نسبت P/E چیست؟ — به زبان ساده
نسبت قیمت به سود (P/E) نسبتی است که برای ارزشگذاری شرکتها از آن استفاده میشود و از حاصل تقسیم قیمت سهام بر سود پیشبینی شده به دست میآید. نسبت P/E به طور معمول به وسیله سرمایهگذاران و تحلیلگران برای تعیین ارزش نسبی سهام یک شرکت در مقایسه با شرکتهای همگروه استفاده میشود و در تحلیل فاندامنتال کاربرد فراوانی دارد. همچنین، ممکن است برای مقایسه با رکوردهای قبلی خود شرکت یا در مقایسه با کل بازار در طی زمان بکار رود.
فرمول و محاسبات نسبت P/E
تحلیلگران و سرمایهگذاران برای اینکه ملاحظه کنند آیا قیمت با سود پیشبینی شده پوشش داده میشود یا خیر از فرمول زیر استفاده میکنند:
سود هر سهم / ارزش بازاری سهم = نسبت P/E
برای تعیین مقدار P/E، باید قیمت سهام فعلی را بر سود هر سهم (EPS) تقسیم کرد. با ورود به هر وبسایت مالی میتوان ارزش روز سهام (P) را پیدا کرد که این ارزش به طور مشخص نشاندهنده رقمی است که سرمایهگذاران در حال حاضر باید برای سهام بپردازند، در حالی که EPS با پیچیدگی بیشتری همراه است.
EPS دو شکل اصلی دارد. اولین نوع آن با علامت «TTM» کلمه اختصاری «والاستریت» (Wallstreet) برای «دوازده ماه گذشته» است. این عدد، وضعیت عملکرد شرکت را در دوازده ماه گذشته نشان میدهد. نوع دوم آن در گزارشات منتشر شده خود شرکت و اغلب همراه با راهنمای EPS یافت میشود که برآورد خوشبینانه شرکت از درآمد آتی آن به شمار میآید.
گاهی، تحلیلگران با افق دید بلندمدت معیارهای P/E 10 یا P/E 30 را در نظر میگیرند مفهوم نسبت ریسک که به ترتیب متوسط درآمد 10 یا 30 سال گذشته هستند. این معیارها اغلب هنگام اندازهگیری ارزش کلی شاخص سهام همانند «S&P 500 » مورد استفاده قرار میگیرند، زیرا این اندازهگیریهای طولانی مدت میتوانند تغییرات چرخه تجاری را جبران کنند.
فرمول محاسبه نسبت P/E
نسبت P/E فوروارد
بسته به استفاده هریک از این دو نوع EPS میتوان نسبت P/E را به دو گونه کلی P/E فوروارد و P/E پسرو تقسیمبندی کرد. نوع سوم و البته کمتر متداول P/E نیز وجود دارد که از جمع مبلغ واقعی سود دو فصل گذشته با مبلغ برآورد شده دو فصل آینده استفاده میکند.
P/E فوروارد (یا پیشرو) به جای استفاده از ارقام نهایی، از راهنمای درآمد آتی کمک میگیرد. این شاخص که در برخی موارد، «قیمت برآورد شده درآمدها» (Estimated Price to Earnings) نامیده میشود، برای مقایسه سود فعلی با درآمد آینده مناسب است و کمک میکند تا تصویری واضحتر از درآمد آتی بدون تغییر در سایر تعدیلات حسابداری داشته باشیم.
با این وجود، P/E فوروارد مشکلاتی نیز دارد. به عنوان مثال، ممکن است شرکتها به طور عمد سود را در مقدار کمتری تخمین بزنند تا هنگام اعلام سود سه ماهه بعدی، P/E را کم کنند یا سود را بیشتر بیان کنند و بعد آن را در اعلامیه بعدی سود، تعدیل کنند. علاوه بر این، تحلیلگران خارج از شرکت نیز ممکن است تخمینهایی ارائه دهند که با تخمینهای شرکت متفاوت باشند و باعث ایجاد سردرگمی شوند.
نسبت P/E پسرو
P/E پسرو از آنجا که با تقسیم قیمت فعلی سهام بر سود (EPS) طی 12 ماه قبل به دست میآید، به عملکرد گذشته وابسته است. با فرض اینکه شرکت درآمد خود را به طور دقیق گزارش کرده باشد، این معیار به جهت هدفمند بودن، محبوبترین مقیاس P/E است. برخی از سرمایهگذاران به دلیل عدم اطمینان به برآورد سود توسط افراد دیگر، ترجیح میدهند P/E پسرو را بررسی کنند. اما P/E پسرو نیز دارای نقایصی است از جمله اینکه عملکرد گذشته یک شرکت نمیتواند تضمین کننده رفتارهای آینده آن باشد.
سرمایهگذاران در عوضِ عملکرد گذشته، روی قدرت سوددهی آینده سرمایهگذاری میکنند. میدانیم قیمت سهام دارای نوسان و تلاطم است. در حالی که EPS ثابت میماند و این امر نیز خود مشکل دیگری را به وجود میآورد. اگر یک اتفاق، قیمت سهام شرکت را به سمت بالا یا پایین تحت تاثیر قرار دهد، P/E پسرو کمتر منعکس کننده این موضوع خواهد بود.
از آنجا که سود به صورت فصلی اعلام میشود، نسبت P/E پسرو با تغییرات روزانه قیمت سهام تغییر خواهد کرد. به همین دلیل برخی از سرمایهگذاران نسبت P/E فوروارد را ترجیح میدهند. در خصوص اینکه آیا P/E بالا بهتر است یا پایین چنانچه نسبت P/E فوروارد از P/E پسرو کمتر باشد، بدین معنی است که تحلیلگران انتظار رشد سود را دارند و اگر نسبت P/E فوروارد از نسبت P/E پسرو بیشتر باشد، بدین معنی است که تحلیلگران انتظار کاهش سود را دارند.
با توجه به اهمیت نسبت P/E برای سرمایهگذاران و تحلیلگران در بازار بورس، «فرادرس» اقدام به انتشار فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی کرده که لینک آن در ادامه آورده شده است.
- برای دیدن فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی + اینجا کلیک کنید.
اهمیت P/E
نسبت P/E یکی از با اهمیتترین شاخصهایی است که تحلیلگران و سرمایهگذاران برای سنجش ارزش سهام از آن استفاده میکنند. این نسبت نشان میدهد قیمت روز سهام زیر ارزش واقعی یا بالای ارزش واقعی است. به علاوه میتوان با مقایسه نسبت P/E سهم با نسبت P/E گروه یا نسبت P/E صنعت به اطلاعات ارزشمندی دست یافت.
بطور اساسی، نسبت P/E یعنی اینکه سرمایهگذار چقدر حاضر است پول بپردازد تا یک ریال از سود یک شرکت را کسب کند، به همین مفهوم نسبت ریسک خاطر به این نسبت، «ضریب قیمت» هم گفته میشود.
