرف می‌زنیم.

هم‌چنین ممکن است پس از این‌که سر و شانه هفتگی را دیدیم، چنین تصور کنیم که این الگو در شرایط ایده‌آلی ایجاد نشده است. پس ممکن است یک موقعیت مطلوب به این شکل از دست برود. این مسئله نشان می‌دهد که شما برای این‌که بخواهید به یک معامله وارد شوید، باید چند ماه وقت بگذارید.

از سوی دیگر، اگر فردی بخواهد بر اساس الگوهای کندل استیک در تایم‌ فریم‌های یک دقیقه‌ای معامله کند، می‌تواند تعداد زیادی موقعیت مناسب معاملاتی را پیدا کند. اما اگر بخواهد به تمام این موقعیت‌ها وارد شود، دیگر نمی‌تواند دارایی خود را به شیوه مطلوب مدیریت کند. نتیجه این امر آن است که ضررهای فراوانی متوجه این شخص خواهد شد. این مثال ارتباط چارت با تایم فریم کوچک‌تر و بزرگ‌تر را به خوبی نشان می‌دهد.

پس مشخص است که نه موقعیت‌های معاملاتی زیاد، شرایط ایده‌آلی به شمار می‌رود و نه موقعیت‌های معاملاتی اندک. حتی اگر این موقعیت‌ها بازده انفرادی زیادی هم داشته باشند، این احتمال وجود دارد که پاسخگوی اهداف معامله‌گران نباشند. پس برای انتخاب تایم فریم مناسب، باید روش تحلیل خود را در نظر بگیرید. به این ترتیب می‌توانید تعادل مطلوبی را در معاملات خود برقرار کنید و به کمک فرصت‌های معاملاتی معقولی که به دست می‌آورید، با اطمینان پیش‌روی کنید.

تفکرات افراد

همیشه به این مسئله اشاره کرده‌ایم که تفکرات و احساسات معامله‌گران، می‌تواند در دادوستدهای آن‌ها نقش پررنگی داشته باشد. به این نکته توجه کنید که معامله کردن در تایم‌ فریم‌های دقیقه‌ای، موجب می‌شود که فشار عصبی زیادی به معامله‌گر وارد شود. نتیجه این امر آن است که فرد مدام دچار استرس خواهد بود.

حال اگر معامله‌گر نتواند این استرس را مدیریت کند، مشخص است که چنین معاملاتی برای او مفید نخواهد بود. چرا که استرس و فشار روانی باعث می‌شود که تصمیم‌های نادرستی بگیرد و اشتباهات زیادی را مرتکب شود.

مشغله کاری

زمانی که مبحث انتخاب تایم فریم مطرح می‌شود، باید مشخص کنید که چقدر می‌توانید برای تحلیل و بررسی سهام زمان بگذارید. اگر مشغله شما زیاد است، نمودارهای یک یا چهارساعته برای شما بهتر است. البته می‌توانید به تایم فریم‌های روزانه نیز روی بیاورید. اما اگر زمان‌ بیشتری در اختیار دارید، با توجه به شرایط بازاری که در آن فعالیت می‌کنید، می‌توانید روی تایم فریم‌های ۱۵ دقیقه‌ای یا نیم‌ساعته هم متمرکز شوید.

میزان سرمایه

با توجه به این‌که چقدر سرمایه در اختیار دارید، می‌توانید تایم فریم مناسبی را برای خود در نظر بگیرید. اما ارتباط میان میزان سرمایه و تایم فریم چیست؟ اگر سرمایه‌ چندان زیادی ندارید و نمی‌توانید حدضررهای بزرگی در نظر بگیرید، بهترین کار آن است که به سراغ تایم فریم‌های کوچک‌تر بروید. اما اگر سرمایه شما بیشتر است، می‌توانید اهداف و حد سودهای بزرگ‌تری را داشته باشید. این موارد با بهره‌گیری از تایم فریم‌های بزرگ‌تر به دست می‌آیند.

