در این پست تلاش کردیم ۱۰ استراتژی ورود به بازار برای استارتاپ ها را به شما ارائه و توضیح بدهیم. اگر سوالی در این باره دارید همینجا از ما بپرسید.
۱۰ استراتژی قدرتمند ورود به بازار برای استارتاپ ها
ایده راه انداختن یک استارتاپ بسیار جذاب و هیجانانگیز است؛ اما هرچه به لحظه راهاندازی آن نزدیکتر میشوید، اضطراب و ترس بیشتری برایتان ایجاد میشود. احتمالا مهمترین سوال در ذهن شما این است: آیا استارتاپ من با ورود به بازار موفق خواهد شد یا در رقابت با غولهای بازار غرق میشود؟
وقتی به جمله معروف «۹۵ درصد استارتاپهای دنیا شکست میخورند» فکر کنید حس ترس هم در شما تشدید میشود. گرچه هنوز هم راهی برای موفقیت هست. بازاریابی و تبلیغات برای استارتاپ ها بسیار مهم است.
به آن ۵ درصدی فکر کنید که نهتنها در بازار باقی ماندهاند بلکه موفق شدهاند رقیبانشان را شکست بدهند و خودشان جزوی از غولهای بازار بشوند! برای موفقیت در بازار همیشه راههایی هست و فقط باید آنها را بشناسید و به درستی انجام بدهید.
در ادامه استراتژی استارتاپها برای ورود به بازار را معرفی خواهیم کرد:
استراتژی ۱: بازار را به دقت بررسی کنید
قبل از ورود به بازار، آن را به دقت بررسی کنید و ببینید که آیا واقعا بازار هدف شما همین انتخاب فعلی است یا چیزی متفاوت از آن؟ با بازبینی بازار ممکن است متوجه شوید که لازم است دایره بازار انتخابی را بزرگتر یا کوچکتر کنید یا حتی آن را به کلی تغییر بدهید.
پس از انتخاب بازار لازم است شناخت جامعی از آن به دست بیاورید. انواع بازارها وجود دارند و شما باید بدانید بازاری که مایلید به آن وارد شوید کدام یک از انواع آن است. در ادامه یکی از روشهای دستهبندی انواع بازار را معرفی میکنیم. در این روش بازارها براساس تعداد و میزان قدرت عرضهکنندهها و مشتریهای آن طبقهبندی میشوند:
Monopoly: تنها یک عرضهکننده قدرتمند در بازار وجود دارد.
Monopsony: تنها یک خریدار قدرتمند در بازار وجود دارد.
Perfect Competion (رقابت ایدهآل): تعداد زیادی خریدار و عرضهکننده در بازار وجود دارد.
Oligoploy: تعداد محدودی عرضهکننده قدرتمند در بازار وجود دارد.
استراتژی ۲: پرسونای مشتری را بشناسید
یک استارتاپ برای ورود به بازار باید مشتریهای ایدهآل خود را بشناسد. وقتی از شناختن مشتری حرف میزنیم، منظورمان این است که شما باید بدانید مشتریتان زن است یا مرد؟ در چه بازه سنی قرار دارد؟ تحصیلاتش چقدر است؟ شغل و درآمدش چیست؟ چه مشکلی دارد و شما چگونه میتوانید مشکل او را حل کنید؟
جواب مجموعه این سوالها در یک شخصیت خیالی به نام پرسونای مشتری قرار دارد. با ساخت پرسونا میتوانید مشتریان ایدهآل خود را بشناسید و به این ترتیب برای ورود به بازار با دقت بیشتری برنامهریزی کنید.
استراتژی ۳: کانالهای بازاریابی را شناسایی کنید
بعد از شناخت پرسونا، باید حساب کنید و ببینید کدام کانالهای جذب مشتری برای شما بالاترین نرخ فروش (ROI) را به دنبال خواهید داشت. انتخاب بهترین کانالها برای ورود به بازار به ویژگیهای زیر بستگی دارد:
- کانالهایی که مشتریهای شما از آن استفاده میکنند (که براساس پرسونا آنها را میشناسید)
- میزان تواناییهایی که تیم شما دارد.
- میزان بودجهای که در اختیار دارید.
