روش قيمت گذارى سهام


که در آن – AC هزینه متوسط است. AVC هزینه متغیر متوسط است. AFC هزینه ثابت متوسط است. TVC هزینه متغیر کل است. TFC کل هزینه ثابت است. Q تعداد کل است.

قیمت گذاری اضافه بر بهای تمام شده چیست و چرا یک استراتژی قیمت گذاری خوب است؟

قیمت گذاری اضافه بر بهای تمام شده (Cost-plus pricing) ، قیمت محصولات و خدمات را به گونه ای حفظ می کند که هزینه تولید را پوشش دهد و حاشیه سود کافی را برای شرکت فراهم کند تا به نرخ بازده هدف خود برسد. به عبارت دیگر، شرکت حاشیه‌ هایی را که از محصول می‌خواهد تعیین می‌کند و سپس حاشیه سود را به قیمت تمام شده اضافه می‌کند تا به ارزش فروش برسد. بنابراین، روش قیمت‌ گذاری اضافه بر بهای تمام شده یا قیمت‌گذاری به اضافه هزینه ، می‌تواند نمای کلی از میزان سودی که قرار است به دست آورد، در اختیار شرکت قرار دهد.

محاسبه قیمت گذاری اضافه بر بهای تمام شده

محاسبه یا برآورد cost-plus pricing ، میانگین متغیر و متوسط هزینه های ثابت و همچنین مقداری را که بر اساس ارزیابی ظرفیت تولید شرکت فرض می شود، در نظر می گیرد.

بنابراین میانگین هزینه را داریم که از ضرب هزینه متغیر متوسط و هزینه ثابت متوسط حاصل می شود. هزینه متغیر متوسط با تقسیم کل هزینه متغیر بر تعداد کل محاسبه می شود. این مرحله اولیه در محاسبه قیمت تمام شده به اضافه هزینه است.

که در آن – AC هزینه متوسط است.

AVC هزینه متغیر متوسط است.

AFC هزینه ثابت متوسط است.

TVC هزینه متغیر کل است.

TFC کل هزینه ثابت است.

Q تعداد کل است.

مرحله زیر و آخرین مرحله شامل شناسایی افزایش هزینه ها است. در اینجا یک نرخ بازده هدف را معرفی می کنیم که نسبتی از سهم مربوطه از کل سود است. اگر نرخ بازده هدف x باشد، معادله واحد خروجی به صورت زیر خواهد بود:

که در آن – X نرخ بازده و Q تعداد کل است.

P= AVC+AFC+X/Q.

این قیمت‌گذاری به دلیل سهولت در محاسبه و عدم نیاز به اطلاعات اضافی، منطقی‌ترین رویکرد برای حداکثر کردن سود محسوب می‌شود. بنابراین، در مقایسه با قیمت ‌گذاری رقابتی ، استراتژی قیمت‌گذاری اضافه بر بهای تمام شده به طور کامل در هنگام تعیین قیمت، رقبا را نادیده می‌گیرد.

در عین حال، مصرف کنندگان را نیز نادیده می گیرد که این عیب آن است. برای تعیین حاشیه سود، توجه به ادراک مدیریت، کشش تقاضا و همچنین شرایط رقابتی ضروری است. از این گذشته، علاقه اصلی مدیران تمرکز بر تأکید بر حداکثر ارزش محصول است.

استفاده از قیمت گذاری اضافه بر بهای تمام شده (Cost-plus pricing)

این استراتژی را می توان در بازارهایی که کمبود اطلاعات در بازار های نامشخص وجود دارد، اعمال کرد. از آنجایی که بدست آوردن اطمینان در مورد اینکه منحنی تقاضا چگونه نوسان می کند دشوار است، این استراتژی قیمت کلی را ارائه می دهد.

علاوه بر این، از آنجایی که برای بازار های نامطمئن کار می کند، برای مدیران آسان تر است که بیشتر بدانند و از هزینه های تولید مطمئن شوند تا کنکاش در رفتارهای مصرف کنندگان و رقبا. سادگی و در دسترس بودن این استراتژی چیزی است که آن را در بین شرکت ها بسیار محبوب کرده است.

این استراتژی که قدمت آن به قرون وسطی بر می گردد، در ایالات متحده آمریکا و همچنین چین و هند مورد استفاده قرار می گیرد.

با این حال، استراتژی می تواند دیدگاه های اشتباهی را ارائه دهد. اگر بخواهیم به عنوان مثال یک مبلمان تولید شده در چین را در نظر بگیریم، روش محاسبه قیمت از طریق استراتژی قیمت گذاری به اضافه هزینه، شناسایی هزینه تولید و اضافه کردن حاشیه سودی است که می خواهید به دست آورید.

اما این به هدف فروش بستگی دارد، گویی که فروش کمتر از آن چیزی است که انتظار داشتید، ممکن است منجر به ضرر شود. نکته دیگر این است که اگر شرکت چینی سعی کند مبلمان خود را در چین و همچنین در بازارهای بین المللی مانند فرانسه بفروشد، موفقیت شرکت به شدت به رفتار و برداشت مشتریان بستگی دارد. زیرا فرانسوی ها بر این باور خواهند بود که محصولات چینی بی کیفیت هستند. کیفیت پایین در صورتی که قیمت ها کمتر از حد انتظار آنها تعیین شود می تواند فاجعه بار باشد.

مزایای استراتژی قیمت گذاری اضافه بر بهای تمام شده (Cost-plus pricing)

این استراتژی قیمت گذاری هزینه تولید یک محصول یا ارائه خدمات را در نظر می گیرد. یک مارک آپ (markup) سود به هزینه اضافه می شود و به مشتری قیمت نهایی که هزینه + سود است داده می شود. دلایل متعددی وجود دارد که فکر می کنیم قیمت گذاری به اضافه هزینه بهترین استراتژی قیمت گذاری امروزی است.

قیمت گذاری می تواند به شایستگی های اصلی شما تبدیل شود

اگر قیمت‌گذاری مزیت شماست و بهترین قیمت را در بازار ارائه می‌دهید، تقلید از شما بسیار دشوار می‌شود. در صورتی که قیمت‌ گذاری شما از قبل به‌ علاوه هزینه است، و تنها حاشیه ‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید داشته باشید، تقلید تقریباً غیرممکن است.

در نتیجه، یکی از قوی‌ترین شایستگی ‌های اصلی که هر شرکتی می‌تواند داشته باشد را دریافت می‌کنید – یعنی قیمت . به عنوان مثال می توان به Walmart و دیگر زنجیره های خرده فروشی اشاره کرد که بر اساس قیمت با بازار مبارزه می کنند.

رقابت بسیار هوشمندانه است

در این بازار رقابت بسیار هوشمندانه است و می تواند همان ویژگی هایی را که شما ارائه می دهید تقلید کند. با این حال، افزودن ویژگی‌ ها هزینه دارد. وقتی رقبای شما ویژگی ‌های مشابه شما را اضافه می‌کند، احتمالاً قیمت رقابت روش قيمت گذارى سهام افزایش می‌یابد. وقتی نوبت به جنگ قیمت می رسد، قیمت گذاری شما بهتر خواهد بود. بنابراین، شما با توجه به استراتژی قیمت گذاری اضافه بر بهای تمام شده ، یکی از رقبا هستید.

بررسی قیمت دیجیتال

امروزه اکثر مشتریان به صورت آنلاین قیمت محصول را بررسی می کنند. از آنجایی که قیمت‌گذاری به اضافه هزینه به شما برتری قیمتی نسبت به رقابت می‌دهد، طبیعی است که زمانی که مردم تصمیم‌ گیری آنلاین می‌کنند، بیشتر انتخاب می‌شوید. این به این دلیل است که شما نسبت به رقبا قیمت بهتری دارید. این واقعیت با این فرض است که محصول شما نیز به همان اندازه خوب است.

افزایش فروش

بسیاری از مردم خرید ارزان قیمت را ترجیح می دهند. موقعیت هایی مانند رکود اقتصادی یا به طور کلی احساسات منفی در بازار را تصور کنید. در چنین مواقعی، مردم خرید ارزان قیمت را ترجیح می دهند. همه این مشتریان می‌توانند به راحتی محصولات شما را خریداری کنند و در نتیجه بخش‌ های بیشتری را در اختیار شما قرار می‌دهند.

چالش ها برای قیمت گذاری به اضافه هزینه

در اینجا چالش ، پایین نگه داشتن هزینه است. بدون پایین نگه داشتن هزینه، استراتژی قیمت گذاری شکست می خورد. این به این دلیل است که اگر هزینه شما در حال حاضر بالا باشد، و به علاوه سودی بر آن اضافه کنید، قیمت شما برای بازار بسیار بالا می‌شود. و احتمالاً سهم بازار را از دست می دهید.