مثال نسبت P/E
به عنوان مثال «شرکت سرمایهگذاری صبا تامین» با نماد «صبا» در تاریخ 1399/06/19 با EPS (TTM) برابر با 4,387 ریال در قیمت پایانی 32,537 ریال معامله شد. برای به دست آوردن P/E این سهم کافی است قیمت پایانی را بر سود تقسیم کنیم و به عدد 7٫42 برسیم. مطابق تصویر زیر این اطلاعات را به سادگی میتوان از طریق سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران به دست آورد.
نمونهای از اطلاعات یک سهم (برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.)
انتظارات سرمایه گذاران
در حالت کلی، یک P/E بالا بیان کننده انتظارات سرمایهگذاران در جهت رشد بالاتر سود آتی یک سهم نسبت به سهام مشابه ولی با P/E پایین است. مقدار P/E پایین میتواند علامت معامله سهم زیر ارزش واقعی یا بهبود وضعیت سود یک شرکت نسبت به عملکرد گذشته آن باشد. هنگامی که یک شرکت دارای سود نباشد (سود صفر) یا زیان گزارش کند، در هر دو حالت، علامت «N/A» برای P/E نوشته میشود، اگرچه رقم P/E منفی نیز در صورت اعلام زیان شرکت، در برخی موارد محاسبه میشود.
P/E و بازدهی سود
اگر نسبت P/E را معکوس کنیم، به بازدهی سود خواهیم رسید. بنابراین، بازدهی سود از تقسیم سود هر سهم بر قیمت بازاری سهام به دست میآید و به صورت درصد گزارش میشود. این نسبت به اندازه نسبت P/E در بین تحلیلگران دارای شهرت نیست. بازدهی سود در ارتباط با نرخ بازگشت سرمایه مفید و قابل استفاده است. از آنجایی که برای سرمایهگذاران رشد ارزش سرمایهگذاریهایشان مهمتر از مدت بازگشت سرمایه است، چندان هم عجیب نیست که در موارد بیشتری از نسبت P/E استفاده کنند.
بازدهی سود، هنگامی که شرکت سود صفر یا منفی داشته باشد، میتواند معیار مناسبی برای ارزشگذاری آن باشد. از آنجایی که چنین موردی در بین شرکتهای با فناوری پیشرفته، رشد بالا یا شرکتهای نوپا زیاد است، EPS منفی منجر به ایجاد نسبت P/E تعریف نشده خواهد شد. اگر یک شرکت سود منفی داشته باشد، بازدهی سود آن نیز منفی خواهد شد که میتواند برای مقایسه و تفسیر، استفاده شود.
نسبت P/E و نسبت PEG
نسبت P/E حتی اگر به صورت فوروارد هم محاسبه شود نمیتواند به شما بگوید که آیا P/E مناسبی برای نرخ رشد پیشبینی شده شرکت است یا خیر. از این رو تحلیلگران به سراغ نسبت PEG میروند.
نسبت «Price to Earnings to Growth | PEG» رابطه بین نسبت P/E و نرخ رشد سود را مشخص میکند و جزییات بیشتری را در مورد سهم نسبت به P/E فاش میکند. به عبارت دیگر، نسبت PEG به سرمایهگذار این اجازه را میدهد که قیمت سهام را با توجه سود کنونی و پیشبینی شده سهام ارزیابی کند. این نسبت از حاصل تقسیم نسبت P/E پسرو بر نرخ رشد سود (EPS) شرکت به دست میآید و بسته به نوع استفاده از سود (پیشبینی شده آتی یا گذشته)، به دو نوع «پیشرو» و «پسرو» قابل تعریف خواهد بود.
اگرچه نرخ رشد سود بین بخشهای مختلف متفاوت است ولی PEG کمتر از 1 معمولا نشاندهنده معامله سهم زیر ارزش واقعی است چراکه قیمت سهام، کمتر از سودِ مورد انتظار سهم است و برعکس، PEG بیشتر از 1 میتواند نشاندهنده معامله سهم بالاتر از ارزش واقعی آن باشد چراکه قیمت سهم، بیشتر از سود مورد انتظار سهام خواهد بود.
P/E مطلق و P/E نسبی
ممکن است تحلیلگران بین نسبت P/E نسبی و مطلق نیز تمایزهایی قائل شوند که در ادامه به توضیح این موارد خواهیم پرداخت.
P/E مطلق
صورت این کسر به طور کلی همان قیمت روز سهام و مخرج نیز ممکن است «سود پیشبینی شده TTM» یا سود برآورد شده 12 ماه آتی یا مجموع سود دو فصل قبل با دوفصل آتی باشد. در محاسبه P/E مطلق توجه به اینکه قیمت روز در محاسبات دخیل بوده نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
P/E نسبی
P/E نسبی در واقع P/E مطلق را با یک شاخص یا یک محدوده از P/Eهای گذشته، طی یک دوره خاص مثلا 10 ساله مقایسه میکند. این نسبت نشان میدهد که پی به ای مطلق به چند درصد از P/Eهای گذشته رسیده است. در این راستا معمولا P/E مطلق با بزرگترین یا کوچکترین مقدار خودش در گذشته مقایسه میشود تا مشخص شود چقدر به کف تاریخی خود نزدیک شده است.
چنانچه مقدار P/E نسبی بیشتر از 100٪ باشد، معلوم میشود که P/E کنونی از P/E گذشته نیز عبور کرده است و برعکس اگر مقدار P/E نسبی کمتر از 100٪ باشد، یعنی P/E کنونی هنوز به P/E گذشته نرسیده است.
P/E صنعت و P/E گروه
براساس تقسیمبندی سازمان بورس اوراق بهادار، سهام شرکتها با توجه به نوع فعالیت، در گروههای مختلف دستهبندی میشوند. در این بین ممکن است صنایعی با نوع فعالیت شبیه یا مکمل یکدیگر، با هم در یک گروه جمع شوند. سایت شرکت فناوری مدیریت بورس معمولا برای گروههای مختلف، P/E گروه را محاسبه و منتشر میکند، ولی تحلیلگران ممکن است برای صنایع یا زیرگروههای همان گروه نیز این رقم را محاسبه کنند و مورد استفاده قرار دهند. به عنوان مثال، میتوان به زیرگروه قطعه سازها در گروه خودرو و ساخت قطعات اشاره کرد.
صنایع مختلف محدودههای P/E متفاوتی دارند که در آن گروه ممکن است عادی بنظر برسد. برای مثال، P/E گروه محصولات شیمیایی برابر 19.2 است درحالیکه برای گروه بانکها و موسسات اعتباری، این عدد برابر 60.3 ذکر میشود و این موضوع بدلیل تفاوت در زمینه فعالیت و فاکتورهای بنیادی دیگر است و دلیل بر برتری یک صنعت نسبت به دیگری نیست.
محدودیت های نسبت P/E
همانند سایر ابزارهای ارزشگذاری سهام نسبت P/E نیز کاستیهای مهمی دارد و به این باور غلط که تنها با یک ابزار تحلیل میتوان تصمیم به سرمایهگذاری گرفت خط بطلان میکشد. شرکتهایی که سودشان صفر یا منفی گزارش شده است، برای محاسبه P/E چالش جدی را بوجود میآورند. نظرات مختلفی در این موارد وجود دارد و برخی قائل به P/E منفی و برخی آن را صفر در نظر میگیرند اما عمده تحلیلگران در این موارد، P/E را غیر قابل تفسیر (N/A) فرض میکنند.
