سیگنال برجام به بورس/ اعتماد از دست رفته سهامداران پر میشود؟
یک کارشناس بازار سرمایه اعتقاد دارد: نرخ بهره بین بانکی تاثیری روی نرخ بهره سپرده ندارد که البته این اجازه را بانک مرکزی نمیدهد؛ بنابراین نباید نگران تغییرات نرخ سود بانکی اعم از سپرده و تسهیلات هم بود.
به گزارش سایت طلا، یک کارشناس بازار سرمایه اعتقاد دارد: نرخ بهره بین بانکی تاثیری روی نرخ بهره سپرده ندارد که البته این اجازه را بانک مرکزی نمیدهد؛ بنابراین نباید نگران تغییرات نرخ سود بانکی اعم از سپرده و تسهیلات هم بود.
طی چند روز معاملاتی اخیر چند نشانه تغییر روند در معاملات بورس تهران مشاهده شده است. جدا از اینکه شاخص کل بورس مثبت شده، چند اتفاق نیز در جهت بهبود روند معاملات مشاهده شده که اگر ادامه دارد باشد، به باور تحلیلگران، میتوان امیدوار شد که قرار است بورس مدتی رو به بالا حرکت کند.
بورس روز شنبه گذشته با رشد ۱۱ هزار و ۵۶۵ واحدی معادل ۰.۸ درصد مواجه شد و به سطح یک میلیون و ۴۴۸ هزار واحدی رسید. شاخص کل فرابورس نیز با رشد ۱۸۸ واحدی به محدوده ۱۹ هزار واحدی رسید. همچنین شاخص کل هموزن رشد ۶ هزار و ۸۸ واحدی برابر ۱.۶ درصدی داشت و به محدوده ۳۹۰ هزار واحد رسید.
تحلیلگران بازار سرمایه معتقدند سبزپوشی بورس بیشتر ناشی از سیگنال مذاکراتهای برجام بوده است.
مجید عبدالحمیدی، کارشناس و فعال بازار سرمایه درباره حال این روزای بورس گفت: معاملات روز شنبه بورس به واسطه اخبار مثبت از وین و مذاکرات و افزایش تقاضا در نمادهای ریالی، سبزرنگ بود و شاخص کل توانست رشد خوبی را ثبت کند.
وی افزود: نکته خوب بازار، افزایش نسبی ارزش معاملات خرد همزمان با ورود پول حقیقی پس از چندین هفته معاملاتی بود.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: در حال حاضر کمبود نقدینگی تحتتاثیر ریسکهایی که در کشور وجود دارد، از جمله بحث شایعه افزایش نرخ بهره، کاهش بازدهیها، دستکاری دولت در قیمتگذاری محصولات شرکتها و به عبارتی سرکوب قیمت و کاهش حاشیه سود سبب شده، سرمایهگذاران در این باره تا الان اشتیاق چندانی نشان ندهند.
عبدالحمیدی متذکر شد: اگر چه بازار امروز شرایط بهتری داشت، اما اعتماد از دست رفته سهامداران زمانی پر خواهد گشت که این روند ادامه دار باشد و پولهای پارک شده دوباره به دل بازار برگردند.
وی گفت: این مستلزم این است که سیاستهای کلان پولی و مالی و عدم دخالت دولت در قیمت گذاری بازارها، تصحیح شود که فقط با پیگیری مستمر نهاد ناظر امکانپذیر است.
عبدالحمیدی در مورد اینکه آیا اصرار بر کاهش نرخ سود بین بانکی برای اصلاح بورس منطقی است؟ گفت: در واقعیت نرخ بهره بین بانکی تاثیری روی نرخ بهره سپرده ندارد که البته این اجازه را بانک مرکزی نمیدهد؛ بنابراین نباید نگران تغییرات نرخ سود بانکی اعم از سپرده و تسهیلات هم بود، اما نکته اینجاست وقتی ترس سراغ سهامداران رفته و به تمام موضوعات مرتبط و غیرمرتبط بدبین شده باشند، تاثیر روانی روی معاملاتشان ایجاد خواهد کرد که واکنش ها روی این مورد را در روزهای گذشته شاهد بودیم.
وی خاطرنشان کرد: ورود سرمایهها به بازار سرمایه تحت تاثیر ریسکهایی که در کشور وجود دارد از جمله بحث شایعه افزایش نرخ بهره، کاهش بازدهیها، دستکاری دولت در قیمتگذاری محصولات شرکتها و به عبارتی سرکوب قیمت و کاهش حاشیه سود سبب شده، کاهش یافته است.
نحوه شناسایی سهام مستعد رشد در بورس
نحوه شناسایی سهام مستعد رشد در بازار بورس قطعا بسیار حائز اهمیت است، چرا که اگر ما به عنوان سرمایه گذار در بازار سرمایه، یک سهم را در کف قیمتی و جایگاه تکنیکالی و بنیادی مناسب پیدا کنیم، قطعا با خرید و نگهداری آن سود به دست می آوریم. نکته جالب توجه اینجاست که نحوه شناسایی سهام مستعد رشد در بورس بسیار آسان است و تنها کافی است بر اساس چند قانون و نکته مهم، برای یافتن سهام های مستعد رشد اقدام کنیم و در بهترین قیمت اقدام به خریداری کردن سهام مورد نظر کنیم و با رسیدن قیمت سهم به سقف قیمتی آن را به فروش برسانیم تا بیشترین سود را کسب کنیم. پس اگر دوست دارید نحوه شناسایی سهام مستعد رشد را یاد بگیرید، این مطلب بهترین راهنمایی را به شما عزیزان می کند.
نحوه شناسایی سهام مستعد رشد
تعداد زیادی از افراد در بازار سرمایه به دنبال سرمایه گذاری روی سهام های بنیادی و ارزشمند هستند و تلاش می کنند با شناسایی سهام های ارزشمند در بورس، سرمایه گذاری خودشون رو مطمئن تر و سودده تر نمایند. حالا شاید برای سهامداران مبتدی تر این سوال پیش بیاید که نحوه شناسایی سهام ارزشمند در بورس چگونه است و چطور سهام مناسب را شناسایی کنیم؟ در جواب باید گفت که روش های گوناگونی به منظور تشخیص سهام های مستعد رشد وجود دارد که در ادامه سعی داریم به هر کدام از آن اشاره کنیم تا شما عزیزان هم به سادگی نحوه شناسایی سهام ارزشمند در بورس را یاد بگیرید و بتوانید سهام های بنیادی و ارزشمند رو در پرتفوی سهام خود قرار دهید.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
هر کسی که وارد بورس می شود و برای سرمایه گذاری در بازار بورس اقدام می کند به دنبال یافتن سهم های مستعد رشد در بازار سرمایه است که به این خاطر سود بیشتر و مطمئن تری را به دست آورد. البته باید در نظر داشت که برای کسب سود بیشتر و یافتن سهم های مستعد رشد در بازار بورس باید از استراتژی هایی طبق میزان سرمایه، مدت زمان سرمایه گذاری، بازده مورد انتظار و ریسک پذیری فرد سرمایه گذار و مانند این ها استفاده نمود. در گام های نخست سرمایه گذار و سهامدار برای پیدا کردن سهم های مستعد رشد در بازار بورس باید بررسی ها و تحلیل هایی در سهام یا نماد مورد نظر انجام دهند، این تجزیه تحلیل های سهام شامل بررسی وضعیت صنعت، سودآوری، وضعیت نقدینگی، میزان بدهی ها، نسبت قیمت به سود هر سهم، درصد سهام شناور آزاد، نقدشوندگی، سیاست تقسیم سود و ترکیب سهامداران شرکت است که در ادامه به تک تک آن ها اشاره خواهیم کرد.
