ریشه ترس و اشتیاق در معامله گری
ترس و اشتیاق معامله گری که متاثر از ترشح هورمونهای ” سروتونین ” و ” آدرنالین و نورآدرنالین ” هستند، به صورت طبیعی در بدن طبق غریزه ترشح میشوند. همین دو هورمون هستند که اعتیاد در ترید را ایجاد کرده و باعث آور ترید میشوند. راه های مقابله با این مشکل به روشهای غیر از اصلاح فکری، اول ورزش دوم خوردن غذاهای گرم، یا تقویت هورمونهای جنسی به هر طریقی زیر نظر پزشک هست.
به خاطر همین هورمون سروتونین هست که معامله گرانی که از نظر منطقه جغرافیایی، در ساعات اولیه صبح مصادف با سشن مناسب معامله در بازار مورد نظر خود هستند موفق تر می باشند، مانند ساکنان غرب اروپا که بایست صبح ها زودتر از خواب بیدار شده و آماده معامله در سشن لندن شوند، زیرا این هورمون در صبح بالاترین میزان را در بدن داشته و در طول روز به تدریج کاهش پیدا میکند. ترشح و وجود طبیعی این هورمون ( نه متاثر از کسب سود و تی پی ) باعث تصمیم گیری بهتر تریدر میشود که غیر مستقیم از اعتیاد و آور ترید او در طولانی مدت جلو گیری میکند.
تقویت هورمون های جنسی و بالا بودن فعالیت جنسی به صورت پنهان و غیر مستقیم باعث می شوند که اثر ماندگاری سروتونین در بدن بیشتر باشد و هیجان شادی در اثر تی پی خوردن (کسب سود) کمتر باعث ترشح این هورمون به صورت غیر طبیعی در بدن شود، چون میزان ماندگاری این هورمون در بدن دقیقا مرتبط با دلیل منتشر شدن آن هست. بعضی دلایل باعث ماندگاری بیشترش در بدن و برخی دیگر باعث ماندگاری کمتر هستند.
البته هر چیزی افراط و تفریطش مضرر هست و باید فقط در صورت مشاهده علایم، زیر نظر پزشک متخصص یا مشاور حرفه ای اقدامات انجام شوند.
چرا هورمون ” سروتونین ” در معامله گری باعث ایجاد اعتیاد به ترید میشود ؟
ما هم مثل دیگر موجودات دارای غرایزی هستیم، برای درک بهتر ابتدا تعریف غریزه را مرور کنیم، غریزه بر اساس ترشح هورمون سروتونین شکل میگرد، به این صورت که هر موجودی با انجام دادن برخی اعمال یا حرکات این هورمون در او ترشح می شود که به صورت ناخودآگاه برای او احساس رضایت مندی و خوشحالی به همراه دارد، که این احساس با ادراک دیگری مثل سیری – امنیت – سلامت و غیره که همراه شود تاثیر آن را دوچندان کرده و باعث میشود که موجود در دفعات بعدی نیز تشویق به انجام آن حرکت یا رفتار شود و به مرور زمان به وجود این هورمون اعتیاد پیدا کرده و این قدر تکرار میشود که اون احساس سیری یا امنیت (استتار) یا هر چیز دیگری را به صورت نیاز روزمره تجربه کند. به طور مثال یک پروانه چطور می فهمد که طرح و رنگ بندی او به چه گل یا درختی شبیه هست و آن را پیدا کرده و خود را استتار میکند ؟؟ در واقع پروانه این شعور و درک را ندارد بلکه وقتی روی سطحی قرار میگیرد که همرنگ و طرح با خودش هست احساس خوشایندی به او دست داده و به همین دلیل این کار را انجام میدهد، که ما به عنوان موجودات متفکر بهش میگیم غریزه استتار.
حالا همین هورمون در بدن انسان هم ترشح می شود و نتیجه آن احساس شادی هست، که هر عاملی باعث ترشح این هورمون شود ماندگاری متفاوتی در بدن خواهد داشت. مثلا خرید یک ماشین، انجام یک سرگرمی مفرح، رفتن به مسافرت، صحبت و دیدار یک دوست عزیز خرید یک لباس یا هر چیز دیگری که باعث ترشح این هورمون شود ماندگاری های متفاوتی را در بدن خواهد داشت.
در معامله گری بازارهای مالی هم با کسب سود، با توجه به شرایط دسترسی و سهولتی که در این حرفه هست و یا کسب تی پی هایی با شرایط قابل تعریف که بیشتر برای مبتدیان اتفاق می افتد این هورمون ترشح میشود که شخص به صورت ناخودآگاه دائما به دنبال دریافت چنین احساسی هست، آن قدر معامله میکند تا حتی برای دفعات کم هم که شده بتواند آن احساس را مجدد تجربه کند و برای همین هست که افرادی را می بینیم که با این که برایند منفی و ضرر دهی دارند ولی باز هم بدون چاره اندیشی و همت اساسی به دنبال ترید کردن هستند تا جایی که به دفعات سرمایه خود در بازار را از دست می دهند.
و همین جاست که این باور شکل می گیرد که (ضرر جزئی از بازار هست) و شخص تعصب و همتش را برای ارتقای بهره وری خودش از دست می دهد.
به طور خلاصه دو راه کار اصلاح فکری در رفع این مشکل تریدری پذیرش مسئولیت و مدیریت ریسک در معاملات هست که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
با یک مثال توضیح می دهم: همه می دانیم که تصادف خودرویی یک اتفاق کاملا معمول و محتمل هست و برای همین همگی خودرو خود را بیمه میکنیم، که اینجا بیمه حکم استاپ لاس گذاشتن برای ترید را دارد، ولی آیا همه ما از کوپن های بیمه خود استفاده میکنیم؟ چقدر زیاد آدم هایی دیده ایم که حتی 10 سال تخفیف بیمه دارند. ( غیر از آنهایی که دستی خسارت طرف ضرر دیده را پرداخت می کنند که این حکم معامله گرانی را دارد که استاپ های خود را جابجا میکند)
وقتی تریدر تمام قوائد و قوانین را که بیشتر آنها را خودش برای خودش وضع کرده رعایت کند، دیگر جمله معروف بالا معنی نخواهد داشت.
البته تاکید میکنم گذاشتن استاپ در معاملات، حکم بیمه ماشین را برای مواقعی که تصادفاتی ناخواسته با دلیل بیرونی مانند انحراف به چپ خودرو مقابل در جاده هستند دارد، نه بهانه ای برای کمتر کردن ضررهای ناشی از اشتباهات تکراری یا نا آگاهانه در معامله گری.
پس استاپ خودرن طبیعی هست اما نه با این باور که جزء جدا نشدنی بازار باشد، و باعث شود هر ضرری را بپذیریم و بی خیال پیدا کردن اشتباهات خود شویم و غیرتی روی حفظ سودها نداشته باشیم.
چطور مسئولیت پذیری و مدیریت ریسک باعث میشوند اعتیاد به ترید از بین برود؟
این دو راهکار هر کدام به دو صورت باعث از بین رفتن اعتیاد به چارت میشوند.