یکی از اصلیترین محدودیتهای نسبت P/E هنگام مقایسه این نسبت برای دو شرکت مختلف خود را نشان میدهد. ارزش و نرخ رشد شرکتها در بخشهای مختلف با توجه به زمینه فعالیت و زمان متفاوت کسب سود ممکن است از هم متفاوت باشد.
برای برطرف کردن این مشکل، نسبت P/E شرکت تنها باید برای مقایسه با سایر شرکتهای هم گروه مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، مقایسه دو شرکت یکی در گروه ارتباطات و دیگری در گروه مواد شیمیایی با استفاده از نسبت P/E ممکن است به نتیجه و تصمیمگیری غلط در این باره منجر شود.
سایر ملاحظات P/E
P/E یک شرکت، در مقام مقایسه با P/E سایر شرکتهای همگروه، بسیار معنیدارتر است. برای مثال، ممکن است P/E یک شرکت در گروه «انبوهسازی، املاک و مستغلات» بسیار بالا باشد و این تصور ایجاد شود که این سهم، ارزنده نیست، ولی با توجه به P/E بالای کل این گروه میتوان به غلط بودن این فرضیه پی برد.
بعلاوه، از آنجا که بدهی یک شرکت بر قیمت سهام و درآمد شرکت تأثیر میگذارد، به صورت اهرمی میتواند نسبت P/E را نیز منحرف کند. به عنوان مثال، فرض کنید دو شرکت مشابه وجود دارند که صرفا از نظر بدهی باهم اختلاف دارند. هرکدام که بدهی بیشتری دارند احتمالاً مقدار P/E کمتری نیز داشته باشند. با این وجود، اگر وضعیت تجارت مساعد باشد، شرکتی که بدهی بیشتری دارد، به دلیل ریسکهایی که متحمل شده است، میتواند درآمد بیشتری را به خود ببیند.
دیگر محدودیت مهم نسبت P/E مشکلی است که در محاسبه خود فرمول P/E وجود دارد. ارائه دقیق و بیطرفانه نسبت P/E به ورودیهای دقیق قیمت بازار سهام و برآورد دقیق سود هر سهم متکی است. بازار از طریق داد و ستد پیوسته خود، قیمت سهام را تعیین میکند و این قیمتها از طیف وسیعی از منابع معتبر در دسترس هستند. درحالیکه منبع کسب اطلاعات سود در نهایت خود شرکت است، جایی که براحتی میتوان این اطلاعات را دستکاری کرد، با این وجود، تحلیلگران و سرمایهگذاران برای ارائه اطلاعات دقیق به مسئولین شرکت اعتماد میکنند. در صورت از بین رفتن این اعتماد، سهام ریسک بیشتری خواهد داشت و بنابراین، ارزش کمتری دارد.
برای کاهش ریسک اطلاعات غلط، نسبت P/E توسط تحلیلگران به دقت زیر نظر قرار میگیرد. اگر شرکت قصد داشته باشد اعداد را به منظور بهتر جلوه دادن خود دستکاری کند و در نتیجه، سرمایهگذاران را فریب دهد، این شرکت باید سخت تلاش کند تا مطمئن شود که تمام معیارها به صورت منسجم دستکاری شده، که انجام آن دشوار است. به همین دلیل، نسبت P/E همچنان یکی از مهمترین نکات برای تجزیه و تحلیل یک شرکت به شمار میآید، اما نباید هیچگاه به تنهایی مورد استفاده قرار بگیرد.
سلب مسئولیت مطالب اقتصاد: این مطلب صرفاً با هدف افزایش آگاهی عمومی در حوزه اقتصاد نوشته شده است. برای سرمایهگذاری، تجارت و آگاهی دقیق از قوانین مربوط به آنها، لازم است حتماً از دانش و مشاوره افراد متخصص کمک گرفته شود. دقت داشته باشید که قوانین بازار سرمایه و قوانین تجاری و اقتصادی کشور، همواره در حال تغییر هستند و بر همین اساس، ممکن است برخی موارد ذکر شده در این مطلب، دیگر صحت نداشته باشند. مسئولیت هر گونه بهرهبرداری از این نوشتار با هدف سرمایهگذاری، تجارت، کسب درآمد و غیره، بر عهده خود افراد بوده و مجله فرادرس هیچ مسئولیتی در این رابطه ندارد. برای اطلاعات بیشتر + اینجا کلیک کنید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش بورس رایگان به زبان ساده» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
نسبت P/E چیست؟ — به زبان ساده
نسبت قیمت به سود (P/E) نسبتی است که برای ارزشگذاری شرکتها از آن استفاده میشود و از حاصل تقسیم قیمت سهام بر سود پیشبینی شده به دست میآید. نسبت P/E به طور معمول به وسیله سرمایهگذاران و تحلیلگران برای تعیین ارزش نسبی سهام یک شرکت در مقایسه با شرکتهای همگروه استفاده میشود و در تحلیل فاندامنتال کاربرد فراوانی دارد. همچنین، ممکن است برای مقایسه با رکوردهای قبلی خود شرکت یا در مقایسه با کل بازار در طی زمان بکار رود.
فرمول و محاسبات نسبت P/E
تحلیلگران و سرمایهگذاران برای اینکه ملاحظه کنند آیا قیمت با سود پیشبینی شده پوشش داده میشود یا خیر از فرمول زیر استفاده میکنند:
سود هر سهم / ارزش بازاری سهم = نسبت P/E
برای تعیین مقدار P/E، باید قیمت سهام فعلی را بر سود هر سهم (EPS) تقسیم کرد. با ورود به هر وبسایت مالی میتوان ارزش روز سهام (P) را پیدا کرد که این ارزش به طور مشخص نشاندهنده رقمی است که سرمایهگذاران در حال حاضر باید برای سهام بپردازند، در حالی که EPS با پیچیدگی بیشتری همراه است.
EPS دو شکل اصلی دارد. اولین نوع آن با علامت «TTM» کلمه اختصاری «والاستریت» (Wallstreet) برای «دوازده ماه گذشته» است. این عدد، وضعیت عملکرد شرکت را در دوازده ماه گذشته نشان میدهد. نوع دوم آن در گزارشات منتشر شده خود شرکت و اغلب همراه با راهنمای EPS یافت میشود که برآورد خوشبینانه شرکت از درآمد آتی آن به شمار میآید.
گاهی، تحلیلگران با افق دید بلندمدت معیارهای P/E 10 یا P/E 30 را در نظر میگیرند که به ترتیب متوسط درآمد 10 یا 30 سال گذشته هستند. این معیارها اغلب هنگام اندازهگیری ارزش کلی شاخص سهام همانند «S&P 500 » مورد استفاده قرار میگیرند، زیرا این اندازهگیریهای طولانی مدت میتوانند تغییرات چرخه تجاری را جبران کنند.