یک سهام ارزشمند چه ویژگی هایی دارد؟
نسبت پایین قیمت به درآمد : هیچ مبحثی در مورد قیمت سهام، بدون در نظر گرفتن معیار معمول و رایج P/E که بیانگر ارزش نسبی سهام است، تکمیل نخواهد شد. هر شرکتی P/E خاص خود را دارد. هر اندازه مقدار این نسبت بیشتر باشد، نسبت قیمت سهام به نسبت سود آن نیز به مراتب افزایش خواهد داشت و این در حالی است که P/E پایین می تواند بیانگر فرصت خرید مناسبی باشد، باید همیشه در نظر داشته باشیم که دلایلی جهت پایین بودن مقدار این نسبت وجود دارد. به عنوان مثال یک شرکت می تواند درآمد بالایی را گزارش دهد، ولی سرمایه گذاران حرفه ای می دانند که شرکت ها همه حقایق را نخواهند گفت، بنابراین قیمت سهام پایین می ماند و مقدار نسبت P/E مناسب، پایین به نظر می آید. این داستان به ندرت رخ می دهد، اما برای کسب نتیجه، لازم است که به مقدار P/E اعتماد نمایید.
نسبت رشد پایین : نسبت رشد PGE، در قیاس با P/E یک شرکت، نسبت دقیق تری محسوب می شود. زمانی که برای تحلیل یک سهم اقدام می کنید، نسبت P/E را انتخاب کرده و آن را بر نرخ رشد درآمد، تقسیم کنید. چنانچه نسبت کمتر از یک بود، سرمایه گذاران امکان دارد به عملکرد گذشته بیشتر از فرصت های رشدی آینده توجه داشته باشند. همچنین باید توجه داشت که این ها پیش بینی هایی از رشد به حساب می آیند.
تابلو خوانی در بازار بورس : در خصوص آموزش تابلوخوانی در بورس ، شما با توجه به تغییرات حجم معاملات، تعداد خریدار و فروشنده حقیقی و حقوقی و حجم خرید و فروش حقیقی و حقوقی، به عنوان مهم ترین متغیرهای تابلو خوانی در کنار ارزیابی دیگر متغیرهایی که در صفحه سایت هر نماد بورسی نمایان است، در رابطه با ورود و خروج سهامداران و توجه به یک شرکت را ارزیابی می کنید، بنابراین با تلفیق این مبحث با تحلیل تکنیکال و بنیادی درصد موفقیت خود در بازار بورس را افزایش می دهید.
سود تقسیمی بالا : چنانچه نرخ پرداخت سود سهام شرکت بیش از رقبای خود باشد، این موضوع نشان دهد که قیمت سهام نسبت به وضعیت کم ارزش در رابطه با پرداخت سود سهام کاهش پیدا کرده است. چنانچه شرکت از لحاظ مالی مشکل نداشته باشد و میزان سود تقسیمی آینده امن باشد، فرصت های سود سهام می تواند در کوتاه مدت بازده داشته باشند و همین طور امکان افزایش قیمت سهام در آینده را افزایش دهند. چنانچه از یک غربالگر سهم استفاده کنید، می توانید با استفاده از سود تقسیمی، سهام ارزشمند و معرفی شده در صنعت را بیابید.
عملکرد کند نسبی قیمت : چنانچه قیمت سهم یک شرکت در قیاس با سایر شرکت های هم تراز و مشابه خود کم تر باشد، بیانگر عملکرد پایین شرکت است که می تواند به چند دلیل رخ دهد. به عنوان مثال یکی از این دلایل می تواند توجه تحلیلگران سهم به یک معیار مالی خاص باشد. این امر که تنها یک خبر در CNB است اثراتی را روی سرمایه گذاران به وجود می آورد که به فروش مضاعف سهام و پایین آمدن قیمت منجر می شود. اتفاقی که رخ می دهد این است که سرمایه گذاران قیمت را تا حدی پایین می آورند که به یک سهم بی ارزش تبدیل می شود. شما می توانید با استفاده از غربالگرها پیشینه قیمت یک سهم را در طول زمان های مختلف و در مقایسه با سایر سهام ها و شاخص های سهامی مورد بررسی قرار دهید.
نسبت پایین ارزش بازار به ارزش دفتری : یک شرکت با ارزش بازار پایین که منظور کل سرمایه بازار است، نسبت به ارزش دفتری سهام کل سهامداران وضعیت مناسبی دارد. موضوع اصلی درک ارزش واقعی دارایی های ملموس مانند زمین، ساختمان ها، پول نقد و دارایی های نامشهود مانند دارایی های معنوی و … است، برای مثال یک شرکت که اسباب بازی تولید می کند ارزش دارایی های شرکت می تواند به صورت بالقوه از میزان کسب وکار تولید اسباب بازی بیشتر باشد. امکان دارد سرمایه گذاران این را نادیده بگیرند. قیمت سهام، نشان دهنده ارزش اساسی دارایی های شرکت اسباب بازی در دفاتر نیست.
جریان نقدی آزاد : بسیاری از سرمایه گذاران تاکید کمی بر سود گزارش شده دارند و این در حالی است که بیش ترین توجه آن ها به جریان نقدی آزاد است. جریان نقدی آزاد، مقداری از نقدینگی است که بعد از تمامی مخارج تولید شده به وسیله کسب و کار حاصل می شود. سهمی که با قیمت پایین به علت درآمد گزارش شده پایین تر عرضه می شود، می تواند گزینه مناسبی در راستای جریان نقدی باشد. به این صورت می توانید متوجه شوید که چطور دو شرکت یکسان از نظر نقدینگی، با یک دیگر متفاوت هستند.
تحلیل تکنیکال : در مبانی تحلیل تکنیکال ، سرمایه گذاران با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، تلاش دارند تا برای پیش بینی قیمت در آینده اقدام کنند، بنابراین این تحلیل به عنوان ابزاری در دست سرمایه گذاران است تا قوی ترین احتمال را با استفاده از اندیکاتورها، اسیلاتورها و ابزارهای گوناگون پیش بینی کنند. توجه داشته باشید که در اینجا صحبت از احتمالات است و کسی نمی تواند به صورت قطع بگوید که قیمت یک سهم افزایش یا کاهش پیدا می کند. به این صورت شناسایی روند صعودی یا نزولی در یک سهم و نقاط ورود و خروج بهینه در بازار بورس از کاربردهای اصلی این تحلیل محسوب می شود.