بهترین تایم فریم در بورس ایران

این سوال از آن دست پرسش‌هایی است که نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ داد. چرا که با توجه به عواملی که در بالا به آن اشاره کردیم، مسائل مختلفی در انتخاب بهترین تایم فریم دخیل هستند. با این‌همه در خصوص بهترین تایم فریم بورس ایران می‌توان گفت که تایم فریم روزانه مناسب‌ترین گزینه به شمار می‌رود.

از آن‌جا که بورس ایران عمق زیادی ندارد، استفاده از تایم‌ فریم‌های کوچک‌تر از روزانه برای آن مناسب نیستند. چرا که نمی‌توان به الگوهای کندلی که در این تایم فریم‌ها تشکیل می‌شوند، چندان اعتماد کرد. البته ممکن است استنثاهایی نیز در این میان وجود داشته باشد. از این رو مجددا تاکید می‌کنیم که نمی‌توان پاسخی قطعی و دقیق به این پرسش داد.

بهترین تایم فریم برای نوسان‌گیری

برای این‌که بهترین تایم فریم را برای نوسان‌گیری انتخاب کنیم، باید به ماهیت بازاری که در آن فعالیت می‌کنیم، توجه کنیم.

به عنوان مثال، نوسان‌گیری در بورس ایران با نوسان‌گیری در بازار ارز دیجیتال متفاوت است. به عنوان ساده‌ترین دلیل می‌توان به این مسئله اشاره کرد که بازار ارز دیجیتال فعالیتی شبانه‌روزی دارد و به همین دلیل حجم معاملات آن بسیار زیاد است. یعنی حتی می‌توان در تایم‌ فریم‌های پنج دقیقه‌ای نیز اطلاعات مفیدی به دست آورد.

اما در بازار بورس ایران که تنها روزانه چهار ساعت فعالیت دارد، کم‌ترین تایم فریمی که می‌توان از آن استفاده کرد، تایم فریم ساعتی است. بر این اساس، مشخص است که نمودارهای ساعتی و یا روزانه، بهترین تایم فریم برای نوسان‌گیری در بورس ایران به شمار می‌روند.

تحلیل مولتی تایم فریم چیست؟

در تحلیل مولتی تایم فریم یا تحلیل چندزمانه از چند تایم فریم مختلف برای تحلیل سهام استفاده می‌شود. به این ترتیب می‌توان بازار را به شکلی بهتر درک کرد. در تحلیل مولتی تایم فریم دیگر نیازی نیست که در تمام تایم فریم‌ها روند صعودی را مشاهده کنید تا بتوانید وارد موقعیت معاملاتی شود. به بیان دیگر نیازی به آن نیست که در تمامی تایم فریم‌ها تاییدیه و سیگنال خرید دریافت کنید تا خیال‌تان راحت شود و با اطمینان وارد موقعیت مذکور شوید.

معامله‌گرانی مانند پرایس اکشن تریدرها که به این شیوه تحلیل می‌کنند، چند تایم فریم را در نظر می‌گیرند. در این روش تایم فریم بزرگ‌تر، تایم فریم ساختاری نامیده می‌شود. در واقع معامله‌گر در این تایم فریم در پی آن است که رفتار قیمتی سهام را درک کند. در تایم فریم‌های بزرگ‌تر، هیچ ورود و خروجی انجام نمی‌شود. فقط و فقط باید به دنبال تحلیل روند قیمت بود. هم‌چنین در این تایم فریم، نقاط برگشت بازار مشخص خواهد شد. پس از آن در زمان‌هایی که قیمت به این نقاط می‌رسد، تایم فریم کوتاه‌تر بررسی می‌شود تا بتوان بر اساس آن، نقاط ورود بهینه را پیدا کرد.

بیشتر بخوانید

به بیان دیگر، در این روش، تایم فریمی که برای تحلیل روند به کار می‌رود، لزوما با تایم فریم تعیین نقطه ورود به دارایی یکسان نیست. به این ترتیب مزیت تحلیل مولتی تایم فریم این است که احتمال غافل‌گیری و انجام معاملات اشتباه در آن کمتر خواهد بود. دقت کنید که در انتخاب تایم فریم مناسب باید حتما فاصله معقولی میان تایم فریم‌ها وجود داشته باشد. به این ترتیب معامله‌گر قادر خواهد بود که در زمان‌های لازم، واکنش معاملاتی خوبی را نشان دهد.