فرمول محاسبه نسبت P/E
نسبت P/E فوروارد
بسته به استفاده هریک از این دو نوع EPS میتوان نسبت P/E را به دو گونه کلی P/E فوروارد و P/E پسرو تقسیمبندی کرد. نوع سوم و البته کمتر متداول P/E نیز وجود دارد که از جمع مبلغ واقعی سود دو فصل گذشته با مبلغ برآورد شده دو فصل آینده استفاده میکند.
P/E فوروارد (یا پیشرو) به جای استفاده از ارقام نهایی، از راهنمای درآمد آتی کمک میگیرد. این شاخص که در برخی موارد، «قیمت برآورد شده درآمدها» (Estimated Price to Earnings) نامیده میشود، برای مقایسه سود فعلی با درآمد آینده مناسب است و کمک میکند تا تصویری واضحتر از درآمد آتی بدون تغییر در سایر تعدیلات حسابداری داشته باشیم.
با این وجود، P/E فوروارد مشکلاتی نیز دارد. به عنوان مثال، ممکن است شرکتها به طور عمد سود را در مقدار کمتری تخمین بزنند تا هنگام اعلام سود سه ماهه بعدی، P/E را کم کنند یا سود را بیشتر بیان کنند و بعد آن را در اعلامیه بعدی سود، تعدیل کنند. علاوه بر این، تحلیلگران خارج از شرکت نیز ممکن است تخمینهایی ارائه دهند که با تخمینهای شرکت متفاوت باشند و باعث ایجاد سردرگمی شوند.
نسبت P/E پسرو
P/E پسرو از آنجا که با تقسیم قیمت فعلی سهام بر سود (EPS) طی 12 ماه قبل به دست میآید، به عملکرد گذشته وابسته است. با فرض اینکه شرکت درآمد خود را به طور دقیق گزارش کرده باشد، این معیار به جهت هدفمند بودن، محبوبترین مقیاس P/E است. برخی از سرمایهگذاران به دلیل عدم اطمینان به برآورد سود توسط افراد دیگر، ترجیح میدهند P/E پسرو را بررسی کنند. اما P/E پسرو نیز دارای نقایصی است از جمله اینکه عملکرد گذشته یک شرکت نمیتواند تضمین کننده رفتارهای آینده آن باشد.مفهوم نسبت ریسک
سرمایهگذاران در عوضِ عملکرد گذشته، روی قدرت سوددهی آینده سرمایهگذاری میکنند. میدانیم قیمت سهام دارای نوسان و تلاطم است. در حالی که EPS ثابت میماند و این امر نیز خود مشکل دیگری را به وجود میآورد. اگر یک اتفاق، قیمت سهام شرکت را به سمت بالا یا پایین تحت تاثیر قرار دهد، P/E پسرو کمتر منعکس کننده این موضوع خواهد بود.
از آنجا که سود به صورت فصلی اعلام میشود، نسبت P/E پسرو با تغییرات روزانه قیمت سهام تغییر خواهد کرد. به همین دلیل برخی از سرمایهگذاران نسبت P/E فوروارد را ترجیح میدهند. در خصوص اینکه آیا P/E بالا بهتر است یا پایین چنانچه نسبت P/E فوروارد از P/E پسرو کمتر باشد، بدین معنی است که تحلیلگران انتظار رشد سود را دارند و اگر نسبت P/E فوروارد از نسبت P/E پسرو بیشتر باشد، بدین معنی است که تحلیلگران انتظار کاهش سود را دارند.
با توجه به اهمیت نسبت P/E برای سرمایهگذاران و تحلیلگران در بازار بورس، «فرادرس» اقدام به انتشار فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی کرده که لینک آن در ادامه آورده شده است.
- برای دیدن فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی + اینجا کلیک کنید.
اهمیت P/E
نسبت P/E یکی از با اهمیتترین شاخصهایی است که تحلیلگران و سرمایهگذاران برای سنجش ارزش سهام از آن استفاده میکنند. این نسبت نشان میدهد قیمت روز سهام زیر ارزش واقعی یا بالای ارزش واقعی است. به علاوه میتوان با مقایسه نسبت P/E سهم با نسبت P/E گروه یا نسبت P/E صنعت به اطلاعات ارزشمندی دست یافت.
بطور اساسی، نسبت P/E یعنی اینکه سرمایهگذار چقدر حاضر است پول بپردازد تا یک ریال از سود یک شرکت را کسب کند، به همین خاطر به این نسبت، «ضریب قیمت» هم گفته میشود.
مثال نسبت P/E
به عنوان مثال «شرکت سرمایهگذاری صبا تامین» با نماد «صبا» در تاریخ 1399/06/19 با EPS (TTM) برابر با 4,387 ریال در قیمت پایانی 32,537 ریال معامله شد. برای به دست آوردن P/E این سهم کافی است قیمت پایانی را بر سود تقسیم کنیم و به عدد 7٫42 برسیم. مطابق تصویر زیر این اطلاعات را به سادگی میتوان از طریق سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران به دست آورد.
نمونهای از اطلاعات یک سهم (برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.)
انتظارات سرمایه گذاران
در حالت کلی، یک P/E بالا بیان کننده انتظارات سرمایهگذاران در جهت رشد بالاتر سود آتی یک سهم نسبت به سهام مشابه ولی با P/E پایین است. مقدار P/E پایین میتواند علامت معامله سهم زیر ارزش واقعی یا بهبود وضعیت سود یک شرکت نسبت به عملکرد گذشته آن باشد. هنگامی که یک شرکت دارای سود نباشد (سود صفر) یا زیان گزارش کند، در هر دو حالت، علامت «N/A» برای P/E نوشته میشود، اگرچه رقم P/E منفی نیز در صورت اعلام زیان شرکت، در برخی موارد محاسبه میشود.
P/E و بازدهی سود
اگر نسبت P/E را معکوس کنیم، به بازدهی سود خواهیم رسید. بنابراین، بازدهی سود از تقسیم سود هر سهم بر قیمت بازاری سهام به دست میآید و به صورت درصد گزارش میشود. این نسبت به اندازه نسبت P/E در بین تحلیلگران دارای شهرت نیست. بازدهی سود در ارتباط با نرخ بازگشت سرمایه مفید و قابل استفاده است. از آنجایی که برای سرمایهگذاران رشد ارزش سرمایهگذاریهایشان مهمتر از مدت بازگشت سرمایه است، چندان هم عجیب نیست که در موارد بیشتری از نسبت P/E استفاده کنند.
بازدهی سود، هنگامی که شرکت سود صفر یا منفی داشته باشد، میتواند معیار مناسبی برای ارزشگذاری آن باشد. از آنجایی که چنین موردی در بین شرکتهای با فناوری پیشرفته، رشد بالا یا شرکتهای نوپا زیاد است، EPS منفی منجر به ایجاد نسبت P/E تعریف نشده خواهد شد. اگر یک شرکت سود منفی داشته باشد، بازدهی سود آن نیز منفی خواهد شد که میتواند برای مقایسه و تفسیر، استفاده شود.
