«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
ترید یا سرمایه گذاری؟ تفاوت معامله گر و سرمایه گذار در ارز دیجیتال چیست؟
معامله گر و سرمایه گذار دو طرف دنیای بازارهای مالی از جمله بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال هستند. این دو هر یک استراتژیهای متفاوتی را دنبال میکنند. معامله گری یا همان ترید تفاوتهایی با سرمایه گذاری دارد. اما واقعاً فرق تریدر و سرمایه گذار در چیست؟ اصلاً ترید سود بیشتری دارد یا سرمایه گذاری؟ در این مقاله از صرافی آنلاین رمزینکس در تلاش برای پاسخ به این پرسشها هستیم.
فرق تریدر و سرمایه گذار
در ادامه به برررسی تفاوت معامله گر (تریدر) با سرمایه گذار از جنبههای مختلف میپردازیم.
فرق معامله گر و سرمایه گذار بر اساس رویکرد
اولین تفاوت معامله گر و سرمایه گذار در رویکردی است که افراد فعال در این دو روش برای کسب درآمد از بازار سهام و سایر بازارهای مالی استفاده میکنند. معامله گران از تحلیل فنی برای تصمیم گیری در خرید و فروش خود استفاده میکنند، در حالی که سرمایه گذاران از تحلیل بنیادی استفاده میکنند.
سرمایه گذار در تحلیل بنیادی به تحلیل مالی شرکت، تحلیل صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند و وضعیت کلی اقتصاد کلان در کشور توجه میکند.
این تحلیل شامل مطالعه سلامت مالی یک صنعت خاص و شرکت مدنظر و چشم انداز رشد آن در آینده است، در حالی که معامله گر در تحلیل فنی از نمودارها به جای گزارشهای سالانه و نمودارها و الگوها استفاده میکند.
در تحلیل تکنیکال از قیمت بازار سهام برای پیش بینی الگوهای آینده قیمت و تحلیل الگوهای تاریخی استفاده میشود و به تحلیل عوامل موثر بر قیمت بازار مقید نیست. متخصصان در این روش روند قیمت، حجم و میانگین متحرک در طی یک دوره زمانی مشخص را بررسی میکنند.
تریدر از استراتژی معاملاتی متفاوتی مانند کپی تریدینگ و مارجین تریدینگ استفاده می کند که در مقاله «هر آنچه که باید در مورد ترید ارز دیجیتال بدانید! ترید چیست و چگونه است؟» به طور مفصل در خصوص ترید و معامله گری صحبت شده است.
تریدر به حوزه فعالیت شرکت یا چشمانداز رشد شرکت علاقهای ندارد.
این یکی از تفاوتهای اساسی بین ترید و سرمایه گذاری است. در معاملات تحلیل فنی بیشتری استفاده میشود، در حالی که در سرمایه گذاری توجه به شرایط بازار و تحلیل بنیادی ضرورت بیشتری دارد.
معامله شامل شناسایی روند بازار و سپس خرید سریع یا فروش سهام برای کسب سود کوتاهمدت است. از طرف دیگر، سرمایه گذاری بر روی سهام یک شرکت تنها پس از تحلیل و بررسی دقیق آن شرکت انجام میشود.
سرمایه گذاران ترجیح میدهند سهام شرکتهایی را خریداری کنند که از نظر بنیادی شرایط خوبی دارند و سهام خود را برای مدت طولانی نگه میدارند. با رشد آن شرکت ارزش سهام آنها نیز افزایش پیدا میکند. سرمایه گذار بازار سهام هیچ توجهی به نوسانات کوتاهمدت بازار ندارد.
تفاوت تریدر و سرمایه گذار بر اساس افق زمانی
فرق تریدر و سرمایه گذار را میتوان براساس افق زمانی نیز بررسی کرد. اجازه دهید این تفاوت را با یک مثال نشان دهیم. فرض کنید با پولی که دارید خانهای را در موقعیتی مناسب خریداری میکنید. طی دو هفته قیمت ملک شما افزایش مییابد و شما آن را با سود مناسبی میفروشید.
این کار معامله نامیده میشود. اما اگر بدانید، مثلاً، در چند سال آینده بزرگراهی در نزدیکی ملکی ساخته خواهد شد و امروز اقدام به خرید آن ملک کنید و انتظار داشته باشید که در آینده ارزش پیدا کند به این کار سرمایه گذاری گفته میشود.
معامله در اصل به معنای نگه داشتن سهام برای مدت کوتاه و کسب سود از طریق فروش آن به محض بالا رفتن قیمت است. مدت زمانی که معامله گران برای خرید و فروش یک دارایی در نظر میگیرند میتواند از یک روز تا چند هفته و شاید چند ماه باشد.
بسیاری از معامله گران ممکن است صبح سهامی را بخرند و در پایان روز آن را بفروشند! نوسان بازار اهمیت و تأثیر بسزایی در تصمیماتی که یک معامله گر میگیرد دارد. در سوی دیگر، سرمایه گذاری با چشم انداز بلند مدت انجام میشود.
سرمایه گذاران سهام مورد نظر خود را بر اساس ویژگیهای بنیادی امیدوارکننده انتخاب میکنند و آن را برای مدت زمان طولانیتر، از چند سال تا چند دهه، و حتی بیشتر نگه میدارد.
فرق براساس خطرات موجود در ترید و سرمایه گذاری
چه معامله کنید و چه سرمایه گذاری کنید، سرمایه شما در گرو رفتار بازار است و از این رو یک رابطه جانشینی بین بازدهی و خطر در فعالیتهایتان وجود دارد که باید از آن آگاه باشید. با این حال خطر موجود در معامله گری بیشتر از خطرات موجود در سرمایه گذاری است.
دلیل ساده پر خطر بودن معامله این است که در معامله فرد باید بسیار سریع و بر اساس اطلاعات محدود تصمیمگیری کند؛ این تصمیمها ممکن است خوب و یا به طرز وحشتناکی اشتباه از آب در بیایند.
معامله گر بر اساس امیدبخش بودن چشم انداز رشد یک شرکت تصمیم نمیگیرد. او ممکن است تحت تأثیر عومال خارجی یک دارایی بخرد که مجبور شود سرمایهگذار فعال با پایین آمدن قیمتها آن را بفروشد و ضرر کند.
ناگفته پیداست که در معاملات قیمت ممکن است به سرعت بین سطوح بالا و پایین در نوسان باشد. در سوی دیگر، سرمایه گذاری به عنوان یک عادت به زمان بیشتری برای به بار نشستن نیاز دارد و در بلند مدت نتیجه میدهد.
هر چه زمان نگه داشتن یک دارایی کمتر باشد خطرات توام با آن نیز کمتر و بازده آن نسبتاً کمتر خواهد بود، با این حال، اگر دارایی خود را برای مدت طولانیتر نگهداری کنید میتوانید به لطف عواملی مانند سود مرکب و سود سهام بازده بیشتری به دست آورید.
اگر سهمیکه در آن سرمایه گذاری کردهاید از نظر بنیادی قوی باشد نوسانات روزانه هیچ تاثیری بر سرمایه گذاریتان نخواهد داشت.