مسئولیت پذیری:
وقتی تریدر مسئولیت نتایج و برایند معاملات خود را بپذیرد و به عنوان یک موجود دارای تفکر و شعور این را در خود نهادینه کند که اگر سودی کردم و لذتی بردم یا ضرری کردم، مسئولیتش تماما با خودم بوده و رفتار ارادی و کنترل شده خودم این نتیجه را برام داشته درنتیجه در ذهن او این ساختار به وجود می اید که از کسب سود و تی پی هایش به اندازه منطقی و محدود لذت برده و با ترشح بیشتر سروتونین باعث نشود که آدرنالین ترشح و در کوتاه مدت و نامحسوس در تصمیمات معاملاتی خود هیجانی شود و احساسی تصمیم بگیرد. از طرفی وقتی تریدر مسئولیت برایند و نتایج معاملات خود را بپذیرد به صورت منطقی به دنبال ارتقا سطح علمی و ذخیره تجریبیاتش میرود، ذخیره و استفاده از تجربیات چیزی هست که همه قادر به آن نیستند و به آن توجه نمی کنند . علم خودش فونداسیون موفقیت در بازار است و تجربه ستون آن، پس اگر تجارب استفاده نشوند انگار که شخص علمی هم نداشته و دائما با تکرار اشتباهات گذشته در یک چرخه نامتناهی درجا دور خواهد زد و به دانسته ها و منابع خودش شک میکند که این خود مجددا آسیب های جدید دیگری برای تریدر در او ایجاد می کند.
مدیریت ریسک:
زمانی که معامله گر مدل های معتبر مدیریت ریسک را آگاه باشد و به آنها عمل کند باعث میشود که سودهای غیر منطقی ( زیاد ) نسبت به سرمایه جاری خودش در بازار کسب نکند و متعاقبا همان چرخه که در بالا توضیح دادیم برای او اتفاق نیافتد و لذتی در تناسب سرمایه موجود خود داشته باشد و در نتیجه هیجان و واکنشهای احساسی در تصمیمات معاملاتی وی به وجود نخواهند آمد. از طرفی مدیریت ریسک چون تریدر را از نظر حجم و تعداد معاملات به صورت قانون مند محدود میکند باعث میشود که تریدر با پایبندی به آن در بلند مدت به کنترل احساسات خودش دست پیدا کرده و آور ترید نکند.
روانشناسی بازار چیست و چه تاثیری در معامله گری دارد؟
موضوع روانشناسی، مطالعه رفتار انسان و فرآیندهای روانی و اهداف قابل پیش بینی، توصیف، تبیین و کنترل است. با توجه به این دو تعریف، وقتی صحبت از روانشناسی بازار می شود، منظور بررسی و تحلیل مکانیسم ها و رفتارهای معامله گران و فعالان بازار مالی است. در روانشناسی بازار ابتدا الگوهای رفتاری معامله گران را بیان می کنیم و سپس براساس توضیحات، رفتار معامله گران را در زمان های مختلف پیش بینی می کنیم.
بسیاری از اعمال نادرست معامله گران که باعث می شود تصمیمات آنها به جای سود منجر به زیان شود، ریشه در شیوه زندگی آنها از کودکی تا نوجوانی دارد. جایگزینی این الگوهای رفتاری نادرست با الگوهای رفتاری جدید و صحیح، مستلزم دانش، آموزش، پایبندی به اصول و نظم و انضباط زیاد از سوی معامله گر است. در این مقاله می خواهیم در مورد روانشناسی بازار و اهمیت آن و همچنین انواع رفتارهای معامله گران بیشتر بدانیم. تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
روانشناسی بازار چیست؟
فرآیندها و موقعیت های ذهنی مختلف، احساسات و انگیزه های متفاوتی را ایجاد می کنند. به عنوان مثال، این واقعیت که یک فرد، سهامی را برای مدت طولانی نگه می دارد، نشان می دهد که او می خواهد از ضرر جلوگیری کند. یکی از تاثیرگذارترین عوامل بازار، رفتار معامله گران است. ورود به روانشناسی بازار و درک رفتار معامله گران تاثیر بسزایی در موفقیت افراد در بازارهای مالی خواهد داشت. در واقع می توان گفت یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک معامله گر موفق باید علاوه بر استراتژی های معاملاتی و مدیریت سرمایه، به روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشد.
برای تعریف روانشناسی بازار از اصطلاحات و توضیحات مختلفی استفاده می شود. این تعاریف شامل موارد زیر است:
1. یک احساس عمومی است که بازار در هر لحظه آن را تجربه می کند. عواملی که بر طرز فکر سرمایه گذاری افراد تأثیر می گذارد عبارتند از ترس از امید، طمع، انتظارات و شرایط.
2. یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است و به این ایده اشاره دارد که موضوع مورد مطالعه، تأثیر متقابل بین حرکات و وضعیت عاطفی اعضای بازار است.
3. یک موضوع بین رشته ای بین اقتصاد و روانشناسی است که به بررسی عوامل موثر بر تصمیمات اقتصادی می پردازد. به عقیده بسیاری از کارشناسان، محرک اصلی حرکت بازارهای مالی، احساسات و نوسانات هیجانی سرمایه گذاران است که چرخه های روانی بازار را ایجاد می کند.
4. به احساساتی اطلاق می شود که بین خریداران و فروشندگان در یک بازار مالی در یک دوره زمانی مشخص حاکم است، همچنین یک نیروی بسیار قدرتمند است که توسط اصول یا رویدادهای خاص تعریف می شود.
تفاوت بین روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
ما در بالا به تعاریف رایج روانشناسی بازار پرداختیم و بیان کردیم که یک احساس عمومی در بین فعالان بازار است که باعث خرید یا فروش آنها می شود. اما تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری چیست؟
همانطور که گفتیم روانشناسی بازار به رفتارها و احساسات غالب فعالان بازار در هر زمان اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانه های مالی و تحلیلگران برای توصیف حرکات بازار استفاده می شود.
گفتیم که روانشناسی بازار در مورد توصیف رفتار کلی یک بازار ترس در معامله گری تحت تأثیر عوامل عاطفی و شناختی است. اما در روانشناسی معاملهگر ضمن اشاره به همین عوامل عاطفی و شناختی، تنها به یک فرد نگاه میکنیم. به عبارت دیگر، روانشناسی معامله به رفتارها و جنبههای مختلف شخصیت افراد که بر فعالیتهای معامله گری او تأثیر میگذارد، نگاه میکند.
چرا روانشناسی بازار مهم است؟
گاهی اوقات وقتی از نظر فنی به بازار نگاه می کنید، تصحیح اشتباهات آسان است. به عنوان مثال، هنگام بررسی معامله ای که به سرعت از آن خارج شده اید، به سادگی عوامل فنی که شما را متقاعد به خروج از معامله کرده اند، مجددا تحلیل کنید. سپس به سراغ اندیکاتورها و نوسانگرهای مختلف رفته و به مرور زمان نقطه خروج را در مکان بهتری انتخاب کنید. این زمانی است که ما صرفاً از منظر فنی به بازار نگاه می کنیم. اگرچه اغلب حتی داشتن بهترین استراتژی های مالی به موفقیت ما منجر نمی شود و معاملات ما را به معاملات سودآور تبدیل نمی کند. اینجاست که روانشناسی بازار وارد می شود.