نسبت P/E و نسبت PEG
نسبت P/E حتی اگر به صورت فوروارد هم محاسبه شود نمیتواند به شما بگوید که آیا P/E مناسبی برای نرخ رشد پیشبینی شده شرکت است یا خیر. از این رو تحلیلگران به سراغ نسبت PEG میروند.
نسبت «Price to Earnings to Growth | PEG» رابطه بین نسبت P/E و نرخ رشد سود را مشخص میکند و جزییات بیشتری را در مورد سهم نسبت به P/E فاش میکند. به عبارت دیگر، نسبت PEG به سرمایهگذار این اجازه را میدهد که قیمت سهام را با توجه سود کنونی و پیشبینی شده سهام ارزیابی کند. این نسبت از حاصل تقسیم نسبت P/E پسرو بر نرخ رشد سود (EPS) شرکت به دست میآید و بسته به نوع استفاده از سود (پیشبینی شده آتی یا گذشته)، به دو نوع «پیشرو» و «پسرو» قابل تعریف خواهد بود.
اگرچه نرخ رشد سود بین بخشهای مختلف متفاوت است ولی PEG کمتر از 1 مفهوم نسبت ریسک معمولا نشاندهنده معامله سهم زیر ارزش واقعی است چراکه قیمت سهام، کمتر از سودِ مورد انتظار سهم است و برعکس، PEG بیشتر از 1 میتواند نشاندهنده معامله سهم بالاتر از ارزش واقعی آن باشد چراکه قیمت سهم، بیشتر از سود مورد انتظار سهام خواهد بود.
P/E مطلق و P/E نسبی
ممکن است تحلیلگران بین نسبت P/E نسبی و مطلق نیز تمایزهایی قائل شوند که در ادامه به توضیح این موارد خواهیم پرداخت.
P/E مطلق
صورت این کسر به طور کلی همان قیمت روز سهام و مخرج نیز ممکن است «سود پیشبینی شده TTM» یا سود برآورد شده 12 ماه آتی یا مجموع سود دو فصل قبل با دوفصل آتی باشد. در محاسبه P/E مطلق توجه به اینکه قیمت روز در محاسبات دخیل بوده نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
P/E نسبی
P/E نسبی در واقع P/E مطلق را با یک شاخص یا یک محدوده از P/Eهای گذشته، طی یک دوره خاص مثلا 10 ساله مقایسه میکند. این نسبت نشان میدهد که پی به ای مطلق به چند درصد از P/Eهای گذشته رسیده است. در این راستا معمولا P/E مطلق با بزرگترین یا کوچکترین مقدار خودش در گذشته مقایسه میشود تا مشخص شود چقدر به کف تاریخی خود نزدیک شده است.
چنانچه مقدار P/E نسبی بیشتر از 100٪ باشد، معلوم میشود که P/E کنونی از P/E گذشته نیز عبور کرده است و برعکس اگر مقدار P/E نسبی کمتر از 100٪ باشد، یعنی P/E کنونی هنوز به P/E گذشته نرسیده است.
P/E صنعت و P/E گروه
براساس تقسیمبندی سازمان بورس اوراق بهادار، سهام شرکتها با توجه به نوع فعالیت، در گروههای مفهوم نسبت ریسک مختلف دستهبندی میشوند. در این بین ممکن است صنایعی با نوع فعالیت شبیه یا مکمل یکدیگر، با هم در یک گروه جمع شوند. سایت شرکت فناوری مدیریت بورس معمولا برای گروههای مختلف، P/E گروه را محاسبه و منتشر میکند، ولی تحلیلگران ممکن است برای صنایع یا زیرگروههای همان گروه نیز این رقم را محاسبه کنند و مورد استفاده قرار دهند. به عنوان مثال، میتوان به زیرگروه قطعه سازها در گروه خودرو و ساخت قطعات اشاره کرد.
صنایع مختلف محدودههای P/E متفاوتی دارند که در آن گروه ممکن است عادی بنظر برسد. برای مثال، P/E گروه محصولات شیمیایی برابر 19.2 است درحالیکه برای گروه بانکها و موسسات اعتباری، این عدد برابر 60.3 ذکر میشود و این موضوع بدلیل تفاوت در زمینه فعالیت و فاکتورهای بنیادی دیگر است و دلیل بر برتری یک صنعت نسبت به دیگری نیست.
محدودیت های نسبت P/E
همانند سایر ابزارهای ارزشگذاری سهام نسبت P/E نیز کاستیهای مهمی دارد و به این باور غلط که تنها با یک ابزار تحلیل میتوان تصمیم به سرمایهگذاری گرفت خط بطلان میکشد. شرکتهایی که سودشان صفر یا منفی گزارش شده است، برای محاسبه P/E چالش جدی را بوجود میآورند. نظرات مختلفی در این موارد وجود دارد و برخی قائل به P/E منفی و برخی آن را صفر در نظر میگیرند اما عمده تحلیلگران در این موارد، P/E را غیر قابل تفسیر (N/A) فرض میکنند.
یکی از اصلیترین محدودیتهای نسبت P/E هنگام مقایسه این نسبت برای دو شرکت مختلف خود را نشان میدهد. ارزش و نرخ رشد شرکتها در بخشهای مختلف با توجه به زمینه فعالیت و زمان متفاوت کسب سود ممکن است از هم متفاوت باشد.
برای برطرف کردن این مشکل، نسبت P/E شرکت تنها باید برای مقایسه با سایر شرکتهای هم گروه مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، مقایسه دو شرکت یکی در گروه ارتباطات و دیگری در گروه مواد شیمیایی با استفاده از نسبت P/E ممکن است به نتیجه و تصمیمگیری غلط در این باره منجر شود.
سایر ملاحظات P/E
P/E یک شرکت، در مقام مقایسه با P/E سایر شرکتهای همگروه، بسیار معنیدارتر است. برای مثال، ممکن است P/E یک شرکت در گروه «انبوهسازی، املاک و مستغلات» بسیار بالا باشد و این تصور ایجاد شود که این سهم، ارزنده نیست، ولی با توجه به P/E بالای کل این گروه میتوان به غلط بودن این فرضیه پی برد.
بعلاوه، از آنجا که بدهی یک شرکت بر قیمت سهام و درآمد شرکت تأثیر میگذارد، به صورت اهرمی میتواند نسبت P/E را نیز منحرف کند. به عنوان مثال، فرض کنید دو شرکت مشابه وجود دارند که صرفا از نظر بدهی باهم اختلاف دارند. هرکدام که بدهی بیشتری دارند احتمالاً مقدار P/E کمتری نیز داشته باشند. با این وجود، اگر وضعیت تجارت مساعد باشد، شرکتی که بدهی بیشتری دارد، به دلیل ریسکهایی که متحمل شده است، میتواند درآمد بیشتری را به خود ببیند.
دیگر محدودیت مهم نسبت P/E مشکلی است که در محاسبه خود فرمول P/E وجود دارد. ارائه دقیق و بیطرفانه نسبت P/E به ورودیهای دقیق قیمت بازار سهام و برآورد دقیق سود هر سهم متکی است. بازار از طریق داد و ستد پیوسته خود، قیمت سهام را تعیین میکند و این قیمتها از طیف وسیعی از منابع معتبر در دسترس هستند. درحالیکه منبع کسب اطلاعات سود در نهایت خود شرکت است، جایی که براحتی میتوان این اطلاعات را دستکاری کرد، با این وجود، تحلیلگران و سرمایهگذاران برای ارائه اطلاعات دقیق به مسئولین شرکت اعتماد میکنند. در صورت از بین رفتن این اعتماد، سهام ریسک بیشتری خواهد داشت و بنابراین، ارزش کمتری دارد.
برای کاهش ریسک اطلاعات غلط، نسبت P/E توسط تحلیلگران به دقت زیر نظر قرار میگیرد. اگر شرکت قصد داشته باشد اعداد را به منظور بهتر جلوه دادن خود دستکاری کند و در نتیجه، سرمایهگذاران را فریب دهد، این شرکت باید سخت تلاش کند تا مطمئن شود که تمام معیارها به صورت منسجم دستکاری شده، که انجام آن دشوار است. به همین دلیل، نسبت P/E همچنان یکی از مهمترین نکات برای تجزیه و تحلیل یک شرکت به شمار میآید، اما نباید هیچگاه به تنهایی مورد استفاده قرار بگیرد.
سلب مسئولیت مطالب اقتصاد: این مطلب صرفاً با هدف افزایش آگاهی عمومی در حوزه اقتصاد نوشته شده است. برای سرمایهگذاری، تجارت و آگاهی دقیق از قوانین مربوط به آنها، لازم است حتماً از دانش و مشاوره افراد متخصص کمک گرفته شود. دقت داشته باشید که قوانین بازار سرمایه و قوانین تجاری و اقتصادی کشور، همواره در حال تغییر هستند و بر همین اساس، ممکن است برخی موارد ذکر شده در این مطلب، دیگر صحت نداشته باشند. مسئولیت هر گونه بهرهبرداری از این نوشتار با هدف سرمایهگذاری، تجارت، کسب درآمد و غیره، بر عهده خود افراد بوده و مجله فرادرس هیچ مسئولیتی در این رابطه ندارد. برای اطلاعات بیشتر + اینجا کلیک کنید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش بورس رایگان به زبان ساده» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و مفهوم نسبت ریسک سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.
نسبت پاداش به ریسک
افزایش شانس سودآوری زمانی که توانایی کسب سود سه برابر بیشتر از خطر را دارید
نسبت پاداش به ریسک
برای افزایش شانس سودآوری، زمانی که شما توانایی کسب سود سه برابر بیشتر از خطر را دارید، باید تجارت کنید.
اگر شما نسبت پاداش به خطر خود را 3: 1 در نظر بگیرید، در طولانی مدت وجود احتمال بیشتری برای پایان دادن با سودآوری دارد.
به مثال پایین نگاهی بیاندازید:
در این مثال، شما می توانید ببینید که حتی اگر شما تنها 50٪ از معاملات خود را برنده شوید، شما هنوز هم سود 10،000 دلار سود می کنید.
فقط به یاد داشته باشید که هر زمان که با نسبت پاداش به ریسک خوبی روبرو شوید، شانس سودآوری شما بسیار بیشتر خواهد بود، حتی اگر درصد پیروزی کمتری داشته باشید.
در همان سطح، نسبت بالا به خطر بالا به نظر مفهوم نسبت ریسک خوب می رسد، اما من به این فکر می کنم که این موضوع در سناریو های تجاری واقعی چگونه اعمال می شود.
بگذارید بگوییم شما اسکالپر هستید و فقط می خواهید 3 پیپ را ریسک کنید.
با استفاده از مفهوم پاداش نسبت به ریسک 3:1، این بدان معنی است که شما باید 9 پیپ را دریافت کنید. در غیر این صورت، شانس علیه شما است، زیرا شما مجبور به پرداخت 9 پیپ هستید.
اگر کارگزار شما اسپرد 2 پپ را در جفت ارز یورودلار عرضه کند، شما باید 11 پیپ را به دست آورید و این امر شما را مجبور می کند تا نسبت ریسک به پاداش 4:1 را اجرا کنید.
با توجه به این که نرخ ارز EURUSD می تواند در عرض چند ثانیه 3 پیپ حرکت کند، شما می توانید سریع تر از آن که بگویی “وای” متوقف شوید.
اگر مجبور به کاهش موقعیت خود بودبد، می توانید توقف خود را برای حفظ پاداشنسبت به ریسک مورد نظر خود افزایش دهید.
حالا اگر شما پیپ هایی را که می خواستید ریسک کنید به 50 برسانید، باید 153 پیپ را دریافت کنید.
با انجام این کار، شما می توانید نسبت پاداش به خطر خود را در جایی نزدیک تر به 3: 1 بیاورد. نه خیلی بد است، درسته؟
در دنیای واقعی، نسبت پاداش به خطر در سنگ ها تنظیم نشده است. آنها باید بسته به زمان بندی، محیط تجاری و نقاط ورود / خروج خود تنظیم شود.
تجارت موقعیتی می تواند نسبت پاداش به خطر تا10:1 در حالی که یک scalper می تواند ت 0.7:1 را داشته باشد.
آموزش بورس قسمت هجدهم – ریسک و بازده در بورس
مفهوم ریسک بازده جزء اصول اولیه و لاینفک کلیه تصمیم های سرمایه گذاری می باشد. هر تصمیمی که شما برای سرمایه خود می گیرید، بایستی بین ریسک و بازده نوعی تعادل ایجاد کند. ریسک و بازده مورد انتظار با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. هر چه ریسک ورقه بهادار افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایه گذار نیز افزایش خواهد یافت.
مثال 1: اگر شما به سود و بهره حساب های مفهوم نسبت ریسک بانکی اکتفا نکنید و مثلا دارایی خود را به جای سپرده کردن در بانک، در سهام بورس سرمایه گذاری کنید، در واقع ریسک بیشتری انجام داده اید و البته به این دلیل بوده که انتظار بازده بالاتری نیز داشته اید. هر چند که ممکن است بازده به دست آمده (واقعی) از سرمایه گذاری در سهام شرکت های بورس کمتر از حالتی باشد که پول خدو را در بانک سپرده کرده اید و لزوما قبول ریسک بیشتر به معنای کسب بازده واقعی بالاتر نیست.
مثال 2: شما در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده اید و 5 میلیون ریال برنده شده اید، مجری مسابقه به شما پیشنهاد می دهد که دو راه دارید یا همین 5 میلیون ریال را دریافت می کنید و از ادامه مسابقه منصرف شوید و یا اینکه در مرحله بعد بین دو گزینه یکی را انتخاب کنید. یکی از این دو گزینه مبلغ 20 میلیون ریال و دیگری تنها یک دسته گل است. احتمال انتخاب این دو گزینه در این حالت، 50 درصد است. شما کدام پیشنهاد را انتخاب می کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هر چه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
در کل، در صورتی که دارایی خود را در حساب بانکی بگذارید، شما کمترین میزان ریسک را متحمل شده اید و هر چه به سمت خرید سهام شرکت های بورسی و همچنین معاملات آتی پیش بروید، بر میزان ریسک شما افزوده خواهد شد، و در واقع انتظار کسب بازده بالاتری نیز دارید.