فرق تریدر و سرمایه گذار بر اساس نگرشها
تفاوت نهایی در شخصیت یا نگرش ثروت آفرینی سرمایه گذار و معامله گر نهفته است. در جدول زیر میتوانید تفاوتهای اصلی را مشاهده کنید:
معامله گر (خرید و فروش) | سرمایه گذار (خرید و نگه داشتن) |
شخصیت ناشکیبای معامله گر (خرگوش) | رویکرد آرام اما با ثبات سرمایه گذار (لاک پشت) |
معامله گر در خلال چند دقیقه، روز، هفته، یا ماه تصمیم میگیرد | تصمیمهای سرمایه گذار بر اساس نتایج بلندمدت گرفته شده در نتیجه ممکن است سالها تا دههها زمان نیاز داشته باشد |
زمانبندی کردن بازار؛ احتمال ضرر کردن در نتیجه از دست دادن زمان مناسب برای ورود و خروج از بازار | عدم توجه به زمانهای کوتاهمدت و آشفته نشدن به دلیل نوسانهای کوتاهمدت بازار |
انتخاب و خرید سهام یا دارایی بر اساس تحلیل فنی؛ معامله گری بر اساس شتاب بازار | انتخاب و خرید سهام بر اساس تحلیل بنیادی شرکت؛ سرمایه گذاری بر روی ارزش |
نیاز به دادهها و اطلاعات در زمان واقعی برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش و همیشه گوش به زنگ بودن | رویکرد خونسردتر؛ صرفاً نیاز به اطلاعات بنیادی شرکتها |
عدم توجه به فعالیت اقتصادی شرکت و صرفاً توجه به قیمت و حجم معاملاتی دارایی | اتخاذ تمام تصمیمها بر اساس اعتقاد به رشد شرکت در بلندمدت |
احتمال خرید دارایی یا سهام به توصیه دوستان، سایر معامله گران، رسانهها و سایر منابع بیرونی | سرمایه گذاری تنها در صورت انطباق اهداف سرمایه گذاری فرد با اهداف شرکت. انجام تحقیق شخصی و تصمیمگیری نهایی در صورت اعتقاد یافتن به پتانسیل رشد شرکت |
کدام یک برای سرمایه گذار خرده فروش بهتر است؟
اگر به تفاوت و فرق بین تریدر و سرمایه گذاری نگاه کنید متوجه خواهید شد که روش معامله گری بیشتر مناسب سرمایه گذاران خرده فروشی است که میخواهند بیشتر با سهام و داراییها سر و کار داشته باشند.
سرمایه گذاری بر روی سهام مزایای بی شماری دارد. برای این کار سرمایه گذار صرفاً باید سهام شرکتی را انتخاب کند که طرحهای اساسی قوی ارائه بکند، دائماً در حال نوآوری و انطباق با نیاز مشتری باشد و تیم مدیریتی خوبی از آن پشتیبانی کند.
سرمایه گذار پس از مطمئن شدن از انتخاب درست دیگر نیازی به انجام هیچ کاری ندارد. لازم به ذکر است که هیچ کدام از دو روش ثروتاندوزی مورد بحث در این مقاله فرمول تضمینی برای کسب درآمد در بازار سهام و بازارهای مالی دیگر ندارند.
رویکرد سرمایه گذاری موفقیت در مدت زمان طولانیتر را تضمین میکند. این روش همچنین به سرمایه گذار آرامش روانی میدهد؛ چیزی معامله گران به ندرت از آن بهرهمند میشوند.
پس یک شرکت را به صورت بنیادی تحلیل کنید، بر روی آن سرمایه گذاری کنید، از سر و صدا و آشوب بازار کنارهگیری کنید و منتظر بمانید تا در بلندمدت از منافع بلند مدت سرمایه گذاری خود بهرهمند شوید.
مزایا و معایب سرمایه گذاری
ساخت یک سبد سرمایه گذاری ارز دیجیتال می تواند مزایا و معایب زیادی داشته باشد. سرمایه گذاری رویکرد سنتی کسب درآمد در بازارهای مالی بوده و مبتنی بر مفهوم ایجاد ثروت از طریق «به کار انداختن پول» است. اجرای رویکرد مدیریت سرمایه بر اساس اصول سرمایه گذاری مزایای متعددی را برای فرد فراهم میکند از جمله:
- مسئولیت کوتاه مدت محدود: ریسکی که به نوسانات دورهای بازار یا یک محصول مربوط میشود بسیار کاهش مییابد. شیوههای سرمایه گذاری افراد فعال در بازار را قادر میسازد تا با این تفکر که ارزش بازار به سطوح بالاتر باز میگردد شرایط سخت بازارها را پشت سر بگذارند.
- افزایش سرمایه غیرمنتظره: پرداخت سود سهام پیش بینی نشده و تقسیم سهام از جنبههای مثبت سرمایه گذاری در سهام است که ممکن است با گذشت زمان ارزش آن را بسیار افزایش دهد.
- سود مرکب: به ارزش زمانی پول اشاره میکند که منجر به رشد یک یک دارایی در یک دوره طولانی میشود. درآمدهای مرتبط با نرخ بهره و سرمایه گذاری کردن مجدد آن از جوانب بسیار مهم این روش سرمایه گذاری است.
- کارمزدهای معاملاتی و هزینههای مالیاتی: به دلیل تعداد محدود معاملات، هزینههای مربوط به سرمایه گذاری نیز کاهش مییابد. همچنین، برخی از حسابهای سرمایه گذاری واجد شرایط تخفیف مالیاتی سود تحقق یافته هستند.
با این حال، سرمایه گذاری اشکالات مختلفی نیز دارد:
- در دسترس بودن سرمایه: پول سرمایه گذاری شده معمولاً تا زمان تسویه شدن پوزیشن معاملاتی به راحتی در دسترس نیستند.
- نرخهای بازده کمتر: اگرچه متنوع سازی سبد سهام و مدیریت پورتفولیو در کاهش ریسک سرمایه گذاری موثر است اما این اقدامات ممکن است باعث کاهش بازده سرمایه گذاری (ROI) نیز شوند. برای مثال، چاپ سال ۲۰۱۴ تحلیل کمی رفتار سرمایه گذاران موسسه دالبار (QAIB) دالبر نشان داد که نرخ بازدهی سرمایه گذاری یک شخصی معمولی در بازه زمانی ۱۰ ساله منتهی به سال ۲۰۱۳ تنها ۲/۶ درصد بود.
- زمانبندی بازار: اگرچه خطرات مربوط به نوسانات کوتاه مدت محدود است اما شرایط بازار در سررسید یکی از جنبههای اصلی تحقق سود است. اگر در زمان تسویه پوزیشن معاملاتی ارزش سرمایه گذاری کاهش یابد، سود محقق شده متحمل ضرر خواهد شد.
مزایا و معایب معامله گری یا ترید
ترید و معامله گری مزایا و معایب خود را دارد. در مقابل سرمایه گذاری، روشهای معاملات (ترید) مبتنی بر ایجاد درآمد در کوتاه مدت است.
معامله گر اغلب نوسانهای دورهای در ارزش ابزارهای مالی را به عنوان راه مناسبی برای دستیابی به سود تلقی میکنند. معامله گران نوسانی، معامله گران روزانه و اسکالپرها همه روشهای مشابه معامله کوتاهمدت دارند.
معامله فعال مزایای مختلفی را به معامله گران میدهد از جمله:
- نقدینگی: معامله گران پوزیشنهای معاملاتی را به سرعت باز و بسته میکنند. این امر باعث میشود تا حساب معاملاتیشان دارای نقدینگی باشد.
- قرار گرفتن در معرض خطر سیستمیک: داشتن فلسفه معاملاتی فعال باعث کاهش خطرات مرتبط با سقوط بازار، ورشکستگی و فروش چشمگیر میشود. معامله گران میتوانند به در موقعیتهای نامساعد به سرعت از بازار خارج شوند و از تحت تاثیر قرار گرفتن حساب معاملاتیشان در نتیجه اتفاقات غیرقابل پیش بینی بازار جلوگیری کنند.
