موفقیت در معامله گری سفر است، نه یک مقصد
برای بعضی مسافرت در حرکت از مبدا و عجله کردن برای رسیدن به مقصد تعریف می شود. عجله و انتظار برای رسیدن به مقصد باعث می شود تا مسیر سفر برای ما طولانی و کسل کننده شود. این احساس ناخوشایند، خستگی سفر را نیز به دنبال دارد تا جایی که شاید ما را از رسیدن به مقصد منصرف کند! درحالی که از این نکته نباید غافل شویم که مسیر سفر، جذابیت ها و زیبایی هایی دارد که دیدن و لذت بردن از آنها نیز جزئی از سفر محسوب می شود.
در واقع این پند را میتوان تعمیم داد و آن را برای معامله گری هم در نظر گرفت.
آیا تا بحال این اتفاق برای شما افتاده است که از نتایج معاملات خود سرخورده و عصبی شده باشید؟ ممکن است شما در بازار مقداری سود کسب کرده باشید و در معامله بعدی خود تمام آن را از دست بدهید! احساسی را که شما در این زمان پیدا میکنید هیچ کس درک نخواهد کرد مگر کسی که این اتفاق ناخوشایند قبلا برای او افتاده باشد.
مطمنا روشی برای از بین بردن عواطف و احساسات منفی که اغلب ذهن شما را در تصمیم گیری برای معامله هایتان تیره و تار می کند، وجود دارد. برای یافتن کلید آن، شما نیاز به ایجاد یک تغییر ذهنی دارید. کاری که قرار است انجام دهید این است که باید به جای تمرکز روی پول و سود روی فرایند معامله گری متمرکز شوید.
دام روانی تمرکز روی کسب سود و نتیجه آن
شاید زمانی که قصد یادگیری و آماده سازی خود برای ورود به مارکت را داشتید هیچ وقت به این راز بزرگ بر نخوردید که:
اگر در مارکت فقط سودآوری برای شما مهم باشد مسلما نمیتوانید سود مستمر از معامله هایتان بدست آورید! اگر شما علاقه صادقانه به معامله گری نداشته باشید، در دام ذهنی، تمرکز روی پول و کسب سود گرفتار میشوید که این طرز تفکر برای دوام در بازار مناسب نیست.
وقتی بیش از اندازه روی سود آوری در مارکت تمرکز کنید، به طور ناخودآگاه به معامله کردن بیشتر تحریک میشوید. معامله گری بیش از حد یکی از علت های اصلی کال مارجین شدن است! (فراچارت: کال مارجین در میان معامله گران به معنای از دست دادن کل پول رواج دارد). توماس بولکوفسکی نویسنده کتاب دایره المعارف الگوهای نموداری میگوید: با افزایش تعداد معامله هایم ،نتایجم بدترمیشد به احتمال زیاد ممکن است به این دلیل باشد که سودهایم را با اندازه مختصر از بازار برمیداشتم و اجازه رشد سود را نمیدادم.
مطمنا هنگامی که در مارکت پوزیشن های باز زیادی داشته باشید نمیتوانید با تمام قدرت آن ها را مدیریت کنید و با توجه به فشار عصبی واسترس ناشی ترید ممکن است نتوانید بهترین تصمیم ها را در آن لحظه بگیرید و به آن ها با زیان پایان دهید. در حقیقت احتمالا آنقدر درگیر معامله میشوید که دائما به تابلو معاملات خیره خواهید شد طوری که نمیتوانید از آن جدا شوید و تک تک ارقامی را که تماشا میکنید این سوال را در ذهن شما تداعی مکیند که ایا آن رقم بر ضد موقعیت فعلی شماست یا به نفع آن. این نوع استراتژی در مارکت باعث میشود که خیلی از معامله هایتان نتیجه ای عبث و بیهوده داشته باشد. در حالی که شما میتوانید بدون هیچگونه استرسی بازار را به حال خودش رها کنید و روز بعد سری به حساب خود بزنید و نتیجه سفارشات را ببینید.
اگر شما نتوانید به حس نیاز انجام معامله و طمع خود غلبه پیدا کنید ،در نهایت منجر به معامله کردن افراطی در بازار می شود تا زمانی که تمام پول خود را از دست بدهید! تمرکز بیش از اندازه ی یک معامله گر روی کسب سود و پول،باعث میشود ریسک به ریوارد معامله هایش منطقی نباشد، اتفاق ناخوشایند که دقیقا از این جا کلید میخورد!
ریسک زیاد در یک معامله عملا باعث میشود احساسات بر عقل چیره شود که نتیجه آن تصمیم های غیر معقول خواهد بود و متاسفانه در این صورت خیلی زودتر از آن چیزی که فکرش را میکنید با بازار خداحافظی خواهید کرد. اگر به جای تمرکز روی کسب سود روی معاملات خود فوکوس کنید ، فرصت فکری و انرژی بیشتری خواهید داشت که این عامل، شما را به یک معامله گر پیشتاز تبدیل میکند.
نکته ی اساسی این است که برای کسب سود در بازار ابتدای امر باید به یک تحلیلگر و سپس معامله گر موفق تبدیل شد.