روانشناسی بازار به ما می آموزد که هر روند خاص بازار ممکن است منعکس کننده احساسات فعلی بازار باشد تا سود یا زیان قابل توجهی در ارزش سهام. روانشناسی بازار همچنین به ما کمک می کند تا دانش کافی در مورد خود به عنوان سرمایه گذار به دست آوریم. شناخت روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه گذار به ما این امکان را می دهد تا بررسی کنیم که آیا در مدیریت سرمایه خود به صورت حرفه ای عمل می کنیم یا سرمایه گذار احساسی هستیم.
حل مسائل ذهنی و روانی که مانع موفقیت استراتژی های معاملاتی ما می شوند، آسان نیست. در واقع عمده مشکلات روانی در پشت تعصبات و موارد آشکار پنهان شده و در موقعیت های مهم آسیب زیادی به افراد وارد می کند.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که احساسات افراد بر روان آنها اثر می گذارد. بین عواطف، روان افراد و الگوهای رفتاری آنها رابطه نزدیک و مستقیم وجود دارد. پس بدیهی است که اگر انسان احساسات خود را کنترل کند، معامله بهتری نسبت به قبل انجام خواهد داد. به عبارت دیگر می توان گفت که کنترل احساسات نقش موثری در موفقیت معامله گران خواهد داشت.
رفتار سرمایه گذار
سرمایه گذاران مختلف همه می توانند به این سوال که چرا وارد بازارهای مالی شده اند و برای سرمایه گذاری آمده اند، پاسخ یکسانی بدهند: کسب سود بیشتر. اما این تمام پاسخ نیست. دلایل زیادی وجود دارد که افراد را به سمت فعالیت های مختلف سوق می دهد. همین امر در مورد سرمایه گذاری ها و معاملات در بازارهای مالی نیز صدق می کند. خواسته هایی در درون ما وجود دارد که گاهی نه تنها آنها را بیان نمی کنیم بلکه حتی از آنها هم آگاه نیستیم. فعالیتهای ما همیشه معطوف به اهدافمان نیستند، بلکه گاهی در جهت رفع نیازها و احساسات درونی ما هستند.
عدم آگاهی و اشراف به این خواسته ها و خواسته های درونی می تواند ما را دچار اشتباهات مختلفی کند. اگر این اشتباهات روی احساسات ما تأثیر نگذارد، مطمئناً بر وضعیت مالی ما تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، ادامه معاملات ضررده و مشاهده سرمایه گذاری به عنوان یک بازی جذاب. اینکه سهامی را که کاهش قیمت دارند نفروشیم و همچنان امیدواریم قیمت ها بالا برود، اینکه از ترس از دست دادن سرمایه وارد معاملاتی نشویم که ریسک های معقولی دارند و مواردی از این قبیل همگی تصمیمات احساسی هستند.
به طور کلی، رفتارهای سرمایه گذار را می توان به 6 احساس مهم نسبت داد. احساساتی که معامله گر را به اشتباه در تصمیمات و رفتارهای خود سوق می دهد. ترس، طمع، هیجان و اضطراب، امید، ناامیدی و خستگی مجموعه ای از احساسات است که معامله گران را به اشتباه در تصمیم گیری ها و رفتارهای خود در موقعیت های مختلف سوق می دهد. به عنوان مثال، ترس از ضرر بیشتر ممکن است باعث شود معامله گر پس از متحمل شدن زیان، اقدامات غیرقابل پیش بینی، سریع و احساسی انجام دهد که باعث می شود ضرر دیگری متحمل شود. یا در مثالی دیگر می توان به هیجان و اضطراب اشاره کرد که معمولاً بیانگر این است که فرد در موقعیت بدی قرار دارد یا معامله ای را انجام می دهد که به ضرر او است.
روش استفاده سرمایه گذاران از روانشناسی بازار
آگاهی از رفتارهای مختلف و ریشه های عاطفی آنها به فرد این توانایی را می دهد که رفتارهای خود را بهتر تحلیل کند. این تجزیه و تحلیل رفتار شخصی به فرد اجازه می دهد تا تصمیمات بهتری بگیرد و وارد موقعیت های سودآور شود یا در زمان های بهتر از موقعیت های ضررده خارج شود. آگاهی از رفتارهای مختلف و ریشه های عاطفی آنها به فرد این توانایی را می دهد که رفتارهای خود را بهتر تحلیل کند. این تجزیه و تحلیل رفتار شخصی به فرد اجازه می دهد تا تصمیمات بهتری بگیرد و وارد موقعیت های سودآور شود یا در زمان های بهتر از موقعیت های کمبود خارج شود.
یک نگرش کلی در بازار وجود دارد که دقیقا برعکس است. براساس این دیدگاه بهترین فرصت برای خرید زمانی است که اکثر مردم ناامید و در بازار دچار رکود شده اند و برعکس بیشترین ریسک زمانی است که اکثر فعالان بازار بیش از حد خوشبین باشند. چنین نگرش ها و قوانینی است که سرمایه گذاران را تشویق می کند تا احساسات بازار را بهتر درک کنند. اگرچه در عمل شناسایی موقعیتهای بهینه آسان نیست اما در نهایت خواندن و درک احساسات بازار به معاملهگران کمک میکند تا مراحل مختلف چرخههای روانشناختی بازار را راحتتر شناسایی کنند و در درون آنها معامله کنند.
مطالعات روانشناسی بازار
روانشناسی معامله گری ما را با ابعاد مختلف و گسترده ذهن و افکار روبرو می کند. اگر می خواهیم ساختار ذهنی مناسبی برای معامله گر شدن داشته باشیم، باید ابعاد مختلف این سوال را مدام مطالعه و تمرین کنیم. مسائلی مانند زمان مناسب برای معامله و زمان نامناسب آن، زمان مناسب برای ماندن در معامله و زمان مناسب برای خروج از آن و سایر مشکلاتی که معامله گران و فعالان بازار مالی دائما با آن مواجه هستند. همگی موضوعاتی هستند که روانشناسی معاملات به بررسی آنها می پردازد.
اما چگونه و توسط چه کسی نظریه های روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری برای اولین بار مطرح شد؟ اولین کسانی که نظریه بازار متعارف را به چالش کشیدند و مفروضات زمان خود را رد کردند آموس توورسکی (اقتصاددان) و دانیل کانمن (روانشناس) بودند. این دو برنده جایزه نوبل شدند، اولین کسانی بودند که نظریه های رایج را رد کردند که تصمیمات انسانی در بازار همیشه براساس اطلاعات عمومی و اطلاعات قیمت است و توانستند در اقتصاد رفتاری پیشگام باشند.
تئوری های تورسکی و کانمن بر خطاهای سیستماتیکی تمرکز دارند که از سوگیری های شناختی ناشی می شوند. در تعریف سوگیری شناختی می توان گفت که این یک الگوی فکری رایج است که منجر به تصمیم گیری غیرمنطقی انسان می شود. از جمله این خطاهای شناختی، سوگیری تایید است. افراد دارای این خطا بر اطلاعاتی که از باورهای آنها پشتیبانی می کند بیش از حد تأکید می کنند و اطلاعاتی را که با باورهای آنها در تضاد است نادیده می گیرند یا رد می کنند. مطالعات تورسکی و کانمن و نظریههای آنها که بر شناسایی خطاهای سیستماتیک و سوگیریهای شناختی تمرکز دارند، به طور گسترده پذیرفته شدهاند. این تئوری ها برای سرمایه گذاری، کسب و کار و استراتژی های مدیریت پورتفولیو استفاده می شود.