نتیجه گیری

بنابراین این قیمت‌گذاری می‌تواند به بهترین استراتژی قیمت‌گذاری برای محصول یا خدمات شما تبدیل شود، مشروط بر اینکه هزینه ‌یابی را به گونه ‌ای که کمتر از استاندارد صنعت باشد، حفظ کرده و هرس کنید.

آئین نامه شیوه های قیمت گذاری سهام ، تخفیفها و چگونگی پرداخت قیمت توسط خریداران موضوع بند( و ) ماده ( 14 ) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران

علی-رفیعی-وکیل-پایه-یک-دادگستری-و-مشاورحقوقی-قبول-وکالت-و-مشاوره-در-دعاوی-حقوقی،-کیفری-و-خانواده-علایم-تجاری-و-طرح-صنعتی

شماره33846/ت30096ه 24/6/1383
وزارت امور اقتصادی و دارایی
هیئت وزیران در جلسه مورخ15/6/1383 بنابه پیشنهاد شماره24456 مورخ14/6/1383 وزارت امور اقتصادی و دارایی و به استناد بند ( و ) ماده ( 14 ) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی^، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران - مصوب 1379 - آئین نامه شیوه های قیمت گذاری سهام ، تخفیفها و چگونگی پرداخت قیمت توسط خریداران را به شرح زیر تصویب نمود :

آئین نامه شیوه های قیمت گذاری سهام ، تخفیفها و چگونگی پرداخت قیمت توسط خریداران موضوع بند( و ) ماده ( 14 ) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران

ماده 1 - انواع سهام قابل واگذاری موضوع ماده ( 11 ) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی^، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از طریق سازمان خصوصی سازی از نظر طبقه بندی برای فروش عبارتند از :
الف - سهام تدریجی شرکتی که برای اولین بار از طریق بورس عرضه می شود و دارای قیمت تابلو بورس نیست .
ب - سهام تدریجی شرکتی که قبلا از طریق بورس عرضه شده و دارای قیمت تابلو است .
ج - سهام بلوکی شرکتی که از طریق بورس عرضه می شود .
د - سهام شرکتی که از طریق مزایده عرضه می شود .
تبصره 1 - اگر نماد شرکتی در بورس برای مدتی بسته باشد ، هنگام عرضه مجدد ، سهام آن از نوع ( ب ) محسوب می شود .
تبصره 2 - سهام بلوکی ، درصدی از کل سهام شرکت است که بنا به پیشنهاد سازمان خصوصی سازی و تصویب هیئت عالی واگذاری به صورت یکجا عرضه می شود .
تبصره 3 - سهام ترجیحی موضوع ماده ( 16 ) قانون برنامه سوم توسعه ، مطابق آئین نامه مربوط ، قیمت گذاری و عرضه می شود .
ماده 2 - سهام موضوع بند ( الف ) ماده ( 1 ) این آئین نامه طبق ضوابط موردعمل سازمان بورس اوراق بهادار و سهام موضوع بند ( ب ) نیز مطابق قیمت تابلو بورس و عرف حاکم بر عرضه و تقاضای بازار عرضه می شوند و دارای قیمت پایه نمی باشند .
ماده 3 - قیمت پایه سهام بلوکی شرکتهای دارای قیمت تابلو موضوع بند ( ج ) ماده ( 1 ) معادل صددرصد قیمت مبنای سهام تدریجی شرکت یا بیشتر به تشخیص سازمان خصوصی سازی خواهدبود .
تبصره 1 - قیمت مبنای سهام تدریجی موضوع این ماده معادل میانگین آخرین قیمتهای روز بورس در دو ماه آخر قبل از ماه بررسی و تعیین قیمت پایه سهام بلوکی است . قیمت مبنای سهام تدریجی در هر حال از 80درصد حداکثر قیمت سهام در آن فاصله کمتر نخواهد بود . چنانچه مراحل تعیین قیمت پایه تا آخرین روز ماه به اتمام نرسد ، قیمت گذاری با احتساب ماه جدید به عنوان ماه آخر صورت خواهد گرفت .
تبصره 2 - چنانچه از زمان اولین معامله سهام یک شرکت در بورس کمتر از دو ماه گذشته باشد ، میانگین قیمت موضوع این ماده در مقطع اولین معامله تا روز آخر ماه قبل از قیمت گذاری محاسبه خواهد شد ، مشروط برآنکه این مقطع کمتر از پانزده روزکاری بورس نباشد . چنانچه در مهلت دو ماهه مورد محاسبه ، مجامع عمومی شرکت در خصوص تقسیم سود و یا تغییر سرمایه اتخاذ تصمیم نمایند ، میانگین قیمت موضوع این ماده در فاصله زمانی باز شدن نماد شرکت بعد از اتخاذ تصمیم تا روز آخرماه قبل از قیمت گذاری محاسبه خواهد شد ، مشروط بر آنکه این فاصله زمانی کمتر از پانزده روز کاری بورس نباشد . در هر حالت ، حداکثر قیمت سهام برای تعیین هشتاددرصد نصاب موضوع تبصره ( 1 ) این ماده در مقطع زمانی محاسبه میانگین قیمت ، ملاک عمل خواهد بود .
تبصره 3 - تعیین قیمت پایه برای سهام بلوکی شرکتی که فاقد قیمت بورس باشد و یا چنانچه مقطع زمانی اولین معامله یا بازگشایی نماد آن کمتر از پانزده روز کاری بورس باشد به نحوی که مشمول مفاد تبصره ( 2 ) فوق نباشد ، مطابق ماده ( 4 ) این آئین نامه خواهد بود .
ماده 4 - قیمت پایه سهام نوع ( د ) روش قيمت گذارى سهام ماده ( 1 ) و سهام موضوع تبصره ( 3 ) ماده ( 3 ) این آئین نامه و نیز قیمت پایه حق تقدم سهام به یکی از روشهای زیر ویا ترکیبی از آنها تعیین می شود :
الف - نسبت سود خالص قبل از مالیات به نرخ بازده سرمایه گذاری با درنظر گرفتن تاثیر عوامل جانبی تعدیل کننده قیمت پایه سهام .
1 - سود خالص قبل از مالیات مندرج در بند فوق ، معادل میانگین سود سه سال آخر شرکت قبل از سال واگذاری ، با درنظر گرفتن عوامل موثر در تعدیل ، به شرح زیر خواهد بود :
1 - 1 - درآمدها و هزینه های استثنایی و نیز درآمدهای حاصل از فروش داراییهای اسقاطی یا موجودی ناباب و مانند آن در محاسبه سود خالص قبل از مالیات منظور نمی شود .
1 - 2 - چنانچه متوسط تولی - د سالهایی که مبنای محاسبه سود خالص قبل از مالیات قرار گرفته است ، کمتر از هفتاددرصد بالاترین تولید هریک از سنوات پنج سال آخر شرکت باشد ، سود مربوط به سالهای مزبور با احتساب هفتاددرصد بالاترین تولید هریک از سنوات پنج سال گذشته منظور می شود .
2 - نرخ بازده سرمایه گذاری معادل نرخ موثر سود علی الحساب سپرده های سرمایه گذاری بلندمدت پنج ساله بانکی به اضافه پنج درصد تعیین می شود .
3 - عوامل جانبی تعدیل کننده قیمت پایه سهام مذکور در بند ( الف ) عبارتند از :
3 - 1 - درصورتی که سرمایه شرکت در سال واگذاری سهام از سال قبل از آن از محل آورده های نقدی یا مطالبات سهامداران افزایش یافته باشد ، صددرصد مبلغ افزایش سرمایه به ارزش کل شرکت افزوده می شود . همچنین مبالغ نگهداری شده در شرکت از محل سود سال قبل از واگذاری تحت هرعنوان به قیمت پایه سهام شرکت اضافه می شود .
3 - 2 - در مواردی که مالیات بردرآمد شرکت از طریق رسیدگی به دفاتر و برگشت هزینه به حالت عادی تعیین گردیده ولی قطعی نشده باشد ، مالیاتهای غیرقطعی به نسبت تفاوت میانگین مالیاتهای قطعی و محاسبه شده در آخرین سه سالی که مالیاتهای شرکت به حالت مذکور قطعی شده باشد ، محاسبه و تفاوت بین مالیاتهای مزبور و ذخایر مربوط از قیمت پایه سهام کسر می شود .
3 - 3 - هفتاد درصد تفاوت بین قیمت دفتری و ارزش روز داراییهای منقول و غیرمنقولی که بنا به تشخیص شرکت مادر تخصصی برای عملیات شرکت ضروری نیست ، به قیمت پایه سهام افزوده خواهد شد . ارزش روز داراییهای مذکور را کارشناسان رسمی دادگستری تعیین خواهند کرد .
3 - 4 - قیمت تمام شده طرحهای توسعه و تکمیل طرحهای نیمه تمام یا آماده بهره برداری یا طرحهایی که کمتر از پنج سال از شروع بهره برداری آنها گذشته باشد ، به شرح زیر محاسبه و تفاوت حاصل به قیمت پایه سهام اضافه می شود :
3 - 4 - 1 - درخصوص هزینه های ارزی اعم از خرید ماشین آلات یا سایر هزینه ها ، جمع هزینه های ارزی به قیمت روز ارز برای سرمایه گذاری و یا قیمت داراییهای مزبور براساس نظر کارشناس رسمی دادگستری محاسبه خواهد شد .
3 - 4 - 2 - درخصوص هزینه های ریالی ، محاسبات براساس شاخص قیمت عمده فروشی اعلام شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در بخش مربوط با نظر کارشناس رسمی دادگستری یا کارشناس خبره انجام خواهد شد .
3 - 5 - تفاوت بین قیمت دفتری و ارزش سهام و سرمایه گذاریهای انجام شده در سایر شرکتها ، حسب مورد به قیمت معامله شده در بورس یا ارزیابی آن به روش ارزیابی انجام شده در شرکت سرمایه گذار ، مطابق این آئین نامه ، اضافه یا از آن کسر می شود . در مواردی که سود این قبیل سرمایه گذاریها در حسابها عمل شده باشد ، سود منظور شده باید از سود خالص قبل از مالیات کسر شود .
ب - ارزش روز خالص داراییهای شرکت ( قیمت روز داراییها پس از کسر کلیه بدهیها ) .
ج - تنزیل خالص جریان وجوه نقد شرکت در ده سال آینده با اعمال نرخ مذکور در بند ( 2 ) همین ماده .
د - ارزش اسمی سهام .
ه - ارزش ویژه دفتری ( به شرط مثبت بودن ) .
و - ارزش اسمی سهام حداکثر ده سال قبل از سال واگذاری با اعمال تغییرات شاخص قیمت عمده فروشی .
ماده 5 - قیمتهای پایه تعیین شده توسط سازمان خصوصی سازی به روشهای مندرج در مواد ( 3 ) و ( 4 ) این آئین نامه پس از تصویب هیئت عالی واگذاری ملاک عمل قرار خواهد گرفت .
ماده 6 - قیمت پایه سهام مصوب موضوع ماده ( 5 ) تا تشکیل مجامع عمومی به منظور تصویب صورتهای مالی جدید یا تغییر در سرمایه شرکت اعتبار دارد ، مگر آن که هیئت عالی واگذاری مهلت کمتری را برای اعتبار این قیمت پایه مقرر نموده باشد .
ماده 7 - چنانچه پس از درج آگهی و عرضه سهام نوع ( ج ) و ( د ) سهام عرضه شده به فروش نرود ، سازمان خصوصی سازی مجاز است با کسر حداکثر پنج درصد از قیمت پایه قبلی ، عرضه را طبق مقررات مربوط تجدید نماید . کسر بیش از پنج درصد از قیمت قبلی با پیشنهاد سازمان خصوصی سازی و تصویب هیئت عالی واگذاری میسر خواهد بود .
ماده 8 - چنانچه خریدار طی مدت پرداخت اقساط به موجب قرارداد فروش ، حداقل یکی از موارد زیر را انجام دهد ، سازمان خصوصی سازی می تواند به موجب دستورالعملی که به تصویب هیئت عالی واگذاری می رسد ، سود فروش اقساطی را تا صفر تقلیل دهد و یا دوره بازپرداخت اقساط را به مدت دو سال دیگر ( مجموعا پنج سال از تاریخ معامله ) افزایش دهد :
الف - اشتغال را در سطح روز خریداری حفظ نماید یا آن را افزایش دهد .
ب - کارایی و بهره وری واحد خریداری شده را ارتقا بخشد .
ج - سرمایه گذاری جدید در همان واحد انجام دهد .
ماده 9 - پرداخت قیمت توسط خریداران با رعایت ترتیبات زیر انجام می گیرد :
الف - چنانچه سهام در بورس اوراق بهادار عرضه و فروخته شود ، پرداخت قیمت با توجه به ضوابط مورد عمل در بورس خواهد بود .
ب - چنانچه سهام از طریق مزایده عرضه و به صورت نقدی فروخته شود ، پرداخت قیمت براساس آئین نامه معاملاتی سازمان خصوصی سازی و با رعایت مفاد این آئین نامه خواهد بود .
ج - چنانچه واگذاری سهام به صورت اقساط انجام شود ، پرداخت قیمت براساس آئین نامه برقراری نظام اقساطی فروش سهام موضوع بند ( ه - ) ماده ( 14 ) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی^، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اصلاحیه های بعدی آن خواهد بود .
معاون اول رئیس جمهور - محمدرضا عارف