چرا تعداد خیلی کمی از فعالین بازار روی تبدیل شدن به یک معامله گر موفق تمرکز میکنند؟
پاسخ ساده ای دارد دلیل آن اینست که روی کسب سود تمرکز میکنند! آن ها آنقد از فکر کردن به کسب سود و علامت دلار $$$ هیجان زده میشوند که فراموش میکنند زمانی برای تلاش فکری جهت یادگیری و تسلط بر استراتژی های معاملاتی و تمرین مدیریت سرمایه اختصاص بدهند؛ که این دو (تسلط بر استراتژی معاملاتی و مدیریت سرمایه) تنها راه های سرازیر کردن آن علامت های دلار به حساب شما هستند!
موفقیت در معامله گری سفر است، نه یک مقصد! اساسا این جمله این مفهوم را میرساند که ،برای کسب سود مدون در مارکت،باید به خود پروسه ی معامله گری توجه کنید نه بدست آوردن پول!
زمانی که شما واقعا علاقهمند به پروسه ی معامله گری میشوید و هدف خود را از “بدست آوردن پول” به “تبدیل شدن به یک معامله گر برتر” تغییر طمع در معامله گری میدهید، پول خود به خود در نتیجه ی آن شروع به انباشته شدن میشود!
توجه بیش از حد به مقصد (پول) در طی معامله هایتان ،به سادگی باعث پرورش عادات غلط معاملگری در شما میشود. معامله گران حرفه ای واقعا به تریدینگ علاقه مند هستند و آن را به عنوان یک بازی، یک چالش یا چیزی که عاشقش هستند، میبینند. تحقیقات نشان میدهند حدود 90 درصد افرادی که وارد مارکت میشوند در عین ناباوری بازنده اند! معامله گری چالشی بزرگ برای گلاویز شدن با پادشاهی بزرگ است! اگر این چالش شما را هیجان زده نمیکند، پس معامله گری با روحیات شما سازگارنیست.
برخلاف آنکه بسیاری از تازه کارها فکر میکنند، معامله گری قطعا یک راه برای سریع پولدار شدن و راه صد ساله را یک شبه رفتن است،اما با قاطعیت میتوان گفت چنین نیست! اگه شما سرانجام به یک معامله گر سودآور و با ثبات تبدیل شدید مسلما دلیل آن چیزی جز اینکه حقیقتا به چالش معامله گری علاقهمندید و میخواهید برای سال ها در مارکت بمانید،نیست.
معامله گری هیچ تفاوتی با مهارت های حرفه ای دیگر ندارد.
به عنوان مثال برای تبدیل شدن به یک جراح موفق، بدیهی است که شما تمرکز بر روی پولی که یک جراح به عنوان دستمزد دریافت میکند نخواهید کرد. همه با این موافقند که یک جراح باید سالها بر روی فرایند و نحوه عمل کردن، تحصیل کند و آموزش ببیند،سپس درنتیجه ی شور و اشتیاق و علاقه که عامل انگیزشی و محرک آن ها در حین کارآموزی بوده است، سرانجام به یک جراح موفق، قابل احترام و موفق تبدیل میشود. پروسه ی تبدیل شدن به یک معامله گر موفق نیز به همین شکل است و تفاوتی ندارد.
شما فقط بخاطر اینکه “میخواهید” یک معامله گر موفق نخواهید شد. شما یک معامله گر موفق میشوید چون با شور و اشتیاق به معامله گری علاقه مند هستید. و شما میخواهید بذر تلاش جهت ایجاد و توسعه ی مهارتهای معامله گری را در خود بکارید.
به عنوان یک معامله گر تمام هدفی که فکر شما را به خود جذب میکند و شما به آن توجه میکنید این است که تا آنجایی که میشود به یک معامله گر موفق تبدیل شوید. اگه شما مخلصانه به این امر پایبند باشید و پول و سود را نادیده بگیرید،پول و سود در طول زمان بیشتر و بیشتر جذب حساب شما میشوند.
در حقیقت انجام طمع در معامله گری دادن بسیاری از کارها برای بدست آوردن پول ، مطلوب و دلپذیر است ولی نکته اساسی این است که نگرشی که شما برای بدست آوردن آن پول باید داشته باشید این است که هیچ اهمیتی به آن پول ندیم!
نانسی سیمس در مورد زندگی توصیف زیبایی دارد که انسان را مجذوب میکند او میگوید:
زندگی مسابقه نیست
زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش
…… که در هر گامش ترنم خوش لحظه ها جاریست.
فرسودگی شغلی در معاملهگران چیست و چطور از آن پیشگیری کنیم؟
فرسودگی شغلی در معاملهگران یکی از مشکلات رایجی است که بسیاری از تریدرها با آن دستوپنجه نرم میکنند. به همین جهت باید راههایی را پیدا کرد که این مساله را بهصورت کامل برطرف کند. امروزه، مشکل فرسودگی شغلی گریبانگیر بسیاری از افراد شده است که باید برای حل آن از راهکارهای متعددی استفاده کرد. با توجه به شرایط خاصی که در این بخش وجود دارد، در این مطلب بهصورت کامل فرسودگی شغلی در معاملهگری را بررسی کرده و روشهای حل آن را نیز بیان خواهیم کرد.