سوالات متداول
روانشناسی بازار به ما چه می آموزد؟
روانشناسی بازار به ما می آموزد که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک معامله گر برای موفقیت باید علاوه بر روش های معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشد. زیرا براساس مطالعات روانشناسی بازار، نقش احساسات در تعیین جریان های بازار و همچنین اهمیت کنترل احساسات در موفقیت فعالیت های مالی افراد غیر قابل انکار است.
روانشناسی بازار چگونه می تواند برای معامله گران مفید باشد؟
شناخت روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه گذار به ما این امکان را می دهد تا بررسی کنیم که آیا در مدیریت سرمایه خود به صورت حرفه ای عمل می کنیم یا سرمایه گذار احساسی هستیم. این به ما به عنوان معاملهگر کمک میکند تا خطاهای شناختی و رفتارهای نادرست خود را اصلاح کنیم و همچنین با درک احساسات فعلی بازار، در مورد فعالیتهای مالی خود تصمیمات بهتری بگیریم.
روانشناسی بازار در کدام بازارها کاربرد دارد؟
روانشناسی بازار برای همه انواع دارایی ها، از سهام و اوراق بهادار گرفته تا فارکس، ارزهای دیجیتال و موارد دیگر کاربرد دارد. می توان گفت از آنجایی که موضوع اصلی روانشناسی مطالعه رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و بازیگر اصلی همه بازارها انسان هستند، روانشناسی بازار در همه بازارها مورد استفاده قرار می گیرد.
کلام آخر
برای سرمایه گذاران و معامله گران رایج است که احساسات بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر می گذارد و هر معامله گر می داند که دانش روانشناسی بازار و همچنین آشنایی با روش های معاملاتی و مدیریت سرمایه راه موفقیت را باز می کند. تأثیر مستقیم و تنبیهی روانشناسی بازار بر سرمایه گذاری افراد در بازارهای مختلف مالی غیرقابل انکار است. به همین دلیل است که تسلط بر روانشناسی بازار می تواند به معامله گران کمک کند تا با مطالعه کتاب ها و آموزش های مرتبط بهترین تصمیم ها را بگیرند.
فرسودگی شغلی در معاملهگران چیست و چطور از آن پیشگیری کنیم؟
فرسودگی شغلی در معاملهگران یکی از مشکلات رایجی است که بسیاری از تریدرها با آن دستوپنجه نرم میکنند. به همین جهت باید راههایی را پیدا کرد که این مساله را بهصورت کامل برطرف کند. امروزه، مشکل فرسودگی شغلی گریبانگیر بسیاری از افراد شده است که باید برای حل آن از راهکارهای متعددی استفاده کرد. با توجه به شرایط خاصی که در این بخش وجود دارد، در این مطلب بهصورت کامل فرسودگی شغلی در معاملهگری را بررسی کرده و روشهای حل آن را نیز بیان خواهیم کرد.
چگونه بدانیم دچار فرسودگی شغلی شدهایم؟
فرسودگی شغلی در معاملهگران یک مسئله رایج است که گریبانگیر بسیاری از افراد شده است. به همین جهت حتما باید این مشکل هرچه سریعتر شناسایی شود تا مسائل دیگری برای یک فرد ایجاد نکند. فرسودگی شغلی در معاملهگری سبب میشود تا نتیجهای که میگیرند بسیار متفاوت باشد. معمولا وقتی کسی به این مشکل دچار میشود، میزان خطای او در معاملات بیشتر میشود که در نهایت، ضررهای بیشتری را تجربه میکند. به همین جهت باید کاری کرد که این مشکل هرچه سریعتر برطرف گردد. خستگی مفرط ناشی از بررسی چارت میتواند این مشکل را در یک معاملهگر تشدید کند.
کسی که با مشکل مواجه است، کنترل احساسات خود را از دست میدهد. به همین جهت حسهایی همچون ترس، طمع و عجله در شخص به وجود میآید. عصبانیت و خشم در معاملهگری هم نشاندهنده بروز این مشکل است که حتما باید برای آن برنامهریزی درستی انجام داد. معمولا فرسودگی شغلی معاملهگران سبب میشود که آنها نتوانند در موقعیتهای حساس، تصمیم درست و به موقع بگیرند. احساس بیانگیزگی و خستگی در ترید هم از دیگر نشانههایی است که حتما باید این موارد را جدی بگیرید. خوشبختانه این مساله نیز با کمی تلاش و تمرین قابل حل است پس به خود هیچ نگرانی راه ندهید.
چند عامل در مدیریت استرس در معاملات
تمام کسانی که تا به حال ترید انجام دادهاند، با حس استرس در این کار روبرو شدهاند. زمانی که پول واقعی شما در بازار قرار میگیرد، هر تغییرات مربوط به هر کندل میتواند حس شما را دچار تغییر کند. به همین جهت، بهتر است تا راهی پیدا کنید که این استرس، مدیریت شود و فرسودگی شغلی نیز بهصورت کلی از بین برود. یکی از این راهکارها ورزش است. حتما در برنامه روزانه خود، ورزش کردن را بگنجانید زیرا تاثیر بسیار بزرگی بر روی احساسات شما خواهد داشت.
بهتر است که بعد از گذراندن یک دوره معاملاتی سخت، حتما مدتی به خود استراحت دهید و یا این که به سفر بروید. این مورد به شما کمک میکند تا فرسودگی شغلی نیز کاهش بیشتری پیدا کند. مورد دیگری که میتواند در این مورد کمککننده باشد، تغذیه مناسب است. چنانچه دوست دارید فرسودگی شغلی در معاملهگری به سراغ شما نیاید، حتما تغذیه خوبی داشته باشید. وقتی که انرژی کافی به مغزتان برسد، بهطور قطع در حین معاملات نیز استرس کمتری را تجربه خواهید کرد پس از این بابت نگران نباشید.
نقش مدیتیشن در کاهش فرسودگی شغلی معاملهگران
با توجه به این که مدیتیشن کردن یک روش عالی برای تقویت روح است، بهطور قطع برای کاهش فرسودگی شغلی در معاملهگران نیز بسیار مناسب خواهد بود. به همین جهت شاهد آن هستیم که بسیاری از تریدرها از این روش برای آرامش بیشتر خود استفاده میکنند. وجود حسهایی همچون ترس و اضطراب میتواند عملکرد مفید تریدرها را به هم بریزد. به همین جهت یوگا و مدیتیشن باعث میشوند که فرسودگی شغلی معاملهگران به کمترین حد خود برسد.
اگر بتوانید احساس آرامش را برای خود ایجاد کنید، بهطور قطع نتایج بهتری میگیرید. مدیتیشن باعث آرامش ذهن و روان شما میشود که در نهایت احساس بینظیری را برای شما ایجاد خواهد کرد. بررسیها نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی شکست در ترید این است که فرسودگی شغلی در معاملهگران بورس به خوبی دیده میشود؛ از همین رو به شما توصیه میکنیم که حتما در طول هفته کاری خود برای مدیتیشن و یوگا برنامهریزی کنید. کاهش ترس و استرس میتواند احتمال موفقیت معاملات شما را بالاتر ببرد پس حتما برای آن یک برنامهریزی درست انجام دهید.