اندیکاتور مولتی تایم فریم

در ادامه تحلیل مولتی تایم فریم باید به این نکته هم اشاره کنیم که اندیکاتوری وجود دارد که بر اساس این شیوه تحلیل عمل می‌کند. برای استفاده از اندیکاتور مولتی تایم فریم باید تایم فریم‌های انتخابی خود را در تنظیمات اندیکاتور مشخص کنید. سپس بدون این‌که تایم فریم‌ها را تغییر دهید، می‌توانید سهم موردنظر خود را در تایم فریم‌های مختلف مشاهده کنید. این تایم فریم‌های مختلف، هر یک با رنگ‌های متفاوتی بر روی نمودار مشخص خواهند شد.

جمع‌بندی

انتخاب تایم فریم مناسب یکی از مسائلی است که تحلیل‌گران همواره با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در این مقاله سعی کردیم توضیح دهیم که تایم فریم چیست و انواع آن کدام است. هم‌چنین گفتیم که انتخاب بهترین تایم فریم امر آسانی نیست و در این مسیر باید به عوامل متعددی دقت کرد.

مثلا تحلیل چند چهارچوب زمانی اگر استراتژی شما نوسان‌گیری است، باید به تایم فریم‌های کوتاه‌تر مراجعه کنید. اما اگر دید بلندمدت دارید و می‌خواهید سهام‌داری کنید، قطعا باید بر روی تایم فریم‌های بلندمدت متمرکز باشید. در بازارهای جهانی که حجم معاملات آن‌ها از بازار بورس ایران بیشتر است، می‌توان از تایم فریم‌های کوتاه‌تر استفاده کرد. اما استفاده از این تایم فریم‌ها در بورس ایران که عمق کمی دارد، نتیجه جالبی به دنبال نخواهد داشت. بر این اساس می‌توان گفت بهترین تایم فریم بورس ایران، تایم فریم روزانه است.

نشست تخصصی «تحلیل روایت و کاربرد آن در رسانه امروز» برگزار شد

نشست تخصصی تحلیل روایت و کاربرد آن در رسانه امروز ـ اول خرداد ماه ـ در مرکز تحقیقات صدا و سیما برگزار شد.

نشست تخصصی تحلیل روایت و کاربرد آن در رسانه امروز ـ اول خرداد ماه ـ در مرکز تحقیقات صدا و سیما برگزار شد.

به گزارش سرويس تلويزيون و راديو، نشست تخصصی "تحلیل روایت و کاربرد آن در رسانه" امروز اول خرداد ماه، با حضور جمعی از مدیران و پژوهشگران در سالن کنفرانس مرکز تحقیقات صدا و سیما برگزار شد.

مهرزاد بهمنی، پژوهشگر مرکز تحقیقات در ابتدا به تعریف روایت از دو دیدگاه ساختارگراها و پساساختارگراها پرداخت و افزود: روایت از دیدگاه ساختارگراها به معنای، بازنمایی جهان ممکن به واسطه زبان کلامی و یا تصویر است که در مرکز آن یک یا چند شخصیت کنش های هدفمند مربوط به زمان گذشته و حال را در چارچوب زمانی و مکانی بر عهده می گیرند. روایت از دیدگاه پساساختارگرها به معنای، متن زبانی است که به وقایع اطراف انسان نظم می بخشد.

وی در ادامه افزود: داستان، نقل رخدادها به ترتیب زمانی است. و پیرنگ نیز نقل رخدادها که در آن بر اصل علیت تأکید می‌شود. به کمک پيرنگ، تجارب زمانی آشفته و بی‌شکل و گنگ سر و سازمان مي يابد و به بیان فنی‌تر، با پیکربندی دوباره، معاني جديد خلق مي شود. در حالي که داستان متشکل از توالی تقویمی رویدادهاست و ماده خام روایت را تشکیل می‌دهد.