نحوه ارزش گذاری شرکت ها و دارایی ها

همه ما دوست داریم یا در مواقعی حتی مجبور هستیم ارزش دارایی‌های خود را بدانیم. ارزش گذاری یا تعیین ارزش دارایی‌ ها فرایندی است که طبق روش قيمت گذارى سهام آن ارزش مالی یک دارایی اعم از شرکت یا کسب و کار، املاک و مستغلات، ماشین‌آلات و تجهیزات، سهام، اوراق قرضه و نیز اختیار معامله محاسبه می‌شود. اصولا ارزش گذاری زمانی انجام می‌شود که قرار است یک شرکت یا یک دارایی خرید و فروش، بیمه یا مصادره شود. در این مطلب با نحوه ارزش گذاری شرکت ها و دارایی ها آشنا می‌شویم.

ارزش گذاری شرکت ها

فهرست مطالب

دارایی ها را می‌توان به دارایی های مشهود و نامشهود تقسیم بندی کرد. همچنین ارزش گذاری می‌تواند هم بر دارایی ها و هم دیونی مثل اوراق قرضه‌ای که یک شرکت صادر می‌کند انجام شود.

ارزش دارایی های مشهود

منظور از دارایی های مشهود دارایی های فیزیکی است که توسط یک سازمان یا شرکت خریداری شده تا کالاها یا محصولات خود را تولید کند یا خدمات مدنظر را ارائه نماید. دارایی های مشهود را می‌توان هم به دارایی های ثابت، مثل سازه، زمین و ماشین آلات، و هم به دارایی های ارزی، مثل پول نقد تقسیم بندی کرد.

نمونه‌های دیگری از دارایی‌های یک شرکت عبارتند از روش قيمت گذارى سهام وسایط نقلیه، تجهیزات رایانه‌ای و فناوری اطلاعات، سرمایه گذاری‌ها، مبالغ پرداختی، سهام موجود و غیره.

  • آن شرکت باید به ترازنامه خود مراجعه نموده و دارایی های مشهود و نامشهود را شناسایی کند.
  • از دارایی کل، ارزش کل دارایی های نامشهود را کسر کند.
  • از آنچه باقی مانده، ارزش کل بدهی ها را کم کند. مقدار به دست آمده دارایی مشهود خالص یا ارزش خالص دارایی های مشهود می‌باشد.

به این مثال ساده دقت کنید:

ترازنامه دارایی های کل: 5 میلیارد تومان

کل داریی های نامشهود: 1.5 میلیارد تومان

کل بدهی‌ها: 1 میلیارد تومان

کل دارایی های مشهود: 2.5 میلیارد تومان

در مثال بالا، کل دارایی های شرکت الف 5 میلیارد تومان است. وقتی کل دارایی های نامشهود آن به ارزش 1.5 میلیارد از کل دارایی کم شود 3.5 میلیارد تومان باقی می‌ماند. وقتی کل بدهی ها که 1 میلیارد تومان است نیز کسر شود 2.5 میلیارد تومان می‌ماند که ارزش دارایی های مشهود خالص شرکت است.

  • اموال یا سایر دارایی های ثابت که ارزش آن‌ها تغییر کرده است
  • دارایی یا سهام قدیمی که باید با تخفیف فروخته شود
  • بدهی های بد به کسب و کار (بدهی بد به وام‌ها یا مانده‌های معوقی اطلاق می‌شود که دیگر قابل وصول نیستند و باید حذف شوند.)

ارزش دارایی های نامشهود

دارایی های نامشهود دارایی هایی هستند که شکل فیزیکی ندارند اما باز هم برای شرکت سود به همراه می‌آورند. این نوع دارایی‌ها شامل حق و امتیازات انحصاری، ثبت اختراع، لوگوها، علائم تجاری و نام تجاری هستند.