- بازده دورهای بیشتر: دورههای افزایش سودآوری در این روش وجود دارد. یک سری معاملات مثبت ممکن است سود مازادی ایجاد کند که از آن میتوان برای رشد حساب معاملاتی استفاده کرد.
- کاهش ریسک سرمایه: از طریق استفاده از لورج (اهرم)، میتوان از مقادیر کمتری از سرمایه برای دستیابی به سود قابل قبول استفاده کرد.
با این حال، در بازار دیجیتال فعلی اجرای رویکردی صرفاً مبتنی بر معامله فعال ممکن است با اشکالات مختلفی همراه باشد از جمله:
- شکاف فنی: سیستمهای اطلاعاتی و فناوریهای اینترنتی دائماً در حال پیشرفت هستند و معامله گران فعال باید بخشی از سرمایه خود را به تهیه تجهیزات معمول و به روزرسانی زیرساختها اختصاص دهند.
- قرار گرفتن در معرض نوسانهای کوتاه مدت: نوسانها ممکن است در هر زمانی و تقریباً در هر بازاری رخ دهند. نوسانهای دورهای قیمت ممکن است منجر به از بین رفتن سریع حساب معاملاتی شود.
- هزینهها و کارمزدها: فعالیتهای مکرر معاملاتی، کارمزدها و هزینههای قابل توجهی را برای معامله گر ایجاد میکند.
- پیامدهای مالیاتی: سود حاصل از عملیات معاملاتی اغلب به منزله سود کوتاه مدت است و مشمول بدهی مالیاتی بیشتر است.
از کجا ارز دیجیتال بخریم؟
صرافی ارز دیجیتال رمزینکس با پشتیبانی کردن از بهترین ارزهای دیجیتال و کارمزد معاملاتی مناسب به ارائه خدمات به کاربران می پردازد. با طی کردن چند مرحله ساده از جمله ثبت و نام و احراز هویت می توانید به طور مستقیم یا با وارد شدن به بازار معاملاتی همتا به همتا به خرید و فروش ارز دیجیتال بپردازید.
بعد از ثبت نام و احراز هویت هم می توانید با مراجعه به وب سایت صرافی رمزینکس و هم با دانلود و نصب برنامه و اپلیکیشن رمزینکس در گوشی های هوشمند خود به خرید و فروش ارز دیجیتال مشغول شوید.
برای رصد قیمت لحظه ای انواع ارزهای دیجیتال به صفحه قیمت لحظه ای ارز دیجیتال مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر در خصوص قوانین و مقررات خرید و فروش ارزهای دیجیتال در رمزینکس می توانید به صفحه سوالات متداول درباره رمزینکس مراجعه کنید.
سخن آخر
تریدر و سرمایه گذار بدون شک با یکدیگر تفاوت دارند اما اینکه کدام بهتر است برای هر کسی میتواند متفاوت باشد. مهم این است که هر دوی ترید و سرمایه گذاری میتواند به نوبه خود سودآور باشد. بهتر است روحیات خود را بسنجید و ببینید که با کدام روش بیشتر هماهنگی دارید. به کار گرفتن هر دو با رعایت مدیریت سرمایه توصیه میشود. فراموش نکنید که بزرگترین سرمایه داران فعلی از طریق سرمایه گذرای به موفقیت رسیده اند.
سرمایهگذاری فعال و غیرفعال | آموزش کامل
پیش از آشنایی با انواع مدلهای مدیریت پورتفولیو لازم است بدانید اصلاً معنای پورتفولیو و انواع پورتفو چیست، همچنین با مباحث کلی و اصلی مدیریت پورتفو آشنا باشید. بدین منظور پیشنهاد میکنیم مقالات مرتبط با این موضوعات را در سایت آکادمی دانایان مطالعه فرموده یا توضیحات مختصری را دربارهی مفاهیم اصلی مدیریت پورتفوی از جمله نحوهی تخصیص دارایی و تنوعبخشی به پورتفو در ادامه مرور نمایید:
تخصیص دارایی (Asset Allocation) در مدیریت سبد سرمایهگذاری
تخصیص دارایی شامل انتخاب وزن مناسب طبقات مختلف دارایی برای نگهداری در یک سبد است. سهام، اوراق قرضه و پول نقد اغلب سه طبقهی اصلی دارایی در هر سبدی هستند، اما سایر کلاسهای دارایی مثل املاک و مستغلات ، کالاها، ارزها و رمزارزها نیز میتواند در سبد دارایی قرار گیرند. هر یک از انواع دارایی شامل موضوعات حاشیهای دیگری هم هستند که در چینش پورتفولیو باید به آنها دقت نمود؛ بهعنوانمثال چقدر باید به سهام یا اوراققرضهی داخلی در مقابل خارجی وزن داده شود؟ رشد سهام در مقابل ارزش سهام چقدر است؟ و غیره.
نقش تنوعبخشی (Diversification) در مدیریت سبد سرمایهگذاری
تنوع شامل اختصاص بخشی از سرمایه به هریک از انواع دارایی است؛ به معنای عدم تمرکز بر یک نوع دارایی یا یک صنعت خاص، به جهت توزیع وزن ریسک سرمایهگذاری بین طبقات گوناگون دارایی که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر ندارند. بهاینترتیب، اگر یک کلاس دارایی شامل رکود یا افت ارزش شود، میتوان ضرر را از کلاسهای دیگر دارایی که در رونق یا بازده بیشتر قرار دارند، جبران نمود. ریاضیات مالی نشان میدهد که تنوع مناسب میتواند بازده مورد انتظار کلی یک سبد را افزایش دهد و درعینحال ریسک آن را کاهش دهد.
حال با دانستن این دو مفهوم پایهای دربارهی پورتفو، به توضیح مدلهای رایج مدیریت میپردازیم.
چگونه پورتفوی (سبد سرمایه) خود را مدیریت کنیم؟
در مقالهی مدیریت پورتفو خواندیم افراد ممکن است دو انتخاب داشته باشند: یک اینکه بخواهند خودشان پورتفولیوهای خود را بسازند و مدیریت کنند؛ دو اینکه آن را به دست مدیران پورتفولیوی دارای مجوز حرفهای (در قالب صندوقهای سرمایهگذاری یا شرکتهای سبدگردان) بسپارند که آنها به نمایندگی از مشتریان، کار گرداندن سبد سرمایهی افراد یا شرکتها را برعهده گیرند. درهرصورت، هدف نهایی مدیریت پورتفولیو به حداکثر رساندن بازده مورد انتظار سرمایهگذاری در سطح مناسبی از ریسک است. در موضوع مدیریت سبد سرمایه، چه بهصورت فردی و چه در قالب سپردن سرمایه به دست مدیران حرفهای صندوقهای سرمایهگذاری و تیم کارشناسان مالی در مؤسسات سرمایهگذاری و سبدگردانها، دو مدل مدیریت فعال و منفعل سبد سرمایه مطرح میشود که هرکدام طرفداران خود را دارد. در این مقاله قصد آشنایی و برشمردن مزایا و معایب هریک را داریم.
آشنایی با مفهوم سرمایهگذاری فعال و غیر فعال
مدیریت فعال سبد سرمایه یعنی تخصیص دارایی در طبقات متنوع دارایی و تعدّد معاملات در بازهی زمانی موردنظر، برای کسب سود از یک سرمایهگذاری معین، بهگونهای که شخص یا مدیر پورتفوی در پایان دوره بتواند بازدهی فراتر از شاخص کل بازار یا صنعت موردنظر کسب نماید و بهاصطلاح بر بازده بازار غلبه کند.