بهمنی با بیان اینکه روایت شامل چندین مرحله است، افزود: در ابتدای روایت زمينه چینی ( آرامش) برای روایت می شود و در مرحله دوم آرامش اولیه شکسته و بحران ایجاد می شود. در مرحله بعد که بلندترین قسمت داستان است اوج گیری و تلاش برای حل مسئله رخ می دهد. در بخش بعدی روایت، گره گشایی و ساماندهی صورت می گیرد و مرحله آخر نیز شامل فرود و آرامش در روایت است.

وی با تاکید بر اینکه هر روایتی شامل عناصری تحلیل چند چهارچوب زمانی است خاطر نشان کرد: در هر روایتی موضوعی وجود دارد که اشاره متن روایتی است. عنصر دوم روایت شامل درونمايه بوده و عنصر شخصیت رخدادها را به وجود می آورند. عنصر دیگر در روایت صحنه است که موقعیت زمانی و مکانی حوادث روایت را شامل می شود. عنصر لحن نیز حالت بیان مولف را بازگو می کند و عنصر فضا به روح حاکم بر داستان گفته می شود. عنصر زبان به روش سخن گفتن راوی اطلاق می شود. در عنصر تکنيک، روش و ابزار صورت بندی فرم روایت مشخص می گردد و در عنصر ديدگاه نیز نحوه روایت راوی و حضور راوی در متن مشخص می‌شود.

وی افزود: روایت در سینما بر راهبردها به معنی قواعد و قراردادهایی دلالت دارد که برای سازمان دادن به یک داستان به کار گرفته می شوند فرايندي است که از رهگذر آن، پيرنگ و سبک فيلم در مسير هدايت مخاطب و ارائه نشانه¬هايي به او براي ساختن داستان بر يکديگر تاثير مي گذارند.

بهمنی به جايگاه راوي در فيلم داستاني پرداخت و عنوان كرد: در خصوص جایگاه راوی در متن دو دیدگاه کلی وجود دارد یا فیلم دارای راوی انسانی است یا با یک راوی غیر انسانی در روایت مواجه هستیم راوی انسانی می تواند یک شخص با یک نوشته مکتوب باشد. در راوی غیر انسانی سه حالت متفاوت برای راوی می توان در نظر داشت کارگردان به عنوان راوی، ابزار فنی و مکانیکی به عنوان راوی و نهایتا مخاطب به عنوان راوی.

وی در ادامه به مراحل تحلیل روایت اشاره داشت و افزود: مراحل تحلیل روایت شامل انتخاب متن، ارتباط عميق با متن، ترسيم چارچوب طرح داستان، ثبت و توصيف ترتيب داستاني، انتخاب رويکرد تحليل، تحليل متن با توجه به رويکرد انتخابي و گزارش‌نويسي است.

این پژوهشگر یادآور شد: در روایت فاصله به معنای فاصله راوی و داستان گفته می شود و بیانگر دقت روایت و صحت اطلاعات در روایت است. درسخن روایت‌شده نیز گفته‌ها و کلمات شخصیت و کنش‌های او، با بازگویی راوی یکی مي‌شود. در سخن انتقالی سبک غیرمستقیم، کلمات شخصیت داستان یا کنش‌های او به وسیله راوی گزارش می‌شود و او آنها را با بیان خود ارائه می‌دهد. و درسخن گزارش‌شده نیز سخنان شخصیت کلمه به کلمه از سوي راوی نقل می‌شوند.

وی در ادامه با تاکید بر اینکه نقش و کارکرد روایی از نقش هاي مهمی محسوب مي شود. افزود: هر زمان روایتی داشته باشیم این نقش نیز از سوی راوی به عهده گرفته می‌شود. راوی وقتی نقش هدایت کننده را بر عهده می گیرد که داستان را قطع کند تا دربارة سازمان بیان و مفصل بندی داستانش اظهار نظر کند. در کارکرد ارتباطی، راوی به طور مستقيم مخاطب را مورد خطاب قرار می‌دهد تا با او ارتباط برقرار کند. و در کارکرد گواهی‌دهنده، راوی صحت داستان و میزان دقت در روایت، قطعیت مربوط به رویدادها و منبع اطلاعات در روایت را تأیید می‌کند. و در نهایت در کارکرد ایدئولوژیکی، راوی داستانش را قطع می‌کند تا توضیحات و تفاسیر آموزنده مرتبط با داستانش را ارائه دهد.