برای نمونه، یک شرکت چندملیتی را در نظر بگیرید که با دارایی هایی به ارزش 500 میلیارد تومان ورشکسته شده و چیزی از دارایی های مشهود آن باقی نمانده است. این شرکت باز هم می‌تواند به خاطر دارایی های نامشهود مثل نام برند و امتیازات انحصاری خود ارزش داشته باشد چرا که سرمایه گذاران و شرکت‌های زیادی هستند که حاضرند دارایی های نامشهود این شرکت را مال خود کنند.

  • رویکرد بازار: در این روش بر اساس شواهد بازار مبنی بر آنچه اشخاص ثالث برای دارایی های نامشهود قابل مقایسه پرداخت کرده‌اند می‌توان ارزش دارایی‌های نامشهود را به دست آورد (در عمل، اعمال این روش ممکن است بسیار دشوار باشد).
  • رویکرد درآمد: در این رویکرد فرض می‌شود که ارزش یک دارایی، ارزش فعلی درآمدهای حاصل از آن در آینده است.
  • رویکرد بهای تمام شده: در این روش بر اساس برآورد هزینه های ساخت یا حصول یک دارایی نامشهود جدید که کم و بیش کاربرد همان دارایی موجود را دارد ارزش دارایی مشخص می‌شود.

در این روش‌ها مواردی مانند معاملات قابل مقایسه، درآمدهای مازاد، رهایی از حق انحصار، هزینه‌های جایگزین یا بازتولید و تحلیل شبیه‌سازی مدنظر قرار می‌گیرند. به طور کلی، می‌توانی ارزش سرقفلی را بر اساس محاسبه ارزش باقیمانده، با کم کردن ارزش خالص دارایی‌ها از ارزش حقوق صاحبان سهام، تعیین کرد.

برخلاف دارایی‌های مشهود که در طول زمان مستهلک می‌شوند، دارایی‌های نامشهود (و به ویژه مالکیت معنوی) اغلب با گذشت زمان ارزش بیشتری می‌یابند. با این حال، قوانین حسابداری اجازه نمی‌دهد که این افزایش در ارزش در ترازنامه قید شود. هنگام ارزیابی دارایی‌های نامشهود، بهتر است به دنبال مشاوره حرفه‌ای باشید یا با یک حسابدار مشورت کنید.

ارزش گذاری شرکت ها یا کسب و کارها

ارزش گذاری شرکت ها یا کسب و کارها

ارزش گذاری شرکت ها یا کسب و کارها فرایندی است که در آن ارزش اقتصادی یک واحد کاری یا شرکت تعین می‌شود. از ارزش گذاری کسب و کار می‌توان برای تعیین ارزش منصفانه یک شرکت به دلایل مختلفی از جمله ارزش فروش، ایجاد مالکیت مشارکتی، امور مالیاتی و غیره استفاده کرد. معمولا صاحبان کسب و کارها و شرکت‌ها برای تخمین عینی ارزش کسب و کار خود به ارزیابان حرفه ای مراجعه می‌کنند.

مبانی ارزش گذاری کسب و کارها

مقوله ارزش گذاری مشاغل اغلب در امور مالی شرکت‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد. معمولا ارزش گذاری شرکت ها و کسب و کارها زمانی اهمیت پیدا می‌کند که یک شرکت بخواهد بخشی یا تمام شرکت خود را بفروشد یا شرکت دیگری را بخرد یا با آن ادغام شود. برای ارزش گذاری یک شرکت ارزش فعلی آن با استفاده از معیارهای عینی تعیین و تمامی جنبه‌های آن شرکت سنجیده می‌شود.

در تعیین ارزش یک کسب و کار عواملی مثل تحلیل مدیریت شرکت، ساختار سرمایه، چشم انداز سودآوری آتی یا ارزش بازار دارایی‌های آن شرکت لحاظ می‌شوند. ابزار ارزش گذاری ممکن است در بین ارزیابان، کسب و کارها و صنایع مختلف متفاوت باشد. به طور معمول ارزش گذاری شرکت ها شامل بازبینی صورت های مالی، الگوهای جریان نقدی تنزیل شده و مقایسه با کسب و کارهای مشابه می‌باشد.

ارزش گذاری شرکت ها برای گزارشات مالیاتی نیز اهمیت دارد. برخی از رویدادهای مرتبط با مالیات، مثل خرید، فروش یا اعطای سهام یک شرکت بنابر ارزش آن شرکت مشمول مالیات می‌شوند.

نسبت قیمت به درآمد یا P/B چیست؟

نسب قیمت به درآمد یا P/B عبارت است از ارزش یک کسب و کار تقسیم بر سود آن بعد از کسر مالیات. برای مثال، شرکتی که هر سهم آن 40 تومان باشد و سود حاصل از هر سهم بعد از مالیات 8 تومان شود، نسبت P/B آن برابر با 5 می‌شود.

برای ارزش گذاری یک کسب و کار می‌توانید از این معادله استفاده کنید:

ارزش کسب و کار = سود خالص (سود بعد از کسر مالیات) x نسبت P/B

بعد از اینکه نسبت P/B را به دست آوردید آن را در آخرین میزان سود شرکت بعد از کسر مالیات ضرب می‌کنید تا ارزش شرکت مشخص شود. برای مثال، اگر نسبت P/B یک شرکت عدد 6 باشد و سود شرکت بعد از مالیات معادل 100.000.000 تومان شود، ارزش این شرکت 600.000.000 تومان می‌باشد.

شیوه های مختلف ارزش گذاری شرکت ها

شیوه های مختلف ارزش گذاری شرکت ها

راه‌های مختلفی برای تعیین ارزش یک شرکت وجود دارد. در ادامه با برخی از این روش‌ها آشنا می‌شوید.

ارزش بازار (Market Capitalization)

ارزش بازار یا Market Capitalization (به اختصار: Market Cap) ساده‌ترین شیوه برای ارزش گذاری شرکت ها محسوب می‌شود. در این روش قیمت سهام شرکت در تعداد کل سهام شرکت ضرب می‌شود. برای مثال، در سال 2018 سهام شرکت مایکروسافت به قیمت 86.35 دلار معامله می‌شد و تعداد کل سهام آن 7.715 میلیارد بود. بنابراین ارزش شرکت مایکروسافت در سال 2018 برابر می‌شد روش قيمت گذارى سهام با: 86.35×7.715m = 666.19 میلیارد دلار.

شیوه درآمد زمان

در روش درآمد زمان، جریان درآمدهای حاصله در یک بازه زمانی مشخص ضربدر مقداری می‌شود که بنابر نوع صنعت و محیط اقتصادی ممکن است متفاوت باشد. به عنوان مثال، ارزش یک شرکت فناوری ممکن است 3 برابر درآمد شود، در حالی که یک شرکت خدماتی 0.5 برابر ‌شود.

ضریب سود

در مقایسه با شیوه درآمد زمان، ضریب سود می‌تواند تصویر دقیق‌تری از ارزش واقعی یک شرکت ارائه نماید چرا که در قیاس با درآمد فروش، سود یک شرکت شاخص موثرتری برای موفقیت مالی محسوب می‌شود. ضریب سود، سودهای آینده را در برابر جریان نقدی که می‌تواند با نرخ بهره فعلی در مدت زمان مشابه سرمایه‌گذاری شود تعدیل می کند. به عبارت دیگر، نسبت فعلی P/E را با توجه به نرخ بهره فعلی تنظیم می‌کند.

شیوه جریان نقدی تنزیل شده

شیوه جریان نقدی تنزیل شده یا روش DCF شبیه ضریب سود است. این روش بر اساس پیش بینی جریانات نقدی آینده است که برای بدست آوردن ارزش بازار فعلی شرکت تنظیم می‌شود. تفاوت اصلی بین روش جریان نقدی تنزیل شده و روش ضریب سود این است که برای محاسبه ارزش فعلی، تورم مدنظر قرار می‌گیرد.

ارزش دفتری

این روش همان ارزش سهام سهامداران است که در ترازنامه شرکت نمود می‌یابد. ارزش دفتری یک کسب و کار از کم کردن کل بدهی‌ها از کل دارایی‌های شرکت به دست می‌آید.

ارزش تصفیه

ارزش تصفیه عبارت است از خالص نقدینگی که یک شرکت در صورت نقد شدن دارایی‌های خود و پرداخت بدهی‌‌ها دریافت خواهد کرد. معمولا از این روش برای ارزش گذاری شرکت های ورشکسته استفاده می‌شود.

روش‌های بسیار دیگری مثل ارزش جایگزین، ارزش انحلال، ارزش گذاری مبتنی بر دارایی، شیوه سهام پایه، شیوه بهای استاندارد و غیره وجود دارند که از آن‌ها می‌توان برای تعیین ارزش یک کسب و کار و دارایی‌های آن استفاده کرد.