درمان فرسودگی شغلی در معاملهگران
برای هر مشکلی یک راهکار وجود دارد که حتما باید این راه مهم را پیدا کرد. همین مورد در دنیای معاملهگری نیز وجود دارد که باید به آن دقت کافی داشته باشید. برای درمان فرسودگی شغلی در معاملهگران، راههای زیادی وجود دارد که میتوانید از بین آنها بهترین گزینه ممکن را برای خود انتخاب کنید. یکی از بهترین راهکارها این است که برای مدتی از بازار فاصله بگیرید. این بدان معناست که میانگین تعداد تریدهای خود را کاهش دهید. در صورتی که یک نوسانگیر روزانه هستید، بهتر است که مدتی به سراغ معاملات در تایم فریم بزرگتر بروید.
بهطور کلی هر چقدر که تایم فریم معاملاتی کوچکتر میشود، احتمال فرسودگی شغلی معاملهگران نیز بیشتر خواهد شد. همچنین همواره در معاملات خود، مدیریت ریسک و سرمایه را رعایت کنید تا استرس زیادی به شما وارد نشود. بررسیها نشان میدهد که فرسودگی شغلی در معاملهگران بورس بیشتر به دلیل انجام ریسک غیرمنطقی است. همچنین حتما از معاملات با اهرم بالا بپرهیزید زیرا فشار روانی بسیار زیادی را به شما وارد میکند. در صورتی که با این مشکل دستوپنجه نرم میکنید، حتما یک برنامه تفریحی نیز برای خود بچینید تا ذهنتان استراحت کند.
اهمیت خشم و عصبانیت در کارزَدگی تریدرها
فرسودگی شغلی میتواند در مشاغل مختلفی اتفاق بیفتد. از آنجایی که میزان فشار روانی در تریدینگ بسیار زیاد است، حتما مشکلاتی مانند فرسودگی شغلی برای شخص به وجود خواهد آمد. البته نباید فراموش کرد که میزان این فشار، بسیار متفاوت است و هرکس به اندازه خاصی با فرسودگی شغلی درگیر میشود. به همین جهت یکی از نشانههای بزرگ فرسودگی شغلی در معاملهگران این است که سریعا عصبی و خشمگین میشوند.
این افراد بعد از این که در معامله شکست میخورند، بلافاصله خشم تمام وجود آنها را در برمیگیرد. در این حالت نیز شخص برای جبران ضرر، وارد عمل میشود و سعی میکند که انتقام خود را از بازار بگیرد. چون این فرد در حالت عصبی قرار دارد، بهطور قطع بسیاری از شاخصها را بررسی نمیکند. همینامر درصد موفقیت شخص در معاملات را کاهش میدهد. این نکته را بدانید که بازار، قاتل انسان خشمگین و انتقامجو است و به هیچ عنوان به او رحم نخواهد کرد. با توجه به شرایط خاصی که در این قسمت وجود دارد، حتما سعی کنید تا با کمک راهکارهای مختلف این خشم و عصبانیت را کنترل کنید.
ارتباط ترس و طمع با فرسودگی شغلی معاملهگران
امروزه فرسودگی شغلی در معاملهگران به یک مشکل رایج تبدیل شده است که بسیاری از افراد با آن درگیر هستند. به همین جهت شما هم باید مانع بروز این مشکل برای خود شوید. ترس و طمع، دو عامل مهم در فرسودگی شغلی هستند که حتما باید آنها را بهصورت جداگانه تحلیل و بررسی کنید. وقتی کسی با مشکل فرسودگی مواجه میشود، معمولا حس ترس در معاملات به سراغ او خواهد آمد. از همین رو شخص نمیتواند بسیاری از معاملات را باز کند که به همین جهت دچار آسیب خواهد شد.
یکی دیگر از احساسات مخرب، طمع است که میتواند منجر به نابودی یک تریدر شود. با توجه به وجود فرسودگی شغلی در معاملهگران بورس، بسیاری از این افراد از طمع زیاد آسیب میبینند. بهخصوص وقتی که یک نفر چند معامله موفق پشت سر هم دارد، ممکن است که حس طمع به سراغ او بیاید. معمولا به دلیل پیامدهای منفی این کار، مسئله فرسودگی شغلی معاملهگران به وجود خواهد آمد.
اگر میخواهید به عنوان یک تریدر موفق نتایج خوبی بگیرید، باید حتما تمامی این عواملی که گفته شد را مدیریت کنید تا برای شما مشکلات بیشتری در این بخش به وجود نیاید.
سخن پایانی
فرسودگی شغلی در معاملهگران یک مشکل فراگیر است که بسیاری از فعالین بازار را تهدید میکند. معمولا کسی که با این مشکل روبرو میشود، قدرت تصمیمگیری خود را در مواقع حساس از دست خواهد داد. به همین جهت، تعداد تصمیمات غلط شخص افزایش پیدا کرده و ضررهای زیادی را متحمل میشود. با توجه به نکاتی که در این مطلب از دلفین وست گفته شد، شما هم میتوانید به راحتی بر این مشکل غلبه پیدا کنید. با این روش شما قادر خواهید بود که مشکلات خود را به کمترین حد برسانید پس به هیچ عنوان نگران نباشید.
سوالات متداول
- چرا نباید با فرسودگی شغلی ترید کرد؟
وقتی که دچار فرسودگی شغلی هستید، میزان اشتباهات شما نیز بسیار زیاد خواهد بود که به همین علت بهتر است که مدتی از ترید دور باشید.
- بهترین روش برای درمان فرسودگی شغلی تریدرها چیست؟
برای این که ذهن شما آرامش خود را به خوبی به دست آورد، بهتر است که به سراغ برنامههای تفریحی بروید و از فضای پراسترس بازار دور باشید.
- چطور استرس خود در معاملات را کاهش دهیم؟
انجام برنامههای مختلف همچون ورزش، تغذیه مناسب، مدیتیشن و یوگا میتواند میزان استرس در معاملات را بهقدر زیادی کاهش دهد پس حتما از این روشها بیشترین نفع ممکن را ببرید.
55 قانون برای کامل شدن به یک معامله گر ( تریدر ) حرفه ای در بازار بورس و فارکس
55 قانون برای کامل شدن به یک معامله گر ( تریدر ) حرفه ای در بازار بورس و فارکس
55 قانون زیر زیر یک متن خلاصه شده و به زبان ساده از پله ھای طی شده توسط جان پایپر تا رسیدن به جائی که اکنون در آن قرار دارد می باشد که به عقیده بنده تمامی تریدرھا و معامله گران تقریبا ھمه این پله ھا و یا بیشتر آنھا را باید طی کنند تا به مرحله ای برسند که بتوانند خود را تریدر بنامند .پیشنهاد میکنیم این قوانین را با دقت مطالعه کنید.
١ – کنجکاوی ما باعث می شود تا راجع به بازار مطالعات و تحقیقات اولیه ای را انجام دھیم .
٢ – یک یا دو کتاب و چند گزارش و مجله می خریم .
٣ – چیزھائی از بازار که به نظر ھم دوست داشتنی می رسند شما را ترغیب به تحقیق می کنند .
۴ – علاقه ای سطحی به بازار و تریدھای ھر از گاھی و عموما از دست دادن پول و گاھی ھم موفقیت ھای تصادفی را در این مرحله تجربه می کنیم .
۵ – عموما شکستھای خود را فراموش کرده و به موفقیتھای خود می بالیم و خودمان را تشویق و متقاعد می کنیم که
اگر این تکنیکھا را یاد بگیریم به پایان راه رسیده و موفقیتھای زیادی بدست خواھیم آورد .