باید تکتک کانالهای بازاریابی را با توجه به این سه ویژگی بررسی کنید و بهترین و بهینهترین کانالها را برای استارتاپ انتخاب کنید. برای اولویت بندی کانالهای بازاریابی از شاخصی به نام ICE استفاده کنید که از حروف اول سه کلمه Impact-Confidence-Ease ساخته شده است:
Impact یا تاثیر: اگر این کانال بازاریابی موفق عمل کند، در ازای آن چند مشتری کسب میکنید؟
Confidence یا اطمینان: چقدر مطمئنید که این کانال موفق خواهد بود؟
Ease یا سادگی: چقدر زمان و بودجه باید صرف کنید تا این کانال موفق شود؟
در این شاخص، سه ویژگی برای هر کانال تعریف میشود و شما باید برای هر کانال بازاریابی، نمرهای از ۱ تا ۵ به هر ویژگی بدهید. هرچه کانالی نمره بیشتری در شاخص ICE داشته باشد، برای استفاده استارتاپ موقع ورود به بازار مناسبتر است.
به عنوان مثال دو کانال سئو مارکتینگ و تبلیغات بیلبوردی را در نظر گرفتهاید و مطابق جدول زیر به آنها نمره دادهاید:
سئو مارکتینگ | تبلیغات بیلبوردی | |
تاثیر | ۴ | ۲ |
اطمینان | ۳ | ۲ |
سادگی | ۵ | ۲ |
مجموع | ۱۲ | ۶ |
سئو مارکتینگ نسبت به تبلیغات بیلبوردی نمره بالاتری دارد پس ارزش دارد که آن را در اولویت بالاتری قرار بدهید.
استراتژی ۴: موفقیت را تعریف کنید
همه استارتاپ ها موقع ورود به بازار میخواهند موفق بشوند! اما چند درصد از آنها موفقیت را برای خود تعریف میکنند؟ آیا تعریف موفقیت فقط به میزان درآمد بستگی دارد؟
برای یک ورود موفق و قوی به بازار باید بدانید که شاخصهای مختلف و مهمی برای اندازهگیری میزان موفقیت شما وجود دارند. برای این که بتوانید برای استارتاپ برنامه مارکتینگ خوبی بریزید، باید این شاخصها را بشناسید و تعیین کنید که در چه مدت مایلید به چه عددی در هر شاخص برسید. سه شاخص مهم و کلیدی که باید بشناسید عبارتند از:
هزینه کسب مشتری (CAC): این شاخص نشان میدهد که شما باید برای جذب هر مشتری چقدر هزینه صرف کنید؟ این هزینه برابر است با جمع هزینههای بازاریابی (شامل تولید محتوا، انتشار محتوا، مدیریت سایت و شبکههای اجتماعی و …) و هزینه فروش (شامل هزینه بستهبندی، نگهداری، ارسال، دستمزد فروشنده و …).
به عنوان مثال اگر میخواهید بدانید انتخاب کانال بازاریابی شبکههای اجتماعی چقدر در استارتاپ شما موثر است، باید نرخ فروش ایدهآل از این کانال را در نظر بگیرید و با هزینه کسب مشتری از طریق همین کانال مقایسه کنید. یعنی ببینید که آیا هزینه استخدام ادمین شبکههای اجتماعی، تولیدکننده محتوای متنی، گرافیست و مدیر محتوا بهعلاوه هزینههای فروش در مقابل نرخ فروش ایدهآل شما بهصرفه است یا خیر.
ارزش طول عمر مشتری (CLV): این شاخص بیان میکند که هر مشتری به ازای مدت زمانی که مشتری شماست، چقدر از شما خرید میکند. یک مشتری زمانی تبدیل به مشتری وفادار میشود که بیش از یک بار از شما خرید کند. شما باید بدانید که هر مشتری به طور متوسط چند بار در یک مدت مشخص (مثلا یک سال) از شما خرید میکند و آیا نگهداری این مشتریها بهصرفه است یا خیر.
شاخص کلیدی عملکرد(KPI): شاخصهای کلیدی عملکرد از مهمترین شاخصها در هر برنامه بازاریابی هستند. به طور کلی یک KPI به شما نشان میدهد که در هر زمینه (مثلا تولید محتوا) چقدر موفق عمل کردهاید یا چقدر ناموفق بودهاید. یک استارتاپ برای ورود به بازار باید KPI های مشخصی داشته باشد و تلاش کند در مدت زمان تعیینشده به آنها برسد.