ارزش گذاری دارایی ها چه اهمیتی دارد؟

ارزش گذاری دارایی ها چه اهمیتی دارد؟

ارزش گذاری دارایی ها یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که هر شرکت یا سازمانی باید انجام دهد. دلایل زیادی برای اهمیت ارزش گذاری دارایی‌ها می‌توان ذکر کرد. از جمله:

قیمت واقعی

ارزش گذاری دارایی‌ها کمک می‌کند تا قیمت واقعی یک دارایی قابل محاسبه باشد، به خصوص زمانی که قرار است این دارایی خریداری شود یا به فروش برسد. تعیین قیمت واقعی یک دارایی هم به نفع خریدار است و هم به نفع فروشنده، چرا که خریدار به اشتباه بیشتر از ارزش واقعی دارایی هزینه نمی‌کند و فروشنده نیز زیر قیمت واقعی دارایی خود را حراج نمی‌کند.

ادغام شرکت‌ها

در صورت ادغام دو شرکت یا تصاحب یک شرکت، ارزش گذاری دارایی ها مهم است زیرا به هر دو طرف کمک می‌کند ارزش واقعی کسب و کار را تعیین کنند.

درخواست وام

هنگامی که شرکتی برای دریافت وام اقدام می‌کند، بانک یا موسسه مالی ممکن است برای محافظت در برابر عدم پرداخت بدهی احتمالی وثیقه بخواهد. در اینجا لازم است که وام‌دهنده ارزش دارایی‌هایی را که به عنوان وثیقه قرار داده شده تعیین کند تا ببیند مقدار وام درخواستی را پوشش می‌دهد یا خیر.

حسابرسی

طبق قانون و به منظور ایجاد شفافیت، تمامی شرکت‌های دولتی باید صورت‌های مالی حسابرسی شده ارائه نمایند. بخشی از فرایند حسابرسی شامل تایید ارزش دارایی‌ها است.

ارزش گذاری دارایی ها و سهام شرکت های بورسی

ارزش گذاری سهام شرکت های بورسی

سرمایه گذاران و تریدرهایی که در بازار بورس فعالیت می‌کنند باید از مهارت ارزش گذاری سهام بهره ببرند. اساسا، ارزش گذاری سهام روشی است که طبق آن ارزش ذاتی (یا ارزش نظری) یک سهم مشخص می‌شود. اهمیت ارزش گذاری سهام از این واقعیت نشات می‌گیرد که ارزش ذاتی یک سهم در قیمت فعلی آن نمود پیدا نمی‌کند. سهامداران و سرمایه گذاران با اطلاع از ارزش ذاتی یک سهم می‌توانند تشخیص دهند که آیا یک سهم ارزش خرید یا فروش در قیمت فعلی را دارد یا نه.

نحوه ارزش گذاری سهام

تعیین ارزش سهام فرایندی بسیار پیچیده است و می‌توان آن را ترکیبی از هنر و علم دانست. بعضا ممکن است سهامداران، سرمایه گذاران و فعالان بورس و بازار سرمایه از حجم زیاد داده‌ها و اطلاعاتی که پیرامون ارزش سهام یک شرکت در دسترس هستند گیج و سردرگم شوند. ضمن اینکه، گاهی شایعاتی نیز صرفا برای بازارگرمی یا از سوی افراد ناآگاه پخش می‌شود.

بنابراین، سهامداران و سرمایه گذاران باید بتوانند اطلاعات درست و موردنیاز را از اطلاعات نامربوط و غیرضروری جدا کنند. همچنین باید با شیوه‌های اصلی ارزش گذاری سهام آشنا باشند و بدانند کجا باید از این شیوه‌ها استفاده کنند.

انواع ارزش گذاری سهام

به طور کلی، شیوه‌های ارزش گذاری سهام به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: مطلق و نسبی.

شیوه ارزش گذاری مطلق سهام بر مبنای اطلاعات بنیادی شرکت‌ها استوار است. اساسا این روش با تحلیل داده‌های مالی مختلف سروکار دارد؛ داده‌هایی که از صورت‌های مالی شرکت‌ها اخذ یا در آن‌ها یافت می‌شوند. بسیاری از تکنیک‌های ارزش گذاری مطلق سهام در درجه اول جریان‌های نقدی، سود سهام و نرخ رشد شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهند. ارزش گذاری مطلق سهام شامل شیوه‌های شاخص‌تری مثل مدل تخفیف سود سهام (DDM) و مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) می‌شود.

شیوه ارزش گذاری نسبی سهام به مقایسه سرمایه گذاری در شرکت‌های مشابه می‌پردازد. روش ارزش گذاری نسبی سهام با محاسبه نسبت های مالی کلیدی شرکت‌های مشابه و استنتاج نسبت یکسان برای شرکت هدف سروکار دارد. بهترین مثال برای ارزش گذاری نسبی سهام، تجزیه و تحلیل مقایسه ای شرکت‌های مشابه است.

آشنایی با شیوه های متداول ارزش گذاری سهام

در ادامه، به طور خلاصه، رایج‌ترین شیوه‌های ارزش گذاری سهام را مرور می‌کنیم:

مدل تخفیف سود سهام (DDM)

مدل تخفیف سود سهام یا DDM یکی از تکنیک‌های پایه‌ای ارزش گذاری مطلق سهام محسوب می‌شود. DDM بر این فرض استوار است که سود سهام شرکت جریان نقدینگی آن شرکت را به سهامداران نشان می‌دهد. اساساً، این مدل بیانگر این است که ارزش ذاتی قیمت سهام یک شرکت برابر با ارزش فعلی سود سهام آتی آن شرکت است. توجه داشته باشید که مدل تخفیف سود سهام تنها در صورتی قابل استفاده است که یک شرکت به طور منظم سود تقسیم کند و توزیع آن ثابت باشد.

مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF)

مدل جریان نقدی تنزیل شده یا DCF یکی دیگر از روش‌های محبوب ارزش گذاری مطلق سهام است. طبق رویکرد DCF، ارزش ذاتی یک سهم با تنزیل جریانات آزاد نقدینگی یک شرکت به ارزش فعلی آن محاسبه می‌شود. مزیت اصلی مدل DCF این است که به هیچ گونه مفروضاتی در خصوص تقسیم سود نیاز ندارد. بنابراین، برای شرکت‌هایی با تقسیم سود نامعلوم یا غیرقابل پیش بینی مناسب است. با این حال، مدل DCF از نظر فنی پیچیده است.

تحلیل مقایسه ای شرکت ها

تجزیه و تحلیل مقایسه ای نمونه‌ای از ارزش گذاری نسبی سهام است. در این روش به جای تعیین ارزش ذاتی سهام با استفاده از اطلاعات بنیادی شرکت، قیمت نظری یک سهم را با استفاده از قیمت چندگانه شرکت های مشابه بدست می‌آورند.

متداول‌ترین ضریب‌هایی که در این روش مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از نسبت قیمت به درآمد (P/E)، نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) و EV/EBITD. از نظر فنی، روش تحلیل مقایسه ای شرکت‌ها یکی از ساده‌ترین روش‌های موجود است. با این حال، چالش برانگیزترین بخش، تعیین و تشخیص شرکت‌هایی است که واقعاً قابل مقایسه هستند.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد P/E

نسبت قیمت به درآمد یا P/E نسبتی است که برای ارزیابی قیمت سهام شرکت‌ها استفاده می‌شود. برای محاسبه P/E قیمت فعلی هر سهم شرکت را بر درآمد هر سهم تقسیم می کنند.

فرمول محاسبه نسبت قیمت به درآمد - p/e

به طور مثال در نظر بگیرید که قیمت هر سهم شرکتی در حال حاضر برابر با ۳۵۰ تومان و سود هر سهم نیز در ۱۲ ماه گذشته ۷۰ تومان گزارش شده باشد؛ بنابراین نسبت P/E شرکت از تقسیم عدد ۳۵۰ بر ۷۰ به دست می‌آید و برابر با ۵ خواهد بود.

منظور از سود هر سهم اغلب آخرین سودی ست که در اطلاعات مالی شرکت گزارش شده است. اگر از این EPS برای محاسبه نسبت P/E استفاده شود به آن P/E گذشته‌نگر گفته می‌شود. اما گاهی اوقات، نسبت قیمت به درآمد بر اساس برآورد تحلیلگران از درآمد مورد انتظار شرکت در ۱۲ ماهه آتی محاسبه می‌شود. این شکل از نسبت قیمت به درآمد با عنوان P/E روبه‌جلو یا برآوردی شناخته می‌شود.