مدیریت منفعل یا غیرفعال سبد به معنای چینش پورتفوی هماهنگ با پورتفوی صندوقها یا شرکتهای سرمایهگذاری، در راستای کسب سودی مطابق شاخص کل بازار است؛ در روش مدیریت منفعل، وزن و نوع دارایی منتخب در سبد دارایی در ابتدای دوره تنظیم و تا پایان دوره بدون خریدوفروش و تغییر، به کناری گذاشته خواهد شد. مزیت این نوع سرمایهگذاری محتاطانهتر، کاهش هزینههای معاملات، کاهش ریسک سرمایهگذاری و سود نسبتاً تضمین شده در پایان دوره به میزانی نزدیک بازده کل بازار خواهد بود.
افرادی که به مدیریت منفعل سبد سرمایهی خود مایلاند، بهتر است از دانش و مهارت صندوقهای سرمایهگذاری شاخصی استفاده کرده، در آنها سرمایهگذاری نمایند.
فاکتورهای تعیینکننده در انتخاب روش مدیریت فعال یا مدیریت منفعل پورتفوی
در انتخاب روش مدیریت سبد سرمایهگذاری که از نوع فعال باشد یا منفعل، لازم است فاکتورهای اثرگذار زیر را مدنظر داشته باشیم:
شرایط حاکم بازار:
بازارهای کارا و غیرکارا:
سطح ریسکپذیری و انتظارات سرمایهگذار:
تنوع و اندازهی پورتفو:
مدیران فعال پورتفولیو چه میکنند؟
سرمایهگذارانی که رویکرد مدیریت فعال را اجرا میکنند، میتوانند از دانش مدیران صندوق یا کارگزاران در تلاش برای داشتن عملکرد بهتر از یک شاخص خاص برای خریدوفروش سهام استفاده کنند.
یک صندوق سرمایهگذاری با مدیریت فعال دارای یک مدیر پرتفوی فردی، مدیران مشترک یا تیمی از مدیران است که به طور فعال تصمیمات سرمایهگذاری را برای صندوق میگیرند. موفقیت یک صندوق با مدیریت فعال به ترکیبی از تحقیقات عمیق، پیشبینی بازار و تخصص مدیر پورتفولیو یا تیم مدیریت بستگی دارد.
مدیران سرمایهگذار فعال سبد سرمایهگذاری فعال به روندهای بازار، تغییرات در اقتصاد، تغییرات در چشمانداز سیاسی و اخباری که شرکتها را تحتتأثیر قرار میدهند توجه زیادی دارند. این دادهها برای زمان خرید یا فروش داراییها در تلاش برای بهرهبرداری از بینظمیها و آشفتگی بازار استفاده میشود. مدیران فعال ادعا میکنند که این فرایندها پتانسیل بازدهی بالاتر از بازدهی شاخص معمول بازار را فراهم میکند، زیرا مدیریت منفعل صرفاً با تقلید از داراییها در یک شاخص خاص به دست میآید که بازدهی مشابهی با آنها خواهد داشت و نه چیزی فراتر.
مدیران منفعل پورتفولیو چگونه سود میسازند؟
تلاش برای شکست دادن بازار ناگزیر مستلزم ریسک اضافی بازار است. مزیت مدیریت منفعل پورتفو و شاخصسازی (indexing) این ریسک خاص را از بین میبرد، زیرا احتمال خطای انسانی در انتخاب سهام کاهش مییابد؛ صندوقهای شاخص نیز کمتر معامله میشوند، به این معنی که نسبت به صندوقهایی که به طور فعال مدیریت میشوند، هزینههای معاملاتی و مالیاتی کمتری را متحمل میشوند.
مدیریت منفعل پرتفوی که به آن مدیریت صندوق شاخصی نیز میگویند، با هدف تکرار بازده یک شاخص یا معیار خاص بازار صوت میگیرد. مدیران منفعل سبد همان سهامی را که در شاخص فهرست شده است، با همان وزنی که در شاخص نشان میدهند، خریداری میکنند.
یک سبد استراتژی منفعل را میتوان در قالب خرید واحدهای یک صندوق قابل معامله در بورس (ETF)، یک صندوق سرمایهگذاری مشترک یا یک واحد سرمایهگذاری تراست شکل داد. صندوقهای شاخص بهعنوان مدیریت منفعلانه شناخته میشوند، زیرا هر یک دارای یک مدیر پورتفولیواند که وظیفه آن تکرار یک شاخص بهجای انتخاب و خریدوفروش داراییها از طبقات متنوع دارایی است.
هزینهی استراتژیهای مدیریتی که روی پرتفویها یا وجوه غیرفعال ارزیابی میشوند، معمولاً بسیار کمتر از هزینهی استراتژیهای مدیریت فعال است.
مدیریت پورتفوی منفعل چه تفاوتی با مدیریت پورتفوی فعال دارد؟
چینش پورتفولیوی منفعل یک استراتژی بلندمدت است که بهعنوان شاخصسازی یا سرمایهگذاری شاخصی سرمایهگذار فعال شناخته میشود؛ همانطور که گفتیم هدف یک پورتفوی منفعل تکرار بازده یک شاخص یا معیار بازار خاص است و ممکن است شامل سرمایهگذاری در یک یا چند صندوق شاخصی بورسی (ETF) باشد. اما یک پورتفولیوی فعال در تلاش برای شکست و غلبه بر عملکرد یک شاخص از طریق خریدوفروش فعالانهی سهام و سایر داراییها و سود بردن از نوسانات بازار است.
مزایا و معایب پورتفولیوی فعال
بنابر این تعریف، مزیت سرمایهگذاری و مدیریت یک پورتفوی فعال، عدم محدودیت به یک شاخص، انعطاف در انتخاب و باز بودن دست مدیر پورتفوی برای تغییر داراییها از یک سرمایهگذاری کمبازده به سهام یا داراییهای پربازدهتر و عدم تقلید از یک شاخص معین است؛ در واقع در این مدل از سبد سرمایهگذاری، خلاقیت، مهارت و تجربیات مدیر بهکار گرفته میشود.
اما همانطور که گفتیم این کار نیازمند تحقیقات وسیع و داشتن اطلاعات صحیح و جامع از انواع بازارها و شرایط حاکم بر آنهاست، به همین جهت اغلب تنها یک نفر نمیتواند جامع همگی این اطلاعات باشد، پس بهتر است یک تیم شامل چندین مهارت و تجربیات گوناگون مدیریت فعال پورتفو را بر عهده گیرند. بدین ترتیب سپردن سرمایه به دست صندوقهای سرمایهگذاری فکری منطقی است، زیرا تنها آنها میتوانند چنین تیم گستردهای در اختیار داشته باشند. مشتریان این صندوقها هم در ازای کسب سود بهتر، لازم است هزینههای بالاتر و ریسک بیشتر معاملات متعدد این مدل سرمایهگذاری را بپذیرند.
مزایا و معایب پورتفولیوی منفعل
همانطور که پیشتر گفتیم در یک پورتفولیوی منفعل، فعالیت چندانی وجود ندارد و نیاز به دانش و مهارت، تحقیقات وسیع، پذیرش هزینههای سنگین معاملات و ریسک بالا نیست؛ در این مدل سرمایهگذاری همه چیز از ابتدا شفاف است پس اعتماد به بازدهی آن هم بالاتر است؛ بهنحویکه حتی مدیران فعال پورتفوی هم در بازههای بسیاری ترجیح میدهند از همان استراتژیهای مدیریت منفعل استفاده کنند تا سرمایه را از آسیب بازارهای غیرقابلپیشبینی و ریسکهای سیستماتیک موجود حفظ کنند.