استراتژی ۵: نیازهای تیم را بشناسید
یک استراتژی مهم استارتاپ برای ورود به بازار این است که نیازهای تیم را بشناسد و آنها را برطرف کند. اگر تعداد اعضای تیم شما کم باشد به مشکل میخورید و باید فشار زیادی را تحمل کنید؛ از آن طرف اگر تعداد اعضای تیم بیش از حد زیاد باشد برای تامین حقوق آنها مشکل خواهید داشت. پس باید تعداد اعضای تیم و وظایف آنها را به درستی مشخص کنید.
هر عضوی که به تیم شما اضافه میشود باید شرح وظایف مشخصی داشته باشد. قاطی شدن وظایف و روی زمین ماندن کارهایی که مسئولی ندارند از جمله خطراتی است که تیمهای استارتاپی را تهدید میکند و باید نسبت به آنها هشیار باشید. برای این که نیازها و وظایف تیم را بشناسید، میتوانید از سه سوال زیر استفاده کنید:
- به چه چیزی نیاز دارید؟
- چه کسی مسئول آن است؟
- به چه دلیل این شخص مسئول رسیدگی به این نیاز است؟
مثلا شما باید مشخص کنید که در فرایند تولید محتوا، پیدا کردن کلمات کلیدی کار تولیدکننده محتواست یا مدیر محتوا یا مسئول سئو؟
به طور کلی بهتر است مسئولیتهای اصلی را مشخص کنید و برای هر مسئولیت حیاتی یک نفر را در نظر بگیرید. با بزرگتر شدن استارتاپ میتوانید تعداد افراد را به تدریج افزایش بدهید.
استراتژی ۶: رقبا را رصد کنید
بهترین منبعی که میتوانید از آن درس بگیرید رقبا هستند. پس به دقت مسیری را که طی کردهاند رصد کنید. چه مشکلاتی داشتهاند و از چه نقاط قوتی برای پیشبرد اهدافشان استفاده کردهاند؟ این اطلاعات جزو اطلاعات محرمانه نیستند و با مقداری بررسی سایت، شبکههای اجتماعی و اخبار رقیبهای شما به دست میآیند.
یادتان باشد که برای موفقیت استارتاپتان در بازار قرار نیست چرخ را از اول اختراع کنید و همان مسیرهای اشتباه دیگران را دوباره طی کنید. برعکس، قرار است با شناختن رقیبها میانبر بزنید و راههای سادهتری را انتخاب کنید.
به عنوان مثال اگر در فکر به راه انداختن یک سرویس تاکسی اینترنتی شبیه به اسنپ و تپسی هستید، باید دو چالش اصلی این دو استارتاپ یعنی اخبار منفی پیرامون ایجاد مزاحمت راننده برای مسافر و همینطور اختلافها با اتحادیه تاکسیرانی را در نظر بگیرید و تلاش کنید دچار بحرانهای مشابه نشوید.
استراتژی ۷: برای مقیاسپذیری برنامهریزی داشته باشید
مقیاسپذیری یکی از مهمترین ویژگیهای هر استارتاپ است؛ ولی اگر به درستی انجام نشود باعث میشود که استارتاپ شما با سر به زمین بخورد! یک استارتاپ برای ورود به بازار باید برنامه مناسبی برای زمان scale کردن انتخاب کند. اگر خیلی زود این کار را انجام دهید شکست سنگینی میخورید و اگر هم به موقع استارتاپ شما مقیاسپذیر نشود رشد مطلوبی نخواهید داشت و رقیبها جای شما را خواهند گرفت.
برای مثال لازم نیست موقع شروع کار استارتاپتان حتما به دنبال خرید یا اجاره یک واحد تجاری باشید! داشتن یک میز داخل یک فضای کار اشتراکی میتواند باعث شود در سال اول فعالیت مقدار زیادی از بودجه هدر نرود و در عوض بتوانید برای سالهای بعد یک دفتر خوب تهیه کنید.
استراتژی ۸: حرفهای عمل کنید
یک استارتاپ موفق استارتاپی خواهد بود که چه در زمینه استخدام و چه در زمینه استفاده از تکنولوژی و تجهیزات حرفهای عمل کند. اگر به دور و بر خود نگاه کنید قطعا تعداد زیادی فریلنسر خوب خواهید دید که مشتاقند با شما در استارتاپتان همکاری کنند. از این افراد در کارتان استفاده کنید.