شناخت نظرات غالب بازار : در قسمت دیده بان سایت بورس، می توان بسیاری از اطلاعات مربوط به سهام پذیرفته شده در بورس را به طور لحظه ای مشاهده کرد. با تعریف مجموعه ای از مشخصه های مالی، تعداد محدودی از سهام را که دارای مشخصه موردنظر هستند، شناسایی کرده و بعد از انجام تحلیل تکنیکال و بنیادی، برای خرید سهام آن شرکت اقدام کرد.
شناسایی ابزارهای مناسب برای پیدا کردن سهام ارزشمند : در حال حاضر ابزارهای آنلاین زیادی در اختیار سرمایه گذاران قرار گرفته است که به آن ها امکان جست وجو و مشاهده ایده های سرمایه گذاری را در چند ثانیه می دهد. شما می توانید با یک غربالگر سهم مثل غربالگر گوگل یا یاهو آغاز نمایید. چنانچه قصد دارید جست و جوی دقیق تری داشته باشید، می توانید با پرداخت مقداری پول از Y charts’ stock استفاده نمایید. با ثبت نام در این غربالگر، شما به دیگر ابزارها نیز دسترسی پیدا می کنید. اگر شما در یک شرکت کارگزاری حساب دارید، می توانید از غربالگر آن کمک بگیرید. کاری که این ابزارها انجام می دهند، آنالیز کردن معیارهای مالی چندین شرکت و معرفی برخی از آن ها با توجه به داده های ورودی شما است. به عنوان مثال چنانچه داده ورودی شما این باشد؛ P/E باید کم تر از ۱۵ باشد، غربالگر به شما شرکت های از P/E بالاتر را نشان نمی دهد.
مهارت های فردی : در بازار سرمایه کنترل فردی در معاملات، اهمیت بسیاری دارد. تقریبا همه معامله گران بازار بورس زمان زیادی صرف کرده اند تا شخصیت اصلی معامله گری خود را شناخته و درصد موفقیت خود را در شناسایی سهام ارزشمند افزایش دهند. موفق ترین معامله گران کسانی بوده اند که توانسته اند توازن مناسبی را در استفاده از روش ها و ابزارهای تشریح شده به وجود آورند. موفقیت در معامله گری با آرامش رابطه ای مستقیم دارد. پریشانی ذهن، حواس پرتی، معامله بی نظم و خارج از استراتژی، همگی موجب برهم خوردن بیشتر آرامش خواهد شد.
بررسی دیدگاه های فعالان تجربی بازار : فعالان بازار را می توان در تالارهای کارگزاری ها یافت و یا نظراتشان را در گروه های تلگرام، انجمن های بورسی، اتاق های گفتگو و وبلاگ های بورسی مطالعه کرد. به صورت کلی معامله گران باید در حد معمول از نظرات فعالان تجربی بازار در مورد بازار و آینده آن آگاهی یابند. استفاده از مشاوره های سرمایه گذاری و اطلاع از ظرفیت پذیرش ریسک برای تخصیص بهینه دارایی ها نیز اهمیت بسیاری دارد. جالب است بدانید که به منظور یافتن سهام ارزشمند، باید مراقب بود به پیروی از شایعات و رسانه های بورسی، معامله انجام نشود و حتما پیش از ورود به بازار بورس تمامی جوانب مورد بررسی قرار گیرد.
بهترین راه شناسایی سهام مستعد رشد در بورس چیست؟
- تداوم سوددهی بالا : سود خالص بالا و رو به افزایش می تواند معیار بسیار خوبی برای کارایی یک شرکت در آینده و توانایی آن برای افزایش قیمت به حساب آید. این مورد می بایست به عنوان یک ارزش، مدام زیاد شود. همچنین بایستی از تولید جریان نقدی مناسب FCF به وسیله شرکت اطمینان حاصل کنید. چنانچه یک شرکت بتواند سود خالص را اعلام کند ولی توانایی تولید FCF را نداشته باشد، وجود تغییرات و دستکاری در میزان درآمد را نشان می دهد.
- سطوح بدهی پایین : مقدار زیاد بدهی به ریسک نرخ بهره و افزایش ROI به میزان زیادی منتهی می شود. در زمان کاهش فروش یا نوسان نرخ بهره، شرکت هایی که بدهی سنگینی دارند با مشکلات بیشتری روبرو خواهند شد. نسبت بدهی طولانی مدت به حقوق صاحبان سهام کم تر از نیم، مثل نسبت جاری بیش از ۲ مدنظر است.
- مزیت رقابتی سیگنال سیاسی رشد بورس پایدار : اینجا آنالیزها فراتر از اعداد و نسبت های مالی قرار می گیرند. تجارت ها با سودآوری بالا، رقیبان را جذب می کنند و زمانی که رقابت بیشتر شود، سوددهی کمتر خواهد شد، به جز مواردی که شرکت از یک مزیت رقابتی پایدار برخوردار باشد. این مزیت رقابتی شامل مواردی می شود که نمی توان آنها را به سادگی کپی کرد مثل ثبت اختراع، اثرات قفل گذاری، مقیاس و مقادیر شبکه. به دنبال این علائم مهم بگردید.
- انجام تجارتی که آن را درک می کنید : آیا احتمال کمی وجود دارد که وضعیت بازار به وسیله شرکت های پیچیده بهتر شود؟ نه همیشه. با این وجود علت اجتناب از این گونه شرکت ها این است که هر اندازه کسب و کار پیچیده تر باشد، یافتن طرح و نظر منطقی در مورد عملکرد آینده آن دشوارتر خواهد شد، لذا با افرادی که با مدل تجاری قابل فهم شما کار می کنند آشنا شوید.
- مدیریت صحیح، لایق و صادقانه : مدیریت جامع، نقشی کلیدی در موفقیت کسب و کار بازی می کند، پس همیشه نام مدیران هر مجموعه را در گوگل جستجو کنید تا سوابق آنها را بیابید. همچنین کلماتی مثل رسوایی و تقلب را در فهرست جست و جوی خود وارد کنید تا ببینید در چه مسائلی دخیل بوده اند. همین کار را برای شرکت نیز انجام دهید. همچنین استراتژی های تخصیص سرمایه شرکت را آنالیز نمایید. از این قانون استفاده کنید، یک شرکت با بازده ثابت و پتانسیل بالقوه رشد باید قسمت بزرگی از درآمد خودش را دوباره در شرکت سرمایه گذاری نماید، چنانچه شرکت سود سهام را بپردازد یا سهام را خریداری کند برای دیگر سهامداران بهتر است. هرچند خرید سهام ، تنها زمانی باید انجام شود که میزان خرید سهام به صورت قابل توجهی پایین تر از ارزش سیگنال سیاسی رشد بورس ذاتی شرکت باشد.
نتیجه گیری و کلام پایانی
سرمايه گذاری در بازار بورس به استراتژی مناسب مطابق با ميزان سرمايه، مدت زمان سرمايه گذاری، بازده مورد انتظار و ريسک پذيری سرمايه گذار احتیاج دارند. بر اين اساس، شناسايی سهام شركت ها با استفاده از روش های حرفه ای تجزيه و تحليل مالی و اقتصادی اولين گام در سرمايه گذاری است. شایان ذکر است که سهام ارزشمند آن هایی هستند که در کم ترین قیمت خریداری شده و با صبر منطقی، بازدهی خارق العاده ای محقق کنند.
بنابراین سرمایه گذار باید در زمان خرید این سهام ارزشمند از شایعات دوری کرده و حتما پیش از ورود به معامله، تمامی جوانب را بررسی و در ادامه اقدام به انجام معامله کند. در حقیقت ترکیب روش های عنوان شده، ابزاری به مراتب بهتر برای تحلیل قیمت و بازده سهام به حساب می آید. به ویژه در بازارهایی که سرمایه گذاران آن زیاد حرفه ای به نظر نمی آیند.
امیدوارم نحوه شناسایی سهام مستعد رشد در بورس را یاد گرفته باشید.
چه سهم یا سهم هایی هستند که به درستی نقطه ورود مناسب به آن ها را تشخیص داده اید؟ (حتما تجربیاتتون رو بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند)
سیاست به مثابه آیینه
سعید لیلاز میگوید: طرفداری جناح راست از اقتصاد آزاد و طرفداری جناح چپ از اقتصاد دولتی در ابتدای انقلاب و معکوس شدن این رویکرد در دورههای بعد، بازخوردی از مناسبات عینی اقتصادی، اجتماعی، مادی و طبقاتی در ژرفای مناسبات جمعیتی و اجتماعی ایران بوده است.
سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است و بیتردید در جناحبندیهای امروز ایران یک «اصلاحطلب» به حساب میآید. با در نظر داشتن این نکته با او درباره تطور دیدگاههای اقتصادی دو جناح عمده سیاسی ایران گفتوگو کردهایم. لیلاز البته برای جناحبندیهای سیاسی اصالتی قائل نیست و آنها را بازتاب تحولات اجتماعی میداند و به همین دلیل میگوید: «تحول آنها نه عجیب است و نه بد.» او در عین حال اعتقاد دارد به دلیل ایجاد ثبات نسبی در قعر مناسبات اجتماعی، تلاطمات روبنای سیاست هم کاهش یافته و ایران -البته با سرعتی بسیار کم- در حال حرکت به سمت نظام دوحزبی تثبیتشده (مشابه ایالات متحده یا بریتانیا) است. لیلاز در تحلیل رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری جاری نیز از ظهور «پوپولیستهای مبتذل»ی سخن میگوید که میخواهند با تکنیکهای قدیمی که کارکرد خود را از دست داده، رای مردم را جلب کنند.
برخی ناظران معتقدند جناحبندیهای سیاسی در ایران «مقطعی» و «موقتی» هستند و در آستانه هر انتخابات شکل تازهای به خود میگیرند. با توجه به اینکه امروز در آستانه یک انتخابات مهم هستیم، ترکیب کنونی جناحهای سیاسی ایران را چگونه تحلیل میکنید؟
به نظر من جناحبندیهای سیاسی به طور مستقل اصالتی ندارند بلکه بازتابی از تحولات اجتماعی و طبقاتی در قعر جامعه هستند. اگر میبینید جناحبندیها بیثبات هستند، دائماً تغییر آرایش میدهند و در قیاس با دموکراسیهای غربی با سرعتی بیش از حد متعارف در مواضع خود تحول ایجاد میکنند، به دلیل تغییرات شدید آرایش اجتماعی در ایران است. وقتی آرایش اجتماعی در قعر مناسبات جامعه ایران در هم میریزد و طبقات اجتماعی دائماً تغییر موقعیت و مسیر میدهند، طبیعی است که روبنای سیاسی هم خود را تنظیم کند و با آرایش جدید تطبیق دهد. این تحول نه عجیب است و نه بد. اما در حال حاضر به نظر من جامعه ایران در حال حرکت به سمت ثبات نسبی است. به همان نسبت که در قعر مناسبات طبقاتی در حال فاصله گرفتن از تلاطمها هستیم، در روبنای سیاسی هم در حال رسیدن به یک «فورماسیون» یا شکلبندی نسبتاً روشن هستیم. اما اینکه فکر کنیم این تغییرات به طور کامل متوقف شود، هم غیرعلمی است، هم بیسابقه. امروز در فرانسه و ایالات متحده میبینیم که سیاستمداران متعلق به احزاب «راست افراطی» حرفهای «چپگرایانه» میزنند. بنابراین از این حیث، ایران تفاوتی با دیگر نقاط دنیا ندارد. اتفاقاً تحولات مورد اشاره علامت زنده و پویا بودن جامعه است و نشان میدهد که «کاست طبقاتی» وجود ندارد.
درباره آرایش امروز عرصه سیاست، به نظر من ایران در حال نزدیک شدن به تصویر، سایه یا مقدمهای بسیار مبهم و مقدماتی از ساختار سیاسی ایالات متحده و بریتانیاست یعنی یک جناح یا حزب کارگر در حال شکلگیری است و یک حزب محافظهکار یا جمهوریخواه. به همین دلیل است که در انتخابات جاری، تفاوت گفتمان اساسی مشاهده نمیشود. نه آقای قالیباف و نه آقای رئیسی، گفتمان مستقلی نسبت به آقای روحانی ندارند. به عنوان مثال آنها هم میگویند «ما رشد اقتصادی را بیشتر میکنیم» و نمیگویند «اصلاً رشد اقتصادی یعنی چه؟ باید به ارزشها پرداخت.» از سوی دیگر درست است که قالیباف و رئیسی میگویند «ما یارانه بیشتری میدهیم» اما روحانی هم نمیگوید «طبقه محرومی وجود ندارد و یارانه بهکلی نباید پرداخت شود». به نظر من تفاوتها دارد از حالت گفتمانی و طبقاتی به مسائل تکنیکیتر تغییر پیدا میکند. نشانه دیگر این حرف آن است که میبینید پوپولیسم مطرحشده در این دوره چقدر مبتذل و بیرنگوبو است و هیچ استقبالی از آن نمیشود.
کمی به عقب برگردیم؛ جناح موسوم به «چپ» در ابتدای انقلاب از منظر اقتصادی رویکردی مخالف بازار آزاد داشت و بر نقش عمده دولت در اقتصاد تاکید میکرد و جناح «راست» مدافع بازار آزاد و بخش خصوصی بود. این مواضع در آن مقطع از کدام ریشهها آب میخورد؟
از مناسبات اجتماعی. اگر ریشههای انقلاب اسلامی را نشناسیم، هرگز نخواهیم توانست به این سوال پاسخ دهیم. به نظر من انقلاب اسلامی، اساساً یک انقلاب ضد تبعیض و ضد آرایش طبقاتی مستقر بود؛ آرایشی که طبق آن یک گروه بسیار کوچک، بخش مهمی از ثروت جامعه را در اختیار گرفته بودند. میزان نابرابری در آن دوران به حدی بود که ضریب جینی برای اولین بار در تاریخ ایران -و به نظر من در همه تاریخ خاورمیانه و شاید آسیا- به بالای 50 /0 رسیده بود. (غیر از برزیل و شاید در مقطعی آرژانتین، هیچگاه چنین رقمی برای ضریب جینی در دنیا به ثبت نرسیده است. حتی در آمریکا بهعنوان پایگاه و خاستگاه و نگهبان کاپیتالیسم، ضریب جینی 40 /0 است.) بنابراین در اوایل انقلاب، برای گروههای سیاسیای که پایگاه اجتماعیشان در اکثریت مردم قرار داشت، طبیعی بود که «عدالت اجتماعی» و مخالفت با بخش خصوصی را دنبال کنند. این را هم فراموش نکنید که بورژوازی کمپرادور حاکم در دوران شاه -که طبق قانون «حفاظت و توسعه صنایع ایران» شامل 51 خانواده میشد- صبح در بانکهایی که مالک آنها بود، از پول مردم به کارخانههایی وام میداد که در تملک خودش بود و بعدازظهر در آنها مدیریت میکرد. چند ماه پیش از پیروزی انقلاب آنها این پولها را برداشتند و از ایران بردند. بنابراین حتی دولت آقای بازرگان -بهعنوان لیبرالترین دولت بعد از انقلاب- مجبور بود صنایع و بانکها را ملی کند. ملی کردن بانکها و صنایع در آن مقطع امری تکنیکی و کارشناسی بود و نمیتوان با نگاه ایدئولوژیک امروز به آن حمله کرد. به نظر من کسانی که به آن حرکت حمله میکنند، تاریخ را نخواندهاند. اگر این اقدامات را در ظرف زمان و مکان نبینیم و نسنجیم، متوجه نمیشویم که آقای بازرگان یا باید تن به فروپاشی کامل نظام پولی و صنعتی و اجتماعی ایران میداد یا باید مدیرانی را منصوب میکرد تا این شبکههای اقتصادی را سروسامان دهد. بعد هم که جنگ شروع شد، پایگاه طبقاتی رزمندگان در طبقه کمدرآمد و محروم جامعه بود. به جد معتقدم که انقلاب اسلامی، انقلاب محرومان و کمدرآمدها بود و جنگ ایران و عراق هم جنگ آنان با عراق بود. بنابراین دولت ناچار بود به پایگاه طبقاتی خود که هم در حال حفظ نظام بود و هم در حال حفظ کشور، توجه بیشتری داشته باشد. فراموش نکنید که در این دوره منابع مالی در اختیار دولت هم به شکل وحشتناکی کاهش یافته بود. وقتی درآمدهای دولت از حدود 35-30 میلیارد دلار در سال 1356 به حدود شش میلیارد دلار در سال 1366 کاهش پیدا کرد، طبیعی بود که اقتصاد جنگی حاکم شود.
در جریان تمام جنگهای بزرگ دنیا میبینیم که دولت نقش محوریتری در اقتصاد پیدا میکند. جمله مشهور «میلتون فریدمن» که میگوید «جنگ، دوست دولتهاست» به همین مساله اشاره دارد: هر جنگی موجب بزرگ شدن دولت میشود.
بنابراین معتقدم طرفداری جناح راست از اقتصاد آزاد و طرفداری جناح چپ از اقتصاد دولتی در آن دوران و معکوس شدن این رویکرد در دورههای بعد، بازخوردی از مناسبات عینی اقتصادی، اجتماعی، مادی و طبقاتی در ژرفای مناسبات جمعیتی و اجتماعی ایران بوده است.
معنای این تحلیل شما آن است که جناح «چپ» آن دوران و جناح «اصلاحطلب» امروز همواره خود را با خواستههای جامعه هدف و طبقه مخاطب و رایساز خود تطبیق داده است. اما به هر حال جناح «راست» هم یک جناح سیاسی و به دنبال جلب رای مردم است. چرا آنها خود را با تغییرات جامعه تطبیق ندادهاند؟
چرا تطبیق ندادهاند؟ احمدینژاد همین کار را کرد و رای مردم را گرفت. اما مشکل کاندیداهای امروز این جناح آن است که «پوپولیسم قلابی» آن دوره را به «پوپولیسم مبتذل»ی تبدیل کردهاند که در زمان نامناسب عرضه میشود. برخی میگویند «دونالد ترامپ و مارین لوپن (در آمریکا و فرانسه) امروز با شعارهای پوپولیستی توجهات را به خود جلب کردهاند. چرا کاندیداهای امروز جناح راست در ایران این کار را نکنند؟» پاسخ این است که در 100 سال گذشته نه در فرانسه و نه در آمریکا یک دولت توزیعکننده منابع بر سر کار نبوده است یعنی چیزی که برای آنها یک «رویای تجربهنشده» است، برای مردم ایران «خاطره تلخی» است که همین چهار سال پیش تمام شده است. به نظر من این تجربه نزدیک اجازه نمیدهد با همان شدت و سرعتی که پوپولیسم ترامپ یا مارین لوپن اقبال عمومی پیدا میکند، پوپولیسم رقبای حسن روحانی در انتخابات ایران مورد اقبال قرار گیرد.
فکر میکنم جناح «راست» یا «اصولگرا» هم میکوشد مطابق پایگاه و خاستگاه خود از منابع و امکانات موجود برای جلب نظر مردم استفاده کند اما به دلیل اینکه پایگاه اجتماعیاش برخلاف «اصلاحطلبان» وسعت چندانی ندارد، بیشتر اوقات شکست میخورد. چرا؟ چون مکانیسم انتقال مطالبات از پایین به بالا در میان «اصلاحطلبان» بسیار کارآمد است و مویرگها و شبکههای انتقال مطالبات متصلب نشده اما در جناح راست این تصلب تقریباً به طور کامل تحقق پیدا کرده است. امروز هم در شعارها و رفتارهای انتخاباتی همه کاندیداهای منتسب به این جناح دیده میشود. به نظر من گروهی که به سرکردگی احمدینژاد از پهلوی چپ محافظهکاران بیرون آمد، نسبت به سایر گروههای اصولگرایی که امروز وارد میدان رقابت انتخاباتی شدهاند، ظرفیت بیشتری برای درک و طرح مطالبات جدید مردم دارد.
راجع به اثر خواست اجتماعی بر تغییر رویکرد اقتصادی جناحها صحبت شد اما اگر از زاویه بالا به پایین نگاه کنیم، به نظر شما نقش سیاستمداران تاثیرگذار (شخصیتهایی چون مرحوم هاشمی) بر تطور مواضع اقتصادی جناحهای سیاسی چه بوده است؟
نقش اشخاص یا هرگونه روبنای دیگر را هم ثانویه میدانم و هم غیراصیل. البته منکر نقش افراد نیستم اما آن را چندان مهم ارزیابی نمیکنم. امروز در غیاب اکبر هاشمیرفسنجانی، شخصی مانند اسحاق جهانگیری -که ما فکر میکردیم کیلومترها با آقای هاشمی فاصله دارد و خود او هم این حرف را قبول دارد- یکباره چنان گل میکند که خلف صالح اکبر هاشمیرفسنجانی میشود و تبلور تمام نگاه کارشناسی و تکنوکراسی ایران را در او میتوان دید. این اتفاق به آن دلیل است که وقتی ساختار اقتصادی، اجتماعی و طبقاتی یک جامعه به سمتی حرکت کرد، ناخودآگاه «رجل» خود را مییابد یا میسازد. آقای جهانگیری امروز منادی نوعی وحدت و آشتی ملی است در حالی که بحث آشتی ملی را ابتدا آقای خاتمی مطرح کرده بود. من منکر نقش فرد در تاریخ و جامعه نیستم اما با هرگونه اغراق در این مورد مخالفم. هاشمیرفسنجانی را مخلوق اراده مردم ایران میدانم. همین آقای هاشمیرفسنجانی در دهه 1360 در نماز جمعه خطبههای عدالت اجتماعی میخواند. حداکثر میتوان گفت این افراد به اندازهای هوشمند هستند که تغییر مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در پایگاههای قدرت خود را به سرعت تشخیص داده و به موقع خود را با شرایط تطبیق میدهند. هوشمندی سیاستمدار در درک بهنگام تغییرات است و من ارزش بیشتری برای آن قائل نیستم.
مثال شما درباره آقای هاشمی و آقای جهانگیری قابل درک است. اما درباره آقای احمدینژاد، خیلیها میگویند هیچکس جز خود او نمیتوانست و نمیتواند بدنه جامعه را به خود جذب کند.
این حرف بسیار اشتباه است. در فاصله دور اول و دوم انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 مقالهای در روزنامه «شرق» نوشتم و توضیح دادم که اگر از اسامی عبور کنیم، میبینیم که سه جریان در حال مبارزه انتخاباتی هستند: گرایش اول، گرایش مصطفی معین است که «توسعه سیاسی» را نمایندگی میکند. گرایش دوم، گرایش «توسعه اقتصادی» است که اکبر هاشمیرفسنجانی نماینده آن است و گرایش سوم، گرایش «توزیع ثروت» است که همه پنج کاندیدای دیگر بازتابدهنده آن هستند. نوشتم که اگر بر اساس این گرایشها به انتخابات نگاه کنیم، مشخص است که جریان سوم برنده انتخابات است چراکه مجموع آرای پنج کاندیدای اشارهشده، از آرای دو نفر دیگر بیشتر است. اینکه امروز اصلاحطلبان یکدیگر را سرزنش میکنند که هاشمی نباید وارد صحنه میشد یا معین نباید در عرصه میماند، از نظر تاریخ حرف پرتی است. طبقات اجتماعی در شرایط عادی - اگر احساس خطر نکنند- ترجیح میدهند به طور مستقل در انتخابات شرکت کنند و در انتخابات 1384 نیز همین اتفاق رخ داد. از هفت کاندیدای حاضر در انتخابات سال 1384 پنج نفر بازتابدهنده نظریه «بده بخوریم» بودند از جمله مهدی کروبی.
بله، وعده پرداخت 50 هزار تومانی را اولین بار ایشان مطرح کرد.
اتفاقاً وعده آقای کروبی اصیلتر از وعده آقای احمدینژاد بود و اساساً چیزی که امروز اجرا میشود، ایده مهدی کروبی است. اگر برخی تغییرات تکنیکی رخ نمیداد، در سال 1384 مهدی کروبی رئیسجمهور ایران میشد و به لحاظ گفتمانی و گرایشی هیچ تفاوتی بین آن دو وجود نداشت. وقتی درآمد ارزی کشور یکباره چند برابر میشود و از حدود هفت میلیارد دلار در سال 1377 به 120 میلیارد دلار تا سال 1390 میرسد، مشخص است که گفتمان غالب، گفتمان توزیع خواهد بود. اما چیزی که امروز آقای احمدینژاد را شاخص میکند، درافتادن عملی و بیمحابا با برخی ارکان حکومت است نه نظام توزیع ثروت. اینکه برخی از مردم و مخالفان از تکهپرانی آقای احمدینژاد خوششان میآید، به دلیل آن است که هیچکس در ایران - حتی اگر بتواند- حاضر نیست این کار را بکند و این مساله او را مورد توجه قرار میدهد وگرنه حرفی که احمدینژاد در حوزه گفتمان اقتصادی میزند، حرف تازهای نیست و طرفداران بسیاری حتی در جناح اصلاحطلب دارد. برای آقای احمدینژاد نقشی فراتر از آنچه شایستگی آن را دارد، قائل نیستم.
اشاره کردید که در برخی دورهها، شعارهای پوپولیستی و وعده توزیع پول رایساز بود. چرا فکر میکنید امروز دیگر این شعارها تاثیرگذار نیست و آنها را «پوپولیسم مبتذل» مینامید؟
اولاً دیگر پولی برای توزیع وجود ندارد و مردم این را میدانند. مشکل ما بعضاً این است که ملت ایران را دستکم میگیریم اما مردم میدانند که منابعی برای توزیع وجود ندارد. اگر چنین منابعی وجود داشته باشد، مستقل از دولت مستقر، بلافاصله بیانضباطی شروع میشود. چنانکه اولین موج بیانضباطی مالی در اقتصاد ایران از اواخر دولت خاتمی آغاز شد. بارها گفتهام که اگر قیمت نفت ناگهان به 200 دلار در هر بشکه برسد، یا افکار و رویههای آقای روحانی تغییر میکند یا اینکه او تا شب برکنار میشود و فرد دیگری سر کار میآید.
نکته دوم اینکه از تجربه قبلی تنها چهار سال سپری شده است. حداقل یک نسل باید بگذرد تا کسی بتواند مردم ایران را بار دیگر گول بزند. اینکه گفته میشود ایرانیان حافظه تاریخی ندارند، حرفی غیرعلمی، بیمبنا و غلط است و فکر میکنم توهین به شعور ملت ایران است. فراموش نکنید که تجربه تاریخی انقلاب اسلامی پس از 40 سال همچنان برای مردم گرامی و پرارج است. وقتی ملت ایران بعد از گذشت دو نسل، همچنان از تجربه انقلاب بهره میبرند، چگونه ممکن است پس از تجربهای که تنها چهار سال قبل صورت گرفته و ما هنوز تا خرخره در آثار آن گرفتار هستیم، بار دیگر بتوان مردم ایران را فریب داد؟ اشتباه «پوپولیستهای مبتذل» این است که میخواهند همان تکنیکهای قدیمی را -که امروز کارکرد خود را از دست داده- بازسازی کنند. مطمئنم اگر آقای احمدینژاد امروز دوباره فرصت پیدا میکرد وارد صحنه سیاسی شود، گفتمان خود را مطلقاً تغییر میداد و به هیچ وجه همان احمدینژادی نمیبود که 12 سال پیش کار خود را شروع کرد. این مقدار هوشمندی را در احمدینژاد میبینم اما در جناح راست سنتی خیر. به نظر من جناح راست سنتی روزبهروز در حال از دست دادن قدرت انطباق خود است.