سخن پایانی آکادمی دانایان دربارهی سرمایهگذاری فعال و غیرفعال
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت مدیریت فعال یا منفعل پورتفوی یا بهعبارتدیگر مدیریت یک سبد فعال یا منفعل، هر دو شامل مزایا و معایبی هستند که هیچکدام را بر دیگری برتری نمیدهد؛ بلکه این شرایط کلی حاکم بر بازار در زمانهای متفاوت و روحیه و اهداف فردی سرمایهگذاران است که تعیین میکند در هر برههی زمانی بهرهگیری کدام یک سرمایهگذار فعال سودمندتر است.
علاوه بر این، برخی کارشناسان سرمایهگذاری معتقدند داشتن ترکیبی از هر دوی اینها بهصورت همزمان میتواند معقولترین روش باشد. بدین معنی که در برخی بازارها و برخی زمانها که بازار به حد کافی کارا است، رشد سرمایه را به روال طبیعی رشد شاخص سپرده، بهصورت منفعل عمل کنیم و در برخی زمینههای دیگر با تشکیل یک پورتفوی فعال که مناسب نوسانگیری باشد، با تنوع کمتر، حجم کوچکتر و پذیرش ریسک بالاتر، از سمت دیگر بازار وارد شده، خود را به سودهای خاص و مقطعی از نوسانگیری برسانیم. این کار از طریق سرمایهگذاری در صندوقهای شاخصی از یک سو و صندوقهای سهامی، طلا ، املاک و مستغلات، پروژهای و … از سوی دیگر امکانپذیر است.
سرمایهگذار فعال
021-88536880 (512)
با ما تماس بگیرید
- دورههای آموزشی
- سنجش آنلاین سواد مالی
- آموزش سواد مالی
- راهنمای ثبت نام
- برگزاری آزمون
- دریافت گواهینامه
- سؤالات متداول
- تماس با ما
- شبکههای اجتماعی
- درخواست همکاری
سرمایهگذاری فعال و منفعل
در مطلب قبلی، سرمایهگذاری به روش GARP توضیح داده شد. در این مطلب، سرمایهگذاری فعال و منفعل و همچنین مزایا و معایب این نوع از سرمایهگذاری توضیح داده میشود.
سرمایهگذاری منفعل
سرمایهگذاران در سرمایهگذاری منفعل دید بلندمدت دارند. افراد با رویکرد سرمایهگذاری منفعل به خرید و نگهداری دارایی میپردازند و در برابر نوسانات بازار مقاومت میکنند. این دسته از سرمایهگذاران به علت رویکرد منفعلانهای که در پیش میگیرند تمایل به سرمایهگذاری در صندوقها نیز دارند.
سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاران در سرمایهگذاری فعال دید کوتاهمدت دارند. افراد در این نوع سرمایهگذاری تمایل دارند از نوسانات بازار بهره برده و بالاتر از حد معمول سود کنند. سرمایهگذاری فعال نیازمند رویکرد عملی است که عموماً توسط مدیر پرتفلیو صورت میگیرد.
رویکرد سرمایهگذاری فعال برای افرادی که وجه نقد زیادی در اختیار دارند، میتواند مفید باشد زیرا این امکان برای این نوع سرمایهگذاران وجود دارد که از برگشتهای سرمایهگذار فعال بازار سود خوبی بدست آورند. اما در مقابل افراد بازنشسته که درآمد برای آنها حائز اهمیت است، تمایل به استفاده از رویکرد منفعل و خرید داراییهایی با پتانسیل رشد طولانی مدت دارند.
مزایا و معایب سرمایهگذاری فعال و منفعل
سرمایهگذاری منفعل
مزایا
- هزینۀ کم: مدیران صندوقهای سرمایهگذاری با رویکرد منفعل، برای انتخاب داراییهای صندوق از شاخصی به عنوان شاخص معیار استفاده میکنند، بنابراین انتخاب سهام هزینۀ کمی دارد و همچنین به این علت که این رویکرد، استراتژی خرید و نگهداری سهام را در پیش میگیرد، هزینۀ کارمزد کمتری نیز به آن تعلق میگیرد.
- شفافیت: داراییهای موجود در صندوق شاخصی، همواره مشخص است.
معایب
- محدودیت زیاد: سرمایهگذاری منفعل به یک شاخص خاص یا فرصت سرمایهگذاری از پیش تعیین شده با نوسانات کم یا بدون نوسان محدود میشود.
- بازده کم: سرمایهگذاری منفعل نمیتواند بر بازار غلبه کند و بازدهی بیش از بازدهی بازار بدست آورد به این علت که منابع این نوع سرمایهگذاری محدود به پیروی از بازار هستند. یک صندوق با مدیریت منفعل نمیتواند بازدهی بیش از بازدهی بازار بدست آورد در حالی که صندوق با مدیریت فعال، میتواند بازده بیشتری نسبت به بازده بازار ایجاد کند که این بازده با ریسک بیشتری نیز همراه است.
سرمایهگذاری فعال
مزایا
- انعطافپذیری: مدیران صندوقهای سرمایهگذاری با رویکرد فعال نیازی به پیروی از یک شاخص خاص ندارند. آنها میتوانند سهام ارزشمندی که یافتهاند را خریداری کنند.
- پوشش ریسک: سرمایهگذاران فعال همچنین میتوانند ریسک سرمایهگذاریهای خود را با استفاده از تکنیکهای مختلفی چون فروش استقراضی (فعلاً در ایران موجود نیست) یا اختیار فروش، پوشش دهند.
معایب
- پر هزینه بودن: مدیر صندوقهای سرمایهگذاری با رویکرد فعال، برای انتخاب داراییهای صندوق از تیم تحلیل استفاده کرده و بابت آن هزینه پرداخت میکنند. همچنین به علت خرید و فروش زیاد سهام و هزینۀ معاملاتی که در پی آن وجود دارد، این رویکرد پر هزینه در نظر گرفته میشود.
- ریسک زیاد: مدیران صندوقهای سرمایهگذاری با رویکرد فعال، مختار هستند که به هر فرصت سرمایهگذاری که تصور میکنند بازدهی بالایی خواهد داشت، ورود کنند. تا زمانی که تحلیلگران پیشبینیهای درستی داشته باشند، اتخاذ این رویکرد عالی است اما در صورتی که اشتباهی مرتکب شوند، صندوق با زیان زیادی مواجه خواهد شد.
سرمایهگذاری فعال و منفعل، دو روی یک سکه
سرمایهگذاری فعال و منفعل، دو روی یک سکه بوده و اغلب سرمایهگذاریها، ترکیبی از این دو استراتژی هستند. صندوقهای سرمایهگذاری مثالی خوب در این زمینه هستند. مدیران این صندوقها با وجود جسارت زیاد در سرمایهگذاری، درصد زیادی از سرمایۀ صندوق را به صورت غیرفعال سرمایهگذاری میکنند.
