درک بازار خرسی


بروس کوونر (Bruce Kovner) یکی از بزرگترین معامله‌گران در بازار بین بانکی ارز و معاملات آتی بود. وی بنیانگذار و رئیس صندوق Caxton Associates بود. این صندوق یک صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) جهانی است. کوونر در سال ۲۰۱۱ پس از سی سال مدیریت این صندوق بازنشسته شد.

9 قانون طلایی برای سرمایه گذاری در بورس

سرمایه گذاری در بورس

فریب پول های زیاد همیشه سهام داران را به دامان باز سهام می اندازد. با این حال درآمد زایی در سهام با استفاده سرمایه گذاری در بورس ، کار ساده ای نیست. کار در بورس سهام نه تنها مستلزم داشتن صبر و نظم و انضباط شخصی است، بلکه نیاز به تحقیقات زیاد و درک صحیح از بازار نیز دارد. البته بی ثباتی بازار سهام در چند سال گذشته باعث سردرگمی سرمایه گذاران شده است. سرمایه گذاران خیلی مواقع با این معضل گیج کننده رو به رو هستند که آیا سهام خود را نگه دارند و یا بفروشند.

اگرچه هنوز هیچ استراتژی ثابت و موفقیت آمیزی برای سرمایه گذاری در بورس سهام کشف نشده است، اما در اینجا برخی از قوانین طلایی وجود دارد که در صورت رعایت دقیق، ممکن است شانس شما را برای موفقیت در بازار بورس افزایش دهد. بهتر است با این قوانین بیشتر آشنا شویم و از آنها پیروی کنیم.

سرمایه گذاری در بورس

1. از ذهنیت پیروی گله خودداری کنید

معمولا تصمیمات ما در خرید و فروش سهام به شدت تحت تاثیر آشنایان، همکاران، اخبار و غیره قرار می گیرد. بنابراین درک بازار خرسی اگر همه افراد اطراف ما در یک سهام خاص سرمایه گذاری کنند، معمولا می توان از آن ها کمک گرفت و از آن ها پیروی کرد. البته در صورتی که واقعا در مورد بازار بورس و نحوه سرمایه گذاری اطلاعات و دانش کافی داشته باشند. اما استفاده کردن از این استراتژی در بلند مدت باعث می شود تمام دارایی خود را از دست بدهیم.

نیازی به گفتن نیست که اگر نمی خواهید پول خود را که به سختی به دست آورده اید در بازار های سهام از دست بدهید، همیشه از ذهنیت پیروی از گله خودداری کنید. وارن بافت بزرگترین سرمایه گذار جهان، مطمئنا اشتباه نکرده وقتی گفته است که: “وقتی دیگران حریص هستند، بترسید و وقتی دیگران می ترسند، حریص باشید.”

2. آگاهانه تصمیم گیری کنید

قبل از سرمایه گذاری در سهام، همیشه باید تحقیقات جامع و کاملی انجام دهید. اما متاسفانه این کار به ندرت انجام می شود. سرمایه گذاران عموما بدون توجه به نوع فعالیت و کیفیت یک شرکت، تحت عنوان فرضیات خود که این شرکت، شرکت خوبی است، در آن سرمایه گذاری می کنند. این کار اصلا روش درستی برای سرمایه گذاری پول شخصی خود در بورس نیست.

3. در مشاغلی که آنها را درک می کنید، سرمایه گذاری کنید.

هرگز در همه صنایع سرمایه گذاری نکنید. به جای این کار می توانید در صنایع یا حوزه هایی سرمایه گذاری کنید، که در مورد نوع فعالیت، بازار هدف و وضعیت بازار کنونی و آینده این صنایع اطلاعات کافی دارید. این یکی از قوانینی است که تمام سرمایه گذاران بزرگ دنیا روی آن تاکید زیادی دارند. من پیشنهاد می کنم در شرکت هایی سرمایه گذاری کنید که به حوزه شغلی خودتان نزدیک تر هستند و یا حداقل در مورد حوزه مورد نظر اطلاعات دارید و یا می توانید آن ها را درک کنید.

4. از رویکرد سرمایه گذاری منضبط پیروی کنید

از لحاظ تاریخی شاهد نوسانات بسیار زیادی در بازار بورس بوده ایم. روز هایی که همه وحشت زده به افت قیمت سهام های خود نگاه می کنند. بی ثباتی که همیشه و همه ساله در بازار بورس شاهد ان هستیم، باعث شده تا بسیاری از سرمایه گذران دارایی خود را از دست بدهند.

با این حال، سرمایه گذارانی که به صورت سیستماتیک، در سهام مناسب سرمایه گذاری می کنند و صبر و تحمل بالایی دارند، بازده قابل توجهی از این سهام به دست می آورند. از این رو منطقی است که علاوه بر اینکه ذهنیتی بلند مدت در سرمایه گذاری خود داشته باشید، صبر خود را نیز تقویت کنید و از رویکرد سرمایه گذاری منضبط یا سیستماتیک استفاده کنید.

5. اجازه ندهید احساساتتان وارد معامله ها و تصمیم گیری ها شود.

بسیاری از سرمایه گذاران به دلیل عدم توانایی در کنترل احساسات، به ویژه احساساتی مانند ترس، حرص و آز، دارایی خود را در بازار بورس از دست داده اند. در بازار گاو نر ( بازار رو به رشد) مقاومت در مقابل احساسات فریبنده مانند حرص بدست آوردن ثروت بیشتر و سریع تر، دشوار است. هنگامی که سرمایه گذاران داستان هایی در مورد سود های افسانه ای در بازار بورس در زمان کوتاه می شنوند، حرص و طمع می کنند. یکی از بزرگان سرمایه گذاری می گوید: “این افکار و احساسات باعث می شوند سرمایه گذاران بدون تحقیق در مورد خطرات احتمالی، به خرید سهام شرکت های ناشناخته بپردازند و یا قرارداد های سنگینی در بخش اتی خریداری کنند.”

این سرمایه گذاران به جای این که ثروت بیشتری به دست آورند، با تصمیم گیری های احساسی اتفاقات تلخی را تجربه می کنند و چه بسا که سرمایه خود را نیز از دست بدهند. از سوی دیگر در بازار خرس ( افت بازار )، سرمایه گذارانی که احساسات در تصمیم گیری هایشان نقش اساسی دارد، سهام خود را به دلیل وحشت، با قیمت های خیلی پایین می فروشند. بنابراین ترس، حرص و طمع بدترین احساساتی است که هنگام سرمایه گذاری می توانید آن ها را تجربه کنید. بهتر است احساسات خود را کنترل کنید و اجازه ندهید در تصمیم گیری های شما دخالت داشته باشند.

سرمایه گذاری در بورس

6. ایجاد سبد سهام گسترده

متنوع سازی پرتفوی در طبقات مختلف دارایی، ابزاری اصلی برای کسب بازده بهینه از سرمایه گذاری با حداقل ریسک است. میزان متنوع سازی بستگی به ظرفیت پذیرش ریسک در هر سرمایه گذار دارد. بهتر است در هنگامی که می خواهید سبد سهام خود را متنوع سازی کنید، در صنایع مختلف سرمایه گذاری کنید و تمام دارایی خود را برای خرید سهام های یک صنعت خاص سرمایه گذاری نکنید. زیرا اگر این صنعت دچار مشکل اقتصادی شود و سهام های این شرکت ها در بورس با افت قیمت رو به رو شوند، شما در تمام سهام های خود ضرر می کنید.

بیشتر بخوانید : ۲۰ راه برای پس انداز کردن پول

7. انتظارات واقع بینانه و منطقی داشته باشید

هیچ اشکالی ندارد که امید به بهترین سود را در سرمایه گذاری داشته باشید، اما اگر اهداف مالی خود را بر اساس پیش فرض های غیر واقعی طراحی کنید، احتمال این که به دردسر بیفتید، زیاد است. به عنوان مثال، تعداد زیادی از سهام ها، بیش از 50 درک بازار خرسی درصد بازده در طول دوره بزرگ گاو نر در سال های اخیر داشته اند.

با این حال این بدان معنا نیست که شما همیشه باید انتظار کسب سود بیشتر و یکسانی را از تمام سهام های بازار بورس داشته باشید. هنگامی که وارن بافت می گوید، کسب بیش از 12 درصد سود از هر سهام، یک شانس احمقانه است و افراد زیادی به او می خندند، مطمئنا این افراد انتظارات بیشتری از بازار بورس دارند و برای خود مشکل ایجاد می کنند.

8. فقط سرمایه و پول مازاد خود را سرمایه گذاری کنید

اگر می خواهید در یک بازار بی ثبات مانند بازار بورس ریسک کنید، پس اول باید ببینید اصلا مبلغ اضافی دارید که حتی اگر آن را از دست بدهید هم بر زندگی شما تاثیر چندانی نداشته باشد؟ البته این بدان معنی نیست که با ریسک در بورس حتما پول خود را از دست می دهید. حتی سرمایه گذاری شما در ماه های آینده و در طولانی مدت می تواند سود های بزرگی برای شما داشته باشد.

اما هیچ کس نمی تواند صد درصد مطمئن باشد که حتما سود خواهد کرد. به همین دلیل باید با سرمایه مازاد خود ریسک کنید.

9. نظارت دقیق داشته باشید

ما در یک دهکده جهانی زندگی می کنیم. هر اتفاق مهمی که در هر نقطه از جهان رخ می دهد، تاثیری بر بازار های مالی دارد. از این رو ما باید به طور مداوم پرتفوی خود را رصد کنیم و تغییرات آن را چک کنید و راه حل هایی برای بهتر کردن آن پیدا کنیم.

اگر به دلیل محدودیت های زمانی یا عدم آگاهی نمی توانید پرتفوی خود را بررسی کنید، باید از یک برنامه ریز مالی خوب یا شخصی که توانایی انجام این کار را دارد، کمک بگیرید. اگر نمی توانید این کار را نیز انجام دهید و کسی را پیدا کنید که در این زمینه به شما کمک کند، سرمایه گذاری اصلا به صلاح شما نیست. بهتر است پول خود را در بازار های امن تر و کم خطر تر قرار دهید.

منظور از نهنگ ، گاو و خرس در بازار ارز دیجیتال چیست؟

عبارات نهنگ، گاو و خرس در بازارهای ارز دیجیتال

برخی مفاهیم در د نیای ارز دیجیتال ممکن است گیج کننده باشد. اگر اصطلاحات نهنگ ، خرس و گاو نر را بشنوید، احتمالاً این سوال برای شما پیش می آید که این حیوانات چه ارتباطی با ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین دارند؟ در این مقاله خلاصه ای از تعریف هر اصطلاح و توضیح کار آن ها در فضای ارزهای دیجیتال تهیه شده است.

نهنگ ها

bitcoin whales1 btcplaymania 1

نهنگ ارز دیجیتال اصطلاحی است که به افراد یا نهادهایی گفته می شود که مقادیر زیادی ارز دیجیتال را در حساب خود جای داده اند. دقیقاً مانند پستانداران دریایی که با آنها یک نام مشترک دارند ، نهنگ های بیت کوین در اطراف فضای ارز دیجیتال حرکت می کنند و در هر نوبت یک موج ایجاد می کنند.

بسیاری از نهنگ های بیت کوین معامله گران یا صندوق های سرمایه گذاری ناشناخته‌ای هستند که فقط با آدرس عمومی قابل شناسایی هستند. برخی نهنگ های معروف مانند دوقلوهای وینکلوس یعنی تایلر و کامرون ، در زمانی تخمین زده می شد که ۱ درصد از کل بیت کوین های موجود در جهان را داشته باشند.

اما چرا این یک مسئله مهم است؟ خب به یاد داشته باشید که بلاکچین یک شبکه غیرمتمرکز است ، پس می توان درک کرد که چرا اشخاصی که مقادیر زیادی سکه دارند می توانند برای بازار مشکل ساز شوند.

با توجه به اینکه بازار ارزهای دیجیتال تا حد زیادی قابل کنترل نیست ، نهنگ ها می توانند نفوذ کافی برای جهت دهی بازار به سمت دلخواه خود را داشته باشند. بنابراین منطقی است که سرمایه گذاران به حرکات نهنگ ها توجه زیادی داشته و مشاهده کنند که چگونه ، چه موقع و در کجا معامله می کنند.

خرس ها

bitcoin bear scaled 1

هنگامی که ما در مورد خرس در بازار ارزهای دیجیتال صحبت می کنیم ، به وضعیتی از بازار اشاره می کنیم که بازار نزولی است و در آن فشار فروش بیشتر از فشار خرید می باشد. در طی یک بازار خرسی ، می توانید انتظار داشته باشید که قیمت ها پایین ترین سطح را داشته باشند.

یک مثال از بازار خرسی ، روند بیت کوین در آغاز سال ۲۰۱۸ است. مهم این است که بازار خرسی را با اصلاح قیمت اشتباه نگیرید. بازار خرسی یک دوره زمانی پایدار است که درک بازار خرسی با حرکات قابل توجه رو به پایین مشخص می شود. اصلاح قیمت زمانی صورت می گیرد که قیمت ارز یا کالایی که بیش از ارزشش معامله می شود ، اصلاح شود.

گاو ها

crypto bull roadshow india

بازار گاوی مخالف بازار خرسی است. بنابراین ، اگر روند بازار رو به رشد باشد و شاهد صعود بازار باشیم ، پس بازار گاوی یا بازار گاو نر در جریان است. بازارهای گاو نر معمولاً با خوش بینی و اعتماد سرمایه گذاران مشخص می شوند. به عنوان مثال ، رسیدن بیت کوین به ۲۰۰۰۰ دلار در دسامبر ۲۰۱۷ ، نمونه بارز بازار گاوی است.

بنابراین خرس ها ، گاوها و نهنگ ها در صحنه ارز دیجیتال دست به دست هم می دهند و هر کدام مفهومی را منتقل می کنند. امیدواریم اکنون درک بهتری از تعریف و نحوه عملکرد آنها داشته باشید.

برای شناخت بهتر اصطلاحات ارز دیجیتال ، مقاله ۱۰ اصطلاح در معاملات ارز دیجیتال را حتما مطالعه کنید.

مهندس بختیار آهنی

بختیار آهنی کارشناسی ارشد هوش مصنوعی، ۱۸ سال سابقه برنامه نویسی، هم بنیان گذار کریپتوتانگ و مدیرمسئول پایگاه تحلیلی کارآفرینان کردستان درک بازار خرسی است.

۵ سال هست که تمام تمرکز خود را روی بازار رمزارزها گذاشتم و در حال توسعه کریپتوتانگ و ساخت یک پلتفرم تخصصی برای ارزیابی پروژه های رمزارزی هستم.

تله خرسی و تله گاوی در تحلیل تکنیکال چیست؟

تله خرسی و تله گاوی

ما پیش از این درباره تحلیل بازار ارزهای دیجیتال، مقالات مختلفی منتشر کردیم. از تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال و اینکه چطور یک بازار مناسب برای سرمایه‌گذاری پیدا کنیم صحبت کردیم و همچنین بطور مفصل درباره روش‌های تحلیل تکنیکال و الگوهایی که در این تکنیک وجود دارد نیز گفتیم. اما لازم است همانطور که در این مطالب نیز گفته بودیم، انجام تحلیل و بخصوص نوع تکنیکال آن، مستلزم شناخت دقیق بازار، ریسک‌ها، نقاط کور و ضعف آن است که جزء با تجربه و کار زیاد در آن پدید نمی‌آید. به این منظور و برای آشنایی بیشتر با این موارد نگاهی به مطالب زیر بیندازید.

در تحلیل نمودار ارزهای دیجیتال، لازم است در نظر داشته باشیم که گاهی اوقات، پیش‌بینی‌های ما ممکن است دچار خطاهایی جبران ناپذیر گردد. چیزهایی که شاید در نگاه اول منطقی و درست به نظر برسند و ما را به قصد یک تصمیم‌گیری محکم و درست سوق دهند، اما غافل از اینکه در حال افتادن به درون تله‌ای هستیم که ما را بدطور گیر خواهد انداخت. در این مقاله قصد داریم به معرفی و بررسی در مورد از این تله‌ها بپردازیم. تله گاوی یا Bull Trap و تله خرسی یا Bear Trap.

تله خرسی یا Bear Trap چیست؟

تله خرسی به الگویی تکنیکال گفته می‌شود که زمانی رخ می‌دهد که عملکرد یک سهم، شاخص یا دارایی‌های مالی، اشتباهاً سیگنالی را از معکوس شدن روند صعودی نشان می‌دهد. به این ترتیب، این تله می‌تواند روند صعودی قیمت را از نگاه سرمایه‌گذاران و معامله‌گران مخفی نگه دارد. تله خرسی باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران با هدف رسیدن به سود، بر اساس پیش‌بینی‌های اتفاق افتاده روی تغییرات قیمت در آینده که اشتباه هستند، اقدام به فروش دارایی‌های خود کنند. این موضوع باعث می‌شود که در صورت سرمایه‌گذاری در بازار، به سرعت دارایی آن‌ها با افزایش قیمت روبرو شود. اما ببینیم که تله خرسی دقیقاً چگونه باعث این اتفاق می‌شود.

تله خرسی چگونه اتفاق می‌افتد؟

تله خرسی موجب می‌گردد که فعالان سرمایه‌گذار و معامله‌گر در بازار، انتظار کاهش یافتن قیمت یک دارایی مالی را داشته باشند و در نتیجه، اقدام به فروش و ایجاد موقعیت شورت در بازار نمایند. با این حال، ارزش دارایی‌ها در چنین اتفاقی، بدون تغییر باقی مانده یا حتی افزایش پیدا می‌کند که در نهایت باعث متضرر شدن معامله‌گران و سرمایه‌گذاران می‌گردد.

در این شرایط، تریدرها با دیدگاه صعودی نیز ممکن است این دارایی در حال افت را به فروش برسانند و تریدری که دیدگاه نزولی دارد نیز احتمالاً تلاش می‌کند تا از موقعیت ایجاد شده، از کاهش قیمت آن سود دریافت ند. اما این اتفاقی نیست که به وقوع بپیوندد. چرا که روند نزولی ادامه پیدا نکرده و یا اینکه پس از بازه زمانی کوتاه، برعکس خواهد شد. این بازگشت قیمت، تحت عنوان تله خرسی یا Bear Trap شناخته می‌شود. نمونه‌ای از این اتفاق را در چارت جف‌ارز پوند دلار مشاهده می‌کنید.

تله خرسی

دوری از افتادن در تله خرسی

فعالان بازار با تکیه کردن بر الگوهای تحلیل تکنیکال، روندهای بازار را تحلیل کرده و بعد از آن اقدام به ارزیابی راهبردهای سرمایه‌گذاری می‌کنند. تریدرهایی که بر اساس الگوهای تحلیل تکنیکال کار می‌کنند، با استفاده از ابزارهای تحلیل مختلف همچون جابجایی‌های فیبوناچی، شاخص قدرت نسبی RIS و اندیکاتورهای حجمی، اقدام به شناسایی تله‌های خرسی کرده و از آن‌ها اجتناب می‌کنند. این ابزارها به معامله‌گران کمک می‌کند تا در درک و پیش‌بینی صحت و روند قیمت‌ها، کمک زیادی کند.

منظور از خرس در بازارهای مالی، در واقع یک سرمایه‌گذار یا تریدر است که باور او بر این است که قیمت یک دارایی در آینده‌ای بسیار نزدیک کاهش خواهد یافت. همچنین خرس‌های ممکن است مسیری که یک بازار مالی طی می‌کند را به کل نزولی ببینند. یک استراتژی مالی خرسی در تلاش است تا از روند کاهش قیمت یک دارایی، بیشترین سود را کسب نماید. معمولاً برای اجرا کردن این استراتژی، از تکنیک موقعیت شورت استفاده می‌شود.

منظور از موقعیت شورت در تحلیل تکنیکال چیست؟

موقعیت شورت، یک تکنیک تردینگ می‌باشد که در طی آن، معامله‌گر، یک دارایی، سهام یا قراردادهای مربوط به آن را از کارگزاری یک مارجین اکانت قرض می‌گیرد. سرمایه‌گذار، دارایی قرض گرفته شده را با هدف خرید مجدد آن‌ها در شرایطی که قیمت‌ها به سطحی معین کاهش یابد، می‌فروشد. به این ترتیب، سرمایه‌گذار قادر خواهد بود از کاهش قیمت یک دارایی، سود کسب نماید. زمانی که پیش‌بینی کاهش قیمت یک سرمایه‌گذار یا معامله‌گر خرسی اشتباه از آب دربیاید، خطر گیر کردن او در تله خرسی افزایش می‌یابد.

تله خرسی در موقعیت شورت

فروشندگان استقراضی، در صورتی که افزایش قیمت یک دارایی اتفاق بیفتد، برای جلوگیری و اجتناب از ضررهای بیشتر مالی، مجبورند با بستن قراردادها اقدام به این کار نمایند. افزایش یافتن تقاضا برای خرید دارایی متعاقباً ادامه روند صعودی و در نتیجه، جهش قیمت می‌گردد. پس از آنکه فروشندگان استقراضی، دارایی‌های مالی خود را برای پوشش دادن موقعیت‌های شورت خریداری نمودند، روند صعودی این دارایی نیز کاهش خواهد یافت.

در صورتی که روند افزایش قیمت سهام ادامه یابد، یک فروشنده استقراضی با ریسک افزایش میزان ضرر و یا حتی یک مارجین کال مواجه می‌گردد. معامله‌گر می‌تواند با تعیین حد و حدود ضرر، در زمان ثبت سفارش، ضررهای ناشی از تله‌ خرسی را کاهش دهد.

نقطه مقابل تله خرسی، تله گاوی نام دارد. این اتفاق نیز در تحلیل تکنیکال، ناشی از یک خطای پیش‌بینی در تحلیل می‌باشد که این نیز باعث می‌شود معامله‌گران و سرمایه‌گذاران با ضرر و زیان روبرو شوند. اما ببینیم که منظور از تله گاوی در این تعریف چیست و چگونه اتفاق خواهد افتاد.

تله گاوی یا Bull Trap چیست؟ نقطه مقابل تله خرسی

تله گاوی یا Bull Trap نقطه مقابل تله خرسی است و زمانی اتفاق می‌افتد که یک سیگنال نادرست در تحلیل تکنیکال و معاملات ایجاد شود. این تله در زمان روند نزولی یک سهم، شاخص یا ارز دیجیتال، حرکت قیمت برای مدتی ثابت می‌ماند و فعالان بازار را به این سمت می‌کشاند که روند صعودی آغاز شده است. اما این روند دوباره معکوس شده و بعد از مدتی، روند نزولی را طی خواهد کرد و سطح حمایت را نیز رو به پائین می‌کشاند.

این حرکت قیمتی، تریدرها و سرمایه‌گذاران را به دام انداخته و به افرادی که موقعیت‌های لانگ را در نظر گرفته بودند، ضرر وارد می‌کند. از تله گاوی در گاهی موارد تحت عنوان الگوی شلاقی نیز یاد می‌گردد. این تله، درست نقطه مقابل تله خرسی است. در ادامه به بررسی تله گاوی و اینکه بیانگر چه اتفاقی در شبکه است می‌پردازیم.

تله گاوی بیانگر چه چیزیست؟

همانطور که اشاره کردیم، تله گاوی زمانی به وقوع می‌پیوندد که معامله‌گر یا سرمایه‌گذار با تصور اینکه روند نزولی تمام شده است، اقدام به خرید سهم یا جفت‌ارزها می‌کند که سطح مقاومتی را شکسته است. این اتفاق در استراتژی‌های معمولی که بر اساس تحلیل تکنیکال است بسیار رایج می‌باشد. اما بر خلاف دیگر مواردی از تحلیل که درست اتفاق می‌افتند، در تله گاوی قیمت‌ها دوباره تغییر مسیر داده و روند نزولی پیشین را ادامه می‌دهند. بدین ترتیب، تریدرها با خریدن دارایی‌ و گرفتن موقعیت‌ لانگ، در تله گاوی افتاده و متحمل ضرر و زیان می‌گردند.

معامله‌گران و سرمایه‌گذاران باید با دریافتن تائیدیه‌هایی از نمودار سهم یا دارایی، از تله‌های موسوم به تله گاوی دوری جویند. به عنوان مثال، یک تریدر برای اینکه از شروع روند صعودی مطمئن شود، باید به حجم معاملات توجه نماید. این حجم باید از میانگین حجم کندل‌های پیشین بیشتر باشد. استفاده از کندل استیک می‌تواند به این موضوع کمک‌ نماید. برای اطمینان از شروع روند صعودی، باید به دنبال کندل‌های گاوی باشیم. زمانی که سطح مقاومت می‌شکند، اما حجم مبادلات به اندازه کافی نیست، ستاره دوجی در نمودار دیده می‌شود که این موضوع می‌تواند بیانگر وقوع تله گاوی باشد.

دلیل وقوع تله گاوی چیست؟

تله گاوی نیز همچون تله خرسی، دلایل روانشناسانه به دنبال خود دارد. این تله زمانی به وقوع می‌پیوندد که بعد از شکسته شدن ناحیه مقاومت رو به بالا، خریداران قدرت حمایت از روند صعودی را ندارد. این عدم توانایی باعث می‌شود که کاهش اندازه و قدرت حرکت قیمت اتفاق بیفتد. در این بین، فروشندگان با مشاهده کردن واگرایی، از فرصت پیش آمده استفاده کرده و دارایی‌های خود را می‌فروشند. در این شرایط، قیمت‌ها به مقاومت پیشین BullBack زده و آن را به پائین می‌کشند. این موضوع باعث می‌شود که فعال شدن حد ضررهای خریداران و به تبع آن، افت شدید قیمت اتفاق بیفتد.

در نمودار زیر، مشاهده می‌شود که طی فشار فروش شدید، قیمت یک سهم به سرعت افت کرده و کف قیمتی سالانه جدیدی را ثبت کرده است. سپس قیمت آن سریعاً بازیابی شده و ناحیه مقاومتی خط روند را رو به بالا می‌کند. بسیاری از تریدرها و سرمایه‌گذاران با فرض بر اینکه مقاومت از بین رفته است، اقدام به خرید می‌کنند. اما قیمت‌ها بلافاصله با افت شدیدی روبرو شده و روند نزولی خود را ادامه می‌دهند. خریدارانی که در کندل‌های قبلی، موقعیت لانگ گرفته بودند، ضررهای سنگینی را متحمل می‌گردند. مگر اینکه بتوانند با روش‌هایی که در ادامه می‌گوئیم، ریسک خود را مدیریت کرده باشند.

چه باید کرد؟

بهترین راه‌حل برای مواجه شدن با تله گاوی این است که به علائم هشدار دهنده قبل از وقوع آن توجه داشته باشیم. همانطور که گفتیم، کاهش حجم معاملات، یکی از این نشانه‌هاست. در این شرایط، احتمال وقوع تله گاوی وجود دارد.

بنابراین تریدرها باید در اسرع وقت، از معامله خارج شوند. همچنین که در چنین موقعیت‌هایی، تنظیم کردن حد ضرر در صرافی می‌تواند بسیار موثر عمل کند. خصوصاً در شرایطی که بازار می‌تواند باعث تصمیمات هیجانی گردد. تریدر یا معامله‌گر برای دوری از افتادن در تله گاوی باید منتظر تائیدیه‌هایی محکم باشند. بعد از دریافت این تائیدیه‌ها وارد معامله شده و حد ضررهای بسیار نزدیک به خط حمایتی و حتی اندکی پائین‌تر از آن را تنظیم نمایند.

روانشناسی چرخه های بازار چیست؟

روانشناسی بازار

روانشناسی بازار ایده ای است که جنبش های بازار وضعیت احساسی شرکت کنندگان را منعکس می کند (یا تحت تأثیر آنها قرار می گیرد). این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است و یک رشته میان رشته ای است که عوامل مختلفی را که قبل از تصمیم گیری اقتصادی است بررسی می کند.

بسیاری معتقدند که احساسات، نیروی محرکه اصلی تغییر در بازارهای مالی هستند. این احساس عمومی ناپایدار سرمایه گذار همان چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانشناختی بازار را ایجاد می کند.

به طور خلاصه احساسات در بازار همان احساس عمومی است که سرمایه گذاران و معامله گران هنگام تحرک در قیمت دارایی احساس می کنند. هنگامی که روحیه قیمت های مثبت بازار و افزایش مداوم گفت که روند صعودی وجود دارد (که اغلب به عنوان بازار صعودی یا بازار بول شناخته می شود). برعکس ، این بازار نزولی یا Bear Market نامیده می شود که در صورت کاهش مداوم قیمت ها وجود دارد.

بنابراین احساسات متشکل از نظرات و احساسات فردی همه تجار و سرمایه گذاران در بازارهای مالی است. روش دیگر برای بررسی آن ، میانگین احساس عمومی فعالان بازار است.

اما مانند هر گروه ، هیچ نظر واحدی کاملاً مسلط نیست. براساس نظریه های روانشناسی بازار ، قیمت یک دارایی در پاسخ به احساسات کلی بازار دائماً تغییر می کند و این چیزی است که هم موثر و هم حیاتی است. در غیر این صورت انجام یک معامله موفق دشوار خواهد بود.

در عمل ، هنگامی که بازار در حال افزایش است و روند کلی صعودی است ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اعتماد به نفس در میان معامله گران است. احساس مثبت بازار منجر به افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. از طرف دیگر ، افزایش تقاضا ممکن است به موقعیت قوی تری منجر شود. به همین ترتیب ، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که تقاضا را کاهش می دهد و عرضه موجود را افزایش می دهد.

روانشناسی بازار

احساسات در دوره های بازار چگونه تغییر می کنند؟

همه بازارها چرخه های انبساط و انقباض را طی می کنند ، وقتی بازار در یک مرحله انبساط قرار دارد (بازار گاو نر) ، هم خوش بینی ، هم ایمان و هم حرص وجود دارد. معمولاً این عواطف اصلی هستند که منجر به فعالیت شدید خرید می شوند.

همچنین مشاهده نوعی اثر چرخه ای یا بازگشتی در دوره های بازار بسیار معمول است. به عنوان مثال ، با افزایش قیمت ها ، احساسات مثبت تر می شوند ، که منجر به افزایش احساسات نیز می شود ، که در نهایت بازار را به سمت بالاتر سوق می دهد.

بعضی اوقات احساس شدید حرص و طمع و اعتقاد بازار را به گونه ای فرا می گیرد که می تواند حباب مالی ایجاد کند. در چنین سناریویی بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند و ارزش واقعی خود را از دست می دهند و دارایی را خریداری می کنند فقط به این دلیل که معتقدند روند صعودی بازار ادامه خواهد داشت.

آنها به امید کسب سود ، حرص و انرژی بیشتری پیدا می کنند. همانطور که قیمت به سمت بالا می رود ، بالاترین سطح دارایی ایجاد می شود. به طور کلی ، این بالاترین نقطه ریسک مالی محسوب می شود.

در برخی موارد ، بازار برای مدتی حرکت وری را می بیند زیرا دارایی ها به تدریج در حال فروش هستند. این مرحله به عنوان مرحله توزیع نیز شناخته می شود. اما برخی از چرخه های بازار مرحله توزیع روشنی ندارند و روند نزولی به زودی پس از رسیدن به اوج شروع می شود.

بازار خرسی

وقتی بازار برعکس می شود ، یک حالت شاد می تواند به سرعت به خود ارضا شدن تبدیل شود. بسیاری از معامله گران از باور روند صعودی امتناع می ورزند. با ادامه کاهش قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند و اغلب احساس اضطراب ، انکار و وحشت دارد.

در این زمینه ، ما ممکن است اضطراب را لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سال می کنند که چرا قیمت کاهش یافته است که به زودی منجر به شروع مرحله انکار می شود. منکر با احساس عدم تأیید مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های از دست رفته خود را حفظ کنند ، زیرا “برای فروش خیلی دیر است” یا اینکه آنها می خواهند باور کنند که “بازار به زودی باز خواهد گشت.”

اما فروش با کاهش بیشتر قیمت ها نیز افزایش می یابد. با رسیدن به این مرحله ، ترس و وحشت غالباً منجر به چیزی می شود که تسلیم بازار نامیده می شود (وقتی دارندگان دارایی از دارایی های خود صرف نظر می کنند و آنها را به پایین پایین محلی می فروشند).

در نهایت روند نزولی با کاهش نوسان و ثبات بازار متوقف می شود. قبل از اینکه احساس امیدواری و خوش بینی دوباره تسلط یابد ، بازار معمولاً یک طرف می رود. این دوره جانبی به عنوان مرحله تجمع شناخته می شود.

سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟

با فرض صحیح بودن نظریه روانشناسی بازار ، درک آن ممکن است به معامله گر کمک کند تا در زمان مناسب تری وارد معاملات شود. رفتار عمومی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی اتفاق می افتد که اکثر مردم ناامید شده و بازار در وضعیت بسیار پایینی قرار دارد. در مقابل ، لحظه بالاترین ریسک مالی اغلب هنگامی رخ می دهد که اکثر فعالان بازار از خوشحالی و اعتماد به نفس بیش از حد برخوردار باشند.

بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساسی را که بر بازار مسلط است بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانشناختی آن را شناسایی کنند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وحشت (قیمت های پایین) و فروش در هنگام وجود حرص و طمع (قیمت های بالا) استفاده می کنند. با این حال ، در عمل ، شناخت این نکات ایده آل به ندرت کار ساده ای است. ممکن است آنچه که به نظر می رسد پایین محلی ( پشتیبانی ) نتواند حفظ شود منجر به پایین آمدن سطح شود.

تحلیل تکنیکی و روانشناسی بازار

به راحتی می توان چرخه های بازار گذشته را بررسی کرد و دید که روانشناسی به طور کلی چگونه تغییر کرده است زیرا تجزیه و تحلیل داده های گذشته مشخص می کند که چه اقداماتی و تصمیماتی می توانند بیشترین سود را داشته باشند.

با این حال ، درک چگونگی تغییر بازار به یک باره بسیار دشوار است و حتی پیش بینی آینده نیز دشوارتر است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی (TA) سعی می کنند پیش بینی کنند که بازار در دوره بعدی به کجا می رود.

یعنی ممکن است بگوییم شاخص های تجزیه و تحلیل فنی ابزاری هستند که می توانند هنگام تلاش برای ارزیابی وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال ، شاخص قدرت نسبی (RSI) ممکن است نشان دهد که یک دارایی به دلیل احساس مثبت مثبت در بازار (به عنوان مثال طمع بیش از حد) ، بیش از حد خریداری شده است.

شاخص MACD نمونه دیگری از شاخص هایی است که می تواند برای شناسایی مراحل مختلف روانشناختی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر زمانی باشد که حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال قدرت خرید ضعیف می شود).

بازار بیت کوین در سال 2017 نمونه بارزی از چگونگی تأثیر روانشناسی بازار بر قیمت ها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر ، قیمت بیت کوین از نزدیک به 900 دلار به بالاترین قیمت خود در 20 هزار دلار رسید. در هنگام افزایش قیمت ، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر می شد. هزاران سرمایه گذار جدید در بازار شرکت کردند و از بازار گاو نر یا به اصطلاح FOMO هیجان زده شدند . خوش بینی و حرص بیش از حد به سرعت قیمت ها را بالاتر برد.

تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 آغاز شد. اصلاح زیر بسیاری از تازه واردین بازار را با ضررهای قابل توجه روبرو کرد. حتی وقتی روند نزولی قبلاً ثابت شده بود ، اعتماد به نفس و خود راضی بودن کاذب باعث شد که بسیاری از مردم بر HODLing اصرار کنند.

بعد از چند ماه احساس بازار چنان منفی شد که اعتماد سرمایه گذاران به کمترین حد خود رسید. FUD (ترس و شک) و وحشت بسیاری از کسانی که در نزدیکی بالای به فروش نزدیک به پایین خریداری باعث آنها ضرر و زیان بزرگ ایجاد می شود. برخی از افراد از بیت کوین ناامید شدند حتی اگر این فناوری یکی بود. در واقع ، به طور مداوم در حال بهبود است.

سوگیری شناختی از الگوی تفکر رایج است که اغلب منجر به تصمیم گیری غیر منطقی افراد می شود. این الگوها می تواند هم بر معامله گران منفرد و هم بر روی بازار تأثیر بگذارد. برخی درک بازار خرسی از نمونه های متداول عبارتند از:

تمایل به تخمین بیش از حد اطلاعاتی که باورهای ما را تأیید می کند در حالی که تمام اطلاعات مغایر با آنها را نادیده می گیریم یا رد می کنیم. به عنوان مثال ، سرمایه گذاران بازار گاو نر ممکن است بیشتر روی اخبار مثبت متمرکز شوند و اخبار منفی یا نشانه های معکوس شدن جهت بازار را نادیده بگیرند.

تمایل رایج انسانها به ترس از ضرر بیش از آنکه از سود برخوردار شوند حتی اگر سود آن برابر یا بیشتر از ضرر باشد. به عبارت دیگر ، درد از دست دادن معمولاً بیشتر از لذت بردن از درد است. این ممکن است باعث شود تاجر در دوره های تسلیم بازار فرصت های خوب را از دست ندهد یا وحشت کند.

افراد تمایل دارند برای چیزهایی که در اختیار دارند صرفاً به دلیل داشتن آن ارزش قائل شوند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار که کیسه ارز رمزنگاری شده دارد ، احتمالاً باور دارد که ارزش او بیش از این نیست که دارنده ارز رمزپایه باشد.

نتیجه گری:

اکثر تاجران و سرمایه گذاران اتفاق نظر دارند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر دارد. گرچه چرخه های بازار روانشناختی به خوبی شناخته شده اند ، اما کنار آمدن با آنها همیشه آسان نیست. از هجوم لاله های هلندی در قرن شانزدهم تا حباب dot-com در دهه 1990. حتی معامله گران ماهر نیز تلاش کردند موقعیت خود را از احساس عمومی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خود و چگونگی تأثیر این امر بر روند تصمیم گیری را نیز درک می کنند.

نقل قول‌هایی از بروس کوونر جادوگر بازار، برای معامله‌گران

بروس کوونر

بروس کوونر (Bruce Kovner) یکی از بزرگترین معامله‌گران در بازار بین بانکی ارز و معاملات آتی بود. وی بنیانگذار و رئیس صندوق Caxton Associates بود. این صندوق یک صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) جهانی است. کوونر در سال ۲۰۱۱ پس از سی سال مدیریت این صندوق بازنشسته شد.

بروس کوونر در سال ۱۹۸۷ بیش از ۳۰۰ میلیون دلار سود کسب کرد. کوونر ده سال قبل از آنکه در کتاب جادوگران بازار (Market Wizard) در سال ۱۹۸۹ به بازار معرفی شود، متوسط سود سالانه ۸۷ درصد داشت. وی فقط با ۲۰۰۰ دلار در اوایل سال ۱۹۷۸ توانست بیش از یک میلیون دلار کسب کند.

ثروت خالص فعلی کوونر تقریبا ۵.۳ میلیارد دلار است.

در اینجا لیستی از ده نقل قول معروف بروس کوونر آورده شده است. این نقل قول‌ها می‌توانند به ما در مورد اصول کلیدی که وی برای معاملات موفق به کار برده است، اطلاعاتی بدهند.

  1. «اولین قانون معامله‌گری این است که در شرایطی که بازار را درک نمی‌کنید و ممکن است تحت تاثیر عواملی که آنها را درک نمی‌کنید پول زیادی از دست می‌دهید خود را درگیر معامله نکنید.»
  2. «اگر سخت کار نکنید، بعید است که بتوانید به یک معامله‌گر خوب تبدیل شوید.»
  3. «اگر ضررها را شخصی کنید، نمی‌توانید معامله کنید.»
  4. «مدیریت ریسک مهم‌ترین چیزی است که باید به خوبی درک شود. معامله کم‌حجم، معامله کم‌حجم، معامله کم‌حجم توصیه دوم من است. با هر حجمی فکر می‌کنید باید معامله کنید حجمتان را حداقل نصف آن بزنید!»
  5. «معامله‌گران تازه‌کار ۵ تا ۱۰ برابر حجم مناسب معامله می‌کنند. آنها ۵ تا ۱۰ درصد سرمایه خود را ریسک می‌کنند در حالی که باید ۱ تا ۲ درصد ریسک کنند.»
  6. «در یک بازار خرسی (نزولی)، شما باید از رالی‌های خلاف روند به عنوان فرصت فروش استفاده کنید.»
  7. «مایکل مارکوس (Michael Marcus) چیزی به من آموخت که بسیار مهم است: شما باید مایل باشید که مرتبا اشتباه کنید. هیچ مشکلی در این مورد وجود ندارد. مایکل به من آموخت که بهترین تحلیل را انجام بده، اشتباه کن، مجددا بهترین تحلیل را انجام بده، اشتباه کن، بهترین تحلیلت را انجام بده و پولت را دو برابر کن.»
  8. «تحلیل‌گران فاندامنتالی که می‌گویند هیچ توجهی به چارت‌های نمی‌کنند مانند پزشکانی هستند که می‌گویند اهمیتی به درجه حرارت بیمار نمی‌دهند»
  9. «تجربه به من نشان داده است که معامله‌گران تازه‌کار معمولا سه تا پنج برابر بیش از حد ریسک می‌کنند. آنها ۵ تا ۱۰ درصد سرمایه خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند در حالی که باید ۱ تا ۲ درصد ریسک کنند. بار احساسی معاملات بسیار زیاد است. ممکن است میلیون‌ها دلار در یک روز ضرر کنم اگر این ضررها را شخصی کنم، نمی‌توانم معامله کنم.»
  10. «اصل هایزنبرگ (Heisenberg Principle) می‌گوید اگر چیزی از نزدیک توسط عموم مشاهده شود، احتمال اینکه در فرآیند آن تغییر ایجاد شود، وجود دارد. هرچه الگوهای قیمتی توسط سفته بازان بیشتری مشاهده شود، احتمال سیگنال اشتباه، بیشتر می‌شود. هرچه در بازاری فعالیت‌های سفته‌بازانه کمتر باشد، احتمال ایجاد سیگنال‌های معتبر بیشتر است.»
  11. «من حد ضرر(Stop loss) را قبل از ورود به معامله تعیین می‌کنم. این تنها راهی است که می‌توانم با خیال راحت بخوابم. من قبل از ورود به معامله می‌دانم قرار است کجا خارج شوم. حجم معامله با توجه به حد ضرر مشخص می‌شود و حد ضرر را بر اساس تحلیل تکنیکال تعیین می‌کنم. من هرگز در مورد این که افراد دیگر ممکن است همان‌جا حد ضررشان را قرار داده باشند فکر نمی‌کنم، زیرا اگر حق با من باشد، بازار نباید به آنجا برود.»

جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.