برای ارائه محصولاتتان هم تا حد امکان از تکنولوژیهای روز استفاده کنید. یادتان باشد که هدف شما رضایت مخاطب و برتری داشتن نسبت به رقیبان است. پس تکنولوژیها و روشهای کنترل کیفیت از مد افتاده به درد شما نمیخورند.
البته باید توجه داشته باشید که استفاده از تکنولوژیهای روز به معنی ولخرجی و استفاده از چیزهای گران نیست (مثلا در همان ابتدای کار لازم نیست یک کمپین گوگل ادز یا تبلیغات بنری اجرا کنید) بلکه به معنی به روز بودن روشهای بازاریابی و تهیه محصول شماست.
استراتژی ۹: حواستان به قیمتگذاری باشد
بسیاری از استارتاپ ها برای ورود به بازار فکر میکنند که بهترین استراتژی برای قیمتگذاری، انتخاب قیمتی پایینتر از قیمت رقیبان است. این کار را میکنند و بعد از مدتی به مشکل مالی میخورند و در نتیجه مجبور میشوند قیمتها را بالا ببرند. نتیجه: مشتریها به برند به خاطر بالا بردن قیمت بیاعتماد میشوند.
یادتان باشد که قیمت پایین همیشه قرار نیست مزیت رقابتی شما باشد. اگر به دنبال مزیت هستید میتوانید این کار را با موارد دیگری مانند کیفیت محصول یا برطرف کردن یک نیاز جدید ایجاد کنید.
به جای قیمتگذاری پایین، به دنبال قیمتگذاری معقول باشید: این قیمت میتواند به اندازه قیمت رقیبان یا حتی بالاتر از آنها باشد؛ به شرطی که مشتریهایتان را به درستی شناسایی کرده باشید و اطمینان داشته باشید مایل به پرداخت این مبلغ به ازای خدمات و محصولات باکیفیت هستند.
استراتژی ۱۰: برطرفکننده مشکلات باشید نه ایجادکننده آنها
اولویت اول و آخر شما برای ورود به بازار باید مشتری باشد. در بخشهای مختلف استارتاپ از جمله فروش، پشتیبانی، شبکههای اجتماعی، سایت، طراحی رابط کاربری و … باید تمام تلاشتان را بکنید که مطابق نیاز و خواسته مشتری عمل کنید. برای این کار باید بدانید مشتری:
- چه نیازهایی دارد
- چه خواستهّهایی دارد
- چگونه اعتماد میکند
- چگونه اعتمادش سلب میشود
سخن پایانی
در این پست تلاش کردیم ۱۰ استراتژی ورود به بازار برای استارتاپ ها را به شما ارائه و توضیح بدهیم. اگر سوالی در این باره دارید همینجا از ما بپرسید.
الگوی کانال صعودی در تحلیل تکنیکال چیست؟
کانال صعودی یک حرکت قیمت (پرایس اکشنی) بین دو خط موازی صعودی میباشد. قلهها و درههای بالارونده مشخصهٔ این الگوی قیمتی میباشد. تحلیلگران تکنیکال، کانال صعودی را با به هم وصل کردن درههای روند صعودی و رسم خط روند صعودی که میشود کف کانال و سپس متصل کردن قلههای این روند صعودی که میشود سقف کانال، میسازند. معکوس الگوی کانال صعودی، کانال نزولی میباشد.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد کانال قیمتی ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «کانال قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات مهم:
- در تحلیل تکنیکال از کانال صعودی برای نشان دادن یک روند صعودی در قیمت استفاده میشود.
- کانال صعودی دو خط صعودی است که بالا و پایین نمودار قیمت کشیده میشود و نشاندهندهٔ سطوح حمایت و مقاومت میباشد.
- کانالها در تحلیل تکنیکال معمولاً برای تأیید روندها، تعیین نقاط شکست و بازگشتها بهکار میروند.
مثالی از کانال صعودی
درک کانال صعودی
در یک کانال صعودی، قیمت همیشه داخل این دو خط موازی نمیماند و نواحی حمایت و مقاومتی خارج از این خطوط شکل میگیرند که معاملهگرها میتوانند از این حمایتها و مقاومتها برای قرار دادن استاپ لاس و تارگت سود استفاده کنند. شکست خط سقف کانال صعودی میتواند نشانهٔ ادامهٔ روند صعودی باشد و شکست خط کف کانال به پایین میتواند نشانهٔ تغییر روند باشد.