مفهوم بازده
به دست آوردن منفعت از سرمایه گذاری را بازده می گویند در واقع بازده همان پاداش سرمایه گذاری است. اگر سهام یکی از شرکت های بورس را خریداری نمایید، از دو طریق کسب منفعت می کنید:
1) افزایش قیمت سهام در طول مدتی که سهام را نگهداری نموده اید که به آن بازده قیمتی سهام یا اصطلاحا سود سرمایه گویند و از رابطه زیر بدست می آید:
قیمت سهم در اول دوره – قیمت سهم در آخر دوره
قیمت سهم در اول دوره
2) دریافت سود نقدی که بعد از برگزاری مجمع عمومی سالیانه محقق می شود و به آن بازده نقدی گفته می شود که از رابطه زیر بدست می آید:
سود تقسیمی هر سهم
قیمت سهم در اول دوره
2. مفهوم ریسک
ریسک در حالت کلی به این معنی است که نتیجه تحقق یافته با نتیجه مورد انتظار یکسان نباشد. عامل ذاتی ریسک، نوسان و عدم قطعیت است. یعنی هر چه نوسان و عدم قطعیت بیشتر باشد، ریسک نیز بیشتر می باشد، در حوزه سرمایه گذاری، ریسک یعنی امکان اینکه بازده واقعی از بازده مورد انتظار متفاوت باشد.
مثلا چون بازده سرمایه گذاری در سهام عادی بطور دقیق قابل پیش بینی نیست (به دلیل تغییر قیمت خود سهم یا تغییر سود تقسیمی)، سرمایه گذاری در سهام عادی همراه با ریسک است اما چون با سپرده کردن پول در حساب بانکی اصل و بهره آن حتما دریافت خواهد شد، سرمایه گذاری در آن همراه با ریسک نیست. هر چند انتظار بازده بیشتری نیز از سرمایه گذاری در سهام دارید.
3. انواع ریسک
ریسک در حالت کلی به دو قسمت ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم می شود: مفهوم نسبت ریسک در صورتی که دلیل و عامل بوجود آمدن ریسک ناشی از عوامل کلان حاکم بر بازار باشد و از عهده و توان مدیران شرکت و عوامل درونی شرکت خارج باشد، به آن ریسک سیستماتیک گویند.
مثلا تغییر در نرخ ارز خارج از اراده و کنترل مدیران شرکت ها به صورت فردی می باشد. تغییر پذیری نرخ ارز یا ریسک هایی از این قبیل قابل کنترل نمی باشند. هر چه توان با یکسری از ابزارهای مالی خاص، در مقابل این نوع ریسک ها خود را پوشش مفهوم نسبت ریسک داد.
ریسک غیر سیستماتیک، به ریسکی گفته می شود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر این ابزار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط می شود. این ریسک را می توان کنترل کرد و همچنین کاهش داد. برای مثال می توان با بهبود ساختار سرمایه شرکت، ریسک مالی آن شرکت را کاهش داد.
در ادامه به توضیح ریسک هایی خواهیم پرداخت که بیشترین تاثیر را بر تصمیم شما به عنوان سهامدار بورس دارد:
1-3. ریسک بازار
اگر در نتیجه عوامل کلی مانند جنگ، رکود و رونق اقتصادی، تغییرات اقتصادی و … تغییری در بازده مورد انتظار سهامداران بوجود آید، به آن ریسک بازار می گویند. این ریسک قابل کنترل نبوده و می تواند تاثیرات زیادی بر قیمت سهام شرکت های بورسی داشته باشد. اخبار مربوط به مذاکرات هسته ای ایران، انتخابات ریاست جمهوری، جنگ های منطقه و … همگی جزء ریسک های بازار بوده و به صورت مستقیم بر روی نرخ بازده سهامداران تاثیرگذار می باشد.
2-3. ریسک نرخ ارز
نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است. یعنی مثلا اگر 1000 دلار دارایی داشته باشید و قصد فروش آن را داشته باشید، به ازای فروش آن چه مبلغی به ریال یا تومان دریافت خواهید کرد. هر چه این نوسان بیشتر باشد، ریسک نرخ ارز نیز بیشتر خواهد بود.
بسیاری از شرکت ها که در بورس فعالیت می کنند وارد کننده یا صادر کننده بوده و تغییرات نرخ ارز می تواند روی میزان هزینه ها، تولید، فروش و سود آنها، به شدت تاثیرگذار باشد. وقتی نرخ ارز شروع به افزایش می کند شرکت هایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری خریداری کنند، در نتیجه حاشیه سود آن ها کم خواهد شد.
بر عکس شرکت هایی که به صادرات می پردازند، می توانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با قیمت بالاتری بفروشند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند. برای مثال چند سال پیش که قیمت دلار به یکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد، قیمت تعدادی از سهام بورس از جمله صنایع پالایشگاهی که با دلار رابطه مستقیم داشتند، شروع به افزایش کردند و قیمت برخی از سهام این گروه حتی به میزان 10 برابر نیز افزایش یافت.
. ریسک تجاری
این ریسک با عوامل خاص و منحصر به فرد یک صنعت یا شرکت خاص مرتبط می باشد. به عنوان مثال، تغییر قیمت جهانی نفت بر روی قیمت سهام شرکت های صنعت خودرو تاثیرگذار نیست اما اثر مستقیمی بر روی قیمت سهام شرکت های پالایشگاهی خواهد داشت.
اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند، قیمت محصولات این شرکت ها نیز کاهش پیدا می کند و باعث کاهش سود آوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت ها می شود. در نتیجه این وظیفه سهامدار است که در ابتدای خرید سهام شرکت، به عوامل مهم خاص صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، توجه نماید و تغییرات و نوسانات احتمالی این عوامل را در محاسبات خویش لحاظ کند.
4-3. ریسک نرخ بهره
به تغییرات و نوساناتی که در میزان نرخ بهره در اقتصاد پیش می آید، ریسک نرخ بهره می گویند. این ریسک بیشتر در خصوص اوراق بهادار با درآمد ثابت مثل اوراق مشارکت مطرح است. در کشور ما، ریسک نرخ بهره در واقع همان تغییر در نرخ بهره بانکی می باشد.
مثال: فرض کنید در حال حاضر نرخ بهره سپرده های بانکی بلند مدت 20 درصد می باشد. همچنین اوراق مشارکت 5 ساله مربوط به یک طرح خاص با سود 22 درصد نیز از طریق بانک ها پذیره نویسی شده و یا در بازار بورس قابل خرید می باشند.