چگونه بدانیم دچار فرسودگی شغلی شدهایم؟
فرسودگی شغلی در معاملهگران یک مسئله رایج است که گریبانگیر بسیاری از افراد شده است. به همین جهت حتما باید این مشکل هرچه سریعتر شناسایی شود تا مسائل دیگری برای یک فرد ایجاد نکند. فرسودگی شغلی در معاملهگری سبب میشود تا نتیجهای که میگیرند بسیار متفاوت باشد. معمولا وقتی کسی به این مشکل دچار میشود، میزان خطای او در معاملات بیشتر میشود که در نهایت، ضررهای بیشتری را تجربه میکند. به همین جهت باید کاری کرد که این مشکل هرچه سریعتر برطرف گردد. خستگی مفرط ناشی از بررسی چارت میتواند این مشکل را در یک معاملهگر تشدید کند.
کسی که با مشکل مواجه است، کنترل احساسات خود را از دست میدهد. به همین جهت حسهایی همچون ترس، طمع و عجله در شخص به وجود میآید. عصبانیت و خشم در معاملهگری هم نشاندهنده بروز این مشکل است که حتما باید برای آن برنامهریزی درستی انجام داد. معمولا فرسودگی شغلی معاملهگران سبب میشود که آنها نتوانند در موقعیتهای حساس، تصمیم درست و به موقع بگیرند. احساس بیانگیزگی و خستگی در ترید هم از دیگر نشانههایی است که حتما باید این موارد را جدی بگیرید. خوشبختانه این مساله نیز با کمی تلاش و تمرین قابل حل است پس به خود هیچ نگرانی راه ندهید.
چند عامل در مدیریت استرس در معاملات
تمام کسانی که تا به حال ترید انجام دادهاند، با حس استرس در این کار روبرو شدهاند. زمانی که پول واقعی شما در بازار قرار میگیرد، هر تغییرات مربوط به هر کندل میتواند حس شما را دچار تغییر کند. به همین جهت، بهتر است تا راهی پیدا کنید که این استرس، مدیریت شود و فرسودگی شغلی نیز بهصورت کلی از بین برود. یکی از این راهکارها ورزش است. حتما در برنامه روزانه خود، ورزش کردن را بگنجانید زیرا تاثیر بسیار بزرگی بر روی احساسات شما خواهد داشت.
بهتر است که بعد از گذراندن یک دوره معاملاتی سخت، حتما مدتی به خود استراحت دهید و یا این که به طمع در معامله گری سفر بروید. این مورد به شما کمک میکند تا فرسودگی شغلی نیز کاهش بیشتری پیدا کند. مورد دیگری که میتواند در این مورد کمککننده باشد، تغذیه مناسب است. چنانچه دوست دارید فرسودگی شغلی در معاملهگری به سراغ شما نیاید، حتما تغذیه خوبی داشته باشید. وقتی که انرژی کافی به مغزتان برسد، بهطور قطع در حین معاملات نیز استرس کمتری را تجربه خواهید کرد پس از این بابت نگران نباشید.
نقش مدیتیشن در کاهش فرسودگی شغلی معاملهگران
با توجه به این که مدیتیشن کردن یک روش عالی برای تقویت روح است، بهطور قطع برای کاهش فرسودگی شغلی در معاملهگران نیز بسیار مناسب خواهد بود. به همین جهت شاهد آن هستیم که بسیاری از تریدرها از این روش برای آرامش بیشتر خود استفاده میکنند. وجود حسهایی همچون ترس و اضطراب میتواند عملکرد مفید تریدرها را به هم بریزد. به همین جهت یوگا و مدیتیشن باعث میشوند که فرسودگی شغلی معاملهگران به کمترین حد خود برسد.
اگر بتوانید احساس آرامش را برای خود ایجاد کنید، بهطور قطع نتایج طمع در معامله گری بهتری میگیرید. مدیتیشن باعث آرامش ذهن و روان شما میشود که در نهایت احساس بینظیری را برای شما ایجاد خواهد کرد. بررسیها نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی شکست در ترید این است که فرسودگی شغلی در معاملهگران بورس به خوبی دیده میشود؛ از همین رو به شما توصیه میکنیم که حتما در طول هفته کاری خود برای مدیتیشن و یوگا برنامهریزی کنید. کاهش ترس و استرس میتواند احتمال موفقیت معاملات شما را بالاتر ببرد پس حتما برای آن یک برنامهریزی درست انجام دهید.
درمان فرسودگی شغلی در معاملهگران
برای هر مشکلی یک راهکار وجود دارد که حتما باید این راه مهم را پیدا کرد. همین مورد در دنیای معاملهگری نیز وجود دارد که باید به آن دقت کافی داشته باشید. برای درمان فرسودگی شغلی در معاملهگران، راههای زیادی وجود دارد که میتوانید از بین آنها بهترین گزینه ممکن را برای خود انتخاب کنید. یکی از بهترین راهکارها این است که برای مدتی از بازار فاصله بگیرید. این بدان معناست که میانگین تعداد تریدهای خود را کاهش دهید. در صورتی که یک نوسانگیر روزانه هستید، بهتر است که مدتی به سراغ معاملات در تایم فریم بزرگتر بروید.