وی افزود: در روایت امکان حضور يا عدم حضور راوي در روايت وجود دارد؛ در هم روايتي، راوي در داستان حضور دارد. در خود روايتي، راوي شخصيت اصلي داستان است. در دگر روايتي، راوي در داستاني که نقل مي کند نقشي ندارد.

بهمنی با اشاره به اینکه روایت شامل زمان را نیز می شود، اظهار كرد: زمان روايت ممکن است به روایت پسین اشاره کند و آنچه که در زمان گذشته رخ داده، نقل کند. در روایت پیشین، راوی آنچه را در آینده اتفاق می‌افتد، نقل می‌کند. در روایت جاری، راوی داستانش را در همان لحظه رخداد نقل می کند. در روایت بینامتنی راوی ترکیبی از روایت پیشینی یا پسینی را با روایت هم‌زمان درهم می‌آمیزد.

این پژوهشگر به کانون های روايت اشاره كرد و در ادامه گفت: در کانون صفر، راوی بیشتر از شخصیت‌ها می‌داند. و در کانون درونی، راوی به اندازة شخصیت کانونی می‌داند. و در کانون بیرونی، راوی کمتر از شخصیت‌های روایت می‌داند. در سطوح روايت، روايتهاي فرعي در روايت اصلي قرار می گیرد. به گونه ای که در برون روايتي با طرح اصلي روبه رو هستیم و در درون روايتي داستاني در دل طرح اصلي قرار می گیرد.

وی با بیان اینکه سرعت روايت را راوي تغيير مي‌دهد عنوان كرد: در روایت درنگ یا مکث به این معناست که برای بخشی از متن سرعت روایی موجود در داستان صفر می شود. داستان رویداد قطع می‌شود تا منحصراً فضا به گفتمان راوی داده شود.

در صحنه، زمان روایت با زمان داستان هماهنگ و منطبق می شود این نوع از سرعت روایی در خصوص متونی صدق می‌کند که مؤلف آنها بیشتر از شیوه گفت وگو استفاده می‌کند. در چکیده، زمان روایت کمتر از زمان داستان است. قسمتی از داستان ـ رویداد در روایت خلاصه می‌شود تا به سرعت روایت بيفزايد. چکیده‌ها می‌توانند طول متفاوتی داشته باشند. حذف نیز زمانی اتفاق می افتد که قسمت هایی از داستان در روایت گفته نمی شود.

وی در پایان گفت: روایت منفرد، زمانی رخ می‌دهد که آنچه یک بار در داستان اتفاق افتاده، یک بار بازگو می شود و روایت تکراری زمانی است که آنچه یک بار در داستان اتفاق افتاده، چند بار در روایت، روایت شود. روایت موجز نیز آنچه چند بار در داستان اتفاق افتاده، فقط یک بار در روایت، روایت شود.

در پایان، جلسه تحلیل روایت و کاربرد آن در رسانه به سوالات حاضرین پاسخ داده شد.

استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق

استراتژی معاملاتی موفق

تبدیل‌ شدن به یک معامله‌گر موفق هدف همه سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه‌گذاری دیگر همان‌طور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و می‌تواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایه‌گذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایه‌گذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیب‌شان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایه‌گذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روش‌های تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده می‌شود. با استفاده از این روش‌ها سرمایه‌گذار می‌تواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکت‌ها و … تصمیم بگیرد.

بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر

همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معامله‌گر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسک‌پذیری معامله‌گر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصی‌ترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامه‌ای که برای شخص معامله‌گر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسک‌های بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری، خرید صندوق‌های سرمایه‌گذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟

یک معامله‌گر حرفه‌ای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد و هر رفتار غیر قابل ‌پیش‌بینی آن را مدیریت می‌کند. به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی‌های معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معامله‌گر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معامله‌گر از طریق آن به خرید و فروش سهام می‌پردازد.

یک معامله‌گر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیت‌های معامله‌گر نظم می‌دهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایه‌گذار جلوگیری کرده و به او کمک می‌کند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.

نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران

بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معامله‌گرانی می‌توانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث می‌شود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آن‌ها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمی‌توان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایه‌گذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روش‌های سرمایه‌گذاری غیر مستقیم استفاده کنند.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

استراتژی‌های معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که می‌توان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار طراحی می‌شود.

اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی می‌توان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی می‌شوند. البته هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که می‌تواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت می‌گیرد را شرح داده‌ایم.

  1. معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیت‌های خرید در همان روز بسته می‌شوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفه‌ای یا بازارسازان انجام می‌شود.
  2. معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آن‌ها با روش‌های دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده می‌شود.
  3. معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر وارد بازی می‌شوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.
  4. معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده می‌کنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی می‌شوند.

در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود می‌توانید در سایت کدال مشاهده کنید.

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به ‌صورت زیر است:

۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای

تفاوت میان سرمایه‌گذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایه‌گذار است. برای موفقیت در معامله‌گری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت. به‌ کارگیری عوامل روان‌ شناختی می‌تواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.

۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی

یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبک‌های معاملاتی می‌شود. برخی از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند در بازه‌های زمانی کوتاه ‌مدت، برخی بازه زمانی میان ‌مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین می‌بایست سرمایه‌گذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به ‌عنوان ‌مثال اگر معامله در بازار بورس به ‌عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمی‌تواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگ‌تر تعیین کند. از آنجایی ‌که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایه‌گذاران مشخص‌تر می‌شود.

۳/ توانایی یافتن شاخص‌های مناسب جهت شناسایی یک روند

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه‌گذاران تنها با به‌ کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به‌ عنوان ‌مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقف‌ها بالاتر و کف‌ها بالاتر و در روند نزولی سقف‌ها پایین‌تر و کف‌ها پایین‌تر می‌شود.

به ‌طور کلی دیدگاه سرمایه‌گذاران مبنی بر این‌ که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل‌گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌شود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.

۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم

تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به‌ عنوان‌ مثال یک تحلیل‌گر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش می‌کند. این تحلیل‌گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را می‌خرد.

به نظر می‌رسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. هم‌چنین برای تعیین قیمت فروش هم می‌توان از مقاومت‌های استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عده‌ای از سرمایه‌گذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله‌ای و عده‌ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده می‌کنند.

۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر

این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که سرمایه‌گذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می‌دهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش‌بینی می‌کند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیش‌بینی‌های معامله‌گر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معامله‌گر برای خروج از سهم پیش‌بینی کرده را حد ضرر می‌گویند. با تعیین میزان ریسک سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به ‌صورت مکتوب تعیین کرده باشد.

۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن

در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرم‌های تحلیلی، نرم‌افزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به ‌واسطه آن می‌توان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که می‌توان به عقب برگشته و یک‌بار شمع را در یک‌زمان حرکت داد. هنگامی‌که نمودار به سمت یک شمع در یک‌ زمان حرکت می‌کند، می‌توان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصل‌شده از آن را مشاهده کرد.

۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی

پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایه‌گذاری که سیستم معاملاتی پیچیده‌تری دارد موفق نمی‌شود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.

سخن آخر

تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایه‌گذار به ‌عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایه‌گذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایه‌گذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه می‌شود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.

آشنایی با شیوه عملی نقد کتاب

دکتر یونس شکرخواه: نقد کتاب، توصیف و ارزیابی یک کتاب است. نقد کتاب باید بر روی هدف، محتوا و نحوه نوشتن کتاب (اقتدار اثر) متمرکز باشد.

کتاب

پیش از آنکه خواندن کتاب را آغاز کنید، موارد زیر را در نظر بگیرید:

۱- عنوان کتاب: عنوان کتاب چه چیزی را القا می‌کند؟

۲- پیشگفتار: پیشگفتارها همیشه اطلاعات مهمی درباره منظور نویسنده از نوشتن کتاب در اختیار شما می‌گذارند و به شما کمک می‌کنند تا موفقیت احتمالی نویسنده را حدس بزنید.