توضیحات مدیر مالی در مورد نسبت قیمت به درآمد

در اصل، این نسبت مبلغی را که یک سرمایه گذار برای دریافت یک ریال از درآمد یا سود شرکت پرداخت می‌کند، نشان می‌دهد. اگر نسبت P/E شرکت در حال حاضر برابر با ۱۵ باشد، به این معنی است که سرمایه گذاران مایل‌اند مبلغ ۱۵ تومان برای دریافت ۱ تومان از درآمد شرکت، پرداخت کنند، یا به‌عبارتی‌دیگر یک سرمایه گذار باید ۱۵ سال صبر کند تا از سود شرکت، مبلغ سرمایه گذاری اولیه خود را دریافت کند.

نکته مهم اینجاست که افراد از این نسبت تعبیرهای گوناگونی می‌کنند. برای مثال عموماً، نسبت P/E بالا نشان‌دهنده آن است که سرمایه گذاران انتظار دارند درآمد شرکت موردنظر در آینده نسبت به سایر شرکت‌هایی که P/E کمتری دارند، رشد بیشتری داشته باشند. از طرفی P/E پایین نشان می‌دهد که یا شرکت در حال حاضر کمتر از میزان واقعی ارزش گذاری شده و یا استثنائا خوب عمل کرده است. هنگامی‌که یک شرکت هیچ درآمدی ندارد یا در محدوده زیان دهی به سر می‌برد، در هر دو حالت P/E آن گزارش نمی‌شود. گرچه امکان محاسبه نسبت P/E منفی هم وجود دارد، امّا معمول و مرسوم نیست.

نسبت قیمت به درآمد می‌تواند به‌عنوان ابزار یا معیاری برای استاندارد کردن ارزش یک ریال از درآمد در کل بازار بورس مورداستفاده قرار گیرد. در تئوری، با احتساب میانه نسبت‌های P/E در یک بازه زمانی چندساله، می‌توان P/E استانداردشده را به دست آورد و از آن به‌عنوان معیاری استفاده کرد تا ارزشمند بودن یا بی‌ارزش بودن سرمایه گذاری در یک سهام، مشخص شود.

محدودیت‌ها نسبت قیمت به درآمد

مثل سایر معیارهای طرّاحی شده برای مطلع کردن سرمایه گذاران از میزان ارزشمند بودن یک سهم، نسبت قیمت به درآمد هم چندین محدودیت مهم دارد که باید به آن‌ها توجّه کرد.

سرمایه گذاران ممکن است به این باور برسند که این معیار به تنهایی می‌تواند درک کاملی از سهام شرکت‌ها و تصمیم‌گیری در مورد سرمایه گذاری در اختیارشان قرار بدهد، درصورتی‌که مطلقاً این‌طور نیست.

یک محدودیت اساسی استفاده از نسبت P/E در هنگام مقایسه نسبت P/E شرکت‌های مختلف ظاهر می‌شود. ارزیابی‌ها شرکت‌ها از نرخ رشدشان در بخش‌های مختلف ممکن است به‌صورت گسترده بین صنایع مختلف، متفاوت باشد. چراکه شرکت‌ها راه‌های گوناگونی برای کسب درآمد دارند و افق‌های زمانی مختلفی هم برای خود در نظر دارند.

همین‌طور، از P/E فقط می‌توان به‌عنوان یک ابزار مقایسه برای شرکت‌های موجود در یک صنعت یا بخش استفاده کرد. چراکه این تنها راه مقایسه‌ای است که به درکی سودمند منجر خواهد شد. برای مثال چنانچه بخواهید نسبت P/E شرکت‌های پتروشیمی و شرکت‌های سیمانی را با هم مقایسه کنید ممکن است به این باور برسید که یکی کاملاً بر دیگری برتری دارد، امّا این فرض شما مبتنی بر واقعیت نخواهد بود.

درواقع P/E یک شرکت وقتی معنادار است که با P/E سایر شرکت‌های موجود در همان بخش مقایسه شود. برای نمونه، نسبت P/E بالای یک شرکت وقتی‌که سایر شرکت‌های موجود در همان صنعت یا بخش نسبت‌های P/E بالایی دارند جای نگرانی کمتری برای سرمایه گذاران و سهامداران دارد.

علاوه بر این، چون استفاده از بدهی زیاد در ساختار سرمایه شرکت‌ها ممکن است بر قیمت سهام و درآمد آن‌ها اثر بگذارد، لذا این بدهی‌ها می‌تواند نسبت P/E را هم دچار انحراف کند. به‌طور مثال، ۲ شرکت مشابه را در نظر بگیرید که تفاوت‌های عمده‌ای در میزان بدهی‌هایشان دارند. یکی از شرکت‌ها بدهی بیشتر ولی P/E پایین‌تری از شرکت دیگر دارد. در شرایط عادی اقتصاد ممکن است بدهی‌های بیشتر تأثیری در نحوه تصمیم‌گیری سرمایه گذاران نداشته باشد؛ اما زمانی که اقتصاد دچار مشکل شود، شرکتی که بدهی‌های بیشتری دارد، علی‌رغم نسبت قیمت به درآمد پایین‌تر، ریسک بیشتری دارد و احتمال بیشتری دارد که سرمایه گذاران خود را دچار مشکل کند.

یکی دیگر از محدودیت‌های مهم نسبت قیمت به درآمد در فرمول محاسبه P/E نهفته است. ارائه روش قيمت گذارى سهام درست و بدون سوگیری نسبت P/E به ورودی‌های دقیق شامل ارزش بازار سهام و برآورد درآمد به ازای هر سهم بستگی دارد. معمولاً بازار ارزش سهام را با توجه به اطلاعات مختلفی که از منابع قابل‌اطمینان گوناگون دریافت می‌شود، تعیین می‌کند اما اطلاعات زیادی از میزان درآمد شرکت‌ها در دسترس نیست و تنها می‌توان به اطلاعاتی که خود شرکت در گزارش‌های مالی ارائه کرده، اکتفا کرد. ازآنجایی‌که درآمدها ورودی مهمی در محاسبه P/E هستند، تنظیم درست آن‌ها می‌تواند بر روی P/E نیز تأثیرگذار باشد و هرگونه تغییری بر نسبت قیمت به درآمد اثرگذار خواهد بود.

نکات مهمی که باید در مورد نسبت قیمت به درآمد به خاطر بسپارید

  • عموماً، نرخ P/E بالا به این معنی است که سرمایه گذاران در آینده رشد بالاتری را برای سهام شرکت پیش‌بینی می‌کنند.
  • برای اطلاع از جدیدترین نسبت قیمت به درآمد کلیه شرکت‌های بورسی اینجا کلیک کنید.
  • در نسبت P/E می‌توان از درآمدهای برآورد شده برای پیش‌بینی نسبت P/E استفاده کرد.
  • شرکت‌هایی که در حال ضرر دهی مالی هستند، نسبت P/E ندارند.

معادل‌ انگلیسی نسبت قیمت به درآمد عبارت است از:

Price to Earning Ratio – P/E Ratio

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این نوشته در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

۱۰ مورد از مهم ترین استراتژی های قیمت گذاری در بازاریابی

استراتژی قیمت گذاری در بازاریابی

اصولا قیمت‌گذاری محصولات کار پیچیده‌ای است زیرا به عوامل مختلفی (مانند تعدادی از محاسبات، کارهای تحقیقاتی، توانایی ریسک‌پذیری، درک بازار و بودجه مصرف‌کنندگان) بستگی دارد. اشخاصی که مسئول قیمت‌گذاری در شرکت‌ها هستند باید قبل از اقدام به انجام این عمل، جوانب مختلفی را (شامل؛ کیفیت محصول، توانایی مصرف کننده برای پرداخت، شرایط بازار، عملکرد رقبا و هزینه تولید و مواد اولیه) در نظر بگیرند.

استراتژی‌ قیمت‌گذاری pricing strategy چیست؟

استراتژی قیمت‌گذاری pricing strategy راهی برای یافتن قیمت رقابتی یک محصول یا خدمات است. این استراتژی با سایر استراتژیهای بازاریابی (مانند: ویژگی‌ محصول، تقاضای بازار، رقابت، الگوهای اقتصادی) که استراتژی P4 (محصول، قیمت، مکان و توزیع) نامیده می‌شوند، ترکیب و با یکدیگر یکی از مهم‌ترین عناصر ترکیبی بازاریابی را تشکیل می‌دهند. ترکیب استراتژی در ایجاد و افزایش درآمد و در نهایت سودآوری یک شرکت بسیار موثر است.

علاوه بر آن درک شرایط بازار، انواع نیازهای مشتری و میزان بودجه آنها برای استفاده از خدمات و محصولات شرکت، آخرین راه برای موفقیت در استراتژی قیمت گذاری یک محصول یا خدمات می‌باشد.