تفاوت ترید و سرمایه گذاری در ارز دیجیتال چیست؟
اصطلاح «سرمایهگذاری» و «تریدینگ» با اینکه تفاوتهای کلیدی زیادی باهم دارند، معمولا به اشتباه و به جای یکدیگر به کار برده میشوند. هدف از سرمایهگذاری، جمع کردن سود در میان مدت و بلند مدت است؛ در صورتی که منظور از تریدینگ، کسب درآمد سریع در کوتاه مدت است. در این مقاله از ارز تودی قرار است به بررسی اصول سرمایهگذاری و تریدینگ و همچنین اصلیترین شباهتها و تفاوتهای این دو اصطلاح ارز دیجیتال بپردازیم.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایهگذاری (Investing)، به زبات ساده یعنی استراتژی خرید و نگه داشتن داراییها در مدت زمان طولانی و یکی از روش های کسب درآمد از ارزهای دیجیتال محسوب میشود. ممکن است یک سرمایهگذار دارایی خود را به مدت ۱۰ سال هم نگه دارد. هدف از سرمایهگذاری افزایش قیمت داراییها با گذشت زمان است که بعد از مدت طولانی سود زیادی را برای سرمایهگذار به ارمغان میآورد. البته مدت زمانی که یک فرد پولی را سرمایه گذاری میکند، به اهداف مالی او بستگی دارد. برای مثال، فردی که برای بازنشستگی پس انداز میکند، ممکن است افق زمانی ۲۰ سال یا بیشتر برای این کار داشته باشد. از طرف دیگر، شخصی که برای پیش پرداخت خانه پسانداز میکند، ممکن است افق زمانی ۵ سالهای داشته باشد.
در سرمایهگذاری یک اصل اساسی و مهم وجود دارد که میگوید:
«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
این قانون به نام قانون «مبادله ریسک و بازده» شناخته میشود؛ ریسک یعنی «بازدهی واقعی» برای سرمایهگذار از «بازدهی پیشبینی شده» آن متفاوت خواهد بود. افق زمانی طولانی به سرمایهگذار، فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاریهای بهتر با ریسک بیشتر ارائه میدهد. دلیل آن هم این است که آنها فرصت بهتری برای آرام شدن شرایط نابسامان بازار خواهند داشت.
اگر یک سرمایهگذار افق زمانی کوتاهتری دارد، باید در انتخابهای خود محتاط باشد، چرا که ممکن است به اهداف مالی خود نرسد. این واقعیت که بازارهای مالی در سرمایهگذار فعال کوتاه مدت افزایش و کاهش مییابد، توسط اکثر سرمایهگذاران پذیرفته شده است. در نتیجه، آنها مکررا زمانهای عملکرد ضعیف را پشت سر میگذارند به این امید که ارزش داراییها در نهایت افزایش یابد و هرگونه ضرر کوتاهمدت جبران شود.
آشنایی با شیوههای سرمایه گذاری
بهطور کلی، دو شیوه کلی برای انجام سرمایهگذاری در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد:
۱. سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاران از استراتژی سرمایهگذاری فعال (Active Investing) برای خرید و فروش فعال داراییهای موجود در سبر خرید خود با هدف شکست دادن شاخص معیار در طول زمان استفاده میکنند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار فعال در بازار سهام، ۳۰ عدد سهام بهخصوص را خریداری میکند تا بازدهی شاخص S&P ۵۰۰ (شاخص بازار سهام که از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی تشکیل شده است) افزایش یابد.
۲. سرمایهگذاری غیرفعال
هدف از سرمایه گذاری غیرفعال (Passive Investing) پیروی از عملکرد یک بازار یا شاخص معیار در طول زمان است. سرمایهگذاران سرمایهگذار فعال در این استراتژی داراییهای خاصی را برای پرتفوی خود انتخاب نمیکنند؛ در عوض، آنها پول خود را در صندوقهای مشخصی مانند صندوقهای قابل معامله (ETF) یا صندوق سرمایهگذاری شاخصی که سعی میکنند عملکرد بازار را دنبال کنند، قرار میدهند.
تریدینگ چیست؟
تریدینگ (Trading)، برخلاف سرمایهگذاری یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است. تریدرها معمولا داراییهای خود را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند. این افراد معمولا از افزایش و کاهش ارزش داراییها سود میبرند در حالی که سرمایهگذاران تنها از افزایش ارزش دارایی سود میبرند. از سوی دیگر معاملهگران بهجای تمرکز بر احتمالات رشد بلندمدت دارایی مانند سرمایهگذاران، بر روی مسیر بعدی که انتظار میرود قیمت دارایی پیش برود تمرکز میکنند و سعی میکنند از آن حرکت قیمت سود ببرند.
سرمایهگذاران معمولا منتظر میمانند تا روند ضعیف یک بازار بهبود یابد و به رشد خود ادامه دهد، اما تریدرها از ویژگی «حد ضرر» یا Stop Loss برای خارج شدن از یک معامله زیانآور استفاده میکنند. این کار به حفظ سرمایه کمک خواهد کرد. برخلاف سرمایهگذار که ممکن است سهام یا صندوقی را بخرد و آن را فراموش کند، یک تریدر باید به طور مداوم تغییرات بازار را دنبال و سرمایه خود را حفظ کند.
شیوههای تریدینگ
تریدرهای از سبکهای معاملاتی مختلفی استفاده میکنند، برخی از این سبکها در ادامه آورده شده است:
۱. اسکالپینگ
اسکالپینگ (Scalping) به سیستم معاملاتی گفته میشود که تریدر برای کسب سودهای متوالی هر چند ناچیز از آن استفاده میکند. یعنی نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی در مدت زمان کوتاه، چند دقیقه یا حتی کمتر.
۲. معاملات روزانه
معاملات روزانه (Day trading) نوعی معامله است که در آن موقعیتهای معاملاتی را در یک روز باز و بسته میکنید؛ بستن معامله قبل از پایان بازار، احتمال رسیدن اخبار بد یک شبه را کاهش میدهد.
۳. معامات پوزیشن
هدف از معاملات پوزیشن (Position trading) سود بردن از تغییرات قیمتی که غالب هستند، است. زمانی که قیمت یک دارایی در یک جهت و در یک دوره زمانی طولانی حرکت کند، به آن روند میگویند.
۳. معاملات سوئینگ
به جای تعیین شروع و پایان روند قیمت، هدف معاملات نوسانی یا سوئینگ (Swing trading) تمرکز بر تغییرات بیشتر قیمت است. موقعیتها ممکن است برای روزها تا هفتهها با این روش حفظ شوند.
سوشیال تریدینگ چیست؟
سوشیال تریدینگ (Social Trading) نوع جدیدی از ترید کردن است که به کاربران امکان میدهد از تاکتیکهای معاملاتی تریدرهای باتجربهتر برای سرمایه گذاری خود استفاده کنید. برخی از پلتفرمها از این ویژگی پشتیبانی میکنند؛ در این پلتفرمها تریدرهای مختلف در سراسر جهان با یکدیگر ارتباط میگیرند و در مورد تحلیلها بحث میکنند. ویژگی کپی کردن (Copy Trade) روش معاملاتی سایر تریدرها یکی از برجستهترین ویژگیهای سوشیال تریدینگ است.
مزایای سوشیال تریدینگ
- به افرادی که اطلاعاتی کمی در مورد بازار مالی دارند کمک میکند تا دنبال کردن افراد با تجربه سود کنند. آنها میتوانند با این افراد ارتباط بگیرند و از آنها برای رشد و یادگیری استراتژی معاملاتی خود کمک بخواهند.
- کار با یکدیگر و به اشتراکگذاری ایدهها به تریدرها اجازه میدهد تا عملکرد خود را به طور بالقوه افزایش دهند.
- در زمان بسیاری از تریدهای دیگر صرفهجویی میشود، چرا که آنها همه چیز را به اشتراک میگذارند.
- میتوان از آن در طیف گستردهای از کلاسهای دارایی مختلف از جمله سهام، ETF، ارزها، کالاها و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.