کانال بالاروندهٔ یک روند صعودی واضح را نشان میدهد. تریدرها میتوانند بین سطوح حمایت و مقاومت این کانال سوئینگ ترید کنند یا اینکه در جهت شکستهای به بالا یا به پایین وارد معامله شوند.
ترید با کانال صعودی
- حمایت و مقاومت: معاملهگرها میتوانند وقتی قیمت به کف کانال میرسد پوزیشن لانگ باز کنند و پوزیشن لانگ خود را وقتی قیمت به سقف کانال رسید ببندند. استاپ لاس باید کمی زیر خط کف کانال، در نقطهای که پوزیشن لانگ بازمیشود قرار گیرد تا در صورت عکس شدن روند از ضرر زیاد جلوگیری کند. معاملهگرهایی که این استراتژی را استفاده میکنند باید مطمئن بشوند که فاصلهٔ بین کف و سقف کانال بهاندازهٔ کافی باشد و نسبت سود به ضرر ارزش این معامله را داشته باشد. بهعنوان مثال، اگر یک تریدر یک استاپ 5 دلاری قرار داده (یعنی در صورت باطل شدن فرضیات، 5 دلار ضرر خواهد کرد)، عرض کانال صعودی باید حداقل 10 دلار باشد تا نسبت ضرر به سود 1 به 2 را بدهد.
- شکست سقف کانال به بالا: تریدرها میتوانند وقتی قیمت سقف کانال رو به بال شکست وارد پوزیشن لانگ شوند. منطقی است که از اندیکاتورهای دیگر باری تأیید شکست استفاده کنیم. بهعنوان مثال، معاملهگر میتواند آن شکست سقف کانالی را برای گرفتن پوزیشن لانگ مدنظر قرار دهد که با افزایش شدید در حجم همراه باشد و اینکه مقاومت جدیای در تایم فریم بالا برای بالا رفتن قیمت وجود نداشته باشد.
- شکست کف کانال به پایین: قبل از اینکه تریدر وقتی کف کانال صعودی به پایین شکست پوزیشن شرت باز کند، باید دنبال نشانههای ضعیف بودن روند باشد. اگر قیمت بارها در رسیدن به سقف کانال ناکام باشد، یک هشدار اولیه برای ضعیف بودن روند صعودی است. معاملهگر همچنین باید دنبال واگرایی بین اندیکاتوری مثل rsi و قیمت باشد. بهعنوان مثال اگر قیمت در حال ساخت قلههای بالارونده است اما rsi در حال ایجاد قلههای پایینرونده میباشد، این میتواند نشانهٔ ضعیف شدن ممنتم صعودی باشد و اینکه این صعود ممکن است متوقف شود.
کانالهای پاکت نامه (Envelope Channels)
کانالهای انولاپ، کانالهای معروف دیگری هستند که میتوانند بهعنوان کانالهای صعودی (مرجع) و نزولی مورد استفاده قرار گیرند. کانالهای انولاپ معمولاً برای بررسی و تحلیل حرکات قیمتی در بازههای طولانیتر استفاده میشوند. خطوط روند میتوانند براساس میانگینهای متحرک یا قلهها و درهها در بازههای مشخص ایجاد شوند.
در معامله با کانالهای انولاپ میتوان استراتژی مشابهی با استراتژی معاملاتی کانالهای صعودی و نزولی در پیش گرفت. استفاده از کانالهای انولاپ میتواند بازههای زمانی طولانیتری را دربر بگیرد که شامل صعودها و نزولهایی باشد. اما کانالهای صعوی و نزولی بیشتر برای پیشبینی تغییرات قیمتی بعد از معکوس شدن روند استفاده میشوند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
استراتژی کانال
ترجمه این مقاله با کیفیت عالی آماده خرید اینترنتی میباشد. بلافاصله پس از خرید، دکمه دانلود ظاهر خواهد شد. ترجمه به ایمیل شما نیز ارسال خواهد گردید.
2- رویکرد نظری و ابعاد پیکربندی
2-1- ترکیبات قالب خرده فروشی و استراتژی کسب و کار
2-2- راه اندازی چند کاناله
3- مشاهدات حاصل از شرکت های عمده و انتظارات درباره پیکربندی های مناسب
4- داده ها و روش
4-1- معیارهای توضیحی
4-2- معیارهای عملکرد
5- تجزیه و تحلیل
5-1- نتایج QCA برای شرایط معیار حاشیه سود
5-2- نتایج QCA برای شرایط معیار رشد
6- بحث و نتیجه گیری
6-1- بحث درباره نتایج
6-2- نتیجه گیری ها و محدودیت ها
This article applies a configurational approach to study the fit between retail format, business strategy, and multi-channel setup. Its empirical material consists of five case studies, and a data set of 74 sporting goods retailers in Sweden. Our results show that a retailer can create strategic advantages when its multi-channel setup fits with its business strategy, and that retail format is important for explaining differences in growth and profit, the former being assigned to e-commerce and the latter to physical stores. Moreover, the study reveals that to some extent online channels also have positive performance implications for physical store retailers.
مقاله حاضر یک رویکرد پیکربندی را برای مطالعه تناسب بین استراتژی کانال قالب های خرده فروشی، استراتژی کسب و کار، و راه اندازی چند کاناله به کار می بندد. مواد تجربی مشتمل بر پنج مطالعه موردی، و مجموعه داده های 74 خرده فروش کالاهای ورزشی در سوئد می باشد. نتایج ما نشان دادند که در صورت تناسب راه اندازی چند کاناله با استراتژی کسب و کار، یک خرده فروش می تواند مزایای استراتژیکی را ایجاد نموده و قالب خرده فروشی برای توضیح تفاوت های موجود در رشد و سود مهم بوده و رشد به تجارت الکترونیک و سود به فروشگاه های فیزیکی اختصاص می یابد. افزون بر این، مطالعه حاضر آشکار ساخت که تا حدودی کانال های آنلاین نیز پیامدهای عملکردی مثبتی برای خرده فروشان فروشگاه های فیزیکی دارند.
روسیه استراتژی خود را در کانال ولگا مشخص کند
تین نیوز | مدیر عامل کشتیرانی دریای خزر مشکلات استراتژی کانال کانال ولگا و تاثیرات آن بر تردد کشتی ها در این حوزه از دریای خزر را تشریح کرد.
مهندس علی اکبر غنجی با اشاره به اینکه کانال ولگا محل اتصال دریای خزر با رودخانه دن و دریای سیاه است گفت: کانال ولگا یک آبراه ملی برای روسیه است و بنادر مختلفی در این حوزه وجود دارد، همچنین آستاراخان محل اتصال تجار ایران و سایر کشورهای حاشیه دریایی خزر است و خطوط بین المللی از مسیر ولگا، اروپا را به ایران متصل می کند. بنابراین سطح آب کانال ولگا مبنای ساخت کشتی های در این منطقه بوده است یعنی بر اساس عمق 4.20 و4.30 کشتی ها ساخته شده اند اما این آبخوردارای نوسان است و چون اطلاع رسانی دقیق وجود ندارد کشتی ها دچار مشکل می شوند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر مالکین کشتی های روسی به دلیل دسترسی به آبهای آزاد و دریای سیاه می توانند از این منطقه خارج شوند و تیپ کشتی های خود را با فراخورعمق آب هماهنگ کنند.
مدیر عامل کشتیرانی دریای خزر با اشاره به اینکه روس ها کشتی های رودخانه رو نیز دارند و از نوسان سطح آب ولگا متضرر نمی شوند افزود: اما مالکین کشتی های ایرانی با عدم لایروبی از سوی دولت روسیه با مشکل بزرگی در این کانال روبه رو هستند و به دلیل اینکه عمق آن به 310 و 330 می رسد معمولا در این کانال به گل می نشیند و باید منتظر وزش باد باشند تا با کمک جهت باد بتوانند از منطقه خارج شوند.
وی در خصوص اینکه تجار ایرانی بیشتر در آستاراخان مستقر هستند خاطر نشان کرد : ناوگان ایران بیشتر از کشورهای دیگر ضررمی کند بنابراین، این فکر به ذهن خطور می کند که شاید استراتژی روسیه این باشد که بیرون از دریای خزر فعالیت کند .
مهندس غنجی با تاکید به اینکه ایران در حوزه بندرسازی سرمایه گذاری کرده است عنوان کرد : باید این روابط متقابل باشد و مشارکت وجود داشته باشد همانطور که ما ایجا فرصت می کنیم و در ساخت بندر سرمایه گذاری کرده ایم، آنها هم باید این امکان را برای ایران فراهم کنند.
مدیر عامل کشتیرانی دریای خزر افزود: روس ها دارای چندین بندر خصوصا بندر ماخاچ کالا هستند و درکنار این بنادر، دارای راه آهن سراسری نیزهستند .
وی با تاکید به اینکه روسیه باید استراتژی خود را در کانال ولگا مشخص کند خاطر نشان کرد: شایعات و اخبار غیر رسمی وجود دارد که روسیه حقآبه خود را نمی دهد، جلوی آب شیرین را گرفته تا از آن برای کشاورزی استفاده کند و از سوی دیگر کشورهای دیگر هم ممکن است حقآبه دریای خزر را ندهند. به این ترتیب سطح آب دریای خزر تا 28 سانتی متر از سطح واقعی پایین آمده است.
مدیر عامل کشتیرانی خزربا استراتژی کانال بیان اینکه همه باید به قوانین احترام بگذارند خاطرنشان ساخت: قطعا عملکرد هریک از کشورها می تواند در این امر تاثیر گذار باشد، در صورتی که دریای خزر یک دریاچه بین کشوری است و استفاده درست از آن حق همه کشورهای حاشیه دریای خزر است و باید همه کشورهای این حوزه نسبت به قوانین موجود متعهد باشند. در غیر اینصورت ما با مشکلاتی از جمله کاهش عمق در کانال ولگا روبه رو می شویم، کشتی ها و ناوگان مجبور می شوند با کسر بار حرکت کنند، در نتیجه هزینه بار برای تجار افزایش می یابد، لذا این مسائل سبب رکود در این منطقه می شود.
غنجی یادآور شد: همانگونه که آستاراخان مانند گذشته رونق ندارد و در چند ماه اخیر بندرماخاچ کالا فعال شده است بنابراین با وجود اقتصاد و تعاملات مشترک باید استراتژی هدفمند وجود داشته باشد یا دست کم برنامه کشورها مشخص باشد تا بر اساس آن برنامه ریزی شود.
وی درباره آخرین تفاهم نامه میان ایران و روسیه خاطرنشان کرد: براساس این تفاهم نامه می بایست شش ماه قبل از سفر هر کشتی ایرانی، نوع بار و مشخصات پرسنل کشتی از طریق سازمان بنادر و دریانوردی ایران به وزارتخانه های مربوطه روسیه اعلام شود تا با امضاء نخست وزیر این کشور اجازه ورود صادر شود که انتظار می رود این امر نشدنی باشد. چون برای شش ماه آینده نمی توان گمانه زنی کرد که چه کالا و چه افرادی قرار است با کشتی سفر کنند.
غنجی با اشاره به ایجاد بستر ریلی و استفاده از فضای بین المللی برای کشورهای حاشیه دریای خزراز سوی ایران گفت: زمانی که از کریدور شمال ـ جنوب صحبت می شود و قراراست بستر ریلی در اختیار کشورهای حوزه دریای خزر قرار دهیم تا از این طریق به آبهای آزاد راه پیدا کنند، ما هم باید بتوانیم از طریق مسیر آبی از فضای بین المللی استفاده کنیم. بنابراین اگر مشکل ولگا حل شود ما می توانیم به آبهای آزاد راه پیدا کنیم و تجارت مناسبی داشته باشیم.
وی بوروکراسی سخت ورود و خروج کشتی ها، وجود یخ شکن های بسیار فرسوده و قدیمی، بدرفتاری و سخت گیریهای افسران بازرسی از کشتی ها، عدم جابجای کانتینری کالا در مسیر جاده ای و همچنین وجود اسکله های بدون مرز دریایی را از جمله مشکلات عمده کانال ولگا برشمرد.
الگوی کانال صعودی در تحلیل تکنیکال چیست؟
کانال صعودی یک حرکت قیمت (پرایس اکشنی) بین دو خط موازی صعودی میباشد. قلهها و درههای بالارونده مشخصهٔ این الگوی قیمتی میباشد. تحلیلگران تکنیکال، کانال صعودی را با به هم وصل کردن درههای روند صعودی و رسم خط روند صعودی که میشود کف کانال و سپس متصل کردن قلههای این روند صعودی که میشود سقف کانال، میسازند. معکوس الگوی کانال صعودی، کانال نزولی میباشد.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد کانال قیمتی ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «کانال قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات مهم:
- در تحلیل تکنیکال از کانال صعودی برای نشان دادن یک روند صعودی در قیمت استفاده میشود.
- کانال صعودی دو خط صعودی است که بالا و پایین نمودار قیمت کشیده میشود و نشاندهندهٔ سطوح حمایت و مقاومت میباشد.
- کانالها در تحلیل تکنیکال معمولاً برای تأیید روندها، تعیین نقاط شکست و بازگشتها بهکار میروند.
مثالی از کانال صعودی
درک کانال صعودی
در یک کانال صعودی، قیمت همیشه داخل این دو خط موازی نمیماند و نواحی حمایت و مقاومتی خارج از این خطوط شکل میگیرند که معاملهگرها میتوانند از این حمایتها و مقاومتها برای قرار دادن استاپ لاس و تارگت سود استفاده کنند. شکست خط سقف کانال صعودی میتواند نشانهٔ ادامهٔ روند صعودی باشد و شکست خط کف کانال به پایین میتواند نشانهٔ تغییر روند باشد.
کانال بالاروندهٔ یک روند صعودی واضح را نشان میدهد. تریدرها میتوانند بین سطوح حمایت و مقاومت این کانال سوئینگ ترید کنند یا اینکه در جهت شکستهای به بالا یا به پایین وارد معامله شوند.
ترید با کانال صعودی
- حمایت و مقاومت: معاملهگرها میتوانند وقتی قیمت به کف کانال میرسد پوزیشن لانگ باز کنند و پوزیشن لانگ خود را وقتی قیمت به سقف کانال رسید ببندند. استاپ لاس باید کمی زیر خط کف کانال، در نقطهای که پوزیشن لانگ بازمیشود قرار گیرد تا در صورت عکس شدن روند از ضرر زیاد جلوگیری کند. معاملهگرهایی که این استراتژی را استفاده میکنند باید مطمئن بشوند که فاصلهٔ بین کف و سقف کانال بهاندازهٔ کافی استراتژی کانال باشد و نسبت سود به ضرر ارزش این معامله را داشته باشد. بهعنوان مثال، اگر یک تریدر یک استاپ 5 دلاری قرار داده (یعنی در صورت باطل شدن فرضیات، 5 دلار ضرر خواهد کرد)، عرض کانال صعودی باید حداقل 10 دلار باشد تا نسبت ضرر به سود 1 به 2 را بدهد.
- شکست سقف کانال به بالا: تریدرها میتوانند وقتی قیمت سقف کانال رو به بال شکست وارد پوزیشن لانگ شوند. منطقی است که از اندیکاتورهای دیگر باری تأیید شکست استفاده کنیم. بهعنوان مثال، معاملهگر میتواند آن شکست سقف کانالی را برای گرفتن پوزیشن لانگ مدنظر قرار دهد که با افزایش شدید در حجم همراه باشد و اینکه مقاومت جدیای در تایم فریم بالا برای بالا رفتن قیمت وجود نداشته باشد.
- شکست کف کانال به پایین: قبل از اینکه تریدر وقتی کف کانال صعودی به پایین شکست پوزیشن شرت باز کند، باید دنبال نشانههای ضعیف بودن روند باشد. اگر قیمت بارها در رسیدن به سقف کانال ناکام باشد، یک هشدار اولیه برای ضعیف بودن روند صعودی است. معاملهگر همچنین باید دنبال واگرایی بین اندیکاتوری مثل rsi و قیمت باشد. بهعنوان مثال اگر قیمت در حال ساخت قلههای بالارونده است اما rsi در حال ایجاد قلههای پایینرونده میباشد، این میتواند نشانهٔ ضعیف شدن ممنتم صعودی باشد و اینکه این صعود ممکن است متوقف شود.
کانالهای پاکت نامه (Envelope Channels)
کانالهای انولاپ، کانالهای معروف دیگری هستند که میتوانند بهعنوان کانالهای صعودی (مرجع) و نزولی مورد استفاده قرار گیرند. کانالهای انولاپ معمولاً برای بررسی و تحلیل حرکات قیمتی در بازههای طولانیتر استفاده میشوند. خطوط روند میتوانند براساس میانگینهای متحرک یا قلهها و درهها در بازههای مشخص ایجاد شوند.
در معامله با کانالهای انولاپ میتوان استراتژی مشابهی با استراتژی معاملاتی کانالهای صعودی و نزولی در پیش گرفت. استفاده از کانالهای انولاپ میتواند بازههای زمانی طولانیتری را دربر بگیرد که شامل صعودها و نزولهایی باشد. اما کانالهای صعوی و نزولی بیشتر برای پیشبینی تغییرات قیمتی بعد از معکوس شدن روند استفاده میشوند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما