مدیریت استراتژیک، نوشته فرد آر دیوید تحلیل استراتژی ها، نوشته داود رستگار
انواع استراتژی یکپارچگی
این استراتژی به دو نوع عمودی و افقی تقسیم می گردد، که خود این دو نوع نیز به انواع دیگری تقسیم شده اند. در زیر به شرح آنها می پردازیم.
- استراتژی یکپارچگی عمودی رو به جلو: این نوع از استراتژی به سازمان ها کمک می کند تا محصولات خود را به صورت مستقیم به فروش برسانند و به دست مصرف کننده دهند. اما برای انجام دادن این کار سازمان باید واسطه های توزیع و خرده فروش را به مالکیت خود در آورد. انجام دادن چنین کاری بودجه زیادی لازم دارد. دلیل اینکه خیلی از سازمان ها تلاش دارند که کنترل توزیع کنندگان را به دست بگیرند، عدم اعتماد کافی به آنها است. یعنی در واقع سازمان ها مطمئن نیستند که محصولاتشان به صورت مناسبی توسط توزیع کنندگان به فروش می رسد. یکی از راه های اعمال این روش دادن نمایندگی و حق امتیاز به خرده فروشان و توزیع کنندگان می باشد. سازمان ها با این روش هزینه های خود را پایین می آورند و کنترل خود را روی آنها افزایش می دهند.
- استراتژی یکپارچگی عمودی رو به عقب: هر سازمانی که دارای محصولی است که برای فروش آن را در بازار ارائه می دهد، مجبور است مواد اولیه آن را تامین نماید. بعضی اوقات تامین مواد اولیه برای سازمان ها تعریف راهبرد چیست؟ مشکل است. مثلا بعضی مواقع بدون هیچ دلیلی قیمت ها را بالا می برند یا بدقولی می کنند و…. . به همین منظور اگر سازمان بتواند خود مواد اولیه را تولید نماید، یا مالک شرکت هایی شود که مواد اولیه را تامین می کنند، قدم بزرگی برای موفقیت برداشته اند. به این خاطر که سازمان به شرکت های دیگر وابسته نخواهد بود. قدرت قیمت گذاری خواهد داشت و به صورت مستقیم در قیمت ها تاثیرگذار خواهد بود. از دلایل اصلی که سازمان ها به این استراتژی روی می آورند، این است که تامین تعریف راهبرد چیست؟ کنندگان قدرت برآورده کردن نیازهای سازمان را با هزینه مناسب ندارند، یا اینکه نمی توانند آنها را در زمان مناسب و با کیفیت لازم ارائه دهند. به همین دلیل سازمان ترجیح می دهد که تامین کنندگان را در اختیار خود بگیرد.
استراتژی یکپارچگی عمودی یکی از انواع استراتژی است.
استراتژی یکپارچگی افقی نیز به کار گرفته می شود تا سازمان بتواند شرکت رقیب خود را خریداری کند و مالک آن گردد. این استراتژی در بازارهایی کارایی دارد که احتمال رشد در آنها بالا است و سودآوری آن نیز زیاد می باشد. به همین خاطر سازمان های بزرگ، شرکتی را که در حوزه کاری آنها فعالیت می کند اما سودآوری کافی ندارند را خریداری می نمایند. به این وسیله هم یکی از رقبا را از میدان به در کرده اند، هم از نتایج تحقیقات آن شرکت به نفع خود استفاده می کنند، هم محصولاتی با کیفیت بیشتر تولید می نمایند. این استراتژی فقط به معنای خریداری شرکت رقبا نیست. گاهی اوقات سازمان ها با یکدیگر متحد می شوند و به خواسته های یکدیگر جامه عمل می پوشانند.
شرایط ثمربخش بودن استراتژی یکپارچگی
زمانی که توزیع کنندگان غیرقابل اعتماد و پر هزینه باشند یا اینکه نتوانند نیازهای سازمان را تامین کنند. توزیع کنندگان کیفی در دسترس نباشند. زمانی که سازمان برای بازار رشد چشمگیری را پیش بینی می کند. هنگامی که ثبات کار دارای اهمیت باشد و کار توزیع دارای حاشیه سود زیادی باشد.
در تمام این شرایط یکپارچه سازی عمودی رو به جلو مثمر ثمر خواهد بود.
مزایای استراتژی یکپارچگی عمودی
یکپارچگی عمودی در سازمان ها سبب می شود که میزان نظارت و کنترل مدیران روی کل زنجیره ارزش بیشتر شود. یعنی چنانچه سازمان بتواند مالک شرکت های تولید کننده مواد اولیه و پخش شود، یا با آنها ادغام گردد، می تواند نظارت و کنترل بیشتری روی تحویل سر وقت کارها و حذف نمودن دوباره کاری ها خواهد داشت. همچنین می تواند هزینه های اضافی را حذف نماید.
سازمان می تواند به یک شرکت انحصاری تبدیل شود و به این صورت دارای مزیت رقابتی می شود و سوددهی بالایی خواهد داشت.
استراتژی یکپارچگی عمودی موجب افزایش نظارت و کنترل مدیران می گردد.
معایب استراتژی یکپارچگی عمودی
تنها عیب و بزرگترین عیب این استراتژی هزینه بالا برای سرمایه گذاری می باشد. البته تصورات اشتباهی هم در مورد این استراتژی رایج است که باید از آنها دوری کرد. برای مثال بعضی ها فکر می کنند که یک موقعیت قوی بازار می تواند به تنهایی موجب تسریع مرحله دیگر گردد. اجرای امور در داخل همیشه ارزان تر می باشد. در اکثر مواقع ادغام کردن کسب و کارهای رقابتی منطقی می باشد. ادغام و یکپارچگی عمودی توانایی این را دارد که یک کسب و کار بیمار را از لحاظ استراتژیک احیا کند و نجات بخشد.
مزایای استراتژی یکپارچگی افقی
یکی از مزیت های اصلی این استراتژی کاهش دادن فشار رقابتی می باشد. به هر میزان که رقابت بین فعالان یک صنعت شدیدتر می گردد. این فعالان باید نسبت به باقی رقبا امتیازات بیشتری به مشتریان و تامین کنندگان بدهند. در نتیجه حاشیه سود صنعت کم می گردد. با این استراتژی تعداد فعالان و رقبای صنایع کاهش پیدا می کند و در نتیجه آن فشار رقابتی نیز کمتر می گردد. زمانی که فشار رقابتی کاهش پیدا می کند، سود و منفعت زیادی از آن حاصل می گردد. میزان این سود آنقدر زیاد است که بعضی از تعریف راهبرد چیست؟ سازمان ها تصمیم می گیرند تا شرکت رقیب را حتی به قیمت بیشتر بخرند و باز هم سود بیشتری کسب نمایند.
از مزیت های استراتژی یکپارچگی افقی، کاهش فشار رقابتی می باشد.
مزیت بعدی این استراتژی بالا رفتن سهم بازار می باشد. زمانی که سازمانی، شرکت رقیب خود را خریداری می نماید، محصول فعلی خود را به بازار عرضه می نماید. ولی این بار سهم بیشتری در بازار دارند. در نتیجه بالا رفتن سهم بازار موجب می شود که قیمت تمام شده کاهش پیدا کند و در مقابل حاشیه سود بالا رود. زمانی که رقابت کاهش پیدا می کند، هزینه های تولید، تحقیق و توسعه هم به موازات آن کمتر می شود.
منابع:
مدیریت استراتژیک، نوشته فرد آر دیوید
تحلیل استراتژی ها، نوشته داود رستگار
مدیر سایت موج ها
مشاور صنعت
مدیریت و استراتژی
مدیریت منابع انسانی
مدیریت دارایی های فیزیکی
مقالات ISI برنامه ریزی استراتژیک : 166 مقاله انگلیسی + ترجمه فارسی
برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود. برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامهٔ راهبردی سازمان مینامند. برنامه ریزی راهبردی برای برنامه ریزی موثر به منظور تصویر کردن پلان یک سازمان بکار میرود، اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند. درواقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آیندهٔ سازمان است. تدوین "برنامهریزی استراتژیک" یک فرایند است. برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامه راهبردی سازمان مینامند. به دیگر سخن، برنامهریزی راهبردی تلاشی منظم و سازمانیافته جهت اتخاذ تصمیمها و مبادرت به اقدامات بنیادی است که به موجب آن، اینکه یک سازمان (یا هر موجودیت دیگر) چیست، چه میکند و چرا اموری را انجام میدهد مشخص خواهد شد. در متون مختلف، از این نوع برنامهریزی با عناوین: برنامهریزی جامع، استراتژیک و راهبردی یاد میشود.
در این صفحه، تعداد 166 مقاله انگلیسی از ژورنال ها و مجلات معتبر پایگاه ساینس دایرکت (ScienceDirect) درباره موضوع برنامه ریزی استراتژیک آرشیو شده است که شما می توانید مقالات مورد نظر خود را بر اساس سال انتشار، موضوع مقاله، وضعیت ترجمه و تعداد صفحات، انتخاب نموده و دانلود فرمایید.
در صورتی که مقاله لاتین مورد نظر شما تا کنون به زبان فارسی ترجمه نشده باشد، واحد ترجمه پایگاه ISI Articles با همکاری تنی چند از اساتید و مترجمان با سابقه، آمادگی دارد آن را در اسرع وقت و با کیفیت مطلوب برای شما ترجمه نماید.
برنامه ریزی استراتژی (Strategic Planning) چیست؟
برنامه استراتژی فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد و دورنمای سازمان سازمان و نیز تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود.
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامهٔ راهبردی سازمان یا تدوین استراتژی مینامند.
برنامه ریزی استراتژی
برنامه ریزی استراتژی برای برنامه ریزی مؤثر به منظور تصویر کردن طرح و برنامه یک سازمان بکار میرود. اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند.
در واقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آیندهٔ سازمان است. هر برنامهٔ راهبردی دست کم به یکی از پرسشهای زیر پاسخ خواهد داد:
1- ما دقیقاً چه کار میکنیم؟
2- برای چه کسی کار میکنیم؟
3- چگونه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؟
در برنامه ریزیهای تجاری ممکن است پرسش سوم به شکل زیر پرسیده شود:
چگونه میتوان رقیب را از سر راه برداشت یا از رقابت اجتناب کرد؟
در این رویکرد بیشتر بدنبال شکست دادن رقیبان هستیم تا بهترین بودن!
مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژی به شرح زیر می باشد:
1 – توافق اولیه:
در این مرحله ضرورت برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان مورد برنامه ریزی بررسی می شود و نیز آشنایی با این نوع برنامه ریزی حاصل می گردد.
سازمانها، واحدها، گروهها یا افرادی که باید در برنامه ریزی درگیر شوند مشخص گردیده و توجیه می شوند.
مراحلی که در برنامه ریزی باید انجام شوند شرح داده می شوند.
روش انجام برنامه ریزی، زمانبندی انجام، آیین نامه های مورد نیاز برای جلسات و نحوه گزارش دهی مشخص می گردند.
منابع و امکانات لازم تعیین می گردند.
2 – تعیین وظایف:
وظایف رسمی و غیررسمی سازمان «باید هایی» است که سازمان با آنها روبروست.
در این مرحله هدف اینست که سازمان و افراد آن وظایفی را که از طرف مراجع ذیصلاح به آنها محول شده است شناسایی نمایند.
شاید این هدف به ظاهر خیلی روشن باشد ولی این واقعیت در بیشتر سازمانها وجود دارد که بیشتر افراد اختیارات و وظایف سازمانی را که در آن مشغول بکارند نمی دانند.
از طرف دیگر وظایف محول شده به سازمان عموماً کلی بوده و تمام فضایی را که سازمان می تواند در آن فعالیت کند تعریف نمی کند.
بنابراین ضروری است که با مطالعه وظایف مکتوب و مصوب سازمان اولاً با آن وظایف آشنا شد (که از این طریق بعضی از تعریف راهبرد چیست؟ اختیارات و ذینفعان سازمان نیز شناسایی می گردند).
ثانیاً مواردی را که در حیطه اختیارات سازمان قرار می گیرند اما تا بحال کشف نشده اند، شناخت.
3 – تحلیل ذینفعان:
ذینفع فرد، گروه یا سازمانی است که می تواند بر نگرش، منابع یا خروجی های سازمان تاثیر گذارد .
یا از خروجی های سازمان تاثیر پذیرد. تحلیل ذینفعان پیش درآمد ارزشمندی برای تنظیم بیانیه ماموریت سازمان است.
تحلیل ذینفعان بسیار ضروری است. چرا که رمز موفقیت در بخش دولتی و غیرانتفاعی ارضای ذینفعان کلیدی سازمان است.
اگر سازمان نداند که ذینفعانش چه کسانی هستند. چه معیارهایی برای قضاوت درباره سازمان به کار می برند.
4 – تنظیم بیانیه ماموریت سازمان:
ماموریت سازمان عباراتی است که اهداف نهایی سازمان، فلسفه وجودی، ارزشهای حاکم بر سازمان را مشخص می کند.
علاوه بر این موارد، اختلافات درون سازمانی را مرتفع ساخته و بستر بحث ها و فعالیتهای سازنده و موثر را هموار می کند.
توافق بر ماموریت سازمان، تمام فعالیتهای آن را همسو می سازد و انگیزش کارکنان را افزایش می دهد.
5 – شناخت محیط سازمان:
اساس استراتژیک عمل کردن شناخت شرایط است.
یک بازیکن موفق فوتبال علاوه بر اینکه از توانایی ها و وظایف هر یک از اعضای تیم خود آگاهی دارد، سعی می کند شرایط تیم مقابل و نقاط قوت و ضعف هر یک از افراد آن را دریابد .
با داشتن این ماموریت در ذهن یعنی پیروز شدن در بازی، در هر لحظه بهترین حرکت را انجام دهد.
برای اینکه یک سازمان نیز در رسیدن به ماموریت خود موفق گردد باید شرایط حاکم بر خود را به خوبی شناسایی نماید.
در این مرحله، محیط خارجی سازمان مورد بررسی قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف آنها برای سازمان تعیین می گردند.
در راستای شناخت محیط سازمان، در این مرحله محیط داخلی نیز در قالب ورودی ها، خروجی ها، فرایند و عملکرد سازمان مورد مطالعه قرار می گیرند.
6 – تعیین موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان:
این مرحله قلب فرایند برنامه ریزی استراتژیک است.
موضوعات استراتژیک تصمیمات سیاسی و اساسی هستند که بر اختیارات، ماموریت، هزینه ها، تامین منابع مالی، سازمان یا مدیریت تاثیر می گذارد.
هدف این مرحله تعیین انتخاب هایی است که سازمان با آنها مواجه است.
7 – تعیین استراتژی ها:
به منظور پرداختن به هر یک از موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان باید اقداماتی صورت گیرد که در قالب برنامه ها، اهداف، طرحها و . . . بیان می شوند.
این اقدامات استراتژی نامیده می شوند.
در واقع استراتژی عبارتست از قالبی از اهداف، تصمیمات یا تخصیص های منابع که مشخص می کنند سازمان چیست.
چه کاری انجام می دهد و چرا آن را انجام می دهد.
استراتژی ها می توانند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوتی تعریف شوند.
8 – شرح طرحها و اقدامات:
این مرحله می تواند در قالب مرحله قبل، مرحله تعیین استراتژیها، انجام شود اما از آنجایی که کار برنامه ریزی استراتژیک با تعیین استراتژیها به پایان می رسد.
و اجرای آن در قالب تعریف طرحها و اقدامات و مدیریت استراتژیک برنامه تهیه شده انجام می شود این تفکیک صورت گرفته است.
به عبارت دیگر از این مرحله به تعریف راهبرد چیست؟ بعد از مدل برایسون مربوط به اجرای برنامه و مدیریت استراتژیک می گردد.
در این مرحله به منظور اجرای هر یک از استراتژیهای انتخاب شده تعدادی طرح و اقدام تعریف می گردد.
9 – تنظیم دورنمای سازمانی برای آینده:
در این مرحله، توصیفی از شرایط آینده سازمان در صورت بکارگیری استراتژی های تدوین شده ارایه می شود.
این توصیف دورنمای موفقیت سازمان نامیده می شود. توصیفی که در آن شرحی از ماموریت، استراتژی های اساسی، معیارهای عملکرد داده می شود .
بعضی از قواعد تصمیم گیری مهم و استانداردهای اخلاقی مد نظر همه کارمندان ارایه می شود.
در صورت تنظیم چنین دورنمایی، افراد سازمان خواهند دانست که چه انتظاری از آنها می رود.
پویایی و همسویی انگیزه و نیروی افراد در رسیدن به اهداف سازمان به وجود آمده و نیاز به نظارت مستقیم کاهش می یابد.
10 – برنامه عملیاتی یکساله:
در این مرحله با استفاده از اطلاعات تدوین شده در مرحله هشتم و بر اساس اولویت های تعیین شده ، یک برنامه عملیاتی تهیه می شود و بر اساس آن مدیریت و کنترل طرحها و اقدامات انجام می شود.
همه چیز درباره استراتژی اقیانوس آبی
نیازهای رو به رشد مصرفکنندگان و افزایش حق انتخاب انها به این معنی است که سازمانها باید در جهت جدید و خلاقانهای حرکت کنند. در دهه گذشته جهان تغییرات قابلتوجهی را به خود دیده ست. میتوانید زندگی بدون یوتیوب، فیسبوک، اینستاگرام، ویکیپدیا را تصور کنید؟ واقعیت این است که هیچکدام از این عوامل تحول ساز از زمان پارینهسنگی وجود نداشتند. این تغییرات چشمگیر علاوه بر اینکه کیفیت زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده، استراتژیهای کسبوکار را نیز دستخوش تغییر و تحول کرده است و اینجاست که مفهوم استراتژی اقیانوس آبی بیشازپیش اهمیت مییابد.
فارغ از اینکه در بخش خصوصی، دولتی یا غیرانتفاعی کار میکنید، چالش رو به رشد سازمانها، بازنگری استراتژیها به صورت مداوم است. نیاز مستمر سازمانهای امروزی این است که بتوانیم همزمان هم تمایز ایجاد کنیم و هم هزینهها را کاهش دهیم. این چیزی است که نوآوری ارزشمند نامیده میشود و پایه و اساس استراتژی اقیانوس آبی است.
دبلیو چان کیم و رنه مابورنیا در سال ۲۰۰۵ مفهوم استراتژی اقیانوس آبی را مطرح کرده و طوفانی در فضای کسبوکار ایجاد کردند. کتاب استراتژی اقیانوس آبی به ۴۳ زبان زنده دنیا ترجمه شده و در ایران در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات آریانا قلم به چاپ رسیده است. امسال نیز کتاب حرکت به سوی اقیانوس آبی توسط انتشارات آریاناقلم به چاپ رسید که مکمل کتاب قبلی است و نگاه عملیاتیتری به مفهوم و ابزارهای اقیانوس آبی دارد. اما استراتژی اقیانوس آبی چیست؟ کجا به کار میآید؟ چه شرکتهایی از این استراتژی بهره بردهاند؟ تفاوت بین کتاب استراتژی اقیانوس آبی و حرکت به سمت اقیانوس آبی در چیست؟ این یادداشت به تمامی سؤالات زیر پاسخ میدهد:
استراتژی اقیانوس آبی چیست؟
استراتژی اقیانوس آبی یک فرایند تعریف راهبرد چیست؟ سیستماتیک و تکرارشونده است که با ارائه ابزارها (روشهای ایجاد اقیانوس آبی) ، چارچوبها (ذهنیت لازم برای حرکت به سمت اقیانوس آبی) و اصول (تولید و پیادهسازی استراتژیهایی برای رسیدن به اقیانوس آبی) به شما کمک میکند تا فرصتهای بینظیری را در بازار درک کنید و در بخشهای سنتی بازار و خارج از مرزهای سنتی شروع به فعالیت نمایید. استراتژی اقیانوس آبی به دنبال راههایی برای بهبود رقابت در بازار یا افزایش تقاضا نیست بلکه این استراتژی درصدد است تا شما را به سمتی از بازار رهنمون کند که رقابتی وجود ندارد و شما به جای افزایش تقاضا، باید آن را ایجاد کنید. در واقع مفهوم داروینیسم یا جنگ برای بقا در اقیانوسهای آبی مطرح نیست در عوض شما باید به دنبال فرصتهایی باشید که شما را به سرعت به سمت سودآوری سوق دهند.
اگرچه اقیانوس آبی اصطلاح جدیدی است اما اگر به سیر تکاملی صنعت نگاهی داشته باشید متوجه میشوید که ایجاد صنایع جدید همواره در اقیانوسهای آبی اتفاق افتاده است. نکته مهم این است که تمایل همزمان به ایجاد تمایز و کاهش هزینه همیشه به آسانی اتفاق نمیافتد. بسیاری از شرکتها دچار این سوءتفاهم میشوند که استراتژی اقیانوس آبی با تمایز مترادف است. در چنین حالتی است که بیشتر تمرکز شرکت صرف بهبود وضع موجود یا ایجاد تنوع و نوآوری خواهد شد و همین رویکرد موجب میشود توجه به کاهش هزینهها از طریق حذف برخی از عوامل بیاهمیت و اضافی به صفر برسد.
در کل استراتژی اقیانوس آبی بین مدلهای برنامهریزی استراتژیک، صلحآمیزترین انها به شمار میرود. زیرا به جای اینکه شما را به اقیانوسی پر از کوسههای درنده بفرستد، به استخری کوچک، پر آرامش و انحصاری هدایت میکند.
اما شناسایی اقیانوسهای آبی از سرخ نیز انچنان کار راحتی نیست. این موضوع برای استارتاپها که منابع کمتری برای آزمونوخطا و تجربه کمتری برای استفاده دارند بیشتر چالشی است. بهتر است با شناسایی آنچه بازار نیاز دارد اما اکنون در دسترس نیست شروع کنید. سپس تمرکزتان را به آن چیزهایی معطوف کنید که توسط شرکتهای موجود به خوبی اجرا نمیشود. در واقع شما باید درک درستی از جایی که هستید داشته باشید. برای انجام این کار، شما باید همانند یک استراتژیست، استراتژی خودتان را طراحی کنید که به شما و تیمتان یک تصویر کلی از وضعیت کنونی بازی در صنعت هدف نشان دهد. این موضوع به شما اجازه میدهد تا به روشنی خطوط تعریفشده صنعت را تعریف کنید بدون اینکه جزئیات عملیاتی کوچک را از دست بدهید. مرحله بعدی این است که “تصور کنید چه کاری را میتوانید خیلی خوب انجام دهید” پرسیدن این سؤال موجب میشود به چیزی فراتر از تقاضای صنعت بیندیشید و بنابراین زمینه فعالیت و مرزهای صنعت برای شما مشخص خواهد شد.
چرا باید به استراتژی اقیانوس آبی توجه کرد؟
دیر یا زود در اقیانوسهای قرمز از بین خواهید رفت:
اگر استراتژی بازار شما شامل مبارزه برای بقا در یک بازار کاملاً اشباع و رقابتی باشد، احتمالاً بیشترین انرژیتان صرف رقابت برای سهم بازار خواهد شد. به ازای هر رقیبی که وارد فضای کسبوکار شود، سود شما کاهش مییابد. اگر بخواهید این فشار را از دوش کسبوکارتان بردارید، ناگریزید به سمت اقیانوسهای آبی حرکت کنید. برای مثال سیرک دوسولِی خود را به عنوان پدیدهای جدید معرفی کرد. شعارش این بود: ما سیرک را مجدداً کشف کردیم. این سیرک علاقهمندان به تئاتر، اپرا، باله، و دیگر روشهای نمایشی را همزمان کنار هم جمع کرد و با این نوآوری و فرصتیابی مناسب، توانست سودآوری بالایی داشته باشد.
استراتژی چیست؟ + مفهوم و تعریف استراتژی
کلمه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos یا (استراتژ) به معنای “لشکر” یا “فرماندهی ارتش” گرفته شده است. در ارتش یونان باستان، ارتش از گروههای کوچک سربازانی که متعلق به خاندان های یونانی بودند تشکیل میشد و توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی میشد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهد.
تعاریف مختلف استراتژی
- فرهنگ لغت وبستر : استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است.
- دایره المعارف بریتانیکا : تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گسترده بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می کند.
- در دیدگاه جدید : استراتژی یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی است که نقاط قوت اصلی و نقاط ضعف اصلی سازمان را با فرصت ها و تهدیدات محیط مربوط میسازد و به نحوی طراحی شده است که با اجراء صحیح آن از دست یابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل میگردد.
- از دیدگاه جانسون و شولز : استراتژی جهت حرکت و گستره فعالیت های یک سازمان در بلند مدت، با توجه به منابع موجود و محیط در حال تغییر سازمان، به ویژه با توجه به بازارها، مشتریان و کارفرماهای سازمان با توجه به انتظارات گروههای ذینفع است.
- استراتژی به آوردن نیرو به صحنه اطلاق میشود و به بیان دیگر طرح دراز مدتی است که برای نیل به یک هدف مشخص طراحی و تبیین میگردد.
- به عنوان یک تعریف جامع از استراتژی می توان گفت که استراتژی به معنی استفاده از منابع محدود، با بهره گیری از فرصت های موجود در محیط کسب و کار است، به گونه ای که بتوانیم برای خود مزیت رقابتی بوجود بیاوریم و از این طریق به تمایز در کسب و کار خود برسیم.
مفهوم استراتژی از نظر لغوی
- فن اداره جنگ
- فن فرماندهی
- فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ
مفهوم اصطلاحی استراتژی
فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست.
تفاوت استراتژی و تاکتیک چیست؟
در عرصه نظامی راهبرد عموماً به نقل و انتقال نیروها در پشت جبهه جنگ و در جبهه پیش از درگیر شدن با دشمن است. هنگامی که نیروهای نظامی در جبهه با نیروهای دشمن درگیر میشوند این دیگر راهکنش (تاکتیک) است و نه راهبرد. در دوران گذشته به ویژه در عصر جنگهای ناپلئونی تمایز آشکاری بین راهبرد و راهکنش وجود داشت و راهبرد به آنچه در پشت جبهه میگذشت مربوط و راهکنش به هدایت جنگ در میدان نبرد. تاکتیک یا راهکُنِش (Tactic) واژهای است که به طور رسمی از ۱۷۶۶ میلادی کاربرد آن در ادبیات نظامی غرب آغاز شده است. واژه نامه آکسفورد این واژه را از واژهٔ لاتین tactica و همین طور از واژهٔ یونانی tactike و tactikos به معنی نظم و سامان و نیز دارای نظم و ترتیب مشخص مشتق میداند. امروزه این واژه دارای معانی گوناگونی فراتر از ریشهٔ نخستین آن پیدا کرده است که آرایش برای رزم یا رزم آرایی، روش جنگیدن و نبرد از آن جمله است. ریشهٔ اصلی واژهٔ «تاکتیک»، واژهٔ «تک تاخت»، «تک توختن» و «تکتوزی» در زبان پهلوی است که در فرهنگ نظامی ایران زمین به دلیل وجود سواره نظام ورزیده در زمان حاکمیت هخامنشیان، پارتیان و ساسانیان بهعنوان جنگاوران، تک آوران همواره در جنگ ها با خلق جنگ سریعِ سواره نظام، فاتح نبردهای بسیاری شدهاند. این واژه سپس از طریق ایران به فرهنگ یونانی و رومی (تکتیکوز) و از آنجا به فرهنگ غرب و اروپا و ادبیات مرسوم نظامی دنیا بهصورت واژهٔ تاکتیک راه یافته است.
استراتژی کلان چیست؟
از ابتدای قرن بیستم با ظهور واژه «خط مشی و سیاست ملی» استراتژی در جایگاهی بین تاکتیک و سیاست ملی قرار گرفت. این وضعیت موجب شد تا تعاریف سیاست ملی، استراتژی و تاکتیک در دوران جنگ جهانی اول که از گستردگی زیادی برخوردار بود و کشورهای درگیر مجبور به نبرد در چند جبهه بودند ناکارا جلوه کند. در پاسخ به این امر واژه و مفهوم جدیدی یعنی واژه «راهبرد کلان» (grand strategy) ظهور کرد که در واقع به نوعی ترکیب مفهوم راهبرد و سیاست ملی بود. راهبرد کلان (استراتژی کلان) مفهومی بود که در چارچوب آن راهبردهای بخشی همچون راهبرد نظامی، راهبرد اقتصادی، راهبرد سیاسی و راهبرد بازرگانی کشور قرار میگرفت.
مفهوم استراتژی چیست؟
مفهوم استراتژی در عرصه سیاست از کاربرد زیادی برخوردار است. کارل فون کلازوتیز که از استراتژیست های بزرگ جهان بوده، گفته است جنگ ادامه سیاست به شیوههای دیگر است. بر همین اساس در گذشته وقتی سیاست تبدیل به شیوههای نظامی شد و استراتژی لقب مییافت و در نهایت خود واژه استراتژی برای برنامه سیاسی کلان کشور مورد استفاده قرار گرفت.امروزه علاوه بر فرماندهان نظامی و سیاستمداران، دست اندرکاران امور بازرگانی، اقتصاددانان، کارفرمایان عرصه صنعت نیز دارای استراتژی هستند.
مفهوم استراتژی نظامی چیست؟
هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده میشود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز میتوان یک تعریف از استراتژی ارائه داد.
جایگاه استراتژی در سطوح مدیریت
راهبرد عالی ترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ مدیریت است. سطوح ۴ گانهٔ مدیریت عبارتند از:
- سطح راهبردی (سطح استراتژی)
- سطح عملیاتی
- سطح تاکتیکی (راهکنشی)
- سطح تکنیکی (فنی)
استراتژی شامل زمینههای کاری گوناگون میشود از جمله:
- راهبرد نظامی
- راهبرد بازاریابی
- مدیریت راهبردی
- راهبرد نظری بازیها
- راهبرد اقتصادی
- راهبرد برنامه ریزی پیزبانشناسی (شناخت رابطه اعصاب با زبان)
تفاوت استراتژی و طرح چیست؟
تفاوت راهبرد (استراتژی) و طرح مانند تفاوت خرد و دانش است. راهبرد در مورد تشخیص «عمل درست میباشد و طرح دربارهٔ نحوهٔ انجام درست آن عمل میباشد. ارائه استراتژی توسط استراتژیست انجام میگردد و طرح توسط متخصص ارائه میشود.
مایکل پورتر پیامبر برنامه ریزان استراتژیک (راهبردی)
مایکل پورتر (Michael Porter) متولد ۲۳ مهٔ ۱۹۴۷ اقتصاددان اهل ایالات متحده آمریکا است. مایکل پورتر ملقب به پیامبر برنامه ریزان راهبردی (استراتژیک) میباشد. مایکل پورتر مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد کسب و کار از همین دانشگاه اخذ نموده است. وی جزو چهار فردی میباشد که در صد سال گذشته توانستهاند در دوران جوانی استاد دانشگاه هاروارد شوند. در حوزه اقتصاد و مدیریت، تا کنون کسی موفق نشده است که به اندازه وی کار تحقیقاتی و علمی انجام دهد. مایکل پورتر تا کنون ۱۹ کتاب و ۱۳۵ مقاله در زمینه رقابت و استراتژی نوشته است و در کل بیش از ۲۷۰ هزار بار به مقالات وی ارجاع شده است. اولین کتاب او به نام استراتژی رقابتی (competitive strategy) در سال ۱۹۸۰ منتشر گردیده است که تا کنون بیش از ۶۰ بار تجدید چاپ شده و به بیش از ۲۰ زبان دنیا نیز ترجمه شده است. مایکل پورتر توانسته است ارتباطی بین استراتژی، کسب و کار و اقتصاد ایجاد کند. او در یکی از مصاحبههای خود توضیح میدهد که به دلیل علاقه زیادی که به ورزش و رقابت داشته است و همیشه این مفاهیم دارای جایگاهی خاصی در ذهن او بودهاند و این مفهوم را وارد نظریههای مدیریت و کسب و کار کرده است.
دیدگاه شما