۳- فهرست مطالب: از نحوه سازماندهی کتاب خبر می‌دهد و به شما کمک می‌کند تا اهداف اصلی نویسنده را دریابید. فهرست مطالب به شما کمک می‌کند تا ببینید نویسنده چطور مطالب خود را از نظر محتوایی، زمانی و غیره طبقه‌بندی و ارائه کرده است.

هنگامی که متن کتاب را می‌خوانید، نکات جالب آن را یادداشت کنید و پاراگراف‌های مهم را برای استفاده به صورت نقل قول در مطلبی که خواهید نوشت، ثبت کنید.

این پرسش‌ها را نیز در ذهن داشته باشید:

۱- حوزه یا ژانر کتاب از چه قرار است؟ آیا نویسنده در آن حوزه و یا ژانر حرکت کرده است؟ (اگر ضرورت دارد آن را با حوزه‌ها و ژانرهای موجود مقایسه کنید)

۲- کتاب از چه زاویه‌ای روایت شده است؟ (راوی کتاب یا همان بحث دیدگاه اول‌ شخص، دانای کل و غیره)

۳- سبک نویسنده چیست؟ رسمی یا غیر رسمی؟ آیا سبک نویسنده مناسب مخاطب مورد نظر اوست؟ اگر کتاب مورد بررسی از نوع ادبی است، نویسنده از کدام ابزارهای ادبی بهره گرفته است؟

۴- آیا مفاهیم به روشنی بیان شده‌اند؟ نظریات نویسنده چطور پرورش داده شده است؟ چه حوزه‌هایی را پوشش داده و چه حوزه‌هایی را پوشش نداده است؟ این امر به شما کمک می‌کند تا نحوه نوشته شدن کتاب و به عبارت بهتر اقتدار اثر را ارزیابی کنید.

۵- اگر کتاب مورد بررسی شما از نوع داستانی است، درباره مقولاتی چون طرح داستان، شخصیت‌ها، موقعیت‌های مکانی و نحوه ارتباط آنها با مضمون اصلی یادداشت‌ برداری کنید. نویسنده چگونه شخصیت‌هایش را ارائه و ترسیم کرده است؟ شخصیت‌ها چطور پرورش داده شده‌اند؟ (شخصیت‌پردازی) ساختار داستان چگونه است؟

۶- اطلاعات ارائه شده چقدر دقیق و موثق است؟ اطلاعات ارائه شده را با منابع دیگر مقایسه و کنترل کنید.

۷- اگر ضرورت داشته باشد، قطع کتاب، صفحه‌آرایی، نحوه استفاده از حروف، صحافی، نقشه‌ها و جدول‌ها را هم بررسی کنید و ببینید در خدمت درک بیشتر کار هستند یا خیر.

۸- به انتهای کتاب رجوع کنید، آیا نمایه کتاب درست ارائه شده است؟ منابع مورد استفاده چطور است؟ آیا نویسنده از منابع درست بهره گرفته است، از منابع اولیه استفاده کرده است یا از منابع ثانویه؟ از منابع به چه نحو استفاده کرده و آیا برخی از نکات قابل‌ حذف بوده است یا خیر.

۹- و بالاخره، اثری که خواندید کاری را به جلو برده و یا به پایان رسانده است؟ آیا به اثر دیگری در این زمینه نیاز نیست؟ کار او را با دیگران مقایسه کنید.

با سایر منابع مشورت کنید

سعی کنید اطلاعات بیشتری درباره نویسنده، کیفیت کار او، شهرت او، نفوذ او و غیره از منابع گوناگون به دست آورید. هر نوع اطلاعاتی که درباره کتاب مورد بررسی و یا پیرامون نویسنده آن به دست می‌ آورید، برای محرز کردن و یا عدم احراز اقتدار یک نویسنده، مفید خواهد بود. ضمناً اگر از شرایط حاکم بر نوشته شدن اثر (از نظر اجتماعی، سیاسی، فردی و. ) و یا از نظریات و تئوری‌های انتقادی (در حیطه ارتباطات، زبان‌شناسی و نقد ادبی) اطلاع داشته باشید، بر غنای نقد شما اضافه خواهد شد. استادان ادبیات و کتابداران می‌ توانند در این زمینه کمک قابل توجهی به شما بکنند.