۶ – چارتھای مخصوص به خودمان را را که احیانا بزرگتر از حد معمول ھم ھستند و چند اندیکاتور ھم روی آنھا رسم شده برای خود تھیه می کنیم .
٧ – روشی را برای ورود به بازار تھیه کرده و فکر میکنیم که این روش جز موفقیت چاره دیگری ندارد !
٨ – به صورت فعالی معاملات خود را آغاز میکنیم .
٩ – نتایج بما گوشزد میکنند که به ھمان سادگی که فکر میکنیم نیست و چند نکته را بایستی مراعات کرد .
١١ – به تریدھایمان ادامه می دھیم و نتایج نسبتا ) بد ( متفاوتی ایجاد می شوند ولی نه آنچنانکه علاقه مارا از بین ببرند .
١١ – ھمچنان نتایج خوب را انتظار میکشیم .
١٢ – حجم معاملات و مبالغ درگیر در آنھا افزایش می یابند .
١٣ – مطالعه و خواندن گزارشات ادامه می یابند اما اینھا جز به تنیدگی بیشتر اوضاع نمی انجامند . ھنوز نمیدانیم که چه باید بخواھیم .
١۴ – نمره موفقیت ما بالنسبه خوب است اما کمبود مھارتھای معاملاتی ما منجر به عدم بھره گیری و کسب سود شایسته از بازار میشود .
١۵ – بتدریج ترس از بازار در ذھن ما جای می گیرد ولی ھنوز اندر خم یک کوچه ایم .
١۶ – به ھمان روال قبل معامله می کنیم و به تعداد زیاد معامله کرده و از قانون معدل گیری گریزانیم . فقط موضوع مهم زمان است .
١٧ – یک سود بزرگ برای خود ثبت کرده و احساس اینکه ھمه چیز خوب پیش می رود در ما به اعتماد به نفس زیاد از حد منجر می شود .
١٨ – یک ضرر بزرگ می کنیم . از نظر روانی مساله شروع به بزرگ شدن می کند .
١٩ – یک کامپیوتر می خریم و شروع به بررسی اندیکاتورھای دیگر می کنیم .
٢١ – به دیگر بازارھا و روشھا نیز سرک می کشیم.
٢١ – بالاخره ھمه پول خود را از دست می دھیم .
٢٢ – بوضوح می فهمیم که به ھمان سادگی که می بینیم نیست .
٢٣ – به نظر می رسد که به این شیوه نمی توانیم ادامه دھیم .
٢۴ – در می یابیم که اطلاعات کافی برای کسانیکه می خواھند از این بازار کسب در امد کنند کافی نیست.
٢۵ – برای پر کردن این خلا سعی می کنیم که یک سیستم گزارش نویسی ایجاد کرده تا چگونگی اوضاع را به ما بگوید .
٢۶ – یک آنالیست را به ھمکاری دعوت می کنیم . توجه داشته باشید که این بدترین کاری است که شما می کنید و بهترین کار آن
است که یک نفر تریدر را به کمک بطلبید .
٢٧ – به ترید کردن ادامه می دھیم اما در سطوح پائین تر .
٢٨ – گزارشنویس روزانه را آغاز می کنیم که یک موفقیت فوری محسوب می شود .
٢٩ – تمام اینھا نیازمند تحقیقات و مطالعات و آنالیزھای شخصی زیادی است
اما باز ھم ھنوز بر ما روشن نیست که ترید کردن یک امر ذھنی است
و سایر مقولات بیرونی ) شامل روشھا کامپیوترھا و کارگزاران و (… تقریبا ھمه نامربوط ھستند البته تا وقتیکه شما از نظرذھنی آماده نباشید .
٣١ – ترس بر ما مستولی شده و ھنوز ھم شیوه خاصی نداریم .
٣١ – می فهمیم که ترید منطقی بدون داشتن یک شیوه مناسب نتیجه ای جز ناکامی ندارد .
٣٢ – بدنبال یک روش می گردید .
٣٣ – روشھای موجود در بازار به نظرتان مناسب نیشتند و شروع به طراحی یک روش مخصوص به خود می کنید .
٣۴ – با روش خود شروع به ترید می کنیم که البته کاری بس سخت است .
٣۵ – ما به دلایل قانع کننده ای برای تریدھای خود نمی رسیم ) چیزی که قبل از داشتن روشنیز به آن دچار بودیم ( اما در می یابیم که قبلا راجع به آن بررسی کرده ایم . جریانات درونی شما بکار می افتند .
٣۶ – می فهمیم که نکته اصلی در ترید کردن ھمانا ذھن ماست . حال می توانیم پیشرفت واقعی را شروع کنیم
٣٧ – شروع به تکمیل استراتژی خود کرده و با یک سایز مناسب ترید می کنیم .
٣٨ – اما ھنوز ھم دچار ترس ھستیم و این به مساله بزرگی تبدیل می شود .
قبلا یاد گرفتیم که کاھش ضررھا ضروری است و اما بخشدوم ) حفظ جریان سود ده ( را با وجود ترس نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم .
٣٩ – به ترید کردن خود ادامه می دھیم و به خود امیدواریم که خوب شود . بتدریج ترس رخت بر می بندد .
۴١ – ضربه بزرگ دیگری می خوریم .
۴١ – احساس بدی پیدا کرده و فکر می کنیم که بهتر است تسلیم شویم و یا شاید بهتر بود ھمان مرتبه اول و چند سال پیش که برای اولین بار کال شدیم تسلیم می شدیم .
۴٢ – به ترید خود ادامه داده و سعی می کنیم که از اعتماد به نفس زیادی پرھیز کنیم .
خودمان را به سیستم مدیریت استرس مسلح کرده به زودی یاد می گیریم که مراقبه کنیم )
چیزی که برای ھر تریدری ضروری است ( و در می یابیم که ھمیشه متواضع بوده و مانند ظرف خالی باشیم .
۴٣ – یک تریدر دیگر را به عنوان راھنما انتخاب کرده و او نیز یک روش را به شما معرفی می کند
که بلافاصله مورد پسند شما واقع شده و علت آن ھم وضعیت مناسب ) ذھنی ( شماست .
۴۴ – سیستم خودمان را می سازیم و آنرا توسعه داده که منجر به بهتر شدن نتایج و وضعیت ذھنی ما می شود .
دیگر ترس مساله مهمی نیست .
۴۵ – تصمیم به ملاقات با یک مربی روانشناس معاملات می گیریم .
مقاله مرتبط : روانشناسی بازار بورس و سرمایه گذاری چیست
۴۶ – سود بزرگی را به دلیل اجازه دادن به جریان سود ده در یک معامله به ثبت می رسانیم .
ما ھمان کاری را می کنیم که ھر تریدر موفقی انجام می دھد .
آیا دوباره ھم این ترفند را می توانیم بکار ببندیم؟
۴٧ – شروع به دور شدن از ترس و رسیدن به مرحله ریسک محوری می کنیم .
۴٨ – می فهمیم که وضعیت ذھنی ھمه چیز است و آرامش داشتن امری حیاتی است و باز ھم سایز پوزیشنھای خود را کم می کنیم .
۴٩ – چند روزی را با گروه معاملاتی مربی روانشناس خود بسر می بریم .
۵١ – شروع به سود کردن با روش پایدار می کنیم .