فراموش نکنید که هدف نهایی، به حداکثر رساندن سود شرکت و حفظ بازار رقابتی است. بنابراین ابتدا باید مطمئن شوید که استراتژی قیمت گذاری مناسبی را انتخاب کرده‌اید. استراتژی قیمت گذاری صحیح به شما کمک می‌کند تا به عنوان یک سازمان به اهداف خود برسید.

استراتژی‌ های قیمت گذاری در بازاریابی

در ادامه قصد داریم ده روش از استراتژی‌ های قیمت‌گذاری را بررسی کنیم:

1. استراتژی قیمت گذاری برای به دست آوردن سهم بازار

ممکن است شرکت‌ها به منظور به دست آوردن و افزایش سهم بازار خدمات محدودی را به صورت رایگان ارائه دهند و یا برای مدت زمانی، قیمت محصولات خود را پایین نگه دارند. این استراتژی‌ها روش قيمت گذارى سهام برای حفظ مشتری در بازار خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، France telecom ارتباطات تلفنی رایگان را برای مشتریان در نظر گرفت تا به این وسیله بتواند تعداد زیادی از مشتریان احتمالی را به سمت خدمات خود جذب نماید و یا Sky TV برای مشتریان احتمالی (در صورتی که از خدمات آنها استفاده کنند) دیش‌های ماهواره ای را به صورت رایگان عرضه کرد. چنین استراتژی‌هایی به شرکت‌ها کمک خواهد کرد که بتوانند مشتریان زیادی را جذب و حفظ کنند.

به همین ترتیب ، تعداد دیگری از شرکت‌ها به دلیل معرفی خود در بازار و جذب مشتریان بیشتر، هزینه محصولات‌شان را پایین نگه می‌دارند. اما از جهت دیگر، اگر بخواهند کالای برتر یا خدماتی ویژه را ارائه کنند، قیمت محصولات و خدمات را برای آن زمان خاص افزایش می‌دهند.

2. استراتژی قیمت‌گذاری اقتصادی

زمانی که قیمت تبلیغات و بازاریابی برای فروش یک محصول خاص به حداقل میزان ممکن می‌رسد، قیمت محصول نیز بسیار کاهش می‌یابد. استراتژی قیمت‌گذاری اقتصادی زمانی به کار گرفته می‌شود که شرکت قصد ندارد هزینه زیادی را صرف تبلیغات و بازاریابی کند.

به عنوان مثال، برخی از ایرلاین‌ها، چند صندلی اول را برای پر شدن پرواز با قیمت بسیار پایین به فروش می‌گذارند و پس از آنکه به فروش رسیدند، برای صندلی‌های وسط قیمت اقتصادی تعیین می‌کنند و پس از آنکه بلیط آن صندلی‌ها هم به فروش رفت بالاترین قیمت را به صندلی‌های آخر اختصاص می‌دهند (که به آن استراتژی قیمت برتر نیز گفته می‌شود.) در زمان رکود اقتصادی این استراتژی باعث افزایش فروش خواهد شد. همچنین می‌توان قیمت‌گذاری اقتصادی را تحت عنوان قیمت‌گذاری بودجه یک محصول و یا خدمات توضیح داد.

استراتژی قیمت گذاری در بازاریابی

3. استفاده از استراتژی قیمت گذاری روانشناختی

استراتژی قیمت گذاری روانشناختی به جای تمرکز روی منطق و تفکر مشتریان، قصد درگیر کردن احساسات و عواطف آنها را دارد. به عنوان مثال، حتما کالاهایی را دیده‌اید که به جای 100 هزار تومن، 99 هزار تومن قیمت گذاری شده‌اند. فرق بین این دو قیمت، فقط 1000 تومن است اما خریداران احساس می‌کنند قیمت 99 هزار تومن برایشان ارزان‌تر و مقرون به صرفه‌تر تمام می‌شود.

همانطور که می‌دانیم برای اکثر مصرف‌کنندگان قیمت محصول عامل بسیار مهمی در تصمیم به خرید و یا عدم خرید به حساب می‌آید، بنابراین طبیعی است که کمتر به بررسی سایر جوانب بپردازند. به عنوان مثال، اگر یک بستنی با وزن 100 گرم به قیمت 10 هزار تومن به فروش برسد و بستنی دیگر در وزن 200 گرم با قیمت 15 هزار تومان عرضه شود، ناخودآگاه مشتریان تمایل به خرید بستنی 200 گرمی با قیمت 15 هزار تومان خواهند داشت. زیرا تحلیل اصلی آنها بر اساس قیمت صورت می‌گیرد و فاکتورهای دیگر مانند کیفیت محصول، چندان مورد توجه قرار نخواهند گرفت. هر چند که شاید بارها این جمله را شنیده باشند که “قیمت شاخص کیفیت است.”

آشنایی با روانشناسی فروش به شما برای استفاده از این استراتژی قیمت گذاری کمک می‌کند. از این جهت شما می‌توانید کتاب روانشناسی فروش را به صورت رایگان دانلود کنید تا با تمرکز روی ذهن مشتری گرایشات و همچنین خطاها و سوگیری‌های شناختی او آشنا شوید.

4. استراتژی قیمت گذاری خط تولید

به منظور درک بهتر این نوع از استراتژی، بهتر است در ابتدا با ذکر مثالی وارد مبحث شویم:

کارواشی که شما ماشین خود را برای شستشو به آنجا می‌برید گزینه‌هایی را به شما ارائه می‌دهد که باید از بین آنها انتخاب کنید:

شستشوی ماشین: 100 هزار تومن

واکس ماشین:100 هزار تومن

پکیج شستشو و واکس ماشین 170هزار تومن.

همینطور که می‌بینید اگر شما شستشو و واکس را به صورت جداگانه انجام دهید مجموعا قیمت 200 هزار تومن برایتان تمام می‌شود ولی اگر هر دوی این گزینه‌ها را در یک پکیج انتخاب کنید 30 هزار تومن کمتر پرداخت خواهید کرد.

در مثالی دیگر اگر در فروشگاهی یک بسته چیپس و شکلات را به صورت جداگانه انتخاب کنید، گران‌تر از انتخاب پکیجی می‌شود که ترکیب آن دو را در خود جای داده است. ناگفته نماند که برای تولید‌کنندگان، انتخاب این استراتژی مقرون به صرفه نیست، زیرا این نحوه قیمت‌گذاری سود زیادی را عایدشان نخواهد کرد. اما از طرفی دیگر برخی شرکت‌ها از این استراتژی به منظور جذب مشتریان بیشتر و افزایش فروش استفاده می‌کنند.

5. استراتژی قیمت گذاری محصولات اختیاری

این استراتژی یک رویکرد کلی دارد. استراتژی قیمت گذاری محصولات اختیاری بدین معناست که اگر شرکت ارائه دهنده محصولات و یا خدمات قیمت‌شان را پایین میاورند؛ از طرف دیگر به منظور جبران آن، قیمت خدمات جانبی‌شان را افزایش خواهند داد.

مثال: شما بلیط سفر خود را از یک شرکت هواپیمایی که نرخ ارزان‌تری را ارائه می‌دهد خریداری می‌کنید. هر چند مبلغی را که در ابتدا می‌پردازید نسبت به سایر بلیط‌ها ارزان‌تر است اما چنانچه بخواهید در هواپیما صندلی کنار پنجره را انتخاب کنید باید مبلغ اضافه بپردازید و یا اگر بخواهید با خانواده خود سفر کنید و تمایل دارید همگی با هم در یک ردیف بنشینید ممکن است در پایان سفر موظف به پرداخت هزینه‌های اضافی شوید. همچنین در صورت داشتن بیش از حد بار و چمدان برای حمل و نقل، هزینه اضافی بابت آن پرداخت کنید و مسائلی از این قبیل. بنابراین حتی اگر قیمت بلیط هواپیما پایین باشد، در نهایت شما مجبور به پرداخت هزینه خدمات اضافی که هنگام سفر به آن نیاز دارید، خواهید شد.

6. استراتژی قیمت گذاری محصولات مکمل

برخی محصولات هستند که به تنهایی هیچ کاربردی ندارند و برای استفاده از آنها باید محصولات دیگری که مخصوص همان شرکت است خریداری شود. به عنوان مثال، یک چاپگر جوهر افشان بدون کارتریج غیر قابل استفاده است و فایده‌ای ندارد و یا یک تیغ پلاستیکی بدون تیغه‌های خود هیچ ارزشی نخواهد داشت.