آقای احمدی سهامدار مثال ما که این موقعیت را می بیند، دارایی خود را در اوراق مشارکت 5 ساله سرمایه گذاری می کند چون نرخ بهره این اوراق 2 درصد بیشتر از سپرده های بانکی می باشد. با انجام این کار آقای احمدی نوسان نرخ بهره را قبول می کند، چون در ادامه ممکن است در نتیجه عواملی همچون تغییر رئیس جمهور، نرخ بهره سپرده های بانکی افزایش یابد و مثلا به 25 درصد برسد و در نتیجه تقاضا و قیمت اوراق مشارکت کاهش خواهد یافت. برعکس این حالت نیز ممکن است اتفاق بیفتد. با کاهش نرخ بهره سپرده های بانکی، تقاضا برا اوراق مشارکت افزایش یافته و در نتیجه قیمت این اوراق افزایش خواهد یافت.
از طرق دیگر افزایش نرخ بهره یا همان نرخ بهره بانکی، باعث افزایش نرخ وام دهی یا نرخ تسهیلات بانک ها نیز می شود و در نتیجه هزینه تامین مالی شرکت های بورسی بیشتر می شود. با افزایش هزینه تامین مالی، سود شرکت ها کاهش یافته که تاثیر مستقیمی بر قیمت سهام آنها در بورس دارد.
5-3. ریسک تورمی
افزایش سطح عمومی قیمت ها در اقتصاد را تورم می گویند. معنی ریسک تورمی این است که همزمان با افزایش تورم در کشور، قدرت خرید افراد کاهش می یابد.
مثال: آقای احمدی دارای پر تفویی از سهام متنوع موجود در بورس می باشد. ارزش حال حاضر این پرتقوی در حال حاضر 300 میلیون ریال می باشد. یعنی اگر ایشان تمام سهام موجود در پر تقوی خود را امروز به فروش برساند، دارای مبلغ 300 میلیون ریال وجه نقد خواهد بود. آقای احمدی با این مبلغ می تواند خودرویی به همنی مبلغ را در بازار خریداری نماید.
با فرض اینکه آقای احمدی اقدام به فروش سهام خویش نکند و تورم کشور نیز در طی روزهای آتی افزایش یابد، قیمت خودرو مورد نظر نیز افزایش یافته و مثلا به قیمت 350 میلیون ریال می رسد. بعد از چند ماه و با فرض اینکه قیمت سهام تغییر چندانی نکرده باشند، آقای احمدی با مبلغ حاصل از فروش سهام دیگر قادر به خرید خودرو مورد نظر نخواهد بود و بایستی مبلغی اضافه نیز خارج از فروش سهام برای این موضوع اختصاص مفهوم نسبت ریسک دهد. به چنین نوسانی در برابری قیمت دارایی های مختلف، ریسک تورمی می گویند.
6-3. ریسک مالی
این ریسک در نتیجه استفاده از بدهی در ساختار سرمایه بوجود می آید. یعنی هر چه شرکت وام و تسهیلات بیشتری اخذ کند، میزان این رسیک افزایش می یابد. بسیاری از شرکت ها جهت پیشبرد فعالیت ها و افزایش سرمایه گذاری و کسب سود، از بانک های مختلف تسهیلات و اعتبار دریافت می کنند. این شرکت ها ممکن است در آینده منابع نقدی کافی برای بازپرداخت و پوشش این وام ها نداشته باشند.
در نتیجه افرادی که سهامدار این شرکت ها می باشند ممکن استت با چنین خطری مواجه شده و دارایی خود را از دست بدهند. از آنجایی که در صورت ورشکستگی شرکت، طلبکاران آن شرکت قبل از سهامداران بدهی خود را دریافت خواهند کرد، سهامداران شرکت بایستی ریسک چنین سرمایه گذاریی را در نظر داشته باشند.
برای اندازه گیری ریسک مالی از چندین نسبت استفاده می شود. برای مثال با اندازه گیری نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام که از تقسیم کل بدهی های شرکت به حقوق صاحبان سهام بدست می آید می توان پی برد که یک شرکت برای تامین مالی دارایی هایش چه درصدی از حقوق صاحبان سهام و بدهی استفاده می کند. اگر شرکت از مقدار زیادی وام استفاده کرده باشد، نسبت مذکور افزایش می یابد که همان افزایش ریسک مالی شرکت می باشد و این ریسک متوجه سهامداران شرکت خواهد شد.
با افزایش استفاده از وام، شرکت بایستی هزینه بیشتری تحت عنوان هزینه بهره پرداخت نماید و از طرف دیگر به علت استفاده از چنین بدهی ای به صورت بالقوه شرکت بایستی درآمد بیشتری در آینده کسب کند.
4. انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک
افراد از لحاظ قبول ریسک به سه دسته تقسیم می شوند:
1) افراد ریسک پذیر: این افراد در قبال انتظار کسب بازده کمی، ریسک زیادی را قبول می کنند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی بیشتر از رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد. این نوع افراد بیشتر به دنبال خرید سهام شرکت های بورسی و مخصوصا شرکت های کوچک می روند.
2) افراد ریسک گریز: برای افراد ریسک گریز، انتظار کسب بازده بیشتر بایستی در حدی زیاد باشد که ریسک مربوط به آن را قبول کنند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی کمتر از رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد. وقتی دو نوع سرمایه گذاری با سود پیش بینی شده مشابه (ولی ریسک های متفاوت) وجود داشته باشد، فرد ریسک گریز موردی را ترجیح خواهد داد که ریسک کمتری دارد.
در واقع یک سرمایه گذار ریسک گریز، از ریسک بدش می آید و به همین دلیل به دنبال سرمایه گذاری های مطمئن نظیر اوراق مشارکت، صندوق های سرمایه گذاری و یا سپرده گذاری در بانک می رود. هر چند امکان سرمایه گذاری این افرراد در بازار سهام نیز وجود دارد. ولی احتمالا آنها در سهامی سرمایه گذاری خواهند کرد که بازده بلند مدت و مطمئن تری داشته باشند.
3) افراد بی تفاوت به ریسک: این افراد بازده متناسب با ریسک را می پذیرند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی برابر با رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد.
برای همه سرمایه گذاران ریسک پذیر، ریسک گریز یا خنثی امکان سرمایه گذاری و فعالیت در بورس وجود دارد. اما بایستی سرمایه گذاران میزان ریسک پذیری خود را بدانند و متناسب با آن اقدام به خرید و فروش سهام کنند.
مثال: آقای احمدی عضو یک سایت ارائه دهنده سیگنال سهام بورس می باشد. سایت مورد نظر سیگنالی مبنی بر خرید یک سهم بورسی را منتشر نموده است. سود مورد انتظار این خرید 25 درصد و میزان ریسک آن بر اساس محاسبات 10 درصد می باشد. از آن جایی که آقای احمدی قرد ریسک پذیری می باشد، به این سیگنال پاسخ مثبت داده و این سهم را خریداری می کند.
دوست آقای احمدی که او نیز عضو این سایت بوده و فرد ریسک گریزی می باشد، حاضر به خرید این سهم نیست چرا که از نظر او میزان بازده خرید این سهم نسبت به ریسک آن مناسب نیست. او در صورتی حاضر به خرید این سهم می شد که مثلا بازده مور انتظار آن 35 درصد می بود.
دیدگاه شما