بهطور کلی هر چقدر که تایم فریم معاملاتی کوچکتر میشود، احتمال فرسودگی شغلی معاملهگران نیز بیشتر خواهد شد. همچنین همواره در معاملات خود، مدیریت ریسک و سرمایه را رعایت کنید تا استرس زیادی به شما وارد نشود. بررسیها نشان میدهد که فرسودگی شغلی در معاملهگران بورس بیشتر به دلیل انجام ریسک غیرمنطقی است. همچنین حتما از معاملات با اهرم بالا بپرهیزید زیرا فشار روانی بسیار زیادی را به شما وارد میکند. در صورتی که با این مشکل دستوپنجه نرم میکنید، حتما یک برنامه تفریحی نیز برای خود بچینید تا ذهنتان استراحت کند.
اهمیت خشم و عصبانیت در کارزَدگی تریدرها
فرسودگی شغلی میتواند در مشاغل مختلفی اتفاق بیفتد. از آنجایی که میزان فشار روانی در تریدینگ بسیار زیاد است، حتما مشکلاتی مانند فرسودگی شغلی برای شخص به وجود خواهد آمد. البته نباید فراموش کرد که میزان این فشار، بسیار متفاوت است و هرکس به اندازه خاصی با فرسودگی شغلی درگیر میشود. به همین جهت یکی از نشانههای بزرگ فرسودگی شغلی در معاملهگران این است که سریعا عصبی و خشمگین میشوند.
این افراد بعد از این که در معامله شکست میخورند، بلافاصله خشم تمام وجود آنها را در برمیگیرد. در این حالت نیز شخص برای جبران ضرر، وارد عمل میشود و سعی میکند که انتقام خود را از بازار بگیرد. چون این فرد در حالت عصبی قرار دارد، بهطور قطع بسیاری از شاخصها را بررسی نمیکند. همینامر درصد موفقیت شخص در معاملات را کاهش میدهد. این نکته را بدانید که بازار، قاتل انسان خشمگین و انتقامجو است و به هیچ عنوان به او رحم نخواهد کرد. با توجه به شرایط خاصی که در این قسمت وجود دارد، حتما سعی کنید تا با کمک راهکارهای مختلف این خشم و عصبانیت را کنترل کنید.
ارتباط ترس و طمع با فرسودگی شغلی معاملهگران
امروزه فرسودگی شغلی در معاملهگران به یک مشکل رایج تبدیل شده است که بسیاری از افراد با آن درگیر هستند. به طمع در معامله گری همین جهت شما هم باید مانع بروز این مشکل برای خود شوید. ترس و طمع، دو عامل مهم در فرسودگی شغلی هستند که حتما باید آنها را بهصورت جداگانه تحلیل و بررسی کنید. وقتی کسی با مشکل فرسودگی مواجه میشود، معمولا حس ترس در معاملات به سراغ او خواهد آمد. از همین رو شخص نمیتواند بسیاری از معاملات را باز کند که به همین جهت دچار آسیب خواهد شد.
یکی دیگر از احساسات مخرب، طمع است که میتواند منجر به نابودی یک تریدر شود. با توجه به وجود فرسودگی شغلی در معاملهگران بورس، بسیاری از این افراد از طمع زیاد آسیب میبینند. بهخصوص وقتی که یک نفر چند معامله موفق پشت سر هم دارد، ممکن است که حس طمع به سراغ او بیاید. معمولا به دلیل پیامدهای منفی این کار، مسئله فرسودگی شغلی معاملهگران به وجود خواهد آمد.
اگر میخواهید به عنوان یک تریدر موفق نتایج خوبی بگیرید، باید حتما تمامی این عواملی که گفته شد را مدیریت کنید تا برای شما مشکلات بیشتری در این بخش به وجود نیاید.
سخن پایانی
فرسودگی شغلی در معاملهگران یک مشکل فراگیر است که بسیاری از فعالین بازار را تهدید میکند. معمولا کسی که با این مشکل روبرو میشود، قدرت تصمیمگیری خود را در مواقع حساس از دست خواهد داد. به همین جهت، تعداد تصمیمات غلط شخص افزایش پیدا کرده و ضررهای زیادی را متحمل میشود. با توجه به نکاتی که در این مطلب از دلفین وست گفته شد، شما هم میتوانید به راحتی بر این مشکل غلبه پیدا کنید. با این روش شما قادر خواهید بود که مشکلات خود را به کمترین حد برسانید پس به هیچ عنوان نگران نباشید.
سوالات متداول
- چرا نباید با فرسودگی شغلی ترید کرد؟
وقتی که دچار فرسودگی شغلی هستید، میزان اشتباهات شما نیز بسیار زیاد خواهد بود که به همین علت بهتر است که مدتی از ترید دور باشید.
- بهترین روش برای درمان فرسودگی شغلی تریدرها چیست؟
برای این که ذهن شما آرامش خود را به خوبی به دست آورد، بهتر است که به سراغ برنامههای طمع در معامله گری تفریحی بروید و از فضای پراسترس بازار دور باشید.
- چطور استرس خود در معاملات را کاهش دهیم؟
انجام برنامههای مختلف همچون ورزش، تغذیه مناسب، مدیتیشن و یوگا میتواند میزان استرس در معاملات را بهقدر زیادی کاهش دهد پس حتما از این روشها بیشترین نفع ممکن را ببرید.
روانشناسی بازار ارز دیجیتال | سفر به ذهن تریدرهای موفق!
روانشناسی بازار ارز دیجیتال یکی از مهمترین عوامل موفقیت در این بازار است که کمتر به آن توجه شده است. وقتی صحبت از بازار کریپتوها و معامله رمز ارزها به میان میآید، دانش تحلیل و معاملهگری اولین مسئلهای است که مهم جلوه میکند. شاید فکر کنید هر زمان تحلیل تکنیکال را فول یاد گرفته و بر تحلیل بنیادی مسلط شوید، یک معاملهگر شکست ناپذیر خواهید شد! اما تجربه ثابت کرده که یک تحلیلگر خوب، لزوماً یک تریدر خوب نیست! تحلیلگران حرفهای زیادی بودهاند که با بهترین استراتژیهای تحلیل، به دفعات از بازار شکست خوردهاند.
آن هنگامی که رمز ارز ما افزایش قیمت چشمگیری داشت و به طمع سود بیشتر از فروشش خودداری کردیم، گواه این است که علم روانشناسی بازار ارز دیجیتال چقدر با اهمیت است. دانش روانشناسی بازار به ما کمک میکند نه تنها احساسات خود را کنترل کنیم بلکه از آنها در جهت کسب سود استفاده کنیم.
اکثر معاملهگران هنوز اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال را درک نکردهاند. احساسات شما و سایر تریدرهای بازار به قدری موثر است که حتی گاهی جهت بازار را تغییر میدهد. مطالعه این مطلب برای شما ضروری است چون کمک میکند از احساسات خود به هنگام معامله، در راستای موفقیت استفاده کنید.
اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال
پیش از آن که به تعریف روانشناسی بازار کریپتوها بپردازیم، با هم اهمیت آن را در موفقیت بررسی خواهیم کرد. بازار ارزهای دیجیتال دارای سه بعد است که عبارتند از:
- بُعد تحلیلی
- بُعد روانشناسی
- بُعد مدیریت سرمایه
اکثر تحلیلگران کل انرژی خود را روی بُعد تحلیلی بازار گذاشته و به آن دو بُعد دیگر کمتر میپردازند. شناخت کامل نسبت به همهی ابعاد بازار ضروری است. تحلیلگری و تریدینگ دو دنیای متفاوت هستند. افرادی هستند که در حوزه تحلیل استاد بوده؛ اما بُعد روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا بُعد مدیریت سرمایه در آن را نادیده گرفته و به همین دلیل نتوانستند تریدرهای خوبی باشند. در مقابل افرادی هستند که خیلی هم در تحلیل ماهر نیستند؛ اما تریدرهای خوبی هستند. تریدر حرفهای یک دوره تحلیل طمع در معامله گری و مدیریت سرمایه را پشت سر گذاشته و اصول روانشناسی بازار را رعایت میکند.
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی به طور کل مطالعه و علم به رفتار افراد است؛ اما وقتی از روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا کلاً بازارهای مالی صحبت میکنیم، منظور چیست؟ روان شناسی بازار یا ترید به مجموعه رفتارهایی گفته میشود که به معاملهگر کمک میکند احساساتش را کنترل کرده و از آنها در جهت پیروزی در معاملات استفاده کند. روانشناسی بازار یعنی علم به حرکت یک بازار با توجه به واکنشها و شرایط احساسی افرادی که در آن فعال هستند.
در تعریفی دیگر ، به احساسات و رفتارهایی اشاره دارد که در زمان معامله بروز میکنند. احساساتی طمع در معامله گری که تصمیمات تریدر را تحت تاثیر قرار میدهد. علم روانشناسی معامله یا بازار ارزهای دیجیتال در پی شناخت این احساسات و رفتارها است. در معاملهگری دو نوع احساس به شدت موج میزند که یکی ترس و دیگری طمع میباشد. سایر احساساتی که در ترید بروز می کنند عبارتند از: امید، خشم، هیجان، اضطراب، یاس، ریسکپذیری و.
تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال در معاملات خود استفاده میکنند نیز میتوانند از روانشناسی بازار بهره ببرند. بررسی نمودار قیمت کریپتوها قطاری از احساسات معاملهگران را به نمایش میگذارد. شناخت احساسات حاکم بر بازار، فرصتهای سودده بسیاری به بار میآورد.
احساسات عمده تریدرها که بر بازار ارز دیجیتال موثر هستند
طمع ، زیاده خواهی و تمایل شدید انسان به پول است. این حرص آنقدر زیاد است که گاهی منطق انسان را ضایع میکند. این ویژگی مقدمهی بسیاری از رفتارها و تصمیمات یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود. بارها شده در معاملهای به سود مطلوب رسیدیم اما همین حرص نگذاشته از معامله خارج شویم. ارز دیجیتالی را بدون آن که خوب بشناسیم خریداری کردهایم فقط چون قیمت آن به سرعت رشد کرده است. این رفتارها و سایر رفتارهای مشابه آن همگی از طمع ما تریدرها نشات میگیرد.
ترس ، احساس دیگری است که موجب میشود معاملهگران معاملات خود را زود ببندند. تریدرها از ضررهای بزرگ ترسیده و ریسک منطقی و لازم را نمیپذیرند. هرگاه بازار ارزهای دیجیتال روند نزولی به خود میگیرد، احساس ترس تریدرها آنها را به سرعت از بازار خارج کرده و فشار عرضه در بازار شدت میگیرد. علم به روانشناسی بازار کمک میکند ما این احساس ترس را شناخته و کنترل کنیم.
امید ، افراد به امید کسب سود وارد بازارهای مالی میشوند. اصلاً اگر امید به سود کردن نباشد، انگیزهای نیز برای ورود به بازار وجود نخواهد داشت. امید یک تریدر را به تحرک در میآورد. البته اگر امید و انتظار بیش از حد باشد، تهدیداتی ناشی از اغراق در تواناییها پدید میآید. امید و انتظار باید با استدلال و محاسبات منطقی همراه باشد.
چرخه احساسات تریدرها در بازار
روانشناسان معتقدند که نوسانات قیمت در بازار متاثر از احساسات افراد است. عملاً رشد بازار به علت نگرش مثبت و اعتماد به نفس مشارکتکنندگان است. یعنی یک موج از احساسات مثبت تقاضا را افزایش میدهد. در مقابل احساست منفی نیز منجر به افزایش عرضه در بازار خواهد شد.
احساسات در بازار صعودی یا گاوی
از نظر روانشناسی بازار ، هنگامی که یک بازار روند صعودی دارد، سه نوع احساس در آن شدت میگیرد:
- خوشبینی
- حرص و طمع
- اعتماد به نفس
اغلب، همین احساسات منجر به شدید شدن خریدها در بازار میشود. در چرخه روانشناسی بازار، احساسات اثر چرخشی دارند. در واقع احساسات مثبت حاکم بر بازار با افزایش قیمتها مثبتتر میشوند. همین امر، به عواطف بازار سیر صعودی بخشیده و آن را به سمت بالاتر میکشاند.
گاهی همین شور افراد میتواند باعث شکلگیری حباب قیمت در بازار شود. در چنین شرایطی اکثر تریدرها هیجانزده و غیرمنطقی میشوند. فراموش میکنند ارزش واقعی آن دارایی چقدر است و فقط به امید ادامه یافتن روند صعودی بازار، آن را طمع در معامله گری میخرند. اینجاست که طمع به میان میآید و چشم منطق تریدرها را میبندد.
احساسات در بازار نزولی یا خرسی
از نظر روانشناسی بازار ، در بازاری که روند نزولی دارد، افراد احساس اندوه را تجربه میکنند. عصبانیت، افسردگی و احساسات نظیر این در افراد بروز خواهد کرد. آن احساس سرخوشی و طمع در افراد تبدیل به احساس ناخرسندی میشود. همین طور که بازار روند نزولی خود را طی میکند، احساسات حاکم بر بازار منفی و منفیتر خواهند شد. این احساسات معمولاً شامل اضطراب و وحشتزدگی هستند.
در این شرایط سرمایهگذاران به دنبال علل کاهش قیمت ها میگردند. آنها نمیخواهند باور کنند روند صعودی به پایان رسیده است و وارد مرحله انکار میشوند. در حقیقت سعی در حفظ جایگاه خود دارند چون فکر میکنند برای فروش دیر شده و بازار دوباره برمیگردد. پس از آن که قیمتها حتی از این هم پایینتر آمدند، ترس و وحشت بازار را به سمتی هدایت میکند که سرمایهگذاران تسلیم شده و در پایینترین قیمت دارایی خود را میفروشند.
وقتی بازار به این نقطه یعنی کف قیمت میرسد، روند نزولی متوقف شده و به ثبات خواهد رسید. اینجا احساس خشم و عصبانیت وجود سرمایهگذار را فرا خواهد گرفت. در نهایت با بهبود وضع بازار مجدد احساس امید و انتظار، سرمایهگذاران را به بازار جذب خواهد کرد.
کنترل احساسات به کمک روانشناسی در بازار ارز دیجیتال
تا به حال دیدیم که درصد تصادفات یک راننده که چند سال است گواهینامه گرفته بیشتر از یک راننده آماتور است. آن راننده که خیلی وقت است رانندگی میکند، به دلیل با تجربه بودن برخی احتیاطها را کنار میگذارد. در حالیکه راننده آماتور بی ادعا تک تک موارد را رعایت میکند.
در بازار ارزهای دیجیتال نیز همین موضوع صدق میکند. تحلیلگران حرفهای در هنگام معامله اهمیت احساسات درون خود را نادیده میگیرند. خیال میکنند استادانه تحلیل میکنند و ترید کرده، سود میبرند؛ اما اگر به احساسات خود نپردازند، اگر راه کنترل احساسات خود را نیابند، ممکن است تحت کنترل احساسات خود تصمیمات اشتباهی بگیرند.
برای آن که از یک تحلیلگر خوب به یک تریدر خوب تبدیل شوید به موارد زیر نیاز دارید:
- آرامش روان
- بالا بردن سرعت تصمیمگیری
- بهبود سرعت عمل
- کنترل احساسات ترس و طمع
- تسلط بر غرور
- پذیرش شکست و دوباره شروع کردن
داشتن چنین مهارتهایی به نظر من شصت هفتاد درصد کار است که در هیچ کلاس و آموزشگاهی تدریس نمیشود. این مسائل را خود شما باید در درون خود کشف کنید.
جمعبندی
روانشناسی بازار یکی از ابعاد بازار دیجیتال است که نادیده گرفتن آن مانع موفقیت ما خواهد بود. ما به کمک روانشناسی بازار و معامله میتوانیم از حالات روحی خود برای سوق دادن معاملات به سمت سوددهی استفاده کنیم. روانشناسی علاوه بر شناخت احساسات و ویژگیهای شخصیتی موثر در تریدها، تکنیکهایی به ما ارائه میدهد تا کمتر احساس سردرگمی و ناتوانی کنیم. در مطالب بعدی شما را با این فوت و فنهای روانشناسی ترید در بازار ارزهای دیجیتال آشنا خواهیم کرد.
نظر شما در این باره چیست؟ به نظر شما دانش تحلیل به تنهایی کافیست؟ آیا واقعا روانشناسی بازار تا این حد با اهمیت است یا خیر؟ نظرات خود را در قسمت دیدگاه با ما به اشتراک بگذارید.
زوم کنترل حرص و طمع در معاملات بورس / بستنیهایی که آب میشوند!
در ادامه سلسله مطالب روانشناسی بازار سهام از قول یک سهامدار فعال در بازار وال استریت میخوانیم: فکر میکنم بعد از غرور، بدترین دشمن فرد برای قضاوت درست در بازار بورس، همان حرص و طمع است که باید از آن حذر کنیم. اگر توانسته بودم هر سهمی را که تاکنون داشتم به قیمتی که هنگام خرید آن پیشبینی میکردم بفروشم، اکنون وضع بهتری داشتم.
بارها اتفاق افتاده که تصمیم گرفتهام سهمی را در همان روز که خریدهام، بفروشم و بعد وقتی که قیمت تقریبا به حد دلخواهم رسیده، از فروش منصرف شدهام زیرا فکر کردم چند صد دلار سود کافی نیست و بدون استثنا هر بار که به علت طمع سود بیشتر، از فروش منصرف شدم، بعدها قیمت سهام افت کرد و من مجبور شدم سهام خود را به نرخی پایینتر از آنچه در ابتدا قصد فروشش را داشتم، بفروشم.
جملات مایوس کنندهای مثل «اگر در آن زمان فروخته بودم…» را بارها شنیدهایم اما همه ما این جملات را به کار میبریم. از آنجا که طمع در نهاد همه انسانها ریشه دارد به طور معمول برای ما تصمیم برای فروش سختتر است تا تصمیم برای خرید. هر کارگزاری میداند که از هر ده مشتری حتی یک نفر نه تنها به هشدار او برای خارج شدن از بازار مخاطرهآمیز توجه نخواهد کرد. بلکه به توصیه افرادی عمل میکند که به آنها ایمان دارد همان طور که به توصیه همان افراد اقدام به خرید خواهد کرد.
توضیح این مطلب به این شکل است که هنگام خرید سهام، شانسی برای پول سازی میبیند اما هنگام فروش،امید خود به سود بیشتر را از دست میدهید. هیچ کس دوست ندارد خود را در چنین موقعیتی قرار دهد. این طور نیست؟ بنابراین به نظر میرسد که تاثیر حرص و طمع از خطر بیشتر است افراد طبیعتا به قدری خوشبین هستند که به سادگی هراس نمیافتند حداقل به آن سادگی که به نفع خود عمل کنند. خوشبینی همان قدر که خوب است، میتواند نتیجه نامطلوب نیز در برداشته باشد.
هر فرد خوشبینی زود باور نیست، اما اغلب آدمهای زودباور خوشبین، به نظر میرسند. فرد خوش بین همیشه فکر میکند بازار رو به ترقی است او نمیتواند روند رو به کاهش قیمتها در یک دوره طولانی را تصور کند، اما وقتی ترس بر ما چیره شود سریعتر از اشتیاق عمل میکند. در نتیجه در بازار سهام، بیشتر شاهد روند رو به کاهش قیمتها هستیم و البته بازار کساد هرگز بهاندازه بازار پر رونق دوام ندارد.
شاید یکی از دلایلی که موجب میشود کارگزاران بورس بیشتر به سمت خرید متمایل باشند تا فروش، صرفا خوش بین بودن طبیعی کارگزاران و اغلب اشتباه آنها نباشد، بلکه خواست خود مشتریان باشد. طمع آنها موجب میشود از کارگزاران بخواهند که به آنها خرید را توصیه کنند.
فرض کنید اگر یک کارگزار بازار سهام، وضعیت رو به رونقی را پیشبینی کند که اتفاق نیفتد، عموم او را میبخشند، اما اگر خیلی زود نسبت به وضعیت بازار بدبین شده و کاهش قیمتی را که هنوز اتفاق نیفتاده اعلام کند، شهرت خود را از دست میدهد. آن عده افرادی که بنا به توصیه او سهام خود را قبل از اینکه به اوج قیمت برسد فروختهاند، هرگز فراموش نخواهند کرد که چه مبلغی را ممکن بود به دست آورند.
پولی که از دست رفت
چند وقت پیش، خانم جوانی از من سوال کرد که چگونه 1000 دلار خود را سرمایه گذاری کند. به او گفتم: «این وجه را صرف یک مسافرت به اروپا کنید تا هیچکس نتواند آن را از چنگتان در بیاورد، اما اگر فکر میکنید بهتر است با این پول در بورس سرمایهگذاری کرده و وقتی قیمتها به اوج خود رسیدند، سهام بخرید، باید بدانید که تمام پول خود را از دست خواهید داد.» و او دقیقا این پول را از دست داد. ابتدا تصمیم گرفت به اروپا سفر کند، اما طمع او موجب شد هر دو را از دست بدهم هم اصل پول و هم موقعیت سفر به اروپا را.
در این جا یک گفتوگوی تلفنی را به یاد میآورم که در دفتر یک کارگزار شنیدم. یک سرمایه گذار با فردی که دوست و راهنمایش در معاملات بورس بود، صحبت میکرد.
میگفت: «اما اگر این سهام فقط به اندازه 9 واحد سود داشته باشد، شاید ترجیح بدهم سهام دیگری بخرم. میدانید، من باید 25 واحد سود کنم تا بتوانم پولی را که میخواهم به دست آورده و از بازار خارج شوم.»
تعداد خیلی کمی هستند که میتوانند عقب بنشینند و منتظر قیمتهای خوب باشند. طمع یکی از دشمنان صبر و شکیبایی است.
یک بار که در دفتر کارگزاری بودم، در حالی که جمعیتی حدود یکصد مشتری در دفترش بودند، از او پرسیدم: «چند نفر از این افراد با کسب سود از بورس خارج خواهند شد؟»
او به سادگی پاسخ داد: «از هر 10 نفر 9 نفر زیان میکنند زیرا اولین افت شدید قیمت در بورس هر چند موقتی آنها را از میدان به در خواهد کرد، هر قدر هم که در ابتدا محافظه کارانه باشند و مبالغ پسانداز خود را در بانک نگاه دارند حرص و طمع موجب میشود تا تمام پولی را که دارند به جریان بیندازند و دیگر نمیتوانند حتی یک افت زودگذر را تحمل کنند.
بدترین زیانها در بازار بورس طبیعتا هنگامی صورت میگیرند که افراد اقدام به خرید سهام با قیمتهای خیلی بالا میکنند و حقیقت تعجب برانگیز این است که افراد کاملا با علم به بالا بودن نرخها این نوع سهام را میخرند. اما انتظار دارند آنها را به قیمتی حتی بالاتر به فردی دیگر بفروشند، درست مثل همان جریان فلوریدا که اتفاق افتاد. کسانی که 10000 دلار پول بابت زمینی باتلاقی دادند تا آن را به عدهای قربانی که از خود آنها ساده لوحترند، بفروشند.
راه رفتن روی یخ
یکی از دوستانم، ویلارد کیپلینگر، که به مغز متفکر واشنگتن معروف است، در خصوص اینکه چطور ارزشهای کاذب سهام که به واسطه حرص و طمع ایجاد شده محکوم به سقوط هستند، توضیح سادهای داد. من، او و یکی از دوستان مشغول صرف شام بودیم که کیپلینگر اشاره کرد: «فکر میکنم بتوان بازار سهام را این طور توصیف کرد: من یکی ظرف بستنی دارم که 10 سنت خریدهام. رابرت، پیشخدمت میآید و به من میگوید که همه بستنیها تمام شده و دیگر برای امشب بستنی نداریم.
ناگهان به نظر میرسد که بستنی من برای شما ارزش زیادی پیدا کرده و میگویید که حاضرید آن را 12 سنت از من بخرید، بعد بیل که میخواست بستنی سفارش بدهد، به شما پیشنهاد 13 سنت میدهد. شما هم که اسکاتلندی (پول دوست) هستید نمیتوانید در برابر کسب سود مقاومت کنید. بیل آن قدر درباره بستنی بزرگنمایی میکند و لاف میزند که من فکر میکنم چقدر ساده لوح هستم که میخواهم بستنیام را از دست بدهم و به همین علت، آن را به مبلغ 14 سنت از آنها میخرم. اما در این زمان است که در کمال ناامیدی متوجه میشوم که بستنی آب شده است.»
بازی معامله گری، با شناخت خویشتن بازی را به نفع خود تغییر بده!
این کتاب به دو احساس نا خوشایند “ترس و طمع” مزین شده است این کتاب با درمانگری همراه می شوید که پس از پژوهش ها و مشاوره های فراوان، مراجعین خود را از حیث ترس و طمع دسته بندی کرده و از دو معامله گری می گویند که یکی طمع در معامله گری از آن ها دچار ترس بیش از حد و دیگری گرفتار طمع شده است. این درمانگر معتقد است که تلفیق چندین روش درمانی مختلف، بسیار موثرتر از استفاده از یک روش درمانی است. از این رو برای کمک به این دو معامله گر از ترکیبی از رویکردهای NLP, ACT, CBT و … استفاده می کند.
دیدگاه شما