بنابراین اگر شرکتی در حال تولید چاپگر جوهر افشان باشد، باید کارتریج‌های خود را تولید کند روش قيمت گذارى سهام و یا اگر این شرکت در حال ساخت تیغ پلاستیکی است، باید تیغه‌های مشابه را نیز تولید کند. زیرا هیچ کارتریج شرکت دیگری در چاپگر جوهر افشان قرار آن شرکت قرار نمی‌گیرد و همچنین تیغه شرکت‌های دیگر در تیغ پلاستیکی آن شرکت جای نخواهد گرفت. در نتیجه مصرف کننده چاره‌ای جز خرید محصولات مکمل از همان شرکت را ندارد و این موضوع به افزایش فروش و سود شرکت کمک خواهد کرد.

فروش مکمل


بیش فروشی (Upsell) و فروش مکمل (Cross-Sell) چیست؟

7. استراتژی قیمت گذاری تبلیغاتی

تبلیغات یک استراتژی قیمت گذاری بازاریابی قدیمی است که هنوز در همه جای دنیا رواج دارد و تقریبا همه شرکت‌ها از آن استفاده می‌کنند. پیشنهادات تبلیغاتی می‌توانند بسیار مفید و کاربردی باشند و به افزایش فروش شرکت‌ها کمک کند. این پیشنهادات شامل: تخفیف، کوپن هدیه، دریافت یک محصول رایگان در ازای خرید یک محصول، قرعه کشی، اهدای جوایز و غیره هستند. این استراتژی از گذشته تا حال بسیار موفق عمل کرده است زیرا مصرف کنندگان از نظر روانشناختی به کلمات هدیه، قرعه کشی، تخفیف و… واکنش مثبت نشان می‌دهند.

8. استراتژی قیمت گذاری براساس موقعیت‌های جغرافیایی

برخی اوقات عوامل جغرافیایی می‌توانند بر روی قیمت‌گذاری تاثیر بگذارند. علت این امر می‌تواند کمبود برخی از محصولات و یا مواد اولیه در یک کشور، هزینه حمل و نقل کالا، مالیات در کشورهای مختلف، تفاوت در نرخ ارز و عواملی از این قبیل باشد. به عنوان مثال، زمانی که چند نوع میوه از کشوری به کشور دیگر وارد می‌شود، ممکن است در کشور صادر کننده با قیمت مناسبی عرضه شوند اما به دلیل آنکه برای مصرف کنندگان در کشور وارد کننده محصولی جدید و کمیاب به شمار می‌آیند با قیمت بالاتری به فروش می‌رسند. علاوه بر آنکه هزینه‌های حمل و نقل، مالیات سنگین و غیره نیز در افزایش ارزش محصول موثرند.

بنابراین موقعیت جغرافیایی تاثیر بسزایی در استراتژی فیمت‌گذاری یک محصول جدید ایجاد می‌کند و شرکت موظف است قبل از قیمت‌گذاری یک محصول تمام جوانب را در نظر بگیرد.

استراتژی های قیمت گذاری رقابتی

9. استراتژی قیمت گذاری یک محصول در شرایط خاص

بعضی از شرایط خاص و عوامل خارجی می‌توانند بر قیمت‌گذاری یک محصول تاثیر چشمگیری داشته باشند. به عنوان مثال، عواملی مانند رقابت و رکود قیمت محصول را کاهش می‌دهند. بنابراین همیشه قیمت‌گذاری به معنای میزان ارزش و درجه کیفیت محصول و یا ارائه خدمات نیست هنگامی که فعالیت شرکت تحت تاثیر عوامل خاص قرار گیرد به دلیل ترس از دست دادن مشتریان مجبور به تغییر قیمت‌گذاری می‌شود.

به عنوان مثال، مک دونالد از ابتدای تاسیس، غذاهایی با کیفیت بالا را به مشتریان خود عرضه کرد. اما با زیاد شدن شرکت‌های مشابه و تنوع در تعداد و محصولات رستوران‌های زنجیره‌ای، به منظور حفظ مشتریان و ایجاد حس رضایت در آنها همواره قیمت محصولاتش را پایین‌تر از ارزش آنها ارائه داد.

10. استراتژی قیمت گذاری محصولات برتر

این استراتژی برعکس استراتژی قبلی است. به این معنا که برخی از شرکت‌ها معتقدند محصولات ممتاز به دلیل رویکرد منحصر به فردشان در برند خود، باید از قیمت بالاتری برخوردار باشند. به عقیده آنها زمانی که محصولات برتر با قیمت بالا عرضه می‌شوند به خریداران حس اطمینان در خرید را می‌دهند. بنابراین چنین شرایطی یک مزیت رقابتی گسترده برای تولید کننده محسوب خواهد شد.

به عنوان مثال، هر چه قیمت محصولات و خدماتی از قبیل جواهرات گرانبها، سنگ های قیمتی، خدمات مجلل، اتاق‌های مجلل هتل، سفرهای هوایی تجاری و غیره بالاتر باشد، ارزش و اعتبار آنها نیز در بین گروهی از مخاطبان بالاتر خواهد بود.

نتیجه‌گیری

با جمع بندی از مطالب فوق به این نتیجه می‌رسیم که استراتژی قیمت‌ گذاری به استراتژی قیمت P4 در بازاریابی بستگی دارد. بنابراین بسیار مهم است که قبل از قیمت روش قيمت گذارى سهام ‌گذاری هر محصول آن را مورد توجه قرار دهیم. از طرفی دیگر، نقش مدیران قیمت ‌گذاری در شرکت‌ بسیار مهم است. باید این مدیران بسیار هوشمندانه عمل کنند تا با استراتژی قیمت گذاری صحیح در شرایط و محل‌های مناسب بتوانند مخاطبین را به سمت خرید از محصولات‌شان سوق دهند و به دلیل قیمت‌گذاری بالا از رقبای خود شکست نخورند. به عبارتی، عملکرد آنها باید منجر به کاهش ضرر و افزایش سود شرکت گردد. بنابراین مدیران قیمت‌گذاری قبل از اقدام به هر عملی لازم است که تمام جوانب را به درستی بسنجند.

درسنامه‌ی آموزش بازاریابی

بازاریابی چیست؟ تعریف بازاریابی + سیر تکامل مارکتینگ تا امروز

تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟ یکبار برای همیشه فرق این دو را بدانید [+اینفوگرافی]

برنامه بازاریابی (Marketing Plan) چیست؟ قدم به قدم تا یک طرح بازاریابی ساده

تحقیق بازاریابی (Market Research) چیست؟ نحوه اجرا + نمونه تحقیق بازار

آمیخته بازاریابی چیست؟ از 4p و 7P و 4c می گوییم + مثال و نحوه استفاده

10 مورد از مهم ترین استراتژی های قیمت گذاری در بازاریابی

توزیع در بازاریابی به چه معناست؟ معرفی انواع کانال های توزیع

پروموشن در بازاریابی چیست؟ فرق پروموشن و تبلیغات + مثال عینی

انواع بازاریابی (مارکتینگ) | معرفی کامل‌ترین لیست

بازاریابی شبکه ای یا نتورک مارکتینگ چیست؟ قدم به قدم موفقیت در بازاریابی شبکه ای

دیجیتال مارکتینگ چیست؟ آموزش کامل بازاریابی دیجیتال برای کسب‌وکارها

بازاریابی محتوا چیست؟ آموزش نحوه اجرای مراحل کانتنت مارکتینگ

بازاریابی شبکه های اجتماعی یا سوشال مارکتینگ (SMM) چیست؟ معرفی استراتژی سوشال

بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) چیست؟ چه تفاوتی با SEO دارد؟

ایمیل مارکتینگ چیست؟ چطور یک استراتژی بازاریابی ایمیلی موفق بنویسیم؟

بازاریابی پیامکی چیست؟ راهکارهای استفاده روش قيمت گذارى سهام از اس ام اس مارکتینگ

بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) چیست؟ + 7 تکنیک وایرال شدن

بازاریابی ارجاعی یا ریفرال مارکتینگ چیست؟ نحوه کارکرد بازاریابی Referral

بازاریابی چریکی چیست؟ مثال‌هایی خلاقانه برای اجرای این تکنیک بازاریابی

بازاریابی مویرگی چیست؟ معرفی انواع بازاریابی مویرگی [توضیح مصور با اینفوگرافی]

افیلیت مارکتینگ (همکاری در فروش) چیست؟ کسب درآمد با سیستم افیلیت

مزیت رقابتی چیست؟ تعریف + معرفی 6 راه بدست آوردن مزیت رقابتی بین رقبا

بازاریابی حضوری چیست؟ تکنیک های بازاریابی حضوری در 7 قدم کاملا کاربردی

اتوماسیون بازاریابی (marketing automation) چیست؟ معرفی نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.