چارچوب کار داشته باشید

حالا به یادداشت‌هایی که برداشته‌اید، دوباره نگاه کنید. سعی کنید استنباط ها و برداشت‌هایتان را یکدست کرده و آنها را به عبارت یا عباراتی تبدیل کنید که منظور و نظریه اصلی نقد شما را توصیف کنند. حالا مباحثی را که به نظریه اصلی شما کمک می‌کنند به خدمت بگیرید. این مباحث باید به طرزی منطقی از نظریه اصلی شما حمایت کنند.

پیش‌نویس را بنویسید

دوباره یادداشت‌هایتان را مرور کنید. با استفاده از چارچوب پیش‌گفته، به پیش بروید و هرجا که لازم است به یادداشت‌هایتان ارجاع بدهید. نقدی که می‌نویسید باید دربردارنده موارد زیر باشد:

۱- اطلاعات اولیه: اطلاعات اولیه، اطلاعات دقیق مربوط به کتاب‌شناختی است؛ یعنی عنوان کامل کتاب، نویسنده، مکان انتشار، ناشر، تاریخ انتشار، چاپ) اول یا دوم و. (تعداد صفحات، نمودارها، نقشه‌ها، قیمت و شماره استاندارد بین‌المللی کتاب یا شابک)

۲- مقدمه: سعی کنید توجه خواننده را با همان اولین جملات خود جلب کنید. مقدمه باید دربردارنده نظریه اصلی شما باشد و وزن و لحن نقد را نشان دهد.

۳- پروراندن بحث: با استفاده از مباحثی که از نظریه اصلی شما حمایت می‌کنند، نقد خود را بپرورانید. در عملکرد نویسنده از توصیف، تبیین و ارزیابی استفاده کنید و نکات مهم خود را به همراه نقل قول از کتاب ارائه کنید.

۴- نتیجه: اگر نظریه اصلی شما مستدل بیان شده باشد، نتیجه به طرزی طبیعی عرضه خواهد شد. می‌توان از یک اظهار نظر پایانی هم استفاده کرد و حتی دوباره نظریه اصلی را تکرار کرد. اما هرگز در این بخش بحث دیگری را باز نکنید.

پیش‌نویس را بازنویسی کنید

۱- اجازه بدهید بین پیش‌نویس شما و دوباره‌نویسی آن کمی فاصله بیفتد. این کار باعث می‌شود تا نسبت به آنچه به‌ عنوان پیش‌ نویس نوشته‌اید، فاصله ایجاد شود.

۲- پیش‌نویس را به دقت بخوانید و به دنبال روان کردن متن و تقویت انسجام آن باشید.

۳- از جنبه دستوری و املای واژه‌ها، به دقت نقدتان را بررسی کنید.

۴- دوباره به ارجاعات خودتان دقت کنید. آیا ارجاعات شما از نظر پانوشت با اشکالی مواجه نیست؟

نقد شما آماده انتشار است. هر خواننده‌ای از خواندن یک نقد حرفه‌ای و کارشناسانه لذت خواهد برد. لذتی که شما باعث آن شده‌اید. شما که به غیر از این فکر نمی‌کنید!؟

برای نوشتن این مطلب از منابع زیر استفاده شده است:

۱- Drewry , John. Writing Book Reviews.Boston : The Writer, ۱۹۷۴ (REF تحلیل چند چهارچوب زمانی PN ۹۸. B۷D۷ ۱۹۷۴)

۲- Literary Reviewing. Charlottesville: University Press of Virginia, ۱۹۸۷. (PN۴۴۱, L ۸۴۷ ۱۹۸۷-Stauffer Library Books)

۳- Meek, Gerry. How to Write a Book Review. UW Library Reference Service Aids ۱۶.(N.P:n.p,n.d)

۴- Teifelbaum, Harry . How to Write Book Reports. New York: Monarch Press.۱۹۷۵.

۵- Thomson, Ashley. How to Write a Book. Canadian Library Journal.(Dec, ۱۹۹۱)

۶- Walford, A.J.ed. Reviews and Reviewing: A Guide. Phoenix, Az: Dryx press. ۱۹۸۶.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.