۵١ – باز کمی به خودمان غره می شویم ! اما این بار می فهمیم که اشتباه کرده و با ضرر کمی آنرا محدود می کنیم
و باز به خودمان یادآوری می کنیم که متواضع بمانیم .
۵٢ – بعضا به صورت ناخودآگاه ترید می کنیم . در این کار داریم حرفه ای می شویم .
۵٣ – می دانیم که چالشھای زیادی پیشرو داریم اما با اعتماد به نفسآنھا را رفع می کنیم .
۵۴ – متوقف کردن پول یک مساله می شود . حقیقتا ما در یک دنیای پر از فراوانی زندگی می کنیم .
۵۵ – در می بابیم که زندگی ما بواسطه ترید کردن بھتر شده و در بسیاری از زمینه ھای زندگی به خواسته ھایمان می رسیم
فومو در معامله گری و راه غلبه بر آن
مقابله با فومو یا همان ترس از دست دادن، مهارتی بسیار ارزشمند برای معامله گران است. فومو در معامله گری نه تنها می تواند تأثیر احساسی منفی داشته باشد، بلکه می تواند قضاوت و منطق را نیز تحت الشعاع قرار دهد، که در هنگام تصمیمات معامله گری مشکل ساز است.
پس اول باید ببینیم فومو در معامله گری چیست. ترسی است که معاملهگران وقتی فکر میکنند ممکن است فرصتهای بزرگی را از دست بدهند، یا اینکه معاملهگران دیگر موفقتر هستند، دچارش میشوند. معاملهگرانی که فومو را می شناسند، اینکه از کجا میآید و چگونه به آن واکنش نشان دهند را بلدند، برای غلبه بر آن قدرتمندتر هستند. ریشه درونی و اصلی فومو چیزی نیست جز: درونیترین عملکرد ذهن خود معامله گر.
این مقاله به شما کمک میکند تا با فومو کنار بیایید. البته راهحلهایی برای متوقف کردن آن در مسیر خود – یا حتی برای جلوگیری از ظهور آن در وهله اول هم ارائه میدهد.
فومو در معامله گری از کجا می آید؟
فومو در معامله گری، ریشه های عاطفی عمیقی دارد و از دل زندگی روزمره به هم پیوسته ما سرچشمه می گیرد. معامله گر مدرن در دنیایی زندگی میکند که رسانههای اجتماعی امری عادی است و در معرض بمباران خبری داستانهای موفقیت دیگران است.
فومو می تواند ناشی از احساسات و عواطف مختلفی باشد که در حین معامله رخ می دهد، از جمله ترس، طمع، حسادت و ناشکیبایی. ماهیت سریع معامله گری به این معنی است که موقعیت های بسیاری این احساسات را تحریک می کنند. از رویدادهای ارزشمند گرفته، تا حرکات ناگهانی بازار، تا چیزی به سادگی مکالمه و گفتگویی با یک معامله گر دیگر، پتانسیل فومو وجود دارد.
در چرخه فومو گیر کرده اید؟ نحوه غلبه بر آن چیست؟
متوقف کردن فومو راه حلی سریع نیست، پس احساس ناامیدی نکنید. این موضوع به تعدیل کردن فرآیندهای فکری برمی گردد و چیزی نیست که بلافاصله اتفاق بیفتد. احساس از دست دادن یک فرصت عالی می تواند فراگیر باشد.
شاید یادآوری این نکته مفید باشد که ترس در معامله گری فومو برای همه اتفاق می افتد. حتی با تجربه ترین معامله گران نیز این ترس را تجربه می کنند. در اینجا پنج راه برای غلبه بر فومو و تبدیل شدن به یک معامله گر بهتر آورده شده است:
۱. فومو را بپذیرید
اولین قدم برای غلبه بر فومو پذیرش آن است. همین پذیرش می تواند تسکین زیادی ایجاد کند – این فکر که همه از من موفق تر هستند، می تواند باعث ایجاد احساس تنهایی و انزوا در من می شود.
علائم هشدار دهنده
معامله گرانی که چنین افکاری دارند بهتر است فوموی خود را بپذیرند:
“فومو؟ فومو چیه ؟ من کنترل کامل معاملاتم را در دست دارم.”
عدم پذیرش فومو به این معنی است که معامله گر عادت های خود را تغییر نمی دهد و در چرخه اتکا به دیگران گیر می کند.
نحوه پذیرش فومو
به یاد داشته باشید که فومو همیشه بر معامله گران تأثیر می گذارد. ممکن است در یک محیط یادگیری گروهی مثل یک وبینار، به اشتراک گذاری تجربیات با دیگران کمک کننده باشد.
۲. روی روانشناسی معاملاتی خود کار کنید.
فومو به طور ذاتی با روانشناسی مرتبط است. احساسات می توانند کنترل معامله گران را در دست گرفته و باعث می شوند تصمیم گیری های خود را زیر سوال ببرد.
علائم هشدار دهنده
افکاری مانند مورد زیر می تواند نشان دهد که تمرکز اینجا و اکنون است، نه تصویر بزرگتر:
“باورم نمیشود که این فرصت را از دست دادم! چنین شانس هایی همیشه به وجود نمی آیند. شرط می بندم که معامله گران دیگر این موقعیت را گرفتند… معاملات آنها اکنون به سود رسیده است.”
معامله کردن بر اساس احساسات می تواند مخاطره آمیز باشد و منجر به رفتارهای چرخه ای شود – وارد شدن به معامله، وحشت، فروش، احساس پشیمانی، و انجام دوباره همان کار…
این نمودار نشان میدهد که اگر معاملهگران تحت تأثیر فومو قرار بگیرند، چه اتفاقی میافتد. این نمودار از شاخص قدرت نسبی به عنوان یک اندیکاتور استفاده می کند که نشان می دهد چه زمانی ین ژاپن در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش بوده است. مجموعه دوم فلش ها وضعیتی را نشان می دهند که معامله گر بیش از حد اعتماد به نفس پیدا کرده است و نگران از دست دادن یک فرصت دیگر است. در هیجان خود، طمع و ترس از دست دادن، همه چیز را فرا می گیرد – بدین ترتیب معامله گر سیگنال های فروش را به امید کسب سود بزرگتر نادیده می گیرد و در نهایت ضرر می کند.
چگونه روانشناسی ترید را بهبود دهیم؟
یادگیری بهبود روانشناسی معاملات با تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت شروع می شود. چرا از پادکست DailyFX ایده هایی در مورد روانشناسی تجارت دریافت نمی کنید؟ این به شما کمک می کند بر FOMO غلبه کنید و روانشناسی خود را بهبود بخشید.
۳. فعالیت رسانه های اجتماعی خود را کنترل کنید
رسانههای اجتماعی میتوانند برای معاملهگران مفید باشند، اما همچنین میتوانند مضر باشند – وقتی به نظر میرسد ترس در معامله گری که دیگران در معاملات شان موفق میشوند، شما به راحتی ناامید و بی انگیزه می شوید.
علائم هشدار دهنده
“من فقط توییتر را بررسی می کنم تا ایده هایی به دست بیاورم … اما آنجا پر از افرادی است که در معاملات شان موفق هستند. چرا من نمی توانم کمی شبیه آنها باشم؟!”