تفاوتهای تریدینگ و سرمایه گذاری
جدا از تفاوتهایی که بالاتر اشاره کردیم، تریدینگ و سرمایهگذاری چند تفاوت اصلی دیگری نیز باهم دارند:
بازارهای مالی
بازار سهام (Stock) محبوبترین نوع دارایی در بین سرمایهگذاران است. این نوع بازارها نشان دهنده سرمایهگذاری یک شخص در یک شرکت است؛ معمولا گزینهی مناسبی برای سرمایهگذاری بلند مدت محسوب میشود. از لحاظ تاریخی، سهام سرمایهگذار فعال در بلندمدت بازدهی بسیار خوبی را به سرمایهگذاران ارائه کرده است. برای مثال، شاخص S&P ۵۰۰ از زمان ایجاد آن در سال ۱۹۲۶، هر سال به طور متوسط حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. این نسبت به سایر سرمایهگذاریها مانند اوراق قرضه و پس انداز نقدی بازدهی بیشتری را نشان میدهد.
سرمایهگذاران میتوانند سهام فردی (مانند اپل، آمازون و مایکروسافت) را خودشان انتخاب کنند. برخی دیگر نیز از صندوقهای سرمایه گذاری مشترک و صندوقهای قابل سرمایهگذار فعال معامله در بورس (ETF) برای سرمایهگذاری در بازار سهام استفاده میکنند. سرمایهگذاران سایر داراییها را جهت افزایش بازدهی به پرتفوی خود اضافه میکنند. برای مثال، یک سرمایهگذار میتواند علاوه صندوقها مالک کالاهایی مانند طلا نقره و حتی ارزهای دیجیتال باشد. اما تریدها نسبت به سرمایهگذاران در زمینههای بیشتری فعالیت میکنند. تریدر معمولا اطلاعات و دانش کافی در بازار سهام، شاخص، ارزها و کالای دیگر دارند. به طور کلی، از آنجایی که کار تریدرها با نوسانات است، معمولا از بازارهای بیثباتتر استفاده میکنند.
تریدرهای برای معامله معمولاً از یک CFDs استفاده میکنند، اما سرمایهگذاران معمولاً داراییها را به طور کامل خریداری میکنند. CFDها ابزارهای مالی هستند که به تریدها اجازه میدهد از تغییرات قیمت یک دارایی بدون نیاز به داشتن آن سود ببرند. علاوه بر این، تریدرها میتوانند با استفاده از CFD و اهرم، مدیریت بهتری بر دارایی خود داشته باشند. برای مثال، با استفاده از لورج دو برابر، یک تریدر ممکن است دارایی به ارزش ۵۰۰۰ دلار را با سرمایه گذاری ۲۵۰۰ دلاری مدیریت کند. با استفاده از لورج شما میتوانید دارایی خود را چند برابر کنید. البته فراموش نکنید که در صورت نداشتن دانش کافی و استفاده از اهرم، ممکن است عکس این اتفاق بیفتد و از ارزش دارایی شما چند برابر کم شود.
تحقیق و تحلیل
یکی دیگر از تفاوتهای بین تریدر و سرمایهگذار، نحوه تحقیق و تحلیلهای آنها از بازار است. سرمایهگذاران معمولا بر روی تحلیلهای بنیادی تمرکز میکنند. در این نوع، یک سرمایهگذار تمام جوانب یک دارایی را مورد بررسی قرار میدهد. برای مثال، برای تعیین ارزش خرید سهام، سرمایهگذار رشد اخیر فروش و درآمد شرکت، ترازنامه آن، خطر رقبا و پیشینه اقتصادی را بررسی میکند.
در صورتی که تریدرها بیشتر به تحلیلهای تکنیکال میپردازند. در این نوع تحلیل تریدرها به مشاهده نمودارهای قیمت و تجزیه و تحلیل روندها، الگوها و نشانهها میپردازند تا پیشبینی کنند که قیمت ارز دیجیتال یا یک دارایی در آینده چگونه حرکت میکند. به بیان بهتر تحلیل تکنیکال، بر پایه تاریخچه حرکات یک دارایی است که برای پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده میشود.
سه استراتژی رایج تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
معاملات روند
این رویکرد به دنبال کسب درآمد از طریق تجزیه و تحلیل روند قیمت یک دارایی است. زمانی که یک معاملهگر آن را با معامله در همان جهت روند شناسایی کرد، ممکن است سود بردن از یک روند امکانپذیر باشد.
خط مقاومت و حمایت
در این استراتژی تریدرها با یافتن سطوح حمایت و مقاومت یک دارایی سود میکنند. سطحی در نمودار که سقوط قیمت دارایی به آن دشوار است، به عنوان حمایت شناخته میشود. سطح مقاومت نقطهای است که در آن قیمت یک دارایی به سختی افزایش مییابد. پس از یافتن این مکانها، معاملهگران میتوانند با وارد کردن معاملات اسپات که احتمال معکوس شدن قیمت دارایی وجود دارد، سود ببرند.
معاملات شکست مقاومت
تریدر با این استراتژی میتواند با پیدا کردن داراییهایی که از سطوح حمایت یا مقاومت ثابت عبور کردهاند سود کسب کند. شکستها ممکن است سیگنالهای قدرتمندی باشند، بهویژه زمانی که توسط سایر شاخصهای تحلیل تکنیکال تأیید شوند.
ریسک و مدیریت آن
هر نوع کسب درآمدی که به وسیله این دو روش باشد، قطعاً با خطراتی همراه است. از این رو، هم سرمایهگذار و هم تریدر باید اطلاعات کافی در مورد نحوه مدیریت سرمایه و ریسک داشته باشند. خطرات اصلی که سرمایهگذاران با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک بازار: به موقعیتی که یک بازار ارزش خود را از دست بدهد، ریسک بازار گفته میشود.
- ریسک خالص: ارزش یک دارایی خاص، مانند یک سهام یا یک ارز دیجیتال، کاهش یابد.
هر سرمایهگذار میتواند با استفاده از سهام مختلف در سبد خرید خود، جلو ضرر خود را بگیرد. این عمل توزیع پول بین انواع سرمایهگذاریها به منظور جلوگیری از وابستگی بیش از حد به یک دارایی یا اوراق بهادار است. چرا که پرتفویی که شامل طیف وسیعی از داراییها است، ریسک کمتری نسبت به پرتفویی دارای یک سهام یا دارایی دیجیتال دارد. خطرات اصلی که تریدرها با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک نوسان: ریسک نوسانات به خطرات ناشی از تغییرات کوتاه مدت قیمت اشاره دارد.
- ریسک اهرمی: ریسک استفاده از اهرم به عنوان ریسک اهرمی شناخته میشود. در حالی که اهرم ممکن است به شما کمک کند پول بیشتری کسب کنید، همچنین میتواند منجر به ضرر و زیان شما شود.
معامله گران میتوانند از استراتژیهای مدیریت ریسک زیر استفاده کنند:
- انتخاب اندازه مناسب برای نقش خود
- تنظیم توقف ضرر برای به حداقل رساندن تلفات
- اجتناب از استفاده بیش از حد از لوریج
تریدینگ یا سرمایه گذاری؟ کدام بهتر است؟
هر دو مزایا و معایب خود را دارند. هیچ استراتژی برتری از دیگری وجود ندارد. هر دو نشان دادهاند که استراتژیهای مؤثری برای بهرهمندی از بازارهای مالی جهانی هستند. انتخاب هر یک از این دو به هدف و معیار برمی گردد؛ برخی از این اهداف عبارتند از:
- اهداف مالی شما
- ریسکپذیری شما
- دانش شما از یک بازار خاص یا نوع دارایی
- میزان تلاشی که میخواهید برای تحقیق و پیگیری سرمایهگذاریهای خود صرف کنید.
- مقدار پولی که برای شروع دارید.
سوالات متداول
سرمایهگذار کیست؟
سرمایهگذار شخصی است که بر اساس تحلیلهای بنیادی، دارایی خود را در یکی از بازارهای مالی به مدت زمان طولانی نگه داری میکند.
تریدینگ یا معاملهگری چیست؟
یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است؛ در این استراتژی تریدرها داراییها را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند.
کسب سود از طریق سرمایهگذاری بهتر است یا تریدینگ؟
هر دو استراتژی معایب و مزایای خود را سرمایهگذار فعال دارند و نمیتوان گفت کدام بهتر است. در نتیجه باید بر اساس اهداف مالی، ریرسکپذیری، اطلاعات و دانش و در نهایت سرمایه اولیه یکی از این موارد را انتخاب کنید.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
تأثیر مدیریت فعال بر عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک فعال در بورس اوراق بهادار تهران
حسینی، سرمایهگذار فعال سید علی؛ حسینی، سید حسن؛ جعفری باقرآبادی، احسان (1392). بررسی ارتباط جریانهای نقدی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شاخص بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات مالی، 15 (2)، 201- 214.
رحمانی، علی؛ حسینی، سید علی؛ کاشف، معصومه (1395). بررسی تأثیر ویژگیهای صندوقهای سرمایهگذاری بر عملکرد آنها. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 13 (4)، 15- 28.
شمس، شهابالدین؛ اسفندیاری مقدم، امیر تیمور (1395). تأثیر انواع مالکیت در ایجاد اثر تمایلی در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بورس اوراق سرمایهگذار فعال بهادار تهران. تحقیقات مالی، 18 (4)، 676- 690.
صالحآبادی، علی؛ حساس یگانه، یحیی؛ ضرغام بروجنی، حمید؛ عبادی، جواد (1395). بررسی عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با رویکرد سنجش ثبات رفتار. تحقیقات مالی، 18 (2)، 331- 346.
عباسی، مجید؛ کلانتری، الهام؛ عباسی، حمیده (1391). بررسی اندازه صندوق بر عملکرد صندوق سرمایهگذاری مشترک. نشریه تحقیقات پایه و علمی کاربردی، 2 (7)، 6889-6902.
عیوضلو، علی؛ قهرمانی، علی؛ عجم، علیرضا. (1395). بررسی عملکرد مدل پنج عاملی فاما و فرنچ با استفاده از آزمون GRS، تحقیقات مالی، 18 (4)، 691- 714.
کردبچه، حمید؛ مالمیر، علی (1391). صندوقهای سرمایهگذاری مشترک. فصلنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، (288)، 174-189.
مرادزادهفرد، مهدی؛ حسینپور، امیرحسین؛ مولایینژاد، مهدی (1394). تأثیر برخی عوامل و ویژگیهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بر بازدهی این صندوقها. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مدیریت دارایی و تأمین مالی، 3(2)، 79- 96.
References
Abbasi, M., Kalantari, E. & Abbasi, H. (2012). Effect of Fund Size on the Performance of Mutual Funds. Journal of Basic and Applied Scientific Research, 2 (7), 6889- 6902.
(in Persian)
Amihud, Y., & Goyenko, R. (2013). Mutual fund’s R2 as predictor of performance. Review of Financial Studies, 26(3), 667–694.
Berk, J. B., & Green, R.C. (2004). Mutual fund flows and performance in rational markets. Journal of Political Economy, 112(6), 1269–1295.
Bird, R. & Pelizzari, P. & Yeung, D. (2015). Performance implications of active management of institutional mutual funds. Accounting and Finance, 55(1), 1-27.
Chen, J., Hong, H., Huang, M., & Kubik, J. (2004). Does fund size erode mutual fund performance? The role of liquidity and organization. The American Economic
Review, 95(5), 1276–1302.
Cici, G. (2005). The relation of the disposition effect to mutual fund trades and performance. Works paper, University of Pennsylvania.
Cremers, M., & Petajisto, A. (2009). How active is your fund manager? A new measure that predicts performance. The Review of Financial Studies, 22(9), 3329–3365.
Eyvazlu, A., Ghahramani, A. & Ajam, A. (2017). Analyzing the Performance of Fama and French Five-factor Model Using GRS Test. Financial Research Journal, 18 (4), 691-714. (in Persian)
Fama, E., & French, K. (2010). Luck versus skill in the cross-section of mutual fund returns. The Journal of Finance, 65(5), 1915–1947.
Geurcio, D. & Reuter, J. (2014). Mutual fund performance and the incentive to generate alpha. The Journal of Finance, 69(4), 1673 – 1704.
Gruber, M. (1996). Another puzzle: The growth in actively managed mutual funds. The Journal of Finance, 51(3), 783–810.
Heaton, J.B. & Penington, L. (2019). How active management survives. Financial Planning Review, 2(1), 1-9.
Hosseini, A., Hosseini, H. & Jafari Bagherabadi, E. (2013). Investigating the Relationship between Mutual Funds Flows and the Stock Index in Tehran Stock Market. Financial Research Journa, 15 (2), 201-214 (in Persian)
Jensen, M. (1968). The performance of mutual funds in the period 1945–1964. The Journal of Finance, 23(2), 389–416.
Jiang,H. & Verardo,M.(2018). Does herding behavior reveal skill? An analysis of mutual fund performance. The Journal of Finance, 73(5), 2229–2269.
Jones, R., & Wermers, R. (2011). Active management in mostly efficient markets. Financial Analysts Journal, 67(6), 29–45.
Kordbache, H., Malmir, A. (2012). Mutual Funds, Political & Economic Ettelaat, (288) 174-189. (in Persian)
Livingston, M., Yao, P., Zhou, L. (2019). The volatility of mutual fund performance. Journal of Economics and Business, 103(C), 1-1.
Luckoff, P. (2011). Mutual fund performance and performance persistence: the impact of fund flows and manager changes. Gabler Verlag,1
Malkiel, B. (1995). Returns from investing in equity mutual funds 1971 to 1991. The Journal of Finance, 50(2), 549–572.
Moradzadehfard, M., Hosseinpour, A. & Molaeinejad, M. (2015). Effect of Some factors and Specifications in Mutual Funds on the Return of Them. Asset Management & Financing, 3 (2), 79-96. (in Persian)
Puisee, Y., & Jusoh, R. (2012). Fund Characteristics and Fund Performance: Evidence of Malaysian Mutual Funds. International Journal of Economics and Management Sciences, 9(1), 31-43.
Rahmani, A., Hosseini, A., & Kashef, M. (2016). The Effects of Mutual Fund Attributes on Mutual Fund Performance. Asset Management & Financing, 13 (4), 15-28. (in Persian)
Saleh Abadi, A., Hassas Yeganeh, Y., Zargham Boroujeni, H. & Ebadi, J. (2016). MUTUAL Fund Performance Persistence. Financial Research Journal, 18 (2), 331-346. (in Persian)
Shams, S., Esfandirari Moghaddam, A. (2017). Investigation of the Effects of Types of Ownershipon Disposition effect of Mutual funds in Tehran Stock Exchange. Financial Research Journal, 18 (4), 676-690. (in Persian)
Sharpe, W. (1966). Mutual fund performance. Journal of Business, 39(1), 119–138.
Tang, K., & Wang, W., & Xu, R. (2012). Size and Performance of Chinese Mutual Funds: The Role of Economy of Scale and Liquidity. Pacific-Basin Finance Journal, 20(2), 228 –246.
Treynor, J. (1965). How to rate management of investment funds, Harvard Business Review, 43(1), 63–73.
Zheng, L. (1999). Is money smart? A study of mutual fund investors’ fund selection ability. The Journal of Finance, 54(3), 901–933.
دیدگاه شما