خاندوزی: اتفاقاتی در عرصه بینالمللی و سیاست داخلی نااطمینانی در بورس ایجاد کرد
احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم گفت: ابلاغ بسته 10گانه بورس موثر بود و روندها ماههای بعد نشان داد شرایط مطلوب حاکم شده است، اما اتفاقاتی در عرصه بینالمللی و سیاستهای داخلی رخ داد که مجموع آن تا حدی نااطمینانی در بازار سرمایه را ایجاد کرد.
به گزارش تسنیم، خاندوزی در حاشیه نشست شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی در جمع خبرنگاران گفت: انتشار مطالبی در مورد تغییر سیاستهای دولت در قبال بازار سرمایه، عدم اطمینانی را ایجاد کرده که باید اعلام کنم تا امروز بر اساس جلساتی که در ستاد اقتصادی دولت برگزار شده، همان چارچوب تعیین شده در بهمن 1400 دستور کار دولت است.
وزیر امور اقتصادی و دارایی افزود: وضعیت بازار سرمایه بهگونهای است که باید با همه متغیریهای داخلی و خارجی موثر بر کل اقتصاد ایران تحلیل شود و موضع ستاد اقتصادی دولت نسبت به تقویت بنیادی و اصولی آن قرار دارد.
ویزر اقتصاد با تاکید بر اینکه دولت تسلیم التهابات بازار نمیشود، تاکید کرد: ابلاغ بسته 10گانه بورس موثر بود و روندها ماههای بعد نشان داد شرایط مطلوب حاکم شده است، اما اتفاقاتی در عرصه بینالمللی و سیاستهای داخلی رخ داد که مجموع آن تا حدی نااطمینانی در بازار سرمایه را ایجاد کرد. ضمن این که مصوبات دولت در مورد بورس با جدیت دنبال میشود و مجوزی برای خروج از آن وجود ندارد.
20 نکته سرمایه گذاری بلند مدت بورس که باید بدانید
به طور کلی، سرمایه گذاری در بورس سهام به سه روش کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت انجام می شود. سرمایه گذاری بلند مدت در بورس اوراق بهادار به معنای تورمی بودن کشور ما است، به این معنی که قیمت ها همیشه در حال افزایش هستند. اکنون گاهی این افزایش قیمت سریع و گاهی کند است.
این فرضیه در بورس اوراق بهادار نیز صدق می کند و معمولاً این گونه است که اکنون قیمت سهام بالاتر از دو سال پیش است. البته گاهی اوقات استثنائاتی نیز وجود دارد.
سرمایه گذاری بلند مدت به این معنی است که شما یک یا چند سهم مناسب را انتخاب کنید و سپس فرصتی بین 1 تا 3 سال رشد قیمت سهام داشته باشید و سود کسب کنید. بعضی اوقات ممکن است قیمت سهام طی یک دوره سه ساله ده برابر شود.
در بازار سهام معمولاً برنامه ریزی برای یک سرمایه گذاری بلند مدت توصیه می شود. مطمئناً اولین سوالی که مطرح می شود این است که در شرایط فعلی و بازار سهام ایران سرمایه گذاری کوتاه مدت سودآوری بیشتری دارد و بالعکس سرمایه گذاری بلند مدت علاوه بر نداشتن سود قابل قبول ، گاهی ارزش سرمایه، پایتخت.
اصول سرمایه گذاری بلند مدت در بورس سهام
برای سرمایه گذاری طولانی مدت در بازار سرمایه، باید نکاتی را رعایت کنیم و باید شرایط و اصول مربوط به آن را در نظر بگیریم.
خرید سهم مناسب: منظور از سرمایه گذاری بلند مدت در بازار سرمایه این است که هنگام خرید سهام تمام جوانب را در نظر بگیرید و ورود به موقع داشته باشید. این بدان معنی است که برای سرمایه گذاری طولانی مدت در بورس سهام، ابتدا باید خوب مطالعه کنید و سهام با ارزش را شناسایی کنید.
خرید سهام ده شرکت سودآور
مطالعه سوابق شرکت های پذیرفته شده در بورس، نوسانات اخیر و سودهای پیش بینی شده و … برخی از عواملی است که سهامدار برای خرید سهام و سرمایه گذاری های طولانی مدت در نظر می گیرد.
البته باید توجه داشت که این فرمول همیشه پاسخگو نیست و شامل برخی موارد استثنا می شود. بعضی اوقات لازم است سهامدار از انعطاف پذیری نسبت به سهام یا تصمیم از پیش تعیین شده، انعطاف پذیری به خرج دهد و سهام را بفروشد.
یک سهم کاملاً پایه خریداری کنید
در سرمایه گذاری های بلند مدت، ارزش ذاتی سهام مختلف باید بررسی شود و سپس خریداری شود. وقتی سهامدار از این طریق سهامی را خریداری می کند، افت قیمت سهام و ضررهای کوتاه مدت برای او توجیه می شود و او صبر لازم را برای بازگرداندن قیمت سهام خواهد داشت.
توجه به اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور
یکی از مهمترین اصول سرمایه گذاری در بورس سهام پیش بینی اوضاع سیاسی کشور در آینده است. به عنوان مثال، در سال 1392، بسیاری می توانستند پیش بینی کنند که توافق حاصل می شود و احتمالاً نرخ ارز پس از آن کاهش خواهد یافت. خوب پس بهتر است در سهام ریالی مانند گروه های بانکی و خودرویی سرمایه گذاری کنید.
10 نکته در خصوص سرمایه گذاری بلند مدت در بورس
بورس سهام همیشه بی ثبات است، اما رعایت برخی نکات می تواند در سرمایه گذاری طولانی مدت موفق در بورس اوراق بهادار موثر باشد و خطر ضررهای احتمالی را کاهش دهد. یک سرمایه گذاری خوب می تواند به شما کمک کند سود قابل توجهی در بازار سرمایه کسب کنید و از ضرر در برخی معاملات جلوگیری کنید. با دانستن فقط چند نکته عملی می توانید در طولانی مدت سود بیشتری کسب کنید و یک سرمایه گذار موفق باشید.
در سهام با ارزش سرمایه گذاری کنید
ریسک زمانی شروع می شود که شما نمی دانید چه کاری انجام می دهید. بنابراین برای کاهش خطر، دانش خود را افزایش دهید.
کاهش خطر در تبادل دانش و مهارت اولین گامی است که باید برای موفقیت در هر زمینه برداشته شود. آموزش بورس تحصیلی راهی برای کاهش خطر است. قبل از سرمایه گذاری در سهام مختلف، باید روی خود سرمایه گذاری کنید. دانش و مهارت ثروت اصلی شماست و با آن می توانید در هر شرایطی سود کسب کنید.
افراد موفق در بازار سرمایه استراتژی خاص خود را برای خرید و فروش معاملات دارند.
نیاز به تدوین استراتژی معاملاتی یکی از مهمترین اصول در بورس سهام داشتن استراتژی معاملاتی است. افراد در این بازار در صورت داشتن دانش و مهارت کافی موفق می شوند و می توانند یک استراتژی معاملاتی برای خود بسازند. در غیر این صورت، دیگران نیز به دنبال آنها می آیند و این منجر به پیروی کورکورانه از جمعیت می شود که ممکن است صدمات زیادی به بار آورد. بهتر است با در نظر گرفتن شرایط خود و البته تحلیل بازار، یک استراتژی مناسب تدوین کنید و به آن پایبند باشید.