استفاده از رسانه های اجتماعی می تواند اعتماد به نفس شما را از بین ببرد. اگر احساس کنید دیگران چیزی را می دانند که شما نمی دانید، می تواند در شما فومو ایجاد کند.
چگونه فعالیت در رسانه های اجتماعی خود را کنترل کنیم؟
نیازی نیست ارتباط خود را با دنیا قطع کنید، اما سعی کنید از رسانه های اجتماعی به گونه ای استفاده کنید که برای شما مفید باشد. به هشتگ #FOMOintrading نگاهی بیندازید تا ببینید آیا میتوانید با تجربیات دیگران ارتباط برقرار کنید، و @forex_chortkee را در اینستاگرام دنبال کنید تا علاوه بر دریافت نکات و موارد آموزشی، با دیگر معاکله گران نیز ارتباط بگیرید و به تبادل تجریبات خود بپردازید.
۴. یک ژورنال معاملاتی داشته باشید.
ژورنال معاملاتی به شما کمک می کند تا فعالیت خود را ثبت کرده و در مورد آن فکر کنید. این یک ابزار خود انعکاسی عالی است که به شما امکان میدهد عادات مفید را شناسایی کنید و آنهایی را که ممکن است به معاملات فومویی منجر شوند، متوقف کنید.
علائم هشدار دهنده
” فرصت و موقعیت خوبی به نظر می رسد. فکر کنم دنبالش خواهم رفت. به نظر می رسد بازارها به نفع من کار می کنند.”
چنین افکاری نشان می دهد که باید مدتی را صرف ارزیابی معاملات خود کنید و مشخص کنید چه چیزی برای شما مفید است. داشتن ژورنال معاملاتی واقعا کمک کننده خواهد بود.
چگونه یک ژورنال معاملاتی بنویسیم؟
ژورنال معاملاتی هر کس متفاوت خواهد بود – ژورنال شما برای شما شخصی خواهد بود و بر اساس اهداف معاملاتی شما خواهد بود. برای ایجاد یک ژورنال معاملاتی و استفاده از آن آموزش ببینید. تا بتوانید در موقعیت بهتری قرار گرفته و با اطمینان معامله کنید، نه ترس.
۵. ریسک خود را مدیریت کنید
مدیریت دقیق ریسک گام مهمی برای دور شدن از فومو است – و اگر از طریق ترس وسوسه میشوید وارد معامله شوید، مدیریت ریسک خوب پشتیبان شما خواهد بود تا مطمئن شوید ضررهایتان از کنترل خارج نمیشوند.
علائم هشدار دهنده
“هر کس دیگری در حال ترید در این بازار است، پس نمی تواند آنقدرها هم خطرناک باشد… نمی خواهم این بازار را از دست بدهم.”
فومو می تواند معامله گری را جذاب تر به نظر برساند اما جایگزین استراتژی نمی شود. مهم است که همه نتایج در نظر گرفته شوند تا بتوانید مدیریت ریسک داشته باشید.
نحوه مدیریت ریسک
حتما در مورد اهمیت مدیریت ریسک، چگونگی کمک به کنترل احساسات هنگام معامله و اینکه چرا ضروری است، بیاموزید:
چگونه فومو را قبل از وقوع متوقف کنیم؟
یک رویکرد خوب برای غلبه بر فومو این است که بگونه ای معامله کنید که از وقوع آن در همان وهله اول جلوگیری شود. در اینجا چند ایده و نکته عملی وجود دارد که به شما کمک می کند به جای نگرانی در مورد آنچه دیگران انجام می دهند، روی اهداف و فعالیت های خودتان تمرکز کنید:
- یک روال و روتین برای خودتان ایجاد کنید. معامله گری می تواند یک فعالیت منزوی باشد که خودش یکی از دلایل فومو است. داشتن یک روتین واقعا کمک می کند. چراکه به شما زمان میدهد تا بازارها را تجزیه و تحلیل کنید، معاملات تان را برنامهریزی کنید و تصمیمهای مناسبی بدون عامل حواسپرتی از سوی دیگران اتخاذ کنید. هنگامی که روتینی کارآمد پیدا کردید، تمرکز کردن بسیار آسان تر می شود. دریابید که معامله گران و تحلیلگران موفق چه روالی دارند و چگونه خود و زمان خود را در بازار مدیریت و متعادل می کنند.
- نگاه تان به آینده باشد. در گذشته نمانید. ذهن به طور طبیعی بر روی نکات منفی تمرکز می کند، اما می توان با ترس در معامله گری آموزش آن را کنترل کرد. از دست دادن مقداری پول ممکن است، بخصوص در ابتدا، وحشتناک به نظر برسد، اما معامله گران با اعتماد به نفس و استراتژیک می دانند که همه اینها صرفا بخشی از بازی کلی و بزرگتر است. همیشه فرصت دیگری وجود خواهد داشت. هنگامی که این موضوع بعنوان بخشی از روانشناسی ترید نهادینه شود، غلبه بر فومو بسیار آسان تر است. یک راه عملی برای حفظ حرکت رو به جلو، استفاده از ابزار احساسات بازار است، که به شما کمک میکند پیشبینیهای دقیقتری داشته باشید و تصور بهتری از صعودی یا نزولی بودن سیگنالها داشته باشید.
- یک پلن معاملاتی ایجاد کنید. هیچ چیز دیگری وجود ندارد: شما به یک پلن معاملاتی نیاز دارید. معامله کردن خارج از یک طرح و پلن مشخص می تواند به معنای ریسک سرمایه بیش از حد یا ورود به معاملات در زمان نامناسب باشد. اینکه یک موقعیت را منحصر بفرد فرض کنیم آسان است، اما یک پلن معاملاتی باید همه احتمالات را پوشش دهد. اگر یک پلن معاملاتی مطمین و اصطلاحا ضد نفوذ! باشد، ابزارهایی که برای کسب درآمد بلندمدت نیاز است را خواهید داشت. د رمورد پلن معاملاتی این مقاله را نیز بخوانید. چراکه کمک می کند تا استراتژی های معاملاتی عینی ایجاد کرده و بر فومو غلبه کنید.
- از معامله گری لذت ببرید. وقتی از فعالیتهای خود خوشحال و راضی هستید، کمتر احتمال دارد که دچار احساس فومو شوید. یک عامل مهم در این احساس این است که شما واقعاً بر معامله گری خود تسلط دارید. آکادمی چرتکه منابع آموزشی ارزشمندی برای معامله گران در تمام سطوح دارد که کمک می کند تا با اصول اولیه آشنا شده یا استراتژی های پیشرفته تری پیدا کنند. همچنین میتوانید برای دریافت دوره بی نظیر ماتریکسبصورت رایگان، به پشتیبان های ما پیام و درخواست دهید.
سخن پایانی: جومو !
جومو به معنای لذت از دست دادن است. ارزش دارد که یک گام به عقب بردارید، تمام افکار خود را جمع آوری کنید و به سادگی از فضا و روال خود لذت ببرید. درمورد جومو چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد. تنظیم الگوهای فکری برای حذف فومو و تبدیل آن به جومو، یک استراتژی روانشناختی محکم است که در مقالات بعدی به آن خواهیم پرداخت.
ابزار معامله گران برای معامله کردن با فومو.
به طور خلاصه، در اینجا ابزار ضروری مورد نیاز برای غلبه بر فومو و تبدیل شدن به یک معامله گر بهتر در یک جدول ارائه شده است.
دیدگاه شما