برای سرمایه گذاری در بازار سهام یک افق بلند مدت در نظر بگیرید.
سرمایه گذاری بلند مدت در بورس سهام یکی از مزایای مهم بورس نقدینگی زیاد آن است، اما این ویژگی نباید باعث شود سرمایه گذاری بلند مدت را فراموش کنید و با هر نوسان به فکر فروش سهام خود باشید. بورس سهام مانند همه بازارهای دیگر دارای نوسانات خاص خود است. قیمت سهام در بازه های زمانی کوتاه چندین بار بالا و پایین می شود، اما در نهایت بیشترین سود نصیب کسانی می شود که آگاهانه سهمی را انتخاب می کنند و با یک افق بلند مدت سرمایه گذاری می کنند.
نوسانات قیمت در بازار سهام ماهیت بازار سرمایه است.
نوسانات قیمت در بازار سهام قیمت های بازار سهام تحت تأثیر عوامل مختلفی تغییر می کنند. اخبار داخلی شرکت ها، اخبار کلان اقتصادی و سیاسی، رفتار بازرگانان و…….. همه این عوامل نوسانات قیمت را ایجاد می کند که از ویژگی های طبیعی بازار است و نباید منجر به رفتارهای غیر منطقی یا احساسی شود.
صبر رمز موفقیت در بازار سرمایه و سرمایه گذاری بلند مدت است.
نیاز به صبر در بازار سرمایه صبر در همه زمینه ها رمز موفقیت است و اهمیت بیشتری در بازار سرمایه دارد. به سرمایه گذاری خود به عنوان کاشت بذری نگاه کنید که در آینده رشد خواهد کرد. تا زمانی که به موفقیت دست پیدا نکنید، فراز و نشیب های زیادی را در بازار تجربه خواهید کرد و این کاملا طبیعی است.
دلالان سهام حرفه ای سرمایه گذاران طولانی مدت و صبور هستند.
رفتار حرفه ای در بورس سهام و سرمایه گذاری بلند مدت
سرمایه گذاران باتجربه به نوسانات قیمت عادت کرده و با هر نوسان استراتژی خود را تغییر نمی دهند. صبر رمز موفقیت در بورس اوراق بهادار است و رفتارهایی که از ترس و عجله انجام می شود در نهایت زیان سرمایه گذاران را به همراه دارد.
یکی از مهمترین سیگنال سیاسی رشد بورس عوامل سودآوری در بورس سهام توانایی کنترل احساسات و تصمیم گیری منطقی است.
کنترل احساسات در سرمایه گذاری ما در همه جنبه های زندگی تحت تأثیر احساسات خود هستیم و این احساسات حتی بر نحوه سرمایه گذاری و رفتار ما در بازار تأثیر می گذارند.
یک تاجر موفق باید بتواند بر اساس نتایج منطقی تحلیل های مختلف تصمیم گیری کند و به احساسات خود اعتماد نکند. مقالات و کتابهای زیادی در مورد روانشناسی بازار و رفتار معامله گران وجود دارد.
با مطالعه آنها می توانید رفتارهای احساسی و توانایی کنترل آنها را پیدا کنید. همچنین می توانید حرکات احساسی را در بازار شناسایی کرده و آنها را دنبال نکنید.
سهام یک شرکت فروش بلیط قرعه کشی نیست. شما در سود و زیان شرکت شریک هستید.
به آینده سهام توجه داشته باشید
تاریخچه یک سهام می تواند در شناسایی آن موثر باشد، اما وقتی هدف ما انجام یک سرمایه گذاری بلند مدت موفق است، فقط کافی است به سهام سهام نگاه کنیم و هیچ تضمینی برای موفقیت بلند مدت نداریم. سرمایه گذاری. پیتر لینچ همچنین در کتاب معروف خود (یک صعود در وال استریت) به آینده پژوهی اشاره کرد و گفت که به دلیل همین عملکرد بود که من آن را خریداری کردم علی رغم گران بودن یک سهم، زیرا از تجزیه و تحلیل های مختلف برای افزایش دوباره قیمت خود استفاده می کرد.
- مقاله پیشنهادی مرتبط : بهترین سرمایه گذاری در حال حاضر را حتما بخوانید.
به شرکت های کوچک و ناآشنا نیز فکر کنید
برخلاف برخی از محصولات شرکتی که توسط مردم به عنوان کالای شناخته شده ای مورد استفاده قرار می گیرد، شرکت های کوچکی وجود دارند که نام آنها مشخص نیست اما امکان شناسایی و معامله به عنوان سهام معتبر را دارند. در واقع برخی از سهام این شرکت ها توانایی رشد بیش از سهام شرکت های معروف را دارند. البته باید توجه داشت که این به معنای بهتر بودن شرکت های کوچک و ناشناخته نیست و نباید فراموش کنیم که در همه زمینه ها استثنا وجود دارد. همچنین مقاله نحوه سرمایه گذاری در بورس ایران نیز می تواند مفید باشد.
بهترین سهام برای سرمایه گذاری بلند مدت در بورس
به طور کلی، برای انتخاب بهترین سهام برای سرمایه گذاری بلند مدت، بهتر است یک سبد سهام مناسب تشکیل شود. در انتخاب بهترین سهام برای سرمایه گذاری بلند مدت به نکات زیر توجه کنید:
- نوسانات سهام تاثیری در قیمت سهام ندارند
- این شرکت دارای p / e مناسب است
- این شرکت یک برنامه توسعه دارد
- مواد اولیه این شرکت کمتر به قیمت ارز یا واردات بستگی دارد
- یک شرکت صادراتی داشته باشید
- این شرکت بازار خوبی در کشور دارد
اکنون با توجه به گفته های فوق، 5 سهم زیر را می توان بهترین نوع سرمایه گذاری بلند مدت در بازار سهام ایران نامید:
- شستا (به طور کلی 10٪ از بورس سهام ایران زیرمجموعه این شرکت است!)
- فولاد (بسیاری از شرکت های مادر ایرانی مانند اتومبیل ، مواد اولیه خود را از این شرکت خریداری می کنند)
- Behpak (شرکت مادر در زمینه تهیه روغن خوراکی در کشور)
- شاراک (پتروشیمی در فروش محصولات حاشیه سود بالایی دارد)
- صبا (سرمایه گذاری ایمن با سود بالا)
سوالات متداول
- سرمایه گذاری بلند مدت بهتر است یا کوتاه مدت؟
هر دو خوب هستند و بسنگی به شرایط شما دارد که کدام را انتخاب کنید.
توجه به اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور از اصول سرمایه گذاری است.
یکی از نکات این است که در بورس باید به فکر آینده باشید. وضعیت شرکت را چک کنید و دقیقا بدانید که شرکتی که سهام آن را خریداری کردید چه کاری انجام می دهند
